1
00:00:03,170 --> 00:00:07,664
گوینده: ماجراهای بتمن
با رابین، پسر شگفتانگیز.
2
00:00:08,475 --> 00:00:12,343
بتمن و رابین، زوج پویا
علیه جرم و فساد...
3
00:00:12,513 --> 00:00:15,710
...که هویت واقعی
او بروس وین، میلیونر و نیکوکار است...
4
00:00:15,883 --> 00:00:17,783
... و شاگرد جوانش، دیک گریسون ...
5
00:00:17,951 --> 00:00:21,080
...فقط آلفرد، پیشخدمت وفادار، از آنها خبر دارد .
6
00:00:21,255 --> 00:00:24,714
آنها که همیشه هوشیار هستند، به سرعت
به سیگنال پلیس واکنش نشان میدهند.
7
00:00:24,892 --> 00:00:29,022
و لحظاتی بعد، از غار مخفی بتمن
در اعماق عمارت وین...
8
00:00:29,196 --> 00:00:32,723
...آنها غرش میکنند
تا از جان، مال و جان خود محافظت کنند...
9
00:00:32,900 --> 00:00:36,666
... در نقش بتمن و رابین،
مبارزان شنلپوشِ جرم و جنایت.
10
00:00:36,837 --> 00:00:41,274
بتمن و رابین،
بلای جانیان عجیب و غریب شهر گاتهام:
11
00:00:41,441 --> 00:00:43,808
جوکر، دلقکِ شاهزادهی جنایت.
12
00:00:43,977 --> 00:00:46,878
پنگوئن،
اغذیهفروشِ تپلِ پیمانشکن.
13
00:00:47,047 --> 00:00:50,381
و آقای فریزِ خونسرد و بیرحم.
14
00:00:53,353 --> 00:00:58,792
مراقب باشید، شرورها،
بتمن و رابین دارند میآیند.
15
00:01:04,431 --> 00:01:08,732
راوی: یک کشتی لوکس آمریکای جنوبی
در بندر گاتهام پهلو میگیرد.
16
00:01:08,936 --> 00:01:14,136
در گاوصندوق آن، یک نقشه گنج
برای ثروت مدفون اینکاهای پرویی وجود دارد.
17
00:01:14,308 --> 00:01:20,406
طعمه ای مقاومت ناپذیر برای جوکر،
دلقکِ شاهزاده جنایت.
18
00:01:20,581 --> 00:01:22,743
[میخندد]
19
00:01:22,950 --> 00:01:26,545
وقتی من هستم هیچ گاوصندوقی امن نیست.
ها ها ها.
20
00:01:27,321 --> 00:01:28,811
به جز این یکی، جوکر.
21
00:01:28,989 --> 00:01:30,252
[با لکنت زبان]
بتمن؟
22
00:01:34,494 --> 00:01:35,586
رابین:
جایی میری؟
23
00:01:38,398 --> 00:01:39,524
[رابین عطسه میکند]
24
00:01:39,700 --> 00:01:43,102
به سلامتی، هه هه هه، بوی واندر.
25
00:01:45,872 --> 00:01:48,204
راوی: یک هفته بعد،
همان نقشه گنج پرویی...
26
00:01:48,375 --> 00:01:49,968
...در مسیر رفتن به گاوصندوق بانک است...
27
00:01:53,113 --> 00:01:57,607
...وقتی پنگوئن، آن دلالِ تپلِ خیانت
، سعی میکند آن را بدزدد.
28
00:01:57,784 --> 00:02:00,412
ها ها ها. نقشه گنج مال منه.
29
00:02:02,022 --> 00:02:05,287
آه! گروه لعنتیِ داینامیک دوئو. آه!
30
00:02:05,492 --> 00:02:08,291
ناعادلانه. ناعادلانه.
31
00:02:09,129 --> 00:02:11,223
راوی:
چند روز بعد، در گاوصندوق تاریک بانک...
32
00:02:11,398 --> 00:02:16,802
... که شامل نقشه گنج است،
سومین تلاش توسط ریدلر انجام میشود.
33
00:02:17,537 --> 00:02:20,598
ریدلر: بتگرل. چطور تونستی...؟
-تو برای من یه معما نیستی، ریدلر.
34
00:02:20,774 --> 00:02:22,868
چه زمانی آناناس، آناناس نیست؟
35
00:02:23,043 --> 00:02:25,239
وقتی که نارنجک باشد.
36
00:02:27,280 --> 00:02:28,372
یکی بیرون.
37
00:02:31,385 --> 00:02:33,376
-دوبل پلی.
-اوووف!
38
00:02:33,720 --> 00:02:35,313
اوه!
39
00:02:39,126 --> 00:02:40,560
رابین:
وای، بهش نگاه کن.
40
00:02:40,727 --> 00:02:43,424
-اون فرار کرد.
-اما فقط همینو داره.
41
00:02:45,000 --> 00:02:51,074
42
00:02:53,240 --> 00:02:55,732
اون صلیبیون شنلپوش رو منفجر کن.
43
00:02:55,909 --> 00:02:59,277
ما باید جلوی آنها را بگیریم
وگرنه هرگز به گنج پرو دست پیدا نمیکنیم.
44
00:02:59,446 --> 00:03:01,346
ما باید آنها را از هم جدا کنیم یا چیزی شبیه به این.
45
00:03:01,548 --> 00:03:03,516
همین. تقسیمشون کن.
46
00:03:03,684 --> 00:03:07,177
کار تیمی آنها را نابود کنید.
زمانبندی آنها را از بین ببرید.
47
00:03:07,354 --> 00:03:10,790
نه. حتی اگر گروه دونفره را از هم جدا کنیم،
بتگرل باقی میماند.
48
00:03:10,957 --> 00:03:12,254
بتگرل. البته.
49
00:03:12,426 --> 00:03:14,758
ما کاری میکنیم که رابین به بتگرل حسودیش بشه.
50
00:03:14,928 --> 00:03:18,796
-خیلی حسود--
-دیگه گروه دونفره وجود نخواهد داشت.
51
00:03:18,965 --> 00:03:20,455
بدون کار تیمی.
52
00:03:20,634 --> 00:03:23,831
و بدون کار تیمی،
میتوانیم به راحتی از آنها مراقبت کنیم.
53
00:03:24,004 --> 00:03:26,598
و گرفتن نقشه گنج
خیلی راحت خواهد بود.
54
00:03:26,773 --> 00:03:28,832
[همه میخندند]
55
00:03:33,280 --> 00:03:35,840
زنگ هشدار را روشن کردم.
آنها تا چند ثانیه دیگر اینجا خواهند بود.
56
00:03:36,016 --> 00:03:39,975
خوبه. حالا، یادت نره،
کاری کن دختره خوب به نظر برسه.
57
00:03:40,153 --> 00:03:42,315
[میخندد]
58
00:03:42,489 --> 00:03:43,786
بنابراین رابین بد به نظر خواهد رسید.
59
00:03:43,957 --> 00:03:45,721
[میخندد]
60
00:03:49,796 --> 00:03:53,790
بتگرل داره میاد.
آماده شو و بذار ببینتت.
61
00:03:55,802 --> 00:03:56,963
مواظب باش، بتمن.
62
00:04:00,307 --> 00:04:05,245
ممنون، بتگرل. حالا شما دوتا
اینجا رو تمیز کنید تا ببینم داخل چه خبره.
63
00:04:07,547 --> 00:04:09,481
حالا.
64
00:04:11,051 --> 00:04:12,485
حملهی یواشکیِ مقدس.
65
00:04:12,652 --> 00:04:13,813
[غرغر نوچهها]
66
00:04:13,987 --> 00:04:15,546
مرید ۱:
آره، بیا بگیریمش.
67
00:04:15,722 --> 00:04:17,884
رابین رو بگیر. بتگرل خیلی سرسخته.
68
00:04:20,393 --> 00:04:23,693
یالا، بیا تمومش کنیم.
بتگرل داره میاد.
69
00:04:26,266 --> 00:04:27,358
حالت خوبه، رابین؟
70
00:04:27,534 --> 00:04:28,933
ها؟ مواظب باش.
71
00:04:31,138 --> 00:04:32,936
[صدای ناله]
72
00:04:33,140 --> 00:04:36,542
مرید ۱: دوباره بتگرل.
مرید ۲: اون زیادیه.
73
00:04:39,146 --> 00:04:41,410
ممنون. اینجا به من نیازی نداری.
74
00:04:41,581 --> 00:04:43,071
خواهم دید چه چیزی بتمن را نگه میدارد.
75
00:04:43,250 --> 00:04:45,082
اما بتمن گفت صبر کن.
76
00:04:45,252 --> 00:04:47,744
ببین، رابین داره از
دستورات بتمن سرپیچی میکنه.
77
00:04:47,921 --> 00:04:51,721
سریعاً سیگنال طرح ۳X را بدهید.
78
00:04:52,893 --> 00:04:57,421
صبر کن، بتگرل. بهتره بری به بتمن کمک کنی.
یه تله براش آماده کردن.
79
00:04:58,598 --> 00:05:00,589
مراقب باش، بتمن.
80
00:05:08,542 --> 00:05:12,308
-بازم ممنون، بتگرل.
-فکر کنم امروز روز من نیست.
81
00:05:13,113 --> 00:05:15,047
به این طرف نگاه کن، بتگرل.
82
00:05:15,982 --> 00:05:18,041
یکی دیگه؟
83
00:05:19,886 --> 00:05:21,217
عکاس:
یکی دیگه، بتگرل.
84
00:05:21,388 --> 00:05:23,379
عالیه. دوباره صبر کن، لطفا.
85
00:05:23,557 --> 00:05:25,821
داره کار میکنه. ها ها ها. (داره کار میکنه.)
86
00:05:25,992 --> 00:05:28,723
نقشه ما به زیبایی کار میکند.
87
00:05:28,895 --> 00:05:30,556
[جوکر میخندد]
88
00:05:30,730 --> 00:05:33,461
راوی: حالا در هویت واقعیاش
به عنوان دیک گریسون...
89
00:05:34,000 --> 00:05:38,130
...رابین سعی میکند با دردی که
در درونش موج میزند، مبارزه کند.
90
00:05:39,739 --> 00:05:41,298
«به شهر گاتهام خوش آمدید...»
91
00:05:41,474 --> 00:05:44,739
...خانهی بتمن و بتگرل.
92
00:05:44,911 --> 00:05:46,606
چطور؟ در مورد آن چطور؟
93
00:05:47,814 --> 00:05:49,475
مرد [از رادیو]:
خبر خوب، نوجوانانِ نوجوان.
94
00:05:49,649 --> 00:05:52,914
به زودی، یک آهنگ جدید و داغ با عنوان
«آهنگ بتمن و بتگرل» منتشر خواهد شد.
95
00:05:53,086 --> 00:05:56,147
قرار است توسط آن گروه جدید،
تینی-بتس، خوانده شود.
96
00:05:58,325 --> 00:06:00,487
بیشتر بتمن و بتگرل؟
97
00:06:05,665 --> 00:06:08,862
مهمان ویژه امشب
برنامه اد سولومن را از دست ندهید...
98
00:06:09,035 --> 00:06:12,300
... همکار شماره یک بتمن
در مبارزه با جرم و جنایت ...
99
00:06:12,472 --> 00:06:15,669
...بتگرل افسانهای. و حالا...
100
00:06:15,842 --> 00:06:19,176
شریک شماره یک بتمن؟ خدای من...
101
00:06:19,346 --> 00:06:21,440
[حلقهها]
102
00:06:22,349 --> 00:06:23,839
بله، کمیسر.
103
00:06:24,017 --> 00:06:26,179
نه، قربان، بتمن اینجا نیست.
104
00:06:26,353 --> 00:06:29,220
ما همین الان خبر دریافت کردیم که جوکر،
پنگوئن و ریدلر...
105
00:06:29,389 --> 00:06:33,792
... در حال خروج از ساختمان پخش دیده شدند.
و ریدلر این معما را به جا گذاشت:
106
00:06:34,995 --> 00:06:37,657
«توی بیشه چه ارزشی داره که دوتا باشه؟»
107
00:06:37,831 --> 00:06:40,198
نگران نباش، کمیسر، من، اه...
108
00:06:40,367 --> 00:06:41,801
ما آن را حل خواهیم کرد.
109
00:06:41,968 --> 00:06:44,403
حالا فرصت منه
که بتگرل و بتمن رو نشون بدم.
110
00:06:44,571 --> 00:06:47,666
خودم تنهایی اون سه تا شرور رو گیر میندازم.
111
00:06:51,978 --> 00:06:53,742
دو تا تو بوته زار چه ارزشی داره؟
112
00:06:53,914 --> 00:06:55,814
پرندهای در دست
113
00:06:55,982 --> 00:06:59,885
پرنده، پنگوئن.
و دست، هتل دست است. البته.
114
00:07:02,656 --> 00:07:04,818
پرنده جوان به دام طعمه افتاد.
115
00:07:04,991 --> 00:07:06,584
[جوکر میخندد]
116
00:07:06,793 --> 00:07:07,885
ما انجامش دادیم.
117
00:07:17,404 --> 00:07:18,599
چی--؟
118
00:07:19,439 --> 00:07:22,500
دو تا توی بوتهزار چه ارزشی دارد؟
یک پرنده توی دست درست است.
119
00:07:22,676 --> 00:07:24,872
و پرندهای که در دست ماست، یک رابین است.
120
00:07:25,045 --> 00:07:27,104
[خنده ریدلر و جوکر]
121
00:07:29,082 --> 00:07:31,244
راوی:
تلهی تبهکاران باز شده است.
122
00:07:31,418 --> 00:07:35,116
رابین به دام افتاده و گروه دو نفره از هم جدا شدهاند.
چه اتفاق دیگری میتواند رخ دهد؟
123
00:07:35,322 --> 00:07:38,758
نیمه دوم هیجانانگیز «برای تشکیل یک تیم به دو نفر نیاز است» را از دست ندهید ...
124
00:07:38,925 --> 00:07:40,586
... مورد بعدی.
125
00:07:49,703 --> 00:07:53,401
راوی: فریب نقشه پلید و
شیطانی سه تبهکار بیعرضه را خوردن...
126
00:07:53,606 --> 00:07:55,700
...رابین معتقد است که از او پیشی گرفته شده است...
127
00:07:55,875 --> 00:07:59,971
... به عنوان شریک شماره یک بتمن
در مبارزه با جرم و جنایت توسط بتگرل.
128
00:08:00,146 --> 00:08:04,879
سپس پسر شگفتانگیزِ بدبخت، احمقانه
تصمیم میگیرد به تنهایی تبهکاران را دستگیر کند...
129
00:08:05,051 --> 00:08:08,021
... اما در عوض، او به دام افتاده است.
130
00:08:08,989 --> 00:08:11,720
حالا، در یک ساختمان کارخانه متروکه...
131
00:08:16,396 --> 00:08:18,330
[میخندد]
132
00:08:18,498 --> 00:08:20,557
این را تماشا کن.
133
00:08:24,004 --> 00:08:25,233
[غرش کروکودیلها]
134
00:08:25,405 --> 00:08:27,499
راوی:
در همین حال، در غار خفاش...
135
00:08:27,674 --> 00:08:30,666
و معما، کمیسر.
«چه چیزی در بیشه به دو برابر میارزد؟»
136
00:08:30,844 --> 00:08:33,779
رابین، البته. بهتره سریع پیداش کنم.
137
00:08:34,848 --> 00:08:38,011
راوی: و در آپارتمان
کتابدار باربارا گوردون...
138
00:08:38,184 --> 00:08:40,175
باربارا:
تو نمیدونی، کمیسر گوردون...
139
00:08:40,353 --> 00:08:42,287
... اما دخترت یه قرار ملاقات
با یه آدمِ اکشن داره...
140
00:08:42,455 --> 00:08:44,549
... حالا به عنوان بتگرل.
141
00:08:45,525 --> 00:08:47,289
رابین:
کروکودیلهای مقدس.
142
00:08:47,460 --> 00:08:51,761
صبر کن، پسر شگفتانگیز.
شاید این نور به تو کمک کند.
143
00:08:53,099 --> 00:08:55,193
[خنده شرورها]
144
00:08:56,703 --> 00:09:00,697
چراغها را خاموش کنید. نمیتوانم ببینم. نمیتوانم ببینم.
145
00:09:00,874 --> 00:09:03,070
[غرش کروکودیلها]
146
00:09:03,276 --> 00:09:07,679
یالا بتمن.
بهم خبر بده، دیگه هیچوقت ولش نمیکنم.
147
00:09:07,881 --> 00:09:09,906
[صدای بوق]
148
00:09:10,116 --> 00:09:13,381
بیا. حالا میتوانیم
نقشه گنج پرو را بدزدیم.
149
00:09:13,553 --> 00:09:17,456
آره. این نصف گروه دونفره پویا
وقتی برگردیم هنوز اینجا هستن.
150
00:09:17,624 --> 00:09:18,921
[میخندد]
151
00:09:19,092 --> 00:09:24,792
جوکر: یعنی، اگه این کارو نکرد، هه هه،
بیفته پیش کروکودیلها.
152
00:09:24,964 --> 00:09:27,058
[خنده شرورها]
153
00:09:32,705 --> 00:09:33,797
[صدای بوق گیرنده]
154
00:09:33,973 --> 00:09:35,407
فرستندهی هدایت رابین.
155
00:09:35,575 --> 00:09:38,135
هر جا که هستی، صبور باش پسر.
156
00:09:38,778 --> 00:09:41,110
[صدای بوق گیرنده]
157
00:09:41,314 --> 00:09:43,180
به زدن اون آهنگ ادامه بده، بوی واندر.
158
00:09:43,349 --> 00:09:46,080
من هم در گروه کر به شما ملحق میشوم.
159
00:09:46,653 --> 00:09:51,318
رابین:
باید از اینجا برم.
160
00:09:54,627 --> 00:09:56,857
[غرش کروکودیلها]
161
00:10:09,109 --> 00:10:11,771
وقت بخیر. یه ثانیه دیگه و...
162
00:10:11,945 --> 00:10:13,640
هش.
163
00:10:15,615 --> 00:10:17,674
اینجا کسی جز ما کروکودیلها نیست.
164
00:10:17,851 --> 00:10:21,617
کی...؟ اوه، رابین.
خدا رو شکر که حالت خوبه.
165
00:10:21,788 --> 00:10:24,519
-ممنون بتمن.
-خیلی احمق بودی رفیق.
166
00:10:24,691 --> 00:10:27,626
متوجهی که گول یه نقشه شوم
برای از هم پاشیدن ما رو خوردی؟
167
00:10:27,794 --> 00:10:31,128
الان میفهمم، بتمن. متاسفم.
168
00:10:31,297 --> 00:10:34,198
-دوباره با هم؟
-شرط میبندم.
169
00:10:35,335 --> 00:10:38,771
بیا، بریم اون گروه سه نفره وحشتناک رو پیدا کنیم.
170
00:10:39,806 --> 00:10:43,367
راوی: در این لحظه، سه
چهره آشنا از میان سایهها پنهان میشوند...
171
00:10:43,543 --> 00:10:47,502
... و یواشکی به درِ کناری
عمارت سفیر پرو نزدیک شوید.
172
00:10:48,381 --> 00:10:51,351
چه زمانی یک انگشتر الماس، درخشان نیست؟
173
00:10:51,518 --> 00:10:52,883
[میخندد]
174
00:10:53,052 --> 00:10:54,577
پنگوئن:
وقتی که یه شیشه بر باشه.
175
00:10:54,787 --> 00:10:56,846
[میخندد]
176
00:11:06,032 --> 00:11:07,591
[جوکر میخندد]
177
00:11:07,800 --> 00:11:12,704
پنگوئن کوچولو، زیباست. زیباست.
178
00:11:16,376 --> 00:11:18,936
بتگرل:
اونجا عمارت سفیر پرو هست.
179
00:11:19,112 --> 00:11:21,410
نقشهای که رابین از آنها شنید
آنجاست.
180
00:11:21,581 --> 00:11:22,742
شرط میبندم که آنها هم همینطور هستند.
181
00:11:22,916 --> 00:11:25,544
بیایید بفهمیم. اما بیسروصدا، همین حالا.
182
00:11:26,553 --> 00:11:29,853
صبر کن. فقط برای اینکه مطمئن بشیم
همه با هم در این مورد متحد هستیم...
183
00:11:30,023 --> 00:11:31,684
...هر کدام از ما یک تکه از نقشه را برمیداریم.
184
00:11:31,858 --> 00:11:35,590
یه تیکه برای تو، یکی برای تو،
و یکی برای-- اوه!
185
00:11:42,535 --> 00:11:44,629
کارت خوب بود، رفیق.
186
00:11:45,271 --> 00:11:46,534
من کلاهبرداران را دستگیر کردهام.
187
00:11:46,706 --> 00:11:48,140
[جار و جنجال]
188
00:11:49,108 --> 00:11:52,772
صبر کن. این بتمنه.
تو گذاشتی خلافکارهای واقعی فرار کنن.
189
00:11:52,946 --> 00:11:55,745
اوه، من یه احمقم. (Oo, man az shodam.)
190
00:11:55,915 --> 00:11:57,041
یک اشتباه صادقانه.
191
00:11:57,217 --> 00:12:00,312
نقشه رو به همون روشی که سعی کردن بدزدنش، پس میگیریم .
192
00:12:00,486 --> 00:12:04,116
-با از هم پاشیدن تیمشون.
-بیا با پنگوئن شروع کنیم.
193
00:12:04,857 --> 00:12:05,983
سلام، ریدلر.
194
00:12:06,159 --> 00:12:10,790
اگر بخواهید ببینید، همین الان دودهای پویا از تلویزیون پخش میشوند .
195
00:12:10,964 --> 00:12:15,629
دلم برای پنگوئن میسوزد. آن دو نفر دیگر
بدون شک پرندهی بدجنس را از گنج بیرون خواهند کشید.
196
00:12:15,802 --> 00:12:20,069
-واقعاً؟
-اوه، نه. به نظرم پنگوئن زیادی باهوشه.
197
00:12:20,240 --> 00:12:22,436
ریدلر و جوکر
خیلی باهوش نیستند.
198
00:12:23,977 --> 00:12:28,005
مزخرفه. شرط میبندم ریدلر
همین الان یه نقشه داره که جوکر رو از سر راه برداره.
199
00:12:28,181 --> 00:12:29,239
خب؟
200
00:12:29,415 --> 00:12:31,747
[صدای موتور]
201
00:12:31,918 --> 00:12:35,252
تکون نخور.
فقط قسمتهای دیگه نقشه رو بده.
202
00:12:35,421 --> 00:12:36,911
[ریدلر میخندد]
203
00:12:37,090 --> 00:12:38,353
گم شو، احمقِ بیشعور.
204
00:12:38,524 --> 00:12:41,653
وقتی از آن در وارد میشدی،
گاز کشنده به تو پاشیده میشد.
205
00:12:41,828 --> 00:12:43,091
[میخندد]
206
00:12:43,263 --> 00:12:46,460
منو اذیت نکن، تو... تو...
207
00:12:46,633 --> 00:12:48,123
[خمیازه]
208
00:12:48,301 --> 00:12:50,463
شب بخیر.
209
00:12:51,004 --> 00:12:53,439
حالا فقط باید دو راه را از هم جدا کنیم.
210
00:12:53,606 --> 00:12:55,370
[ریدلر میخندد]
211
00:12:55,541 --> 00:12:57,839
اصلاح. یکطرفه.
212
00:12:58,011 --> 00:13:01,470
تو هم سمپاشی شدی.
213
00:13:02,315 --> 00:13:04,409
[خنده]
214
00:13:05,685 --> 00:13:07,619
تو مطمئناً میدونی چطور یه مرد رو اذیت کنی.
215
00:13:07,787 --> 00:13:10,882
حالا نقشه گنج اینکاها
مال منه...
216
00:13:11,057 --> 00:13:12,491
... و فقط من.
217
00:13:12,659 --> 00:13:14,058
[میخندد]
218
00:13:15,928 --> 00:13:18,795
راوی: لحظاتی بعد،
در حوضچه قایقهای تفریحی شهر گاتهام...
219
00:13:18,965 --> 00:13:21,525
کاپیتان. کاپیتان، شروع کن.
220
00:13:21,701 --> 00:13:23,829
برای پرو درست کنید.
221
00:13:24,003 --> 00:13:26,529
گفتم: «فوراً راه بیفت.»
222
00:13:28,574 --> 00:13:31,805
لازم نیست داد بزنی، جوکر.
من همیشه روی تو شرط میبستم.
223
00:13:55,868 --> 00:13:58,064
اوه، نه.
224
00:13:58,237 --> 00:14:01,400
اوه، بله.
225
00:14:03,042 --> 00:14:05,841
تبریک میگویم، داینامیک دوئو.
226
00:14:06,012 --> 00:14:07,776
و البته، تو هم، بتگرل.
227
00:14:07,980 --> 00:14:10,039
این دفعه از خودت پیشی گرفتی.
228
00:14:10,216 --> 00:14:12,617
کار تیمی، کمیسر.
این چیزیه که جواب میده.
229
00:14:12,785 --> 00:14:14,844
تو نمیتونی شکستش بدی.
230
00:14:18,925 --> 00:14:23,419
راوی: شهروندان گاتهام، دلیر باشید.
جنایتکاران، توجه کنید.
231
00:14:23,596 --> 00:14:27,328
بنیاد بروس وین
در حال ساخت یک آزمایشگاه جنایی فوق مدرن است...
232
00:14:27,500 --> 00:14:29,764
...برای خدمت
به سازمانهای اجرای قانون شهر.
233
00:14:29,936 --> 00:14:33,201
آقاي وين، تک تک شهروندان اين شهر...
234
00:14:33,373 --> 00:14:36,172
... از شما به خاطر این آزمایشگاه جنایی بسیار سپاسگزار خواهم بود .
235
00:14:36,342 --> 00:14:39,403
راوی: اینطور نیست،
کمیسر گوردون. نه همه شهروندان.
236
00:14:39,579 --> 00:14:42,412
نه ریدلر،
که از جدیدترین پایگاه خانگیاش نظارهگر است...
237
00:14:42,582 --> 00:14:44,550
...شرکت خدمات کامپیوتری دیردلر.
238
00:14:44,717 --> 00:14:46,207
پانچکارت:
این دردسره، ریدلر.
239
00:14:46,386 --> 00:14:50,289
اون آزمایشگاه جنایی قراره
کامپیوترهای جنایی ما رو از کار بندازه.
240
00:14:50,456 --> 00:14:52,117
ما باید جلوی اینو بگیریم، پانچکارت.
241
00:14:52,325 --> 00:14:55,852
ما باید آقای وین را متقاعد کنیم
که پروژه را رها کند.
242
00:14:56,028 --> 00:14:58,725
آره؟ چطور؟ اینو برام یه معما تعریف کن.
243
00:14:58,898 --> 00:15:01,629
چطور یک قیم ثروتمند را وادار
به انجام کاری که میخواهی میکنی؟
244
00:15:01,834 --> 00:15:03,359
تو سرپرستش رو میگیری.
245
00:15:03,536 --> 00:15:06,369
بخش او. دیک گریسون. ها!
246
00:15:06,539 --> 00:15:09,270
تو واقعاً باهوشی، ریدلر.
247
00:15:09,942 --> 00:15:13,242
راوی: بعداً، با
پیامی مرموز از ریدلر گیج شد...
248
00:15:13,413 --> 00:15:16,542
... کمیسر پلیس و دخترش،
باربارا گوردون، کتابدار ...
249
00:15:16,716 --> 00:15:17,979
... سعی کن معما را حل کنی.
250
00:15:18,151 --> 00:15:21,712
باربارا: «یا آزمایشگاه جنایی را رها کن
یا این معما را در نظر بگیر.»
251
00:15:21,888 --> 00:15:26,086
« وقتی موهای وارثم رنگش را از دست بدهد، چه خواهم داشت ؟»
252
00:15:26,259 --> 00:15:29,251
هوم. «وارث» میتواند به معنی پسر باشد.
253
00:15:29,429 --> 00:15:33,923
اما وقتی موهای پسرش رنگ خود را از دست بدهد، چه خواهد داشت ؟
254
00:15:34,100 --> 00:15:36,899
او یک پسر خاکستری خواهد داشت. گریسون.
255
00:15:37,069 --> 00:15:39,265
او تهدید میکند که دیک گریسون را میدزدد.
256
00:15:39,439 --> 00:15:40,634
ستارههای من.
257
00:15:40,807 --> 00:15:44,573
اوه، ببخشید. الان باید برم.
بعداً میبینمت بابا.
258
00:15:45,378 --> 00:15:47,244
راوی:
ظرف چند دقیقه، باربارا گوردون...
259
00:15:47,413 --> 00:15:49,404
...با هویت مخفیاش به عنوان بتگرل...
260
00:15:49,582 --> 00:15:52,108
... به امید خنثی کردن
نقشه ریدلر، مسابقه میدهد.
261
00:15:52,285 --> 00:15:55,778
در همین حال، گروه دونفره پویا
در نقش بروس وین و دیک گریسون...
262
00:15:55,955 --> 00:15:57,616
... وارد عمارت باشکوه وین شوید.
263
00:15:57,790 --> 00:16:00,589
-آلفرد؟
-خندهداره. اون همیشه اینجاست تا به ما خوشامد بگه.
264
00:16:01,494 --> 00:16:03,292
بسته سورپرایز عالی.
265
00:16:03,930 --> 00:16:06,490
ریدلر: همینجا نگهش دار، آقای وین.
- ریدلر.
266
00:16:06,666 --> 00:16:10,034
با یک معما. چه زمانی یک پرنده در دست،
ارزش دو پرنده در بوته زار را دارد؟
267
00:16:10,203 --> 00:16:11,500
[میخندد]
268
00:16:11,671 --> 00:16:13,196
وقتی که کمین باشد.
269
00:16:31,657 --> 00:16:36,151
آزمایشگاه جنایی وجود نداره، آقای وین.
قول بده، وگرنه خبری از دیکی بوی نمیشه. معلومه؟
270
00:16:36,329 --> 00:16:37,660
نگذار او تو را بترساند.
271
00:16:37,830 --> 00:16:41,198
بتگرل:
اوه... ریدلر همین الان اینجاست.
272
00:16:44,437 --> 00:16:46,997
ریدلر:
چهار مرد گنده نمیتونن از پس یه بچه نوجوون بر بیان؟
273
00:16:47,173 --> 00:16:49,642
جرونیمو!
274
00:16:49,842 --> 00:16:53,676
ممنون، بتگرل.
-زود باش. بقیه رو باز کن.
275
00:16:55,081 --> 00:16:56,947
بدو، دیک. زود باش.
276
00:17:04,457 --> 00:17:07,085
بگیرش. بگیرش. ول کن منو.
277
00:17:07,260 --> 00:17:08,557
بتگرل:
ممنون بابت آسانسور.
278
00:17:08,728 --> 00:17:11,425
سریع، دنبالش برو. نذار فرار کنه.
279
00:17:11,597 --> 00:17:15,033
دیک: مراقب باش. ولگردی روی تختههای شیرجه خطرناکه .
280
00:17:15,201 --> 00:17:17,101
آره؟
281
00:17:24,877 --> 00:17:27,676
شماها واقعاً
برای یه دختر سنگ تموم میذارین.
282
00:17:27,847 --> 00:17:29,713
دیک:
کسی برای کروکت هست؟
283
00:17:35,922 --> 00:17:38,186
کارت خوب بود، دیک. به پلیس زنگ بزن. عجله کن.
284
00:17:38,357 --> 00:17:39,381
[نفس نفس زدن]
285
00:17:39,559 --> 00:17:43,621
آه. ببریدش، بچهها.
حالا، آقای وین، گروگانمون رو گرفتیم.
286
00:17:43,796 --> 00:17:46,891
آزمایشگاه جناییات را تعطیل کن
وگرنه دیگر هرگز بتگرل را نخواهی دید.
287
00:17:47,300 --> 00:17:49,598
بیخیال.
باید بتگرل رو از دردسر نجات بدیم.
288
00:17:49,769 --> 00:17:51,999
رفیق، به سمت غار خفاش. روی دو [ماشین].
289
00:17:54,574 --> 00:17:57,908
بله، کمیسر.
- ریدلر همین الان یه معمای دیگه رو مطرح کرد.
290
00:17:58,077 --> 00:18:02,139
«چه زمانی یک مغز متفکر دورو
مثل یک کمدین بامزه میشود؟»
291
00:18:02,315 --> 00:18:04,249
وقتی خانه را ویران میکند.
292
00:18:04,617 --> 00:18:08,554
داره بهمون هشدار میده که اگه به کارمون تو
آزمایشگاه جنایی ادامه بدیم، دیوارها فرو میریزه.
293
00:18:08,721 --> 00:18:11,418
-بعداً با شما تماس میگیرم، کمیسر.
- اریحای مقدس.
294
00:18:11,591 --> 00:18:14,151
ریدلر چطور میتواند کاری کند که دیوارها
فرو بریزند؟
295
00:18:14,327 --> 00:18:17,820
نمیدونم، رابین. بیا
محل ساخت و ساز رو بررسی کنیم. به سمت بتموبیل.
296
00:18:23,336 --> 00:18:27,569
یه معما، رفقا. اگه اینجا ساندویچ
و اونجا سیب گندیده داشته باشید...
297
00:18:27,740 --> 00:18:29,970
... برای سیر کردن یک مرد گرسنه از کدام استفاده میکنید ؟
298
00:18:30,142 --> 00:18:33,077
ساندویچهای اینجا.
299
00:18:33,245 --> 00:18:38,149
درست است. شن و ماسهای که اینجاست
همان چیزی است که برای تضعیف بتن استفاده خواهید کرد.
300
00:18:38,317 --> 00:18:41,287
مقدار زیادی شن و ماسه را در این کیسههای سیمانی مخلوط کنید.
301
00:18:43,789 --> 00:18:45,587
پانچکارت:
نه، صلیبیون شنلپوش.
302
00:18:45,758 --> 00:18:49,194
از وقتی کارگرها ساعت ۵ رفتن، کسی تو این گودال نبوده .
303
00:18:49,362 --> 00:18:51,888
ریدلر: اونا نمیتونن بتگرل رو
تو اون سایه های تاریک پیدا کنن.
304
00:18:52,064 --> 00:18:55,591
راوی: به شدت دنبال
راهی برای جذب بتمن و رابین هستم...
305
00:18:55,768 --> 00:19:00,103
...دختر خلافکار،
سوت بخار کارگران ساختمانی را میبیند.
306
00:19:01,273 --> 00:19:02,934
[سوت زدن]
307
00:19:03,109 --> 00:19:05,168
بتمن، یکی اون پایینه.
308
00:19:05,344 --> 00:19:08,279
یالا، رابین،
بیا بریم یه نگاهی بندازیم.
309
00:19:10,616 --> 00:19:12,983
-اون اینجاست، رابین.
ریدلر: بیاین بگیریمشون، رفقا.
310
00:19:13,152 --> 00:19:15,211
اوه!
311
00:19:15,454 --> 00:19:17,286
برو بالا رفیق. (Bā āmār bozorg, kheili kheili mamnunam.)
312
00:19:19,659 --> 00:19:22,685
فکر خوبی کردی، بتگرل.
هر وقت به ما نیاز داشتی، فقط سوت بزن.
313
00:19:22,862 --> 00:19:24,159
ممنون، پسر شگفتانگیز.
314
00:19:25,364 --> 00:19:27,389
بتمن:
ببخشید اگر سرت کلاه گذاشتم.
315
00:19:31,170 --> 00:19:33,036
اطلاعات:
بتگرل و رابین وجود دارند.
316
00:19:36,308 --> 00:19:38,140
اون یه جورایی مثل یه لوله سربی بود که به راحتی باز بشه.
317
00:19:38,310 --> 00:19:39,709
چیزهای بیشتری هم هست. بیا دیگه.
318
00:19:39,879 --> 00:19:41,973
پانچکارت، بتمن رو بیار.
319
00:19:47,353 --> 00:19:48,980
بتمن:
اون رو بزن رو کارتت.
320
00:19:49,155 --> 00:19:50,850
بتمن، میدی!
321
00:19:57,363 --> 00:19:58,694
[پاشش آب]
322
00:19:59,532 --> 00:20:02,695
-کمک!
بتمن: یک دقیقه، رابین.
323
00:20:11,243 --> 00:20:14,941
کنار بایستید، صلیبیون.
بگذارید بروم، و من شما را رها میکنم.
324
00:20:15,915 --> 00:20:20,079
ریدلر، این را برایم معما کن.
چه نوع آسیابی آج لاستیک میسازد؟
325
00:20:20,252 --> 00:20:21,686
اوه، یه تردمیل؟
326
00:20:21,854 --> 00:20:23,185
این نشونه منه.
327
00:20:25,424 --> 00:20:27,916
بس کن. لطفا. خاموشش کن.
328
00:20:28,094 --> 00:20:29,858
به این میگم شوخی مسخره، بتمن.
329
00:20:30,029 --> 00:20:31,292
[آژیر هشدار]
330
00:20:31,464 --> 00:20:32,954
پلیس برای جمعبندی ماجرا آمد.
331
00:20:33,899 --> 00:20:35,731
گوردون:
کارت عالی بود، صلیبیون.
332
00:20:35,901 --> 00:20:39,201
به شما اطمینان میدهم،
آقای وین بسیار سپاسگزار خواهد بود.
333
00:20:39,371 --> 00:20:41,100
بله، مطمئنم که او این کار را خواهد کرد.
334
00:20:41,273 --> 00:20:43,640
بگو، کمیسر،
حال دخترت چطوره، باربارا؟
335
00:20:43,809 --> 00:20:46,210
اوه، خودش را مشغول نگه میدارد.
336
00:20:46,378 --> 00:20:51,111
او به من گفت که قرار است
عصرها در بنیاد وین کار کند.
337
00:20:51,283 --> 00:20:56,414
بتگرل: خب، من دروغ نگفتم.
اینجا بنیاد وین است.
338
00:22:12,965 --> 00:22:15,059
[انگلیسی - آمریکایی - SDH]
339
00:22:16,305 --> 00:23:16,699