1
00:00:00,298 --> 00:00:2,0
ترجمه اختصاصی کانال تلگرام ناسینما
مترجم: عماد گلستانی
2
00:01:33,100 --> 00:01:36,181
من، در چشمانم،
از میان شاخهها میگذرم.
3
00:01:36,808 --> 00:01:39,047
شاخهها بر روی رودخانه راه میروند.
4
00:01:39,974 --> 00:01:42,888
آنها به هزار چیز
اساسی میرسند.
5
00:01:43,182 --> 00:01:45,802
آنها ترجیعبندِ ترجیعبندها هستند.
6
00:01:46,100 --> 00:01:48,552
در میان نیزارها و غروب دیرهنگام،
7
00:01:48,891 --> 00:01:51,344
چقدر غریب است فدریکو نام داشتن!
8
00:01:51,724 --> 00:01:56,879
«چه غریب است فدریکو نام داشتن»
اسکولا، فلینی را روایت میکند
9
00:01:58,000 --> 00:02:04,074
Watch Online Movies and Series for FREE
www.osdb.link/lm
10
00:02:08,222 --> 00:02:10,711
تستهای بازیگری
11
00:05:13,001 --> 00:05:15,038
سال ۱۹۳۹ است
12
00:05:15,334 --> 00:05:20,240
و این دانشجوی جوان
از ریمینی به رم آمده است
13
00:05:20,792 --> 00:05:24,122
با رویای کار کردن برای
«مارک آئورلیو»ی افسانهای،
14
00:05:24,458 --> 00:05:28,784
مجله طنز سیاسی
نامتعارف
15
00:05:29,334 --> 00:05:32,415
که نسلهای کاملی را به خنده واداشت.
16
00:05:34,208 --> 00:05:35,998
او ۲۰ ساله است.
17
00:05:36,291 --> 00:05:40,664
در واقع، دقیقتر بگویم ۱۹ ساله،
او متولد ۱۹۲۰ است.
18
00:05:41,832 --> 00:05:46,987
این هم او، در حال زنگ زدنِ درِ
دفتر تحریریه «مارک آئورلیو».
19
00:06:02,498 --> 00:06:05,164
سلام، اسم من فدریکو فلینی است.
20
00:06:05,581 --> 00:06:10,154
برای آقای دِ بلیس نامه نوشتهام
و دوست دارم ایشان را ملاقات کنم.
21
00:06:10,497 --> 00:06:12,322
- بفرمایید داخل.
- ممنونم.
22
00:06:38,953 --> 00:06:41,157
- دنبالم بیایید.
- ممنونم.
23
00:06:48,620 --> 00:06:51,617
باید... بله، بله، بله.
24
00:06:52,661 --> 00:06:55,694
داری قطع میکنی؟
قطع کنم؟
25
00:06:56,869 --> 00:06:59,617
نه، یالا.
قطع کنم؟
26
00:07:00,285 --> 00:07:01,482
بکنم؟
27
00:07:01,868 --> 00:07:04,487
خداحافظ، خداحافظ. بعداً حرف میزنیم.
28
00:07:06,284 --> 00:07:08,774
صبح بخیر، سلام.
29
00:07:09,243 --> 00:07:12,158
شما از ریمینی بهم نامه نوشتید.
30
00:07:12,451 --> 00:07:14,027
از ریمینی، بله.
31
00:07:14,326 --> 00:07:16,649
شهر ساحلی زیباییه.
32
00:07:16,992 --> 00:07:19,659
من اونجا قهرمان
مسابقات بوکس شدم.
33
00:07:20,242 --> 00:07:24,022
۱۹۳۲،
سال دهم دوران فاشیستی.
34
00:07:24,617 --> 00:07:26,690
چی برام داری؟
35
00:07:28,699 --> 00:07:30,654
بفرمایید، یه نگاهی بندازید.
36
00:07:48,198 --> 00:07:49,904
این بامزه است.
37
00:08:01,531 --> 00:08:03,568
این یکی هم خیلی بامزه است.
38
00:08:04,572 --> 00:08:06,895
چند تا داستان کوتاه هم دارم.
39
00:08:07,197 --> 00:08:10,693
- عالیه، هم طراحی میکنی هم مینویسی.
- هر دو کار رو میکنم.
40
00:08:11,030 --> 00:08:13,981
حرف میپرد، نشان میماند.
41
00:08:14,655 --> 00:08:16,645
با من بیا.
42
00:08:17,363 --> 00:08:20,230
اتاق فکر
«مارک آئورلیو» رو بهت نشون میدم.
43
00:08:20,904 --> 00:08:23,475
«از راه من به میان مردمان گمگشته میروند.»
44
00:08:26,738 --> 00:08:29,937
اینها رو به استنو میسپریم،
سرپرست نویسندگانمون.
45
00:08:31,154 --> 00:08:34,068
این مرد جوان
داستان و طراحی داره.
46
00:08:34,903 --> 00:08:36,810
یه نگاهی بنداز و بهم خبر بده.
47
00:08:37,695 --> 00:08:40,776
ورزشکاران جوان، این فدریکو است.
48
00:08:41,069 --> 00:08:42,811
سلام به همگی.
49
00:08:43,111 --> 00:08:45,978
- امپراتور فدریکو در کما!
- به جای اینکه در کومو باشه...
50
00:08:46,319 --> 00:08:50,562
وزارتخونه همین الان در مورد
مقاله «شعر هرمسی» شما زنگ زد.
51
00:08:51,278 --> 00:08:53,149
«میتوان در مورد یک زیتون رنگپریده هذیان گفت».
52
00:08:53,444 --> 00:08:55,565
- بامزه نبود؟
- برای اونا نبود.
53
00:08:55,902 --> 00:08:57,774
صادقانه بگم، برای منم نبود.
54
00:08:58,360 --> 00:09:01,358
یک شاعر هرمسی به عنوان
عضو آکادمی ملی ایتالیا انتخاب شده
55
00:09:01,693 --> 00:09:03,600
و اونا این رو به عنوان تمسخر برداشت کردن.
56
00:09:04,068 --> 00:09:07,895
- گفتن «تمسخر»؟
- یعنی «دست انداختن».
57
00:09:08,192 --> 00:09:10,597
وزارتخونه اونقدرها هم که
فکر میکردیم خنگ نیست!
58
00:09:10,900 --> 00:09:15,439
خب حالا میخوان همهچیز رو
قبل از چاپ بخونن.
59
00:09:16,234 --> 00:09:19,813
این یکی رو برای «وسط صفحه» گوش کنید.
عنوان: روشنبینی.
60
00:09:20,567 --> 00:09:23,233
«وینستون چرچیل
از یه فالگیر میپرسه:
61
00:09:23,858 --> 00:09:27,437
- میتونی آینده رو بخونی؟
- بله، عالیجناب.
62
00:09:27,733 --> 00:09:29,889
پس ساکت شو!»
63
00:09:31,066 --> 00:09:33,021
- بامزه نیست.
- هست.
64
00:09:33,691 --> 00:09:37,222
«وسط صفحه» کارتونیه که
وسط صفحه اول چاپ میشه.
65
00:09:37,566 --> 00:09:40,019
و اونی که انتخاب بشه
دستمزد دوبرابر میگیره.
66
00:09:40,316 --> 00:09:42,389
- سلام، من روجرو هستم.
- فدریکو، خوشبختم.
67
00:09:42,815 --> 00:09:45,766
همه ساکت!
من کارتون وسط صفحه رو دارم!
68
00:09:46,148 --> 00:09:47,689
فوقالعاده.
69
00:09:48,440 --> 00:09:51,354
عنوان: خلبان انگلیسی در تئاتر.
70
00:09:52,023 --> 00:09:54,060
«اون ویلیام تل
واقعاً یه احمقه:
71
00:09:54,398 --> 00:09:56,802
به جای بچه، سیب رو زد.»
72
00:09:57,897 --> 00:10:00,267
- بامزه نیست.
- توضیح میدم.
73
00:10:00,647 --> 00:10:03,053
چون خلبانهای انگلیسی
هیچوقت به هدف نمیزنن...
74
00:10:03,356 --> 00:10:05,512
آها، حالا فهمیدم.
75
00:10:05,856 --> 00:10:07,846
- خب؟
- بامزه نیست.
76
00:10:08,355 --> 00:10:10,678
- تو بامزه نیستی!
- آروم باشید.
77
00:10:11,563 --> 00:10:14,265
برای وسط صفحه مناسب نیست،
شاید یه جای دیگه.
78
00:10:14,730 --> 00:10:17,763
- تو صفحه هفت.
- «مارک آئورلیو» فقط شش صفحه داره.
79
00:10:18,896 --> 00:10:20,093
رئیس...
80
00:10:20,437 --> 00:10:24,016
- چیه؟ وسط صفحه است؟
- نه دقیقاً وسط صفحه.
81
00:10:29,312 --> 00:10:31,350
فقط به جوک گفتن ادامه بدید!
82
00:10:34,395 --> 00:10:36,432
ماه گذشته،
83
00:10:37,061 --> 00:10:41,185
چیانو یه بازدید سرزده
از دفتر «تراواسو» داشت.
84
00:10:41,561 --> 00:10:44,310
وزیر گالئاتزو چیانو!
85
00:10:45,061 --> 00:10:48,591
- اینو میدونستید؟
- هیس، چیانو، چیانو!
86
00:10:49,435 --> 00:10:53,476
به شوخی ادامه بدید!
اونی که تبعید میشه منم، نه شما.
87
00:10:54,019 --> 00:10:57,135
یالا، ویتو.
ما همه بیش از حد آگاهیم.
88
00:10:57,935 --> 00:10:59,641
و شاید در ناامیدی...
89
00:11:00,227 --> 00:11:02,975
ولی ما هوشیار خواهیم بود و مراقبت خواهیم کرد.
90
00:11:05,268 --> 00:11:06,890
این دو تا چی میتونن بگن؟
91
00:11:07,351 --> 00:11:09,388
اشک رانهایم را جاری کن.
92
00:11:09,684 --> 00:11:11,390
نه واقعاً، چی میتونن بگن؟
93
00:11:13,558 --> 00:11:17,256
یکی میگه: «شوهرت
باعث حسادتت نمیشه؟»
94
00:11:17,601 --> 00:11:21,262
اون یکی میگه:
«اون فقط برای پول بهم خیانت میکنه.»
95
00:11:21,558 --> 00:11:25,089
- عنوان: همسر گانگستر.
- تو ایتالیا گانگستر نداریم.
96
00:11:25,725 --> 00:11:28,213
عوضش کن به:
همسران نیویورک.
97
00:11:28,558 --> 00:11:32,633
- بله، ولی هنوزم بامزه نیست.
- چرا نه؟ نظرت رو توضیح بده.
98
00:11:33,182 --> 00:11:35,256
- چون مزخرفه.
- آها.
99
00:11:35,557 --> 00:11:37,464
عنوان: صبحانه در پیکنیک.
100
00:11:38,057 --> 00:11:41,921
- اون آتالو هست؟
- بله، خودشه.
101
00:11:42,224 --> 00:11:45,636
«خانم، من شورت شما رو میبینم!
امکان نداره.
102
00:11:45,932 --> 00:11:49,048
بله، از جیب اون آقا
زده بیرون!»
103
00:11:49,681 --> 00:11:51,055
از این یکی خوشم میاد.
104
00:11:51,348 --> 00:11:53,587
این چطوره. لب ساحل:
105
00:11:53,889 --> 00:11:56,757
«خانم، چرا با هم
شنا نکنیم؟»
106
00:11:57,056 --> 00:11:59,046
«حتماً، تو قسمت عمیق که
پامون به زمین نرسه.»
107
00:11:59,389 --> 00:12:01,711
«پس بیخیال. چه فایدهای داره؟»
108
00:12:02,180 --> 00:12:05,712
کشتیهای انگلیسی: «عجله کنید، بیاید
بین یه اژدر و اژدر بعدی به آب بندازیمش.»
109
00:12:06,014 --> 00:12:09,509
- بامزه نیست.
- به کمیک فدریکوی جوان گوش کنید:
110
00:12:10,305 --> 00:12:13,172
دعوا در تراموا.
یک جنتلمن متشخص:
111
00:12:13,471 --> 00:12:15,343
«شما هیچ ایدهای ندارید من کی هستم.»
112
00:12:15,638 --> 00:12:19,418
مردی دیگر: ساکت، همه!
اون قراره بهمون بگه کیه.»
113
00:12:20,929 --> 00:12:22,421
- بامزه نیست.
- نه.
114
00:12:22,720 --> 00:12:24,841
- بامزه نیست.
- بیا یکی دیگه رو امتحان کنیم.
115
00:12:25,262 --> 00:12:27,466
«پُرسش» تلقین.
116
00:12:27,761 --> 00:12:31,210
- اون چیه، خانم سو؟
- هویج و «کلرفس»
117
00:12:31,554 --> 00:12:32,963
- خوبه.
- قشنگه.
118
00:12:33,262 --> 00:12:35,382
- اون یکی خوب بود؟
- بد.
119
00:12:36,387 --> 00:12:39,218
نظرتون رو در مورد این داستان بگید،
کاملاً جدیده.
120
00:12:39,511 --> 00:12:41,418
- این یکی رو تو نوشتی؟
- من نوشتم.
121
00:12:41,719 --> 00:12:43,840
«اوت: در سربازخانه...»
122
00:12:44,177 --> 00:12:48,585
- خب، ولی بامزه است؟
- نه، خیلی غمانگیزه.
123
00:12:49,260 --> 00:12:51,831
پس بهش نیازی نداریم.
بازی ما خنده است...
124
00:12:52,135 --> 00:12:54,255
ما اینجا مسخرهبازی میکنیم، مرد جوان.
125
00:12:54,594 --> 00:12:57,164
ما میخوایم مردم
از خنده گریه کنن.
126
00:12:57,593 --> 00:13:00,260
یه داستان در مورد یه دستشویی فوری؟
127
00:13:00,551 --> 00:13:02,791
- این بامزه است.
- گُه همیشه بامزه است.
128
00:13:03,093 --> 00:13:05,711
عنوان این یکی هست:
«اصلاً به من گوش میدی؟»
129
00:13:06,051 --> 00:13:10,459
این یه ستون هفتگیه. هر هفته
یه نفر متفاوت رو خطاب قرار میدم.
130
00:13:10,759 --> 00:13:15,415
یه پلیس،
یه پیشخدمت، یه مدل...
131
00:13:15,716 --> 00:13:17,458
این بچه داره شورش رو در میاره.
132
00:13:18,799 --> 00:13:23,256
«اصلاً به من گوش میدی،
صندوقدار حمام عمومی؟»
133
00:13:24,341 --> 00:13:27,422
آتالو، فیلسوف توالت،
میتونه این رو بکشه!
134
00:13:28,008 --> 00:13:29,833
توالت قلمرو اونه.
135
00:13:30,133 --> 00:13:34,291
باید دوستاش رو ببینی...
انگار از کتاب لومبروزو بیرون اومدن!
136
00:13:35,382 --> 00:13:38,463
طرحها، جوکها، و شوخطبعیهای
یک انسانیت متنوع و رنگارنگ.
137
00:13:38,757 --> 00:13:40,546
خانمها و شوالیههای نامتعارف...
138
00:13:40,840 --> 00:13:42,498
میشنویدشون، آقا؟ و پول هم میگیرن!
139
00:13:42,798 --> 00:13:44,706
ساکت شو. بذار بخونم.
140
00:13:45,007 --> 00:13:46,189
«دارم با تو حرف میزنم، صندوقدار.
141
00:13:46,225 --> 00:13:47,371
«دارم با تو حرف میزنم، صندوقدار.
142
00:13:47,840 --> 00:13:49,795
وقتی به سمت میزت میدوم،
143
00:13:50,090 --> 00:13:52,838
در حالی که دندونام رو به هم فشار میدم،
قطرات عرق روی پیشونیم،
144
00:13:53,173 --> 00:13:55,128
یه مردی داره آروم حرف میزنه.
145
00:13:55,422 --> 00:13:57,329
خب، خانم محترم،
146
00:13:58,255 --> 00:14:01,916
آیا یه دوش آب گرم تو سن من
برام مضر خواهد بود؟
147
00:14:02,255 --> 00:14:03,582
اصلاً، آقا.
148
00:14:03,880 --> 00:14:07,459
تأسیسات ما با دمای
بدن تنظیم شدن.
149
00:14:08,713 --> 00:14:12,126
واقعاً؟
میشه توضیح بدید؟
150
00:14:12,671 --> 00:14:14,626
۳۶.۵ درجه است،
151
00:14:15,130 --> 00:14:17,369
دمای بدن انسان
در شرایط عادی.
152
00:14:17,963 --> 00:14:20,629
پس هیچ تغییر دمایی
حس نمیکنم.
153
00:14:21,795 --> 00:14:25,077
- ممنونم، فردا برمیگردم.
- خداحافظ.
154
00:14:25,670 --> 00:14:27,459
چی میتونم بهتون تقدیم کنم؟
155
00:14:30,128 --> 00:14:31,953
توالت.
156
00:14:32,253 --> 00:14:34,291
ببخشید، آقا؟
چی فرمودید؟
157
00:14:35,503 --> 00:14:38,122
- توالت.
- چی؟ صف؟
158
00:14:39,836 --> 00:14:42,324
یه حمام با روغنهای معطر
و کمی شیر!
159
00:14:42,752 --> 00:14:44,162
فوراً.
160
00:14:49,627 --> 00:14:51,416
آیا یه توالت...
161
00:14:51,710 --> 00:14:54,245
- مانیکور. من فقط نصف پول رو میدم.
- چرا؟
162
00:15:04,751 --> 00:15:06,788
من یه درمان
با پودر پاف میخوام.
163
00:15:07,084 --> 00:15:08,363
فوراً.
164
00:15:09,750 --> 00:15:11,029
ممنونم.
165
00:15:14,000 --> 00:15:16,037
یه حمام ترکی
با ماساژ مرطوبکننده!
166
00:15:16,333 --> 00:15:17,742
فوراً.
167
00:15:18,416 --> 00:15:19,695
البته.
168
00:15:20,916 --> 00:15:22,705
- لذت ببرید.
- ممنونم.
169
00:15:24,750 --> 00:15:28,115
- یه دوش آب خنک خوب.
- خنک، خیلی خنک.
170
00:15:28,416 --> 00:15:30,537
- ممنونم، روز خوش.
- روز خوش.
171
00:15:32,874 --> 00:15:35,955
سلام، یه درمان فوری
کاهش وزن.
172
00:15:38,998 --> 00:15:40,656
خب، آقا؟
173
00:15:43,164 --> 00:15:46,743
چرا این کار رو میکنی، دختر بیرحم؟
تو خیلی زیبایی،
174
00:15:47,331 --> 00:15:51,277
چشمات میدرخشه
و من عاشقت میشم.
175
00:15:51,623 --> 00:15:54,739
من با آرامی وارد اینجا میشم،
میام پای میزت
176
00:15:55,039 --> 00:15:58,487
و تو نمیپرس چی میخوام
چون خودت میدونی.
177
00:15:59,205 --> 00:16:04,241
ولی حالا دارم با تو حرف میزنم،
اصلاً به من گوش میدی؟
178
00:16:04,538 --> 00:16:06,410
خب، آقا؟
179
00:16:07,913 --> 00:16:09,405
خب؟
180
00:16:09,704 --> 00:16:12,074
یه اصلاح! یه اصلاح خوب
با زاج سفید پتاسیم.
181
00:16:12,662 --> 00:16:14,156
عالی.
182
00:16:15,996 --> 00:16:18,282
- فوراً.
- ممنونم.
183
00:16:35,577 --> 00:16:39,785
و من عاشقت میشم.
من با آرامی وارد اینجا میشم.
184
00:16:40,286 --> 00:16:42,857
یکی از ۳۰۰٬۰۰۰ خواننده
«مارک آئورلیو»
185
00:16:43,161 --> 00:16:45,530
پدربزرگ اسکولا، پیترو بود
186
00:16:45,869 --> 00:16:49,281
که نابینا بود و
نوهاش براش میخوند.
187
00:16:49,618 --> 00:16:53,943
این اتوره در سن ۹ سالگی است، که برای پدربزرگش
داستانهای تاریخی میخواند،
188
00:16:54,243 --> 00:16:57,157
زندگینامهها و خاطرات ناپلئون.
189
00:16:57,451 --> 00:17:02,867
خوشبختانه چهارشنبه و شنبه
«مارک آئورلیو» منتشر میشد، یک لحظه نادر
190
00:17:03,159 --> 00:17:07,318
از فرار و سرگرمی
در این دوران جنگ.
191
00:17:07,659 --> 00:17:11,355
و امروز اولین برخورد
او با فلینی است.
192
00:17:11,825 --> 00:17:16,363
«او تردید میکند و بعد فریاد میزند:
یه اصلاح خوب با زاج سفید پتاسیم.»
193
00:17:22,657 --> 00:17:24,695
زاج سفید پتاسیم چیه،
پدربزرگ؟
194
00:17:25,615 --> 00:17:28,816
یه ماده قابض که آرایشگرها استفاده میکنن.
195
00:17:30,699 --> 00:17:32,357
خودش رو خراب میکنه؟
196
00:17:33,282 --> 00:17:35,107
میشه اینطور فرض کرد.
197
00:17:36,198 --> 00:17:38,070
عنوانش چیه؟
198
00:17:38,365 --> 00:17:41,481
«اصلاً به من گوش میدی؟»
اثر فدریکو.
199
00:17:42,573 --> 00:17:44,610
باید جدید باشه.
200
00:17:44,947 --> 00:17:48,028
برات «دچو و لوچو» رو بخونم؟
201
00:17:48,364 --> 00:17:51,112
بعداً. الان اخبار شروع میشه.
202
00:17:51,780 --> 00:17:55,940
ولی امروز خیلی خوب
خوندی.
203
00:17:57,739 --> 00:18:00,820
اعلامیه جنگ شماره ۲۶۲.
204
00:18:01,322 --> 00:18:05,267
در جبهه یونان،
فعالیت گشتی و توپخانهای.
205
00:18:05,655 --> 00:18:09,979
نیروهای ما با کارایی اهداف
نظامی را بمباران کردهاند،
206
00:18:10,279 --> 00:18:13,230
خیابانها، پلها
و مخفیگاههای دشمن.
207
00:18:13,570 --> 00:18:19,769
هواپیماهای ما در نبردهای دشمن
پنج هواپیمای گلاستر را سرنگون کردهاند.
208
00:18:20,362 --> 00:18:21,836
در آفریقای شرقی ایتالیا در جارابوب...
209
00:18:21,872 --> 00:18:23,310
در آفریقای شرقی ایتالیا در جارابوب...
210
00:18:23,654 --> 00:18:26,023
امروز یه روز بزرگه.
211
00:18:27,070 --> 00:18:30,731
عالیجناب اتوره موتی
به ما سر میزنند.
212
00:18:32,444 --> 00:18:36,686
اینها ورزشکاران جوان
مجله ما هستند
213
00:18:37,319 --> 00:18:40,233
که اطلاعرسانی میکند، سرگرم میکند،
و خوششانسی میآورد.
214
00:18:40,527 --> 00:18:42,483
جواکینو کولیتزی، معروف به آتالو:
215
00:18:42,777 --> 00:18:45,230
«جنووفای زشت»،
«دندی پرحرف».
216
00:18:45,569 --> 00:18:47,642
جووانی موسکا:
«قلب» و «خاطرات مدرسه».
217
00:18:48,693 --> 00:18:51,016
ویتوریو متز:
«ایلاریوی ضد ادبی».
218
00:18:51,318 --> 00:18:53,723
مارچلو مارکزی:
«دچو و لوچو».
219
00:18:54,193 --> 00:18:57,392
ماملی باربارا:
«خانمهایی که کارشان را بلدند».
220
00:18:57,859 --> 00:19:00,726
استفانو وانتزینا معروف به استنو:
«هرکولی».
221
00:19:01,067 --> 00:19:03,223
روجرو ماکاری: «جیجی قلدره».
222
00:19:03,692 --> 00:19:05,812
انریکو د ستا:
«باکوی جادوگر».
223
00:19:06,442 --> 00:19:09,109
فررانته آلوارو د تورس:
«نارنجی از خوشحالی؟»
224
00:19:11,692 --> 00:19:16,183
فدریکو فلینی: «دبیرستان»،
«اصلاً به من گوش میدی؟»
225
00:19:16,483 --> 00:19:19,018
البته که گوش میدم،
رفیق فلینی.
226
00:19:19,358 --> 00:19:21,810
و باید موهات رو کوتاه کنی!
227
00:19:45,147 --> 00:19:46,640
- استنو...
- چی؟
228
00:19:47,397 --> 00:19:49,222
- الاغ!
- اینطور فکر میکنی؟
229
00:19:49,730 --> 00:19:52,301
عالیه، فکر کنم خوب کار کردیم.
230
00:19:53,605 --> 00:19:55,928
تو، فلینی،
میتونستی یه عنوان دیگه بگی.
231
00:19:56,272 --> 00:19:59,435
من فقط دو تا دارم.
چی باید میگفتم؟
232
00:20:00,188 --> 00:20:03,305
محال بود من
پیراهن سیاه بپوشم.
233
00:20:03,896 --> 00:20:06,764
درسته، ما واقعاً
یه مشت قهرمانیم.
234
00:20:07,729 --> 00:20:09,270
تو این مشکل رو نداری.
235
00:20:09,562 --> 00:20:13,093
به جای پیراهن سیاه،
تو فقط یه پیراهن کثیف میپوشی.
236
00:20:13,479 --> 00:20:16,926
- کمدین بامزه!
- برگردیم سر کار.
237
00:20:21,062 --> 00:20:24,344
جوانی مردانه
238
00:20:25,312 --> 00:20:29,008
با ارادهای رومی،
خواهیم جنگید!
239
00:20:29,561 --> 00:20:32,724
آن روز خواهد آمد که
240
00:20:33,394 --> 00:20:36,806
مادر بزرگ قهرمانان
ما را فرا خواهد خواند
241
00:20:37,435 --> 00:20:40,303
برای دوچه، برای ملت،
برای پادشاه.
242
00:20:40,810 --> 00:20:44,257
ما به شما امپراتوریای
در فراسوی دریاها خواهیم داد!
243
00:20:45,268 --> 00:20:48,266
آن روز خواهد آمد که
244
00:20:49,143 --> 00:20:52,591
مادر بزرگ قهرمانان
ما را فرا خواهد خواند.
245
00:21:06,975 --> 00:21:09,012
چرا سلام رومی ندادی؟
246
00:21:11,142 --> 00:21:15,301
نمیدونستم اجباریه.
من اهل سیاست نیستم.
247
00:21:15,641 --> 00:21:18,390
پس چرا طبق گزارشها گفتی:
248
00:21:19,058 --> 00:21:22,754
«اگه موسولینی اینطور ادامه بده،
من دیگه نمیدونم...»
249
00:21:23,141 --> 00:21:24,420
منظورت چی بود؟
250
00:21:24,724 --> 00:21:26,963
منظورت از «من دیگه نمیدونم»
چی بود؟
251
00:21:27,265 --> 00:21:28,592
- یه تهدید؟
- یه تهدید؟
252
00:21:28,890 --> 00:21:31,508
- بیاعتمادی به فاشیسم؟
- بیاعتمادی به فاشیسم؟
253
00:21:31,806 --> 00:21:34,473
- یا تبلیغات خرابکارانه؟
- یا تبلیغات خرابکارانه؟
254
00:21:35,432 --> 00:21:39,128
یادم نمیاد این حرف رو زده باشم
یا شاید گفتم...
255
00:21:39,473 --> 00:21:41,096
بهم خیره شو.
256
00:21:41,556 --> 00:21:45,253
شاید گفتم من دیگه نمیدونم
سیاست چطور کار میکنه.
257
00:21:45,556 --> 00:21:48,009
سیگارت رو بذار زمین.
258
00:21:48,764 --> 00:21:52,094
و در مورد گرامافون هم
هیچی نمیدونی؟
259
00:21:53,888 --> 00:21:55,262
کدوم گرامافون؟
260
00:21:56,305 --> 00:21:58,176
خدای من، چطور یه نفر میتونه اینطور باشه...
261
00:21:58,471 --> 00:22:01,007
اگه دیالوگها یادت نمیاد،
شمارهها رو بگو.
262
00:22:02,263 --> 00:22:04,300
۷، ۸، ۹...
263
00:22:04,638 --> 00:22:09,129
۲۵، ۲۶، ۲۷، ۲۸، ۲۹...
264
00:22:09,554 --> 00:22:11,426
با تحقیر مداوم!
265
00:22:11,762 --> 00:22:17,758
۳۰، ۳۱، ۳۲، ۳۳، ۳۴، ۳۵!
266
00:23:10,841 --> 00:23:13,376
چه باسنهای شیرینی!
267
00:23:14,217 --> 00:23:16,539
چه زن گنده و سکسیای!
268
00:23:17,050 --> 00:23:21,374
وقتی مزخرفات، جنجال
و طنز منتشر میکنی،
269
00:23:21,841 --> 00:23:26,746
یک حس اعتماد عمیق
بین کارکنان شکل میگیره.
270
00:23:27,465 --> 00:23:30,297
و دوستیهای محکمی میتونه شکل بگیره.
271
00:23:30,590 --> 00:23:34,334
مثل دوستی بین فلینی
و روجرو ماکاری
272
00:23:34,714 --> 00:23:37,167
که برای رادیو هم شروع به نوشتن کرد
273
00:23:37,464 --> 00:23:39,751
و برای تئاتر.
274
00:23:40,631 --> 00:23:43,380
در واقع، ما اینجا
در یک تئاتر کوچک هستیم
275
00:23:43,714 --> 00:23:48,833
جایی که «جرقههای عشق»
اثر مک و فِد در حال اجراست.
276
00:24:16,420 --> 00:24:20,116
یک فرد مسن
پیش دکتر میره و میگه
277
00:24:20,419 --> 00:24:24,116
«دکتر، این پام خیلی درد میکنه،
اسپاسم دارم،
278
00:24:24,836 --> 00:24:26,660
درد باورنکردنی.
279
00:24:26,960 --> 00:24:28,999
دکتر، چی میتونه باشه؟
280
00:24:29,461 --> 00:24:30,740
پیریه.
281
00:24:31,044 --> 00:24:34,125
ولی اون یکی پام همسن همینه
و درد نمیکنه.»
282
00:24:40,335 --> 00:24:42,823
من اون قطعه رو نوشتم.
283
00:24:43,210 --> 00:24:45,165
- واقعاً قشنگه.
- دوستش داری؟
284
00:24:45,459 --> 00:24:47,331
روجرو هم خوبه، میدونی.
285
00:24:47,626 --> 00:24:53,161
اون برای آلدو فابریتزی مینویسه،
کمدین مشهور رومی.
286
00:24:54,334 --> 00:24:56,704
- واقعاً؟ دوستش دارم.
- عالیه.
287
00:24:59,667 --> 00:25:03,246
اون یکی چطور بود؟
یکی دیگه دارم، کوتاهتره.
288
00:25:03,625 --> 00:25:06,990
دکتر روز بعد
برمیگرده.
289
00:25:08,333 --> 00:25:12,408
«خب، میبینم که
امروز خیلی بهتر سرفه میکنی.
290
00:25:12,707 --> 00:25:15,491
البته،
تمام شب تمرین کردم.»
291
00:25:18,166 --> 00:25:20,240
دو تا زن همدیگه رو میبینن،
یکی میگه: «چطوری؟»
292
00:25:20,832 --> 00:25:23,534
«بد نیستم. شوهرت چطوره؟»
293
00:25:23,832 --> 00:25:25,657
«شوهرم مرده.»
«خیلی متأسفم.»
294
00:25:25,957 --> 00:25:28,161
«و مال تو؟»
«خوبه، بزنم به تخته.»
295
00:25:28,457 --> 00:25:31,205
«شوهر منم به تخته زد،
تو تابوتش.»
296
00:25:35,997 --> 00:25:39,078
تو واقعاً خوبی.
297
00:25:41,830 --> 00:25:45,243
خانمها و آقایان،
حالا وقت نمایشه.
298
00:25:45,539 --> 00:25:47,862
- گمشو!
- دیگه بسه!
299
00:25:52,122 --> 00:25:54,242
برو یه کاری پیدا کن!
300
00:25:57,413 --> 00:30:00,197
برای سه سال
کارهای تو رو تحمل کردم.
301
00:30:00,496 --> 00:30:03,363
عاشق بودم
و جلوت زانو زدم.
302
00:30:04,579 --> 00:30:06,983
احمق بودم و ندیدم
303
00:30:07,453 --> 00:30:09,658
که در دنیا وجود داشت
304
00:30:10,579 --> 00:30:12,534
دختری با جذابیت بیشتر
و تپلتر...
305
00:30:12,829 --> 00:30:14,072
تلفن با شما کار داره!
306
00:30:14,412 --> 00:30:15,952
...و قلمبهتر از تو.
307
00:30:16,245 --> 00:30:20,653
شانست رو از دست دادی
حالا این رو بخور!
308
00:30:21,203 --> 00:30:23,276
تلفن با شما کار داره!
309
00:30:23,577 --> 00:30:26,361
کجا یه مردی
مثل من پیدا میکنی؟
310
00:30:27,494 --> 00:30:29,283
این دختری که پیدا کردم...»
311
00:30:31,660 --> 00:30:33,817
چه اتفاقی داره میافته؟
312
00:30:34,202 --> 00:30:37,116
- چی نوشتی؟
- تو نوشتیش.
313
00:30:37,452 --> 00:30:40,652
تو تصحیحش کردی.
اینجا شورش به پا کردی...
314
00:30:44,034 --> 00:30:46,321
اینجا میدون تیر نیست!
315
00:30:51,242 --> 00:30:55,070
این پوستین زنته،
بهش پس بده!
316
00:30:56,116 --> 00:30:57,740
بریم دخترا.
317
00:30:58,159 --> 00:31:00,991
بریم یا منتظر
شماره مربوط به مرد زنذلیل بمونیم؟
318
00:31:01,450 --> 00:31:03,855
- بریم!
- احتمالاً بهتره.
319
00:31:04,158 --> 00:31:05,983
داریم میریم؟
320
00:31:06,283 --> 00:31:09,364
اون شماره مرد زنذلیلی که نوشتی
حتی بدتره.
321
00:31:09,699 --> 00:31:12,366
- من نوشتم؟
- تو نوشتیش.
322
00:31:12,699 --> 00:31:16,360
دو شب پیش
کاملاً متفاوت پیش رفت.
323
00:31:16,657 --> 00:31:20,318
نورافکن رو روی من انداختن
و کف زدن
324
00:31:20,615 --> 00:31:23,069
تا به من ادای احترام کنن
که تنها تو سالن بودم.
325
00:31:23,365 --> 00:31:25,605
بدون شاهد،
هر چیزی میتونی بگی.
326
00:31:25,907 --> 00:31:29,486
- صندلیها پر بودن.
- درسته، پر از دروغگو!
327
00:31:40,822 --> 00:31:43,773
اسکولا به همون در
ضربه زد
328
00:31:44,113 --> 00:31:45,985
۸ سال بعد از فدریکو.
329
00:31:46,530 --> 00:31:48,853
حتی پیک هم همون بود
330
00:31:49,197 --> 00:31:53,025
و همون گیرههای لباس رو
روی شلوارش داشت.
331
00:31:53,655 --> 00:31:54,482
رئیس؟
332
00:31:54,518 --> 00:31:55,310
رئیس؟
333
00:31:58,529 --> 00:32:00,733
یه پسری اینجاست به اسم «اسکوئولا».
334
00:32:11,361 --> 00:32:12,771
سلام.
335
00:32:13,070 --> 00:32:14,812
کروات شیکیه!
336
00:32:17,445 --> 00:32:19,518
- چند سالته؟
- شونزده.
337
00:32:21,153 --> 00:32:23,819
- درس میخونی؟
- دبیرستان میرم.
338
00:32:25,152 --> 00:32:27,819
ما یه ستون با همین عنوان داشتیم.
339
00:32:28,110 --> 00:32:30,231
- بله، میدونم.
- میدونی؟
340
00:32:31,027 --> 00:32:33,479
- فلینی مینوشتش.
- بله، میدونم.
341
00:32:33,776 --> 00:32:36,645
- اونم میدونی.
- هیچ شمارهای رو از دست نمیدادم.
342
00:32:37,069 --> 00:32:42,935
پس اینم میدونی که داریم کار میکنیم
تا «مارک آئورلیو» رو دوباره زنده کنیم.
343
00:32:44,401 --> 00:32:46,273
بعد از پنج سال سکوت
344
00:32:46,609 --> 00:32:50,188
داریم برش میگردونیم
به خوانندههامون.
345
00:32:50,484 --> 00:32:52,557
اینم میدونی.
خوبه!
346
00:32:52,942 --> 00:32:57,065
تو واقعاً میتونی اینجا رشد کنی.
نشونم بده چی داری.
347
00:33:09,399 --> 00:33:11,852
«برخورد کوتاه»
348
00:33:15,940 --> 00:33:17,978
«لبخند بزنید، لطفاً»
349
00:33:19,856 --> 00:33:22,012
این بامزه است.
350
00:33:26,107 --> 00:33:28,512
«روانبین: شما یک بوکسور هستید»
351
00:33:30,981 --> 00:33:33,730
اینم خیلی بامزه است.
352
00:33:36,856 --> 00:33:38,597
بله؟
353
00:33:39,230 --> 00:33:41,470
سلام، چطوری؟
354
00:33:42,480 --> 00:33:44,766
خوبم، خوبم، بله.
355
00:33:47,021 --> 00:33:49,012
یه لحظه.
356
00:33:49,896 --> 00:33:51,934
ماکاری!
357
00:33:52,438 --> 00:33:54,926
وصلتون میکنم به سرپرست نویسندگانمون.
358
00:33:56,563 --> 00:33:57,806
رئیس؟
359
00:33:58,104 --> 00:34:01,137
این ورزشکار جوان
چند تا طراحی آورده.
360
00:34:01,479 --> 00:34:03,268
هواش رو داشته باش.
361
00:34:04,395 --> 00:34:06,267
در...
362
00:34:08,145 --> 00:34:10,100
بله، عزیزم.
363
00:34:11,519 --> 00:34:13,806
تو زنگ میزنی، بعد نمیزنی...
من هیچوقت نمیدونم!
364
00:34:18,020 --> 00:34:20,804
برو پیش ماکاری!
365
00:34:26,685 --> 00:34:28,592
بیا اینجا...
366
00:34:30,060 --> 00:34:33,840
همونطور که میبینید،
یه تماس کاری داشت.
367
00:34:35,684 --> 00:34:37,888
طراح خوبی هستی.
368
00:34:42,226 --> 00:34:44,928
- سبک استاینبرگ.
- ای کاش!
369
00:34:45,559 --> 00:34:48,130
من حتی نمیتونم یه مداد دستم بگیرم.
370
00:34:48,476 --> 00:34:52,303
ولی با قلم خوبی.
ما رو میخندونی، به گریه میاندازی...
371
00:34:52,642 --> 00:34:55,639
من اطلاعرسانی میکنم و خوششانسی میارم.
مینویسی؟
372
00:34:56,975 --> 00:34:58,384
سعی میکنم.
373
00:34:58,683 --> 00:35:03,589
من یه داستان دنبالهدار دارم.
«ماجراهای خانه ما».
374
00:35:04,016 --> 00:35:07,180
به جای «ماجراهای
کازانوا». ایده قشنگیه.
375
00:35:07,766 --> 00:35:08,963
در مورد چیه؟
376
00:35:09,308 --> 00:35:14,178
یه خانواده که سر ناهار نشستن
و پدر فقط از کلیشهها استفاده میکنه.
377
00:35:15,432 --> 00:35:17,422
این خونه هتل نیست،
378
00:35:17,723 --> 00:35:21,799
وقتی همسن اونا بود پیاده میرفت،
دوچرخهای در کار نبود،
379
00:35:22,098 --> 00:35:25,380
به پدر و مادرش
احترام میذاشت...
380
00:35:26,014 --> 00:35:27,839
خوبه، بیارش.
381
00:35:28,139 --> 00:35:33,046
جلسه کارکنان هر سهشنبه
و جمعه از ساعت ۱۰ تا ۲.
382
00:35:33,806 --> 00:35:35,761
با مدرسه چطور کنار میای؟
383
00:35:36,056 --> 00:35:38,295
مدرسه من نزدیک
سانتا ماریا ماجوره است.
384
00:35:38,597 --> 00:35:41,630
ساعت ۱۲:۳۰ تعطیل میشم
و میتونم ده دقیقهای اینجا باشم.
385
00:35:42,222 --> 00:35:45,303
شبا من تو چاپخونهام.
تو هم میتونی بیای.
386
00:35:45,638 --> 00:35:47,427
حتماً.
387
00:35:55,013 --> 00:35:58,508
- تو توش تف کردی! اعتراف کن!
- من؟ من حتی تفم نمیکنم!
388
00:36:03,429 --> 00:36:04,590
باورت میشه؟
389
00:36:04,887 --> 00:36:08,962
این مرد جوان در احیای
«مارک آئورلیو» نقش داشت
390
00:36:09,261 --> 00:36:12,378
و در نوشتن اولین شماره
نسخه جدید...
391
00:36:12,719 --> 00:36:14,046
میتونی کمکم کنی؟
392
00:36:14,344 --> 00:36:18,633
...که در ۱۶ مارس ۱۹۴۸
روی دکهها خواهد بود،
393
00:36:18,969 --> 00:36:21,209
در آستانه انتخابات
394
00:36:21,511 --> 00:36:24,841
که شاهد شکست
جبهه سوسیالیست و کمونیست خواهد بود
395
00:36:25,136 --> 00:36:28,501
و پیروزی قاطع
دموکراتهای مسیحی.
396
00:32:43,800 --> 00:32:47,462
یه «جوهر سوخته» میخوام
باید کلمات آتشین بنویسم.
397
00:32:47,842 --> 00:32:49,632
متز اینجاست!
398
00:32:49,925 --> 00:32:52,414
این دفعه حتی
یه شانسبیار هم داریم.
399
00:32:52,758 --> 00:32:55,211
اون اسکلاست، داره با ما کار میکنه.
400
00:32:55,550 --> 00:32:57,256
اسمت اسکلاست؟
401
00:32:57,675 --> 00:33:00,625
اینم یه آهنگ با ملودی «لولا».
402
00:33:00,966 --> 00:33:03,501
اسکلا،
تو مدرسه چی یاد میگیری؟
403
00:33:04,091 --> 00:33:07,705
تو هیچی از
چارلستون نمیدونی.
404
00:33:08,673 --> 00:33:12,122
تو هیچی از
تورمنتون نمیدونی!
405
00:33:12,507 --> 00:33:15,174
تورمنتون یه جوکه،
یه کلمهاس که تکرار میشه.
406
00:33:15,465 --> 00:33:16,874
قرار بامزه باشه.
407
00:33:17,173 --> 00:33:19,626
نمیتونی تورمنتون رو
به جای چارلستون استفاده کنی.
408
00:33:19,923 --> 00:33:22,127
چرا؟
تعداد هجاهاشون یکیه.
409
00:33:23,006 --> 00:33:25,755
ولی تو از قبل
لولا رو به اسکلا تغییر دادی.
410
00:33:26,047 --> 00:33:28,583
در بازیهای کلامی،
فقط میتونی یه چیز رو عوض کنی.
411
00:33:29,172 --> 00:33:32,454
باید تصمیم بگیری:
لولا یا چارلستون.
412
00:33:32,838 --> 00:33:34,497
لولا رو نگه دار، به من اعتماد کن.
413
00:33:34,797 --> 00:33:38,328
مگه یه بار ننوشتی:
کی داشته چین رو «رک» میکرده؟
414
00:33:38,630 --> 00:33:40,751
اون دو تا تغییر داشت.
415
00:33:41,047 --> 00:33:43,713
میتونیم اون رو به حساب
جایزه ویژه بذاریم.
416
00:33:44,005 --> 00:33:46,042
تو همیشه کار خودت رو میکنی.
417
00:33:47,379 --> 00:33:50,294
ورزشکاران جوان،
تا کجا پیش رفتید؟
418
00:33:51,587 --> 00:33:53,542
همین الان با مدیر صحبت کردم
419
00:33:53,879 --> 00:33:56,711
و در مورد قیمت نسخه
تصمیم گرفتن: ۲۰ لیر.
420
00:33:57,045 --> 00:34:01,169
کی اینقدر پول میده!
قبلاً ۶۰ سنت بود!
421
00:34:01,462 --> 00:34:03,867
پنج سال پیش.
در این بین یه جنگ شده.
422
00:34:04,212 --> 00:34:08,122
- واقعاً؟ آتالو متوجه نشد.
- ایدهای برای وسط صفحه دارید؟
423
00:34:08,711 --> 00:34:12,041
بله، ماکاریو با
رقاصهاش مصاحبه کرد.
424
00:34:12,378 --> 00:34:15,541
«و شما، آقای ماکاریو،
تو انتخابات بعدی نیستید؟
425
00:34:16,044 --> 00:34:18,958
نه، من از قبل روی صحنه نقش یه دلقک رو بازی میکنم.»
426
00:34:19,252 --> 00:34:22,084
- من رقاصها رو میکشم.
- نه، زیادی صریحه.
427
00:34:22,585 --> 00:34:23,960
ظریفه.
428
00:34:24,252 --> 00:34:27,285
بیخیال، تو فیلم «پسر طلایی غرب»
ازش استفاده میکنیم.
429
00:34:28,335 --> 00:34:31,498
دیالوگها رو از مجله برای
فیلمنامههات میدزدی؟
430
00:34:31,793 --> 00:34:34,079
- نه.
- اونها دیالوگهای منن!
431
00:34:34,418 --> 00:34:37,120
بله، ولی تو «دو یتیم»،
توتو دیالوگهای من رو میگه.
432
00:34:37,626 --> 00:34:39,332
اغراق نکن!
433
00:34:39,959 --> 00:34:42,412
الان داری چند تا فیلمنامه
مینویسی، ده تا؟
434
00:34:42,750 --> 00:34:46,411
حداکثر چهار تا... شش تا.
435
00:34:47,959 --> 00:34:50,957
متز و مارکزی
دو تا فیلمنامهنویس اصلی هستن
436
00:34:51,250 --> 00:34:55,539
برای فیلمهای کمدی ایتالیایی،
اونها با هم برای
437
00:34:55,833 --> 00:35:00,324
ماکاریو، توتو،
نینو تارانتو، والتر کیاری مینویسن...
438
00:35:01,166 --> 00:35:04,946
به زودی اسکولا رو به عنوان
سایهنویسشون استخدام میکنن.
439
00:35:05,249 --> 00:35:06,871
یک همکار بینام و نشان
440
00:35:07,165 --> 00:35:11,822
که وظیفهاش اضافه کردن دیالوگ،
شوخی و جوک به فیلمهاشونه:
441
00:35:12,123 --> 00:35:16,413
«توتو تارزان»، «توتو شیخ»،
«توتو لومکو»، و غیره.
442
00:35:17,540 --> 00:35:20,491
مثل کاری که با فلینی جوان کردن،
443
00:35:20,790 --> 00:35:23,657
که سایهنویسشون
در فیلمهای ماکاریو بود:
444
00:35:23,956 --> 00:35:26,788
«لو ودی کومه سی»،
«ایمپوتاتو آلزاتوی»،
445
00:35:27,289 --> 00:35:29,742
«ایل پیراتا سونو لو!»...
446
00:35:31,788 --> 00:35:35,947
آجه و اسکارپلی هم
حالا تو «مارک آئورلیو» کار میکنن.
447
00:35:36,913 --> 00:35:41,452
اونها هم برای متز و مارکزی
سایهنویسی میکردن.
448
00:35:47,288 --> 00:35:49,195
ایده دیگهای نیست؟
449
00:35:50,371 --> 00:35:55,407
یه مرد ایتالیایی معمولی هست،
فقیر و ناامید،
450
00:35:56,328 --> 00:36:00,452
که روی زمین جلوی پوسترها،
نوشتهها، توهینها نشسته،
451
00:36:00,745 --> 00:36:03,364
آدمای بوگندو،
جاکشها، فحشها، وحشیها،
452
00:36:03,662 --> 00:36:06,659
قیمتهای گزاف،
کفش ۱۲٬۰۰۰ لیری...
453
00:36:06,953 --> 00:36:09,406
بعد مارکوس اورلیوس
سوار بر اسب از راه میرسه.
454
00:36:10,119 --> 00:36:13,070
به اون ایتالیایی نگاه میکنه و میگه:
455
00:36:13,577 --> 00:36:16,148
خندوندن اینا
حالا دیگه آسون نخواهد بود!
456
00:36:16,619 --> 00:36:18,111
قشنگه!
457
00:36:20,827 --> 00:36:24,322
- این چی میگه؟
- نه، این به اندازه کافی خوب نیست.
458
00:36:24,618 --> 00:36:26,075
بخونش، بخونش.
459
00:36:26,368 --> 00:36:30,409
یه پسر داره خانوادهاش رو صدا میزنه:
460
00:36:31,035 --> 00:36:34,234
بیاین ببینین پدربزرگ
آخرین قدمهاش رو برمیداره!
461
00:36:35,909 --> 00:36:39,109
- قشنگه، ولی زیادی تلخه.
- من دوستش دارم. من میکشمش.
462
00:36:39,867 --> 00:36:42,106
کارتون وسط صفحه باید مربوط به
امور جاری باشه.
463
00:36:42,908 --> 00:36:47,364
من به یه «دندی پرحرف»
و یه «جنووفای زشت» احتیاج دارم.
464
00:36:47,783 --> 00:36:49,655
من یه ایده برای دندی دارم.
465
00:36:50,574 --> 00:36:53,324
خودش نمینویسشون؟
466
00:36:53,617 --> 00:36:55,572
اون؟ نگاهش کردی؟
467
00:36:55,866 --> 00:36:57,240
فقط به دست انداختن ادامه بده...
468
00:36:57,533 --> 00:36:58,907
دندی پرحرف میگه:
469
00:36:59,241 --> 00:37:01,527
«دیشب تو اپرا
«تراویاتا» رو دیدم.»
470
00:37:01,824 --> 00:37:04,656
اون رو میبینیم که داره از سوراخ کلید
یه هتل نگاه میکنه
471
00:37:04,949 --> 00:37:07,946
و یه فاحشه رو تماشا میکنه که
مشغول انجام وظایفشه.
472
00:37:08,657 --> 00:37:11,690
- بامزه نیست. بچهگانه است.
- نه، نه، خوبه.
473
00:37:11,990 --> 00:37:15,520
بعد یه کارتون اضافه میکنم:
«عجله کن، نمیتونی تمام شب طولش بدی.»
474
00:37:15,947 --> 00:37:18,104
من یه جنووفای خیلی زشت دارم.
475
00:37:18,615 --> 00:37:20,273
جنووفا زشته.
476
00:37:20,698 --> 00:37:23,364
نه، منظورم اینه که جوکه زشته!
477
00:37:23,823 --> 00:37:29,107
جنووفا میگه: «عزیزم، اتاقهای من
تو خونه جدیدمون چطور خواهد بود؟»
478
00:37:29,447 --> 00:37:32,563
- اون میگه: «اتاقهای گاز!»
- من این رو برمیدارم.
479
00:37:33,613 --> 00:37:35,650
- من یه «باکوی جادوگر» دارم.
- باشه.
480
00:37:35,946 --> 00:37:39,809
شوهر به زن میگه:
«من رو با افکارم تنها بذار.»
481
00:37:40,237 --> 00:37:43,106
بعد باکوی جادوگر افکارش رو
قابل مشاهده میکنه:
482
00:37:43,613 --> 00:37:46,397
...یه جمعیت از زنان برهنه.
- خوبه.
483
00:37:47,321 --> 00:37:48,897
حله!
484
00:37:49,904 --> 00:37:53,897
عنوان: بازگشت.
سرمقاله شماره اول.
485
00:37:54,195 --> 00:37:56,269
بهم بگو زیادی شعاریه یا نه.
486
00:37:58,945 --> 00:38:02,772
«ما دوباره برگشتیم. مصمم
به گفتن حقیقت به هر قیمتی،
487
00:38:03,153 --> 00:38:06,151
برای دفاع از شهروند معمولی،
برای به رسمیت شناختن حقوق کارگران،
488
00:38:06,445 --> 00:38:09,312
برای حمایت از کشاورز
و بالاخره بهش بگیم
489
00:38:09,611 --> 00:38:12,395
که پنیر با گلابی چقدر خوب میشه.»
490
00:38:28,817 --> 00:38:31,686
فدریکوئه!
بیاین ماشینی که گرفته رو ببینین!
491
00:38:32,568 --> 00:38:36,312
- فدریکو! لعنت بهت!
- ببین کی از دنیای مردهها برگشته!
492
00:38:36,817 --> 00:38:40,976
- پولدار شدی!
- اینو از کجا خریدی؟
493
00:38:41,317 --> 00:38:43,603
بیاین پایین تا یه دوری بزنیم.
494
00:38:44,108 --> 00:38:45,649
بزن بریم!
495
00:39:01,524 --> 00:39:02,851
هی، رفیق!
496
00:39:05,649 --> 00:39:07,224
قشنگه، ماشینو نگاه کن.
497
00:39:09,523 --> 00:39:12,190
- همهمون جا میشیم؟
- اینجا یه اتاق نشیمن داره!
498
00:39:12,523 --> 00:39:14,181
اتاق خوابش کجاست؟
499
00:39:14,481 --> 00:39:16,353
من رو ببر ویا مرولانا ۷۸.
500
00:39:16,689 --> 00:39:19,177
باید تاکسیدو میپوشیدم.
501
00:39:21,981 --> 00:39:23,723
اون ماشینو دنبال کن، سریع!
502
00:39:24,106 --> 00:39:27,553
این سالن تئاتر ۵ افسانهای
در چینه-چیتا است.
503
00:39:28,189 --> 00:39:32,478
خانه فلینی، جایی که تمام
بزرگترین فیلمهایش فیلمبرداری شد.
504
00:39:32,938 --> 00:39:34,347
تقریباً همه.
505
00:39:34,646 --> 00:39:37,395
در این تئاتر، استاد
شهرها ساخت،
506
00:39:37,813 --> 00:39:40,810
ایستگاههای قطار، دریاهای طوفانی...
507
00:39:41,354 --> 00:39:45,893
و میلیونها بیننده را
در سراسر جهان مجذوب کرد
508
00:39:48,271 --> 00:39:50,676
با فلینی یه دوری نمیزنی؟
509
00:39:51,021 --> 00:39:54,884
نه، نمیشناسمش.
ولی آدم خوبیه.
510
00:39:55,478 --> 00:39:57,599
حالا وارد سینما شده...
511
00:39:58,853 --> 01:00:01,767
بعد از این اولین برخورد
از راه دور،
512
01:00:02,269 --> 01:00:06,179
مسیرهای فلینی و اسکولا
دوباره به هم خواهد رسید.
513
01:00:06,769 --> 01:00:12,268
شاید فدریکو از پیدا کردن
برخی شباهتها لذت میبرد
514
01:00:12,727 --> 01:00:16,258
از تاریخ زندگیاش
در این مرد جوان خوب.
515
01:00:16,685 --> 01:00:20,548
فلینی در ۱۹ سالگی
از ریمینی به رم رسید
516
01:00:21,060 --> 01:00:24,093
و اسکولا در پنج سالگی
از ترویکو آمد.
517
00:40:24,434 --> 00:40:27,598
هر دو به طراحی علاقه داشتند،
518
00:40:27,892 --> 00:40:30,132
فیگورها و کارتونها.
519
00:40:30,600 --> 00:40:32,840
هر دو با
کتابهای کمیک یکسانی بزرگ شدند:
520
00:40:33,142 --> 00:40:37,432
فلیکس گربه، بچههای کاتزنجمر،
بزرگ کردن پدر،
521
00:40:38,059 --> 00:40:39,599
پروفسور لامبیکی...
522
00:40:39,892 --> 00:40:41,847
خب، نمیتونم همهشون رو لیست کنم.
523
00:40:42,767 --> 00:40:46,547
اونها همچنین در... مشترک بودند.
524
00:40:47,808 --> 00:40:52,927
یک اجتناب وسواسگونه
از تمام فعالیتهای بدنی:
525
00:40:53,224 --> 00:40:56,257
هیچکدومشون هرگز
به توپ فوتبال لگد نزدن،
526
00:40:56,557 --> 00:40:59,092
به یه قهرمانی
علاقهمند نبودن،
527
00:40:59,390 --> 00:41:01,346
و شنا هم بلد نبودن.
528
00:41:01,641 --> 00:41:03,927
این برای فدریکو که
کنار دریا بزرگ شده بود، بدتر بود
529
00:41:04,224 --> 00:41:09,759
تا برای اتوره که در ۱۱۰۰ متری
بالاتر از سطح دریا به دنیا اومده بود،
530
00:41:11,556 --> 00:41:15,419
بلندترین نقطه
آپنین در کامپانیا.
531
00:41:15,764 --> 00:41:20,919
و هر دو دوستای خوبی
با روجرو ماکاری بودن
532
00:41:21,430 --> 00:41:24,879
که اسکولا بعداً باهاش
شریک کاری میشد،
533
00:41:25,181 --> 00:41:27,550
و با هم ۷۰ فیلمنامه نوشتن
534
00:41:27,889 --> 00:41:31,503
برای کارگردانانی مثل
ماتولی، استنو، زامپا،
535
00:41:31,847 --> 00:41:34,300
ریزی، پیترانجلی...
536
00:41:34,888 --> 00:41:40,588
اینجا اتوره، فدریکو
و روجرو در یک بار، آخر شب هستن.
537
00:41:42,387 --> 00:41:46,463
امروز صبح با آلبرتو
تو رادیو بودم.
538
00:41:46,803 --> 00:41:49,885
برنامه ویتوریو ولترونی.
میگه شما رو خوب میشناسه.
539
00:41:50,387 --> 00:41:53,966
البته... ویتوریو.
از «چیکو و رالینا» با جولیتا.
540
00:41:54,637 --> 00:41:55,964
براش چی بردی؟
541
00:41:56,762 --> 00:41:58,586
قطعه طنز آلبرتو سوردی.
542
00:41:58,886 --> 00:42:02,216
- بامزه است؟ همونطور که متز همیشه میپرسه.
- امیدوارم.
543
00:42:03,094 --> 00:42:07,040
منم همینطور، میخوام آلبرتو
تو «شیخ سفید» بازی کنه.
544
00:42:08,094 --> 00:42:12,750
ولی تهیهکننده نمیخوادش،
میگه بامزه نیست.
545
00:42:13,051 --> 00:42:16,418
خوبه که داری سینما کار میکنی،
نوشتن بهت نمیاد.
546
00:42:16,719 --> 00:42:19,633
به این نقد از
«چراغهای واریته» گوش کن.
547
00:42:20,510 --> 00:42:21,919
بفرما.
548
00:42:23,676 --> 00:42:27,504
«بد نوشته شده توسط فدریکو فلینی،
که حتی با آمیدئی هم نوشت
549
00:42:27,801 --> 00:42:30,206
«رم، شهر بیدفاع»
و «پاییزا» برای روسلینی،
550
00:42:30,550 --> 00:42:35,124
این فیلم لاتوادا این حس رو میده
که بداهه ساخته شده».
551
00:42:35,425 --> 00:42:38,043
داری از خودت در میاری.
552
00:42:38,425 --> 00:42:41,376
اسم من فدریکو نیست.
بیا، بخونش.
553
00:42:41,717 --> 00:42:43,837
این یارو کیه؟
554
00:42:46,050 --> 00:42:47,791
اوه! لانوچیتا...
555
00:42:48,174 --> 00:42:50,082
همونی که تحسین کرد
556
00:42:50,383 --> 00:42:53,250
«زندگی سگی» استنو و مونیچلی
رو هفته پیش.
557
00:42:53,549 --> 00:42:55,504
فیلمنامه از روجرو ماکاری.
558
00:42:55,799 --> 00:42:57,754
نمک رو زخمم نپاش، اتوره...
559
00:42:58,048 --> 00:43:02,172
نمیپاشم.
موفقیت تو گیشه هیچی رو ثابت نمیکنه.
560
00:43:02,756 --> 00:43:04,499
ولی برات پول میسازه.
561
00:43:04,840 --> 00:43:08,454
حالا که تو گیشه موفق بودی،
برو صورتحساب رو پرداخت کن.
562
00:43:08,923 --> 00:43:11,376
طبق معمول! دارم میرم...
563
00:43:11,673 --> 00:43:13,082
برو، برو...
564
00:43:15,214 --> 00:43:18,046
اون صورتحساب رو پرداخت میکنه
تا بتونه مخ صندوقدار رو بزنه.
565
00:43:18,380 --> 00:43:20,667
به خاطر همینه که همیشه ما رو میاره اینجا.
566
00:43:20,964 --> 00:43:23,831
به محض اینکه اون بره،
اونم میگه خستهاس
567
00:43:24,130 --> 00:43:27,495
و باید بره،
بعد تو ویا بیسولاتی منتظر میمونه
568
00:43:27,838 --> 00:43:30,125
و اون رو تا خونهاش میرسونه...
569
00:43:32,088 --> 00:43:35,418
خب در مورد قطعه
آلبرتو سوردی بهم بگو.
570
00:43:35,713 --> 00:43:39,788
«کنتس کلارای مشاور خانواده»
رو میشناسی
571
00:43:40,129 --> 00:43:42,001
و «ستون مشاوره ماریا پیا»؟
572
00:43:42,337 --> 00:43:46,496
داریم یه پارودی میسازیم.
کنت کلارو و ماریو ریو.
573
00:43:46,962 --> 00:43:49,367
آلبرتو داره نقش یه بازنده رقتانگیز رو بازی میکنه
574
00:43:49,711 --> 00:43:53,409
که سعی میکنه هر بار
سر تماسگیرندههاش رو کلاه بذاره...
575
00:43:53,754 --> 00:43:56,242
- من دارم میرم. شب بخیر.
- شب بخیر.
576
00:43:57,670 --> 00:44:01,165
... با دزدیدن ارثیهشون،
یه ژاکت یا یه قرص نون.
577
00:44:01,461 --> 00:44:03,582
قشنگه!
578
00:44:07,294 --> 00:44:09,331
خب، من رفتم.
579
00:44:10,127 --> 00:44:12,117
فردا ساعت ۴ خونه من میبینمت.
580
00:44:12,460 --> 00:44:14,829
- سر وقت، فهمیدی؟
- من همیشه سر وقتم.
581
00:44:15,126 --> 00:44:17,449
چرا؟
با هم چی مینویسید؟
582
00:44:17,793 --> 00:44:19,701
یه فیلم برای ماتولی.
شب بخیر.
583
00:44:20,002 --> 00:44:22,750
- بامزه است؟ بهم بگو.
- تو در موردش بهش بگو.
584
00:44:24,001 --> 00:44:26,122
«دو شب با کلئوپاترا»،
585
00:44:26,418 --> 00:44:29,783
کمدی تاریخی خیالی
با سوردی و سوفیا لورن.
586
00:44:30,084 --> 00:44:31,114
شب بخیر.
587
00:44:31,417 --> 00:44:33,573
نرو.
چه عجلهایه؟
588
00:44:34,208 --> 00:44:36,412
عجلهای نیست.
شب بخیر.
589
00:44:41,291 --> 00:44:44,325
منم دارم میرم خونه.
فردا امتحان حقوق دارم.
590
00:44:44,625 --> 00:44:49,116
من میرسونمت، تا بتونی
در مورد مجله بهم بگی.
591
00:44:49,874 --> 00:44:51,865
جلسات چطورن؟ و متز؟
592
00:44:52,207 --> 00:44:56,699
- همهچیز همیشه ایده اون بود...
- همیشه برای وسط صفحه میجنگید...
593
00:44:56,998 --> 00:45:01,241
فلینی عاشق رانندگی بود
و بیخوابیاش رو درمان میکرد
594
00:45:01,665 --> 00:45:05,705
با بیرون بردن دوستاش
به نوبت برای رانندگیهای شبانه:
595
00:45:05,997 --> 00:45:08,700
آدمرباییهای واقعی و امتحانشده.
596
00:45:08,998 --> 00:45:13,536
آدمای مست، دروغگوهای قهار،
شاهزادههای خلعشده رو سوار میکرد،
597
00:45:13,873 --> 00:45:16,361
و حتی چند تا زن خیابانی...
598
00:45:16,664 --> 00:45:20,871
از روی کنجکاوی، از روی
عشقی غیرقابل کنترل به زندگی.
599
00:45:21,205 --> 00:45:25,743
و با او، اون ماشین به
یک اتاق اعتراف تبدیل میشد.
600
00:45:26,538 --> 00:45:28,943
زندگی یه جشنه، دوست داشت بگه،
601
00:45:29,371 --> 00:45:34,076
پس چرا هر لحظه رو
مثل یه جشن زندگی نکنیم؟
602
00:45:42,704 --> 00:45:44,445
سلام، عزیزم.
603
00:45:50,703 --> 00:45:52,610
دنبال من میگردی؟
604
00:45:53,494 --> 00:45:55,780
همراه میخوای؟
605
00:46:15,576 --> 00:46:17,483
هنوزم این وقت شب رانندگی میکنی؟
606
00:46:17,784 --> 00:46:21,149
فقط یه رانندگی شبانه.
دوست داری همراهی کنی؟
607
00:46:21,450 --> 00:46:24,532
- تا وقتی که پولش رو بدی.
- البته!
608
00:46:27,576 --> 00:46:32,528
من با این دو تا آقا میرم،
شب رو با کلاس تموم میکنم!
609
00:46:32,825 --> 00:46:34,981
فردا بهت زنگ میزنم.
شب بخیر.
610
00:46:35,325 --> 00:46:37,813
- خداحافظ.
- خداحافظ، مونالیزا...
611
00:46:42,491 --> 00:46:44,316
عصر بخیر.
612
00:46:57,990 --> 00:46:59,566
شانس آوردی.
613
00:47:00,823 --> 00:47:04,947
امشب شب آخر منه.
خداحافظی من با این کاره.
614
00:47:05,239 --> 00:47:08,272
و چرا اینقدر زود
بازنشسته میشی؟
615
00:47:08,905 --> 00:47:12,603
ممنون که گفتی «زود»...
دارم به سنیگالیا نقل مکان میکنم.
616
00:47:12,906 --> 00:47:16,401
رم استرسزاست. زیادی مرغ دریایی داره.
زیادی از همهچیز.
617
00:47:16,697 --> 00:47:19,860
من و اسکار داریم
یه خونه کوچیک میخریم...
618
00:47:22,155 --> 00:47:26,065
چند شب پیش هم یه زوج
من رو سوار کردن.
619
00:47:26,696 --> 00:47:30,144
دو تا اشرافزاده بودن
تو یه بحران وجودی.
620
00:47:30,487 --> 00:47:33,271
ماشینشون به بزرگی یه خونه بود.
621
00:47:34,529 --> 00:47:38,357
اون خیلی شیک بود،
یه لباس شubert.
622
00:47:39,446 --> 00:47:43,107
فکر کردم یه سکس سهنفره میخوان
ولی وقتی رسیدیم خونه من،
623
00:47:43,404 --> 00:47:46,070
شروع کردم به قهوه درست کردن براشون
و اونها رفتن تو اتاق خواب.
624
00:47:46,820 --> 00:47:50,600
اونها تجربه سکس کردن تو
تخت یه فاحشه رو میخواستن.
625
00:47:51,778 --> 00:47:56,186
من یه جورایی روانشناسم،
حتی ۲ ماه هم تراپی رفتم.
626
00:47:58,944 --> 00:48:02,025
و شما دو نفر...
من از قبل فهمیدم.
627
00:48:02,944 --> 00:48:06,107
شما دو تا روشنفکرید
که دنبال الهام میگردید...
628
00:48:07,110 --> 00:48:11,234
به هر حال، دو ساعت و اونها
اجاره این ماهم رو پرداخت کردن.
629
00:48:11,651 --> 00:48:14,318
من کاملاً بیپول بودم
630
00:48:14,609 --> 00:48:18,768
بعد از اینکه اسکار رو فرستادم
تا پول سند رو تو آنکونا پرداخت کنه.
631
00:48:20,317 --> 00:48:22,521
سه اتاق خواب،
دو تا حموم، یه باغ،
632
00:48:22,817 --> 00:48:25,981
و یه فواره با یه دلفین
که آب ازش بیرون میپاشه.
633
00:48:26,276 --> 00:48:28,183
درست همونطور که همیشه رویاش رو داشتم.
634
00:48:28,692 --> 00:48:32,104
- چه رویایی داشتی؟
- یه خونه با منظره دریا.
635
00:48:32,775 --> 00:48:37,598
من اونجا با اسکار
و یه عالمه بچه زندگی میکردم.
636
00:48:39,399 --> 00:48:42,480
ولی شبیه اسکار نبودن،
همهشون بلوند بودن.
637
00:48:42,774 --> 00:48:47,312
بیشتر شبیه دویلیو بودن، دوست پسر
قبلیم، که من رو ول کرد.
638
00:48:49,065 --> 00:48:50,606
بیخیال.
639
00:48:50,982 --> 00:48:53,222
رویای قشنگی بود! زیاد رویا میبینی؟
640
00:48:53,649 --> 00:48:55,723
همیشه، ولی هیچوقت یادم نمیمونن.
641
00:48:56,149 --> 00:48:58,056
فوراً یادداشتشون کن.
642
00:48:58,690 --> 00:49:01,641
من حتی ازشون نقاشیهای کوچیک هم میکشم.
643
00:49:01,940 --> 00:49:03,480
درسته.
644
00:49:09,272 --> 00:49:12,933
داشتم در مورد چی حرف میزدم؟
سند خونه.
645
00:49:13,230 --> 00:49:16,229
خودم میرفتم امضاش کنم،
646
00:49:16,522 --> 00:49:18,347
ولی نمیخواستم کارم رو از دست بدم.
647
00:49:18,689 --> 00:49:22,303
پس تمام پساندازم رو برداشتم
و دادم به اسکار.
648
00:49:24,355 --> 00:49:27,103
قرار بود سهشنبه برگرده.
امروز چیه؟
649
00:49:27,396 --> 00:49:29,221
جمعه.
650
00:49:30,646 --> 00:49:32,766
حتماً اتفاقی افتاده.
651
00:49:33,937 --> 00:49:36,058
میتونست زنگ بزنه.
652
00:49:37,978 --> 00:49:41,676
شاید خونه بهم زنگ زده.
من از ساعت ۷ بیرونم.
653
00:49:42,437 --> 00:49:46,477
- شاید از قبل برگشته.
- محتمله.
654
00:49:48,603 --> 00:49:51,885
شما خیلی مهربونید.
ولی من فکر نمیکنم «محتمل» باشه.
655
00:49:52,894 --> 00:49:55,678
مهم نیست،
من به باورش ادامه میدم.
656
00:49:56,144 --> 00:49:58,051
من عاشقم!
657
00:49:58,394 --> 00:50:00,929
و برای ما زنها، عشق همهچیزه.
658
00:50:01,227 --> 00:50:03,466
بعدش سکس میاد.
659
00:50:03,768 --> 00:50:06,387
برعکس شما مردا!
660
00:50:06,852 --> 00:50:10,347
زنها واقعاً یه سیاره ناشناخته هستن،
661
00:50:10,643 --> 00:50:15,134
چیزی که مردا واقعاً میخوان باهاش باشن
تا پیدا کنن
662
00:50:15,434 --> 00:50:20,933
یه حس مکمل بودن،
کروی بودن، یکپارچگی، تمامیت
663
00:50:21,975 --> 00:50:24,464
و این دقیقاً
664
00:50:24,767 --> 00:50:29,839
اون بخشی از وجود خود آدمه
که نادیده گرفته شده و تاریکه.
665
00:50:30,350 --> 00:50:32,257
حتماً، حتماً همینطوره.
666
00:50:34,350 --> 00:50:38,509
وگرنه چطور این شیفتگی
مداوم رو توضیح میدی؟
667
00:50:38,808 --> 00:50:43,264
زنی که تو اتوبوس
یا تو خیابون متوجهش میشیم.
668
00:50:43,557 --> 00:50:47,633
فقط یه نگاه، یه برق
لبخند و فوراً...
669
00:50:48,223 --> 00:50:50,842
میخوای باهاش بری تو رختخواب.
670
00:50:52,515 --> 00:50:54,636
روانشناسه مچت رو گرفت!
671
00:50:54,974 --> 00:50:56,964
یه حرفی میزنه ها...
672
00:50:57,598 --> 00:51:01,722
شما دو تا واقعاً بامزهاید.
اسماتون چیه؟
673
00:51:02,389 --> 00:51:04,676
این فدریکوئه، من اتوره هستم.
674
00:51:05,014 --> 00:51:07,300
اسمای قشنگی. عجیب...
675
00:51:08,347 --> 00:51:12,554
من واندا هستم، ولی همه من رو
«مونالیزا» صدا میکنن چون همیشه لبخند میزنم.
676
00:51:15,930 --> 00:51:17,885
لبخند زدن خوبه.
677
00:51:22,430 --> 00:51:26,802
فلینی همین الان کارگردانی
فیلم دومش، «ولگردها» رو تموم کرده
678
00:51:27,096 --> 00:51:31,504
که از قبل برای چهاردهمین
جشنواره فیلم ونیز انتخاب شده.
679
00:51:33,637 --> 00:51:36,255
یه پرنده کوچیک اینجا اضافه کن.
680
00:51:40,011 --> 00:51:44,385
قطعهات «غیبت غیرقابل توجیه»
رو خوندم و دوست داشتم.
681
00:51:45,345 --> 00:51:48,343
گوگول و حتی کافکا رو هم درگیر کرده.
682
00:51:54,427 --> 00:51:58,207
- ساعت چنده؟
- چرا اصلاً از اون میپرسی؟
683
00:51:58,635 --> 00:52:01,917
اگه بگه ساعت ۱۰،
میتونه یا ۹ باشه یا ۱۱.
684
00:52:02,260 --> 00:52:04,334
اینطوری بامزهتر نیست؟
685
00:52:04,635 --> 00:52:07,834
شرط میبندم تو ونیز برای دروغهات
شیر طلایی میگیری.
686
00:52:08,718 --> 00:52:10,709
یا کرگدن طلایی رو
برای دوران کاریت.
687
00:52:11,010 --> 00:52:13,379
تو جایزه نقرهای
آدم عوضی رو میگیری.
688
00:52:13,718 --> 00:52:15,341
شاید.
689
00:52:19,717 --> 00:52:22,549
جدا از اینکه یه کارگردان بزرگه،
690
00:52:22,842 --> 00:52:26,254
فلینی یه دروغگوی بزرگ هم هست،
شاید بزرگترین در دنیا.
691
00:52:26,550 --> 00:52:29,417
ولی...
مغزش اینقدیه!
692
00:52:31,591 --> 00:52:33,878
تا وقتی که تهش مثل
این نشی...
693
00:52:38,508 --> 00:52:42,252
دروغها برای اون واقعاً دروغ نبودن،
تخیل بودن.
694
00:52:42,549 --> 00:52:47,005
دیدن چیزی بود
که دیگران نمیتونن ببینن.
695
00:52:47,632 --> 00:52:50,464
استاد عاشق حرف زدن در مورد
فرار کردنهاش بود.
696
00:52:50,756 --> 00:52:54,666
اولین بار ۵ سالش بود،
فرار کرد تا به سیرک ملحق بشه.
697
00:52:55,381 --> 00:53:00,086
چیزی که هرگز اتفاق نیفتاد،
اعتراف کرد که از خودش ساخته.
698
00:53:00,381 --> 00:53:02,952
ماریو، این آقا پول نداده.
699
00:53:03,256 --> 00:53:05,542
راوی پول نمیده.
700
00:53:06,714 --> 00:53:08,586
شما رئیسی.
701
00:53:09,547 --> 00:53:12,118
فرارهای اصیل
به درون تخیلاتش.
702
00:53:13,588 --> 00:53:16,751
مثل غش کردنهای ناگهانیاش
که همیشه اتفاق میافتاد
703
00:53:17,046 --> 00:53:21,502
در موقعیتهای خجالتآور مثل
بهم زدن با یه دوست دختر
704
00:53:21,796 --> 00:53:24,166
یا تصمیمی که دیگه
نمیتونست به تعویق بندازه.
705
00:53:25,796 --> 00:53:28,498
حق با توئه،
هیچ نقشی تو فیلم نیست.
706
00:53:28,838 --> 00:53:33,210
- حتی فیلمی هم در کار نیست.
- چه کلاهبرداری هستی تو.
707
00:53:33,587 --> 00:53:37,248
نظر شما در مورد کارگردان
بزرگ ما فدریکو فلینی چیه؟
708
00:53:39,670 --> 00:53:42,075
اون میرقصه.
709
00:53:45,461 --> 00:53:47,167
اون میرقصه.
710
00:53:48,503 --> 00:53:51,785
- و پدر تیتینو همه این کارها رو کرد؟
- دقیقاً.
711
00:53:52,544 --> 00:53:54,914
فلینی چی برامون آماده میکنه؟
712
00:54:03,585 --> 00:54:06,499
- فوقالعاده بود.
- به نظرم اضافی بود.
713
00:54:06,959 --> 00:54:09,364
عجیب بود، غیرمحتمل.
714
00:54:09,667 --> 00:54:13,282
اونا فقط فانتزیهاش هستن.
واقعیت کجاست؟
715
00:54:13,626 --> 00:54:15,663
واقعیت وجود نداره.
716
00:55:10,080 --> 00:55:12,035
کار فوقالعاده.
717
00:55:14,955 --> 00:55:16,495
زیبا.
718
00:55:17,621 --> 00:55:19,363
نه واقعاً...
719
00:55:21,162 --> 00:55:23,034
دستها!
720
00:55:24,079 --> 00:55:26,947
هیچوقت نمیتونم دستها رو درست در بیارم.
721
00:55:30,079 --> 00:55:32,235
یا زیادی کوچیک...
722
00:55:33,829 --> 00:55:35,819
یا زیادی بزرگ،
723
00:55:37,245 --> 00:55:39,531
زیادی گرهدار،
724
00:55:40,078 --> 00:55:41,985
یا زیادی شل و ول.
725
00:55:43,702 --> 00:55:46,191
شبیه دستهای یکی دیگهان.
726
00:55:49,743 --> 00:55:53,275
فقط میکلآنژ و کاراواجو
تونستن دستها رو درست در بیارن.
727
00:55:54,369 --> 00:55:56,241
من نه. هرگز.
728
00:55:58,660 --> 00:56:01,907
چرا این قدیس سیاهه؟
729
00:56:03,868 --> 00:56:06,949
- اون سنت نیکلاسه.
- سنت نیکلاسِ باری؟
730
00:56:07,826 --> 00:56:11,238
- سیاه بود؟
- سیاه نه. قهوهای.
731
00:56:11,909 --> 00:56:14,231
سنت نیکلاس تُرک بود.
732
00:56:34,824 --> 00:56:37,312
حتی یه ستاره هم بیرون نیست.
733
00:56:38,698 --> 00:56:40,854
هوا داره
خراب میشه.
734
00:56:44,532 --> 00:56:47,103
امیدوارم بارون نیاد.
735
00:56:49,115 --> 00:56:54,613
یه بار تو ایزولا تیبرینا
یه پاپ اوربان دوم خوب کشیدم
736
00:56:54,948 --> 00:56:59,937
که یادگارهای سنت نیکلاس رو
زیر محراب کلیسا قرار میداد.
737
00:57:01,322 --> 00:57:04,319
هوا خراب شد،
شروع کرد به باریدن
738
00:57:04,613 --> 00:57:07,067
و رنگها شسته شدن.
739
00:57:07,572 --> 00:57:11,103
- آخرش شبیه یه نقاشی از پولاک شد.
- خب، اونم بد نیست.
740
00:57:13,530 --> 00:57:15,236
میخوای برسونمت؟
741
00:57:16,113 --> 00:57:20,272
بستگی داره... کجا میری؟
من باید برم ایستگاه.
742
00:57:20,737 --> 00:57:22,977
- داری میری؟
- نه، چرا؟
743
00:57:23,445 --> 00:57:25,685
پس با ما بیا.
744
00:57:27,487 --> 00:57:29,892
چرا یه سکه انداختی؟
745
00:57:30,195 --> 00:57:31,937
کجا، تو اون قوطی؟
746
00:57:32,529 --> 00:57:36,652
برای اینکه نشون بدم
کمکهای مردمی اونجا میره.
747
00:57:37,070 --> 00:57:39,356
وقتی برمیگردی پولی توش هست؟
748
00:57:42,153 --> 00:57:43,432
البته.
749
00:57:43,736 --> 00:57:48,606
اگه نه، یکی که
بیشتر از من نیاز داشته برداشتتش.
750
00:57:49,402 --> 00:57:52,518
قوطی همیشه اونجاست،
هیچکس هرگز اون رو برنمیداره.
751
00:58:34,482 --> 00:58:37,101
و اون بچههایی که کشیدی
کی بودن؟
752
00:58:38,190 --> 00:58:41,851
معجزه مشهور سنت نیکلاس:
رستاخیز کودکان.
753
00:58:42,773 --> 00:58:46,020
یه قصاب اونها رو کشت و
در نمک نگه داشت
754
00:58:46,357 --> 00:58:48,845
تا گوشتشون رو بفروشه.
داستان معروفیه.
755
00:58:49,273 --> 00:58:51,808
- میدونیش، مگه نه؟
- نه.
756
00:58:52,314 --> 00:58:54,803
خب، اینم از جهالت شما...
757
00:58:55,314 --> 00:58:57,802
تو بامزه و خوبی.
758
00:58:58,980 --> 00:59:01,931
من امروز واقعاً رو فرم نبودم.
759
00:59:02,855 --> 00:59:05,426
فکر میکنی مهم نیست
ولی همهچیزه.
760
00:59:05,730 --> 00:59:09,426
یه کارمند بانک، حتی اگه
حس نکنه رو فرمه،
761
00:59:09,729 --> 00:59:12,016
نمیتونه بستانکار و بدهکار رو قاطی کنه.
762
00:59:12,772 --> 00:59:17,263
مگر اینکه یه کلاهبردار باشه.
ولی برای یه هنرمند فرق میکنه.
763
00:59:17,896 --> 00:59:21,841
بدون الهام، هنرمند
همهچیز رو اشتباه میکنه.
764
00:59:22,146 --> 00:59:26,269
رنگها، پرسپکتیو، تناسبات...
765
00:59:27,020 --> 00:59:31,344
من یه جاذبه خاصی داشتم،
از وقتی بچه بودم
766
00:59:31,644 --> 00:59:35,639
به بعضی آدمها
در شهر کوچکی که به دنیا اومدم
767
00:59:36,312 --> 00:59:40,968
که عجیب و غریب محسوب میشدن
و با سختگیری بهشون نگاه میشد:
768
00:59:41,269 --> 00:59:43,059
هنرمندها.
769
00:59:43,352 --> 00:59:46,599
من مجذوب این واقعیت بودم
که به آرایشگاه نمیرفتن،
770
00:59:46,935 --> 00:59:50,929
موهای بلند داشتن
و زیاد حموم نمیکردن.
771
00:59:51,227 --> 00:59:56,926
تحسینشون میکردم چون
ولگرد محسوب میشدن.
772
00:59:57,601 --> 01:00:01,926
من به ندرت به آرایشگاه میرم،
به ندرت حموم میکنم،
773
01:00:03,018 --> 01:00:08,137
ولی این برای هنر کافی نیست،
به الهام نیاز داری!
774
01:00:08,684 --> 01:00:11,765
و این یه نبرد روزانه است.
775
01:00:12,767 --> 01:00:16,926
برای اونم یه نبرد روزانه است.
ولی اون برنده میشه.
776
01:00:17,433 --> 01:00:20,549
- تو هم نقاشی میکشی؟
- ما تو سینما کار میکنیم.
777
01:00:20,849 --> 01:00:24,511
- این فلینیه.
- میدونم کیه.
778
01:00:24,975 --> 01:00:27,724
اون زنها رو با
باسنها و سینههای بزرگ نشون میده.
779
01:00:28,849 --> 01:00:30,591
بله. ما همکاریم.
780
01:00:31,391 --> 01:00:34,057
خب، همکار. آروم برو.
781
01:00:34,349 --> 01:00:37,051
تا اثبات بعدی،
سینما هنر هفتمه.
782
01:00:37,348 --> 01:00:40,015
نقاشی سومه.
قاطیشون نکن.
783
01:00:40,306 --> 01:00:43,091
- چرا، مگه به ترتیب بلدی؟
- البته.
784
01:00:44,098 --> 01:00:47,629
معماری، موسیقی، نقاشی،
785
01:00:48,681 --> 01:00:51,514
مجسمهسازی، شعر، رقص.
786
01:00:51,806 --> 01:00:54,211
و در آخر... سینما.
787
01:00:56,389 --> 01:00:58,877
چی اینقدر خندهداره؟
من کاریکاتور نیستم.
788
01:00:59,180 --> 01:01:01,301
فقط اینکه شما خیلی سرگرمکننده هستید.
789
01:01:01,722 --> 01:01:03,842
خیلی وقته نقاشی میکشید؟
790
01:01:04,138 --> 01:01:06,508
من تقریباً با
گچ تو دستم به دنیا اومدم.
791
01:01:06,805 --> 01:01:10,086
جایی که من میام، میگن
که هنر رو تو گهواره پیدا میکنی.
792
01:01:10,387 --> 01:01:14,713
حتی یه بار هم فکر نکردم،
وقتی پسر بچه بودم،
793
01:01:15,471 --> 01:01:19,927
که یه کارگردان فیلم بشم.
794
01:01:20,554 --> 01:01:24,843
ایدههای آشفتهای داشتم.
میدونستم قرار نیست دکتر بشم
795
01:01:25,137 --> 01:01:28,584
مثل چیزی که پدرم میخواست.
796
01:01:29,303 --> 01:01:33,248
یا یه کاردینال، مثل چیزی که مادرم
میخواست، ناامیدش کردم.
797
01:01:34,511 --> 01:01:36,999
داشتن ایدههای آشفته هم کمک میکنه.
798
01:01:37,344 --> 01:01:39,798
قطعیتها الهام رو نابود میکنن.
799
01:01:40,094 --> 01:01:42,002
خلاقیت قانونی نداره.
800
01:01:42,344 --> 01:01:45,176
خلاقیت یه شکلی از بیماریه.
801
01:01:45,511 --> 01:01:49,172
دنبال آنفولانزا نمیگردی،
فقط میگیریش.
802
01:01:49,968 --> 01:01:51,710
این یه مسئله شانسه.
803
01:01:52,010 --> 01:01:54,379
لحظهای که دارم کارم رو میکنم،
804
01:01:54,926 --> 01:01:56,917
لحظهای که در اون
یه کارگردان میشم،
805
01:01:57,259 --> 01:02:03,291
یه روح تاریک من رو تسخیر میکنه
و به جای من کارگردانی میکنه.
806
01:02:03,593 --> 01:02:07,965
من فقط اجازه میدم از صدای من،
حس کاردستی من،
807
01:02:08,259 --> 01:02:13,544
تلاشهای من برای اغوا،
یا سرقت ادبی، یا اقتدار استفاده کنه.
808
01:02:14,092 --> 01:02:20,254
منم تسخیر میشم
ولی یه چیزی درست نیست.
809
01:02:20,758 --> 01:02:23,839
امشب حتی نتونست
گچ رو تو دستش نگه داره.
810
01:02:24,507 --> 01:02:26,544
سینما نقاشی هم هست،
811
01:02:26,840 --> 01:02:30,420
حتی قبل از اینکه به
ادبیات یا تئاتر تبدیل بشه،
812
01:02:31,507 --> 01:02:34,707
اشیاء و
نور روی اشیاء...
813
01:02:35,174 --> 01:02:38,124
جزء اساسی
نقاشی چیه؟
814
01:02:38,923 --> 01:02:40,878
شما چی میگید؟
815
01:02:41,173 --> 01:02:43,329
چرا هیچوقت نمیتونم
دستها رو درست در بیارم؟
816
01:03:31,544 --> 01:03:34,293
ببین اون زوج در حال بوسیدن چقدر قشنگن.
817
01:03:34,586 --> 01:03:38,247
کجا؟
من فقط یه پیرمرد رو میبینم که رد میشه.
818
01:03:40,543 --> 01:03:43,328
ولی... اونجا بودن...
819
01:03:44,419 --> 01:03:45,876
تو تصور کردی.
820
01:03:46,169 --> 01:03:50,292
بعد باکوی جادوگر ظاهر شد
و افکارم رو بهم نشون داد.
821
01:03:51,085 --> 01:03:54,166
خب، آدم هیچوقت نمیدونه...
822
01:03:55,043 --> 01:03:57,578
- شاید همین الان رفتن...
- شایدم.
823
01:04:01,542 --> 01:04:02,745
در یکی از رانندگیهاشون،
824
01:04:02,782 --> 01:04:03,948
در یکی از رانندگیهاشون،
825
01:04:04,250 --> 01:04:09,536
اسکولا به استاد در مورد فیلمی میگه
که داره با آجه و اسکارپلی مینویسه.
826
01:04:13,750 --> 01:04:15,657
در مورد چیه؟
827
01:04:17,166 --> 01:04:19,489
در مورد سه دوسته،
828
01:04:19,999 --> 01:04:22,914
که در سال ۱۹۴۳ با هم پارتیزان بودن
829
01:04:23,707 --> 01:04:29,076
و در طول ۳۰ سال
چندین بار همدیگه رو ملاقات میکنن.
830
01:04:30,415 --> 01:04:33,165
امور خصوصی
و احساسی اونها،
831
01:04:33,707 --> 01:04:35,744
شور و اشتیاق سیاسیشون،
832
01:04:36,165 --> 01:04:40,538
به موازات
تاریخ ایتالیا توسعه پیدا میکنه.
833
01:04:42,998 --> 01:04:46,742
با شروع از مقاومت،
834
01:04:47,831 --> 01:04:50,947
تا به امروز، دهه ۱۹۷۰.
835
01:04:51,247 --> 01:04:55,287
در بین مهمترین رویدادهای
تاریخی اون دوران،
836
01:04:55,580 --> 01:04:57,867
دوست دارم اضافه کنم
837
01:04:58,205 --> 01:05:01,701
صحنههایی از یه فیلم ایتالیایی
که در اون سالها اثرگذار بود،
838
01:05:01,997 --> 01:05:04,745
درست مثل «زندگی شیرین».
839
01:05:05,246 --> 01:05:08,991
پس تو باید نقش خودت رو
تو فیلم من بازی کنی.
840
01:05:09,288 --> 01:05:13,411
- نه، نه. اصلاً و ابداً.
- منظورت چیه؟
841
01:05:14,287 --> 01:05:17,238
پس کی قراره فلینی باشه؟
یه بدل؟
842
01:05:17,578 --> 01:05:21,904
از ویتوریو د سیکا بپرس، یه بازیگر واقعی،
خوشحال میشه این کار رو بکنه.
843
01:05:22,245 --> 01:05:25,860
- «دو زن» رو هم بیار توش.
- بله، ویتوریو بازیگر بزرگیه.
844
01:05:26,203 --> 01:05:29,615
و «دو زن» اون سالها رو مثل
«زندگی شیرین» نشون داد
845
01:05:30,203 --> 01:05:33,449
ولی به یه اپیزود
از جنگ جهانی دوم میپردازه.
846
01:05:34,119 --> 01:05:36,738
من به یه فیلم در مورد آداب و رسوم ایتالیایی نیاز دارم،
847
01:05:37,410 --> 01:05:40,361
اسطورهها، و تابوها...
848
01:05:40,660 --> 01:05:43,030
در مورد سکس، مذهب.
849
01:05:43,576 --> 01:05:45,780
من یه ایده دیگه برای د سیکا دارم،
850
01:05:46,118 --> 01:05:49,484
اون تو فیلم خواهد بود
و نقش خودش رو بازی میکنه.
851
01:05:49,910 --> 01:05:52,824
- ولی تو باید این کار رو بکنی.
- نه، بیخیالش شو.
852
01:05:53,118 --> 01:05:56,234
فلینی سعی کرد به هر شکلی که میتونست
از زیرش در بره.
853
01:05:56,701 --> 01:06:01,737
گفت که بلد نیست بازی کنه،
که نمیتونه، وقت نداره،
854
01:06:02,034 --> 01:06:07,816
که از دوران «زندگی شیرین»
خیلی تغییر کرده.
855
01:06:08,283 --> 01:06:14,281
ولی حقیقت این بود که اون قبلاً
در سال ۱۹۵۰ برای کارگردانهای دیگهای بازی کرده بود،
856
01:06:15,908 --> 01:06:19,569
وقتی یه اپیزود با روسلینی
در فیلم «عشق» نوشت
857
01:06:19,866 --> 01:06:21,572
به نام «معجزه».
858
01:06:21,866 --> 01:06:25,811
یک ولگرد با یوسف نجار اشتباه گرفته میشه
859
01:06:26,199 --> 01:06:30,855
توسط یه زن روستایی سادهلوح
با بازی آنا مانیانی.
860
01:06:31,573 --> 01:06:37,736
برای سرگرمی، او و روسلینی
تصمیم گرفتن که اون نقش ولگرد رو بازی کنه.
861
01:06:38,032 --> 01:06:41,693
اونها موهاش رو بلوند کردن
و بهش یه ریش مصنوعی دادن.
862
01:06:41,990 --> 01:06:44,276
خیلی خوشحالم!
اوه چه لذتی، یوسف قدیس.
863
01:06:45,572 --> 01:06:48,440
تو مهربونترین قدیسی هستی که میشناسم.
864
01:06:49,114 --> 01:06:51,567
بله، وگرنه خداوند
865
01:06:52,072 --> 01:06:55,484
مریم و نوزاد رو
به تو نمیسپرد.
866
01:06:56,696 --> 01:06:58,438
پس دعای من رو مستجاب کن.
867
01:06:58,738 --> 01:07:01,571
تا حالا خیلیها رو مستجاب کردی.
868
01:07:02,030 --> 01:07:03,309
تو خیلی مهربونی.
869
01:07:03,613 --> 01:07:06,564
به محض اینکه بهت دعا کردم،
جوابم رو دادی.
870
01:07:14,904 --> 01:07:18,185
ولی فلینی گفت
تجربه خوبی نبوده
871
01:07:19,028 --> 01:07:22,524
و هنوزم در موردش
خجالتزده بود.
872
01:07:22,986 --> 01:07:25,356
پس راهی برای قانع کردنش نبود.
873
01:07:25,862 --> 01:07:30,104
اساساً، مشخص بود که نمیشه
به فلینی اصرار کرد.
874
01:07:30,486 --> 01:07:33,354
برای اسکولا مشخص نبود
پس اصرار کرد،
875
01:07:33,694 --> 01:07:35,850
و بعد از رانندگیهای بسیار،
876
01:07:36,152 --> 01:07:38,438
فلینی بالاخره موافقت کرد
نقش خودش رو بازی کنه
877
01:07:38,777 --> 01:07:41,146
در فیلم «ما همه همدیگر را خیلی دوست داشتیم».
878
01:07:42,110 --> 01:07:43,935
ولی به یک شرط:
879
01:07:44,235 --> 01:07:47,682
از پشت ازش فیلمبرداری نشه.
880
01:07:48,151 --> 01:07:50,936
«تا هیچکس کچلی من رو نبینه».
881
01:07:52,026 --> 01:07:54,396
از پشت، خوبه.
882
01:07:56,359 --> 01:07:59,807
- اون فاحشه بلوند کیه؟
- بدل آنیتا اکبرگه.
883
01:08:01,942 --> 01:08:05,188
- من نمیتونم اینطوری کار کنم.
- بهم مجوز ندادن!
884
01:08:05,775 --> 01:08:07,979
- آنیتا آماده است؟
- تو گריمه.
885
01:08:08,275 --> 01:08:10,561
باشه، پنج دقیقه استراحت.
886
01:08:10,899 --> 01:08:13,731
قول دادی بتونم کار کنم.
887
01:08:14,357 --> 01:08:16,265
پیرلوئیجی، تمومش کن، لطفاً!
888
01:08:18,066 --> 01:08:20,103
ببخشید، شما یه تحسینکننده دارید،
889
01:08:20,441 --> 01:08:23,557
از سرویس مخفی ارتش،
میتونه برای مجوزها بهمون کمک کنه.
890
01:08:24,940 --> 01:08:27,014
سلام سرهنگ، حالتون چطوره؟
باعث افتخاره.
891
01:08:27,315 --> 01:08:30,478
خیلی مفتخرم که دست
روسلینی بزرگ رو میفشارم.
892
01:08:32,023 --> 01:08:35,056
- من همه فیلمهاتون رو دیدم...
- بله، درسته.
893
01:08:35,356 --> 01:08:37,761
- ببخشید، باید برم.
- بریم غذا بخوریم.
894
01:08:38,314 --> 01:08:40,803
استراحت عمومی!
895
01:08:42,564 --> 01:08:44,804
برای غذاتون صف بکشید.
896
01:08:45,564 --> 01:08:47,638
استراحت یک ساعت طول میکشه.
897
01:08:50,230 --> 01:08:56,428
یک پیوند مهم دیگر بین این
دو کارگردان: مارچلو ماسترویانی.
898
01:08:56,938 --> 01:09:01,678
فلینی ماسترویانی را به عنوان
یک همزاد ایدهآل در فیلمهای اصلیاش برگزید،
899
01:09:02,021 --> 01:09:04,806
در واقع، از او بهتر از
خودش مراقبت میکرد:
900
01:09:05,146 --> 01:09:11,012
او را به ورزشهای بدنی و رژیمهایی وادار میکرد
که خودش هرگز انجام نمیداد.
901
01:09:11,354 --> 01:09:14,636
در حالی که اسکولا به او
نقشهای کمتر خودزندگینامهای میداد
902
01:09:14,937 --> 01:09:18,432
و مارچلو را به تمام
رستورانهایی که انتخاب میکرد، دنبال میکرد.
903
01:09:18,895 --> 01:09:22,970
این سه دوست
۵۰ سال را با هم گذراندند،
904
01:09:23,269 --> 01:09:27,393
به دیدن یکدیگر در سر صحنهها میرفتند
یا یکدیگر را سرگرم میکردند
905
01:09:27,685 --> 01:09:31,347
در سالن دوستشان،
وکیل جووانا کاو.
906
01:09:37,602 --> 01:09:39,474
صادقانه بگم نمیدونم.
907
01:09:39,768 --> 01:09:43,098
فیلمهای من به وجود میان
چون یه قرارداد امضا میکنم،
908
01:09:43,768 --> 01:09:48,508
پیشپرداخت میگیرم، از پس دادنش
امتناع میکنم پس مجبورم انجامش بدم.
909
01:09:49,226 --> 01:09:54,513
من به آزادی کامل
در آفرینش اعتقاد ندارم.
910
01:09:56,684 --> 01:10:02,467
یک فرد خلاق که در
این بعد از آزادی کامل رها شده باشه
911
01:10:02,767 --> 01:10:05,385
تمایل داره که هیچ کاری نکنه.
912
01:10:05,683 --> 01:10:08,634
فدریکو، مارچلو، منم میام.
913
01:10:09,849 --> 01:10:13,973
یک چیز خیلی خطرناک
برای یک هنرمند، آزادی کامله.
914
01:10:14,349 --> 01:10:16,256
منتظر الهام بودن،
915
01:10:16,557 --> 01:10:20,800
این لفاظی رمانتیک.
916
01:10:21,307 --> 01:10:24,258
یک هنرمند از نظر روانشناسی یک شورشیه.
917
01:10:24,557 --> 01:10:28,550
کسیه که نیاز بچهگانهای
به شورش داره.
918
01:10:29,182 --> 01:10:32,381
و برای شورش کردن،
به والدین نیاز داری،
919
01:10:32,723 --> 01:10:36,170
یک مدیر، یک کشیش، پلیس.
920
01:10:36,556 --> 01:10:39,388
منم به یک تضاد نیاز دارم.
921
01:10:39,680 --> 01:10:42,797
به کسی نیاز دارم که عصبانیم کنه.
922
01:10:43,597 --> 01:10:47,721
من به یه دشمن نیاز دارم
تا بتونم از هر کاری که میکنم دفاع کنم.
923
01:10:48,430 --> 01:10:51,345
- مارچلو کجاست؟
- پای تلفنه، طبق معمول.
924
01:10:51,847 --> 01:10:56,550
سلام، جووانا؟ یادت باشه،
اگه کسی پرسید، من پاریسم.
925
01:10:56,846 --> 01:11:00,093
راستی، سنگکار
از قبرستون زنگ زد.
926
01:11:00,554 --> 01:11:04,678
یه قطعه قبر خالی با جا برای دوازده نفر هست
و من خیلی علاقهمندم.
927
01:11:05,054 --> 01:11:06,925
میخوام بخرمش.
928
01:11:07,262 --> 01:11:11,552
میخوام با... محصورش کنم.
صدامو میشنوی؟
929
01:11:11,887 --> 01:11:13,428
با یه سنگ ساده.
930
01:11:13,720 --> 01:11:18,093
۱.۵ در ۱.۵ متر سنگ رپرینو،
یه سنگ تیپیکال رومی.
931
01:11:18,678 --> 01:11:22,588
ولی نه اون سنگ قبر غمگین همیشگی...
932
01:11:22,886 --> 01:11:26,216
میتونی بنویسی
مارچلو ماسترویانی، زاده شد و درگذشت.
933
01:11:26,802 --> 01:11:28,627
باید ساده باشه.
934
01:11:29,302 --> 01:11:32,383
«خونه نیستم: با وکیلم تماس بگیرید».
935
01:11:33,761 --> 01:11:38,915
وقتی برای «زندگی شیرین» بهم زنگ زد
رفتم دیدنش.
936
01:11:39,885 --> 01:11:45,502
بهم گفت تهیهکننده،
د لائورنتیس، رائول نیومن رو میخواد.
937
01:11:45,801 --> 01:11:49,166
ولی نیومن زیادی مهم بود،
زیادی استثنایی.
938
01:11:49,509 --> 01:11:52,080
اون کسی رو میخواست
با یه چهره معمولی...
939
01:11:52,384 --> 01:11:55,879
چی داری میگی؟
من تو رو انتخاب کردم، نه رائول نیومن رو.
940
01:11:56,175 --> 01:11:58,629
نیومن هرگز با تو
فیلم بازی نمیکرد!
941
01:12:02,217 --> 01:12:04,883
مادر، اینجا چیکار میکنی؟
942
01:12:05,175 --> 01:12:07,745
من یه حرفی با آقای
اسکولا دارم.
943
01:12:08,550 --> 01:12:12,246
چرا همیشه پسر من رو
تو فیلمهات اینقدر زشت میکنی؟
944
01:12:12,841 --> 01:12:14,748
فلینی خوشتیپش میکنه!
945
01:12:17,340 --> 01:12:20,124
حرف دلم رو زدم، خداحافظ.
946
01:12:26,590 --> 01:12:29,837
حق با اونه: «مادرها فکر میکنن
جوجه اردکهای زشتشون خوشگلن».
947
01:12:30,131 --> 01:12:33,413
اون جوجه اردک زشت نیست، بامزهاس
با یه چهره معمولی.
948
01:12:33,714 --> 01:12:35,290
دوباره نه!
949
01:12:39,130 --> 01:12:42,994
به خاطر همینه که فلینی،
قبل از اینکه فیلمبرداری «کازانوا» رو شروع کنه،
950
01:12:43,338 --> 01:12:48,245
از تمام بزرگترین بازیگران
ایتالیایی به جز مارچلو تست گرفت؟
951
01:12:49,297 --> 01:12:52,164
دنبال یه چهره کمتر معمولی بود؟
952
01:12:52,922 --> 01:12:57,377
از گاسمن، تونیاتزی،
سوردی تست گرفت ولی از ماسترویانی نه.
953
01:13:04,587 --> 01:13:06,577
میدونی که همه رو دعوت کرد.
954
01:13:06,878 --> 01:13:10,125
حتی با... میدونی...
اسم نمیبرم، حرف زد.
955
01:13:10,586 --> 01:13:13,999
چطور میتونست «کازانوا» رو
به رفیقش اسناپوراتز پیشنهاد نده؟
956
01:13:16,712 --> 01:13:18,536
ببین...
957
01:13:21,128 --> 01:13:22,999
مگه خودِ خودش نیستم؟
958
01:13:24,086 --> 01:13:26,788
- مگه شبیه اون نیستم؟
- یه کم.
959
01:13:28,044 --> 01:13:29,074
دقیقاً خودشه.
960
01:13:30,960 --> 01:13:32,618
باوقار.
961
01:13:34,543 --> 01:13:36,000
عینک.
962
01:13:44,418 --> 01:13:45,615
- این چیه؟
- نمیدونم.
963
01:13:45,918 --> 01:13:47,410
جسور.
964
01:13:53,375 --> 01:13:54,749
اون چیه؟
965
01:13:55,042 --> 01:13:57,328
نجیب، درسته؟
966
01:13:57,666 --> 01:13:59,325
شاید...
967
01:14:00,416 --> 01:14:01,958
حالا چی؟
968
01:14:04,250 --> 01:14:06,157
آزرده!
969
01:14:06,750 --> 01:14:08,077
ادامه بده، ادامه بده.
970
01:14:08,958 --> 01:14:10,948
فدریکو، بذار یه صحنه بازی کنم.
971
01:14:11,499 --> 01:14:13,490
مگه فیلمنامه نیست؟
972
01:14:13,791 --> 01:14:17,736
یه چیز پرشور
که بتونم با اشتیاق انجام بدم.
973
01:14:18,415 --> 01:14:19,694
- مگه فیلمنامه نیست؟
- نه.
974
01:14:20,207 --> 01:14:23,986
اگه فک رو برجسته کنی،
975
01:14:24,373 --> 01:14:28,782
چپ و راست...
همه همکارام این کار رو میکنن.
976
01:14:29,790 --> 01:14:31,994
بعد شکمم رو تو بدم،
977
01:14:32,873 --> 01:14:35,787
چند تا کفش پاشنهبلند برای قد...
978
01:14:36,081 --> 01:14:38,367
کازانوا واقعاً قدبلند بود.
چقدر بلند؟
979
01:14:38,914 --> 01:14:41,367
۱۹۱.۵ سانتیمتر.
980
01:14:43,913 --> 01:14:46,781
نه، حتی با چوبپای هم نمیشه.
981
01:14:47,538 --> 01:14:51,366
جنبهای که بیشتر از همه دوست دارم
سرزندگیه.
982
01:14:51,663 --> 01:14:54,033
سرزندگی این غول
983
01:14:54,330 --> 01:14:57,909
که از خاکستر برمیخیزه،
از شکست، زیباست.
984
01:14:58,204 --> 01:15:01,486
من میگم زندهخویی بیشتر از سرزندگی.
چیزی روانرنجورانه.
985
01:15:01,787 --> 01:15:04,738
و این بیشتر در اون اپیزود
فوقالعاده بیرون میزنه
986
01:15:05,037 --> 01:15:07,869
وقتی کازانوا عصبانیه
987
01:15:08,370 --> 01:15:11,237
و گرسنه و خستهاس.
988
01:15:11,786 --> 01:15:14,321
- از معدن بیرون میاد.
- از چی؟
989
01:15:15,536 --> 01:15:17,942
معدن مس در فنلاند.
990
01:15:18,661 --> 01:15:20,202
زیباست، زیبا.
991
01:15:21,119 --> 01:15:23,157
کازانوا کی رفت فنلاند؟
992
01:15:31,493 --> 01:15:35,238
من این رو در مورد خاطره دوست دارم،
زندگیات رو بهت برمیگردونه.
993
01:15:35,534 --> 01:15:37,691
در مورد اون اپیزود بهم بگو.
994
01:15:38,742 --> 01:15:40,946
این بود که...
995
01:15:41,743 --> 01:15:46,898
خاطره به تو یه زندگی حقیقیتر
از اونی که داشتی، میده.
996
01:15:51,159 --> 01:15:53,315
این شخصیت بود...
997
01:15:55,200 --> 01:15:57,735
مطمئن نیستم، شاید تو مودنا بود.
998
01:16:01,074 --> 01:16:03,029
قطعاً تو امیلیا بود.
999
01:16:03,407 --> 01:16:04,402
بود؟
1000
01:16:05,074 --> 01:16:07,361
شاید نبود.
1001
01:16:10,824 --> 01:16:13,573
شاید کمی خستگی،
کی میدونه.
1002
01:16:14,282 --> 01:16:16,403
پیش میاد، میدونی...
1003
01:16:16,824 --> 01:16:18,861
- میبینمت، فلینی.
- خداحافظ.
1004
01:16:19,157 --> 01:16:21,396
- کازانوا رو بساز.
- حتماً، میسازم.
1005
01:16:21,781 --> 01:16:25,193
رضایت از بازی در نقش
عاشق بزرگ ونیزی
1006
01:16:25,489 --> 01:16:28,238
توسط اسکولا به مارچلو داده شد.
1007
01:16:28,864 --> 01:16:31,946
در واقع، چند سال بعد، در ۱۹۸۲،
1008
01:16:32,240 --> 01:16:36,612
ماسترویانی نقش کازانوا را
در فیلمش «آن شب در وارن» بازی کرد،
1009
01:16:37,989 --> 01:16:40,063
«شبی در وارن».
1010
01:16:55,613 --> 01:16:59,025
ممنون از همکاری،
دوست جوان من.
1011
01:16:59,946 --> 01:17:01,403
فراموشت نخواهم کرد.
1012
01:17:01,696 --> 01:17:03,733
همانطور که من شما را فراموش نخواهم کرد،
موسیو کازانوا.
1013
01:17:04,362 --> 01:17:07,727
چه حیف که وقتی جوون بودیم
همدیگه رو ندیدیم.
1014
01:17:08,153 --> 01:17:10,855
البته، چرا که نه.
1015
01:17:11,153 --> 01:17:13,771
هرگز چیزی رو بر اساس اصول رد نکن.
1016
01:17:23,444 --> 01:17:25,150
انجامش میدم.
1017
01:17:27,402 --> 01:17:30,850
- اوه، نقرسم.
- نه، شما خیلی چابکید.
1018
01:17:49,567 --> 01:17:53,774
طراحی همیشه یک عنصر
مهم در کار اونها بود.
1019
01:17:54,567 --> 01:17:59,852
اونها عادت مشترکی به طراحی
شخصیتها برای فیلمهاشون داشتن.
1020
01:18:00,316 --> 01:18:05,186
کاریکاتورهای گروتسک برای گریمورها،
طراحان لباس و صحنه.
1021
01:18:16,732 --> 01:18:21,353
میکی ماوس تقدیم میکند: جاده،
ادای احترام به فدریکو فلینی.
1022
01:18:22,023 --> 01:18:24,476
- امسال کی نامزده؟
- هیچکس مهمی نیست.
1023
01:18:24,773 --> 01:18:28,351
بیلی وایلدر، الیا کازان،
هیچکاک... آدمایی مثل اینا.
1024
01:18:28,647 --> 01:18:29,844
هیچکس.
1025
01:18:34,523 --> 01:18:37,473
و اسکار میرسد به
فدریکو فلینی!
1026
01:18:38,189 --> 01:18:39,978
ممنونم!
1027
01:18:40,397 --> 01:18:42,518
ممنونم، تحت تأثیر قرار گرفتم.
1028
01:18:42,813 --> 01:18:47,470
ممنون از مادرم، پدرم،
دوستان بار و جولیتا...
1029
01:18:49,813 --> 01:18:53,225
و اگه نمیفهمی،
میدونی چیکار میکنی؟
1030
01:18:53,854 --> 01:18:57,717
فقط دستاش رو اینطوری بذار.
1031
01:18:58,020 --> 01:18:59,846
قشنگه، واقعاً قشنگه.
1032
01:19:00,187 --> 01:19:02,474
ممنونم، ممنونم.
1033
01:19:03,062 --> 01:19:06,806
اسکار چوبی که ماکاری و اسکولا
به عنوان شوخی بهش دادن،
1034
01:19:07,103 --> 01:19:09,343
مشخصاً برای فلینی شانس آورد،
1035
01:19:09,645 --> 01:19:13,638
چون در طول زندگیاش
بیش از یکی برنده شد.
1036
01:19:13,936 --> 01:19:16,969
فدریکو فلینی اسکار
بهترین فیلم خارجی رو دریافت کرد.
1037
01:19:18,102 --> 01:19:22,012
این چندمین اسکارته حالا،
فدریکو؟
1038
01:19:22,310 --> 01:19:26,091
این سومیه چون
یکی برای «جاده» گرفتم،
1039
01:19:26,394 --> 01:19:28,349
و یکی دیگه برای «شبهای کابریا».
1040
01:19:30,143 --> 01:19:32,845
یه اسکار دیگه؟ زیاده!
1041
01:19:34,476 --> 01:19:39,180
علاوه بر این،
باید بامزه باشی، باهوش،
1042
01:19:39,517 --> 01:19:42,550
پرشور، به طرز شیکی گوشهگیر،
1043
01:19:43,142 --> 01:19:45,808
و حتی فلینیوار.
1044
01:19:46,100 --> 01:19:47,806
این سختترین قسمتشه
1045
01:19:48,100 --> 01:19:51,217
چون با وجود اینکه از تبدیل شدن
به یک صفت خوشحالم،
1046
01:19:51,684 --> 01:19:53,342
نمیدونم معنیش چیه!
1047
01:19:54,475 --> 01:19:56,761
این میشه پنجمی!
1048
01:19:57,433 --> 01:20:00,633
پنج تا اسکار گرفتیم!
ما شکستناپذیریم!
1049
01:20:01,141 --> 01:20:04,755
ما بهترینیم، استاد!
چه فیلمهای باورنکردنیای!
1050
01:20:05,224 --> 01:20:08,008
ما بزرگترینیم!
1051
01:20:08,598 --> 01:20:10,553
همهشون شاهکارن!
1052
01:20:11,056 --> 01:20:13,213
تبریک،
چه فیلمهای فوقالعادهای!
1053
01:20:13,556 --> 01:20:16,555
- واقعاً فلینیه؟
- فلینی فلینی!
1054
01:20:16,849 --> 01:20:19,929
باورم نمیشه!
اسطوره پدربزرگمه!
1055
01:20:21,265 --> 01:20:23,338
زنده باد فلینی!
1056
01:20:41,388 --> 01:20:46,341
اسکار فلینی به طور معجزهآسایی به
جایزهای برای جامعه تبدیل شد،
1057
01:20:46,805 --> 01:20:51,047
یک جبران کوچک برای میلیونها
ایتالیایی خوب.
1058
01:20:51,804 --> 01:20:57,172
سیاستمداران صادق، کارمندان دولت،
اساتید، صنعتگران، کارگران.
1059
01:20:57,970 --> 01:21:02,093
تمام کسانی که جایزه نمیگیرن
ولی باید تمام بیعدالتیها رو تحمل کنن
1060
01:21:02,386 --> 01:21:06,511
که هر روز مثل ابری تاریک
بر سر ملت ما جمع میشه.
1061
01:23:02,378 --> 01:23:05,210
حتی برای آخرین ادای احترام
رم به فلینی،
1062
01:23:05,502 --> 01:23:09,449
وقتی جمعیت برای سه روز کامل آمد
تا تابوت او را ببیند
1063
01:23:09,753 --> 01:23:12,158
در سالن تئاتر ۵ چینه-چیتا،
1064
01:23:12,461 --> 01:23:15,079
به یاد ماندنیترین
و فلینیوارترین تصویر
1065
01:23:15,377 --> 01:23:20,117
دو پلیس نظامی
در لباس تشریفات بود.
1066
01:23:21,752 --> 01:23:27,416
«رینوکیو»ی بزرگ سینمای ایتالیا
آخرین فرار خود را به پایان رساند،
1067
01:23:28,084 --> 01:23:33,038
بدون اینکه هرگز، خوشبختانه،
به یک «پسر بچه خوب» تبدیل شود.
1068
01:23:49,291 --> 01:23:53,415
فیلم باید اینجا تموم بشه.
در واقع تموم شده.
1069
01:23:54,124 --> 01:23:57,076
هنوز میتونم صدای تهیهکننده
قدیمیم رو بشنوم که میگه:
1070
01:23:57,375 --> 01:24:00,953
«چی؟ حتی یه ذره
امید هم نیست، یه پرتوی خورشید...
1071
01:24:01,499 --> 01:24:03,040
حداقل یه پرتوی خورشید بهم بده.»
1072
01:24:03,332 --> 01:24:06,200
در طول اکرانهای آزمایشی
فیلمهام بهم التماس میکرد.
1073
01:24:06,499 --> 01:24:08,039
یه پرتوی خورشید...
1074
01:24:09,040 --> 01:24:11,907
خب، نمیدونم. میتونیم امتحان کنیم.
1075
01:24:12,040 --> 01:24:25,907
ترجمه اختصاصی کانال تلگرام ناسینما
مترجم: عماد گلستانی
1075
01:24:26,305 --> 01:25:26,564
Watch Online Movies and Series for FREE
www.osdb.link/lm