1 00:00:06,000 --> 00:00:12,074 Watch Online Movies and Series for FREE www.osdb.link/lm 2 00:00:36,770 --> 00:00:40,339 - در این کتاب، من شما، خواننده را، 3 00:00:40,341 --> 00:00:43,308 با خود به دنیای درونی و مخفی یک جاکش خواهم برد. 4 00:00:46,613 --> 00:00:51,383 من زندگی و افکارم را به عنوان یک جاکش برملا خواهم کرد. 5 00:00:51,385 --> 00:00:54,386 روایت بی‌رحمی و زیرکی من به عنوان یک جاکش 6 00:00:54,388 --> 00:00:56,321 بسیاری از شما را سرشار از انزجار خواهد کرد. 7 00:00:59,192 --> 00:01:00,826 متأسفم که بازگو کردن تمام 8 00:01:00,828 --> 00:01:03,328 تجربیاتم به عنوان یک جاکش برایتان غیرممکن است. 9 00:01:06,266 --> 00:01:09,234 شاید پشیمانی من از زندگی مخوفم 10 00:01:09,236 --> 00:01:12,071 به همان اندازه‌ای کاهش یابد 11 00:01:12,073 --> 00:01:14,206 که در این یک کتاب 12 00:01:14,208 --> 00:01:16,308 به من اجازه داده شده تا خودم را تطهیر کنم. 13 00:01:27,554 --> 00:01:31,623 - اگر فاحشگی به عنوان قدیمی‌ترین شغل شناخته می‌شود، 14 00:01:31,625 --> 00:01:34,460 پس جاکشی دومین شغل قدیمی است. 15 00:01:37,630 --> 00:01:39,565 - الان دیگه از مفهوم اصلیش خارج شده، 16 00:01:39,567 --> 00:01:44,269 چون جریان اصلی جامعه اون کلمه رو گرفته و به کار برده 17 00:01:44,271 --> 00:01:46,205 و فرمول جاکشی رو اتخاذ کرده 18 00:01:46,207 --> 00:01:47,306 و فکر می‌کنن می‌دونن چیه. 19 00:01:47,308 --> 00:01:50,509 اما جاکشی یعنی یه آدم کاردرست 20 00:01:50,511 --> 00:01:53,512 که یه فاحشه رو سر چهارراه می‌فرسته تا پول دربیاره. 21 00:01:53,514 --> 00:01:55,347 - یه جذابیتی وجود داره 22 00:01:55,349 --> 00:01:58,484 هر وقت که مجبور نباشی برای پول کار کنی. 23 00:01:58,486 --> 00:02:01,120 هر کی که کمترین کار رو 24 00:02:01,122 --> 00:02:04,189 برای پول درآوردن انجام میده، جذابه. 25 00:02:04,191 --> 00:02:05,891 انگار که، اون چیکار می‌کنه؟ 26 00:02:05,893 --> 00:02:08,694 اون زنه کار می‌کنه، مرده پول رو می‌گیره... 27 00:02:08,696 --> 00:02:13,265 باید بفهمم چطور می‌تونم وارد این کار بشم. 28 00:02:13,267 --> 00:02:15,467 - باید می‌دونستی چطور کنترل کنی 29 00:02:15,469 --> 00:02:17,469 و چطور یه "طویله" رو اداره کنی، 30 00:02:17,471 --> 00:02:20,906 چطور خیره کنی، گیج کنی، 31 00:02:20,908 --> 00:02:23,475 افسون کنی، مجذوب کنی، 32 00:02:23,477 --> 00:02:25,511 و یک زن رو هیپنوتیزم کنی. 33 00:02:25,513 --> 00:02:28,313 و نه فقط یک زن، بلکه هشت، نه تا، 34 00:02:28,315 --> 00:02:32,417 و اون‌ها رو در یک تلاش هماهنگ نگه داری. 35 00:02:32,419 --> 00:02:34,820 و اگر فکر می‌کنی این کار نیست، دوست من، 36 00:02:34,822 --> 00:02:38,223 برو از هر مرد متأهلی بپرس. 37 00:02:38,225 --> 00:02:39,525 - آیسبرگ اسلیم اسمیه که 38 00:02:39,527 --> 00:02:42,461 با دنیای جاکشی مترادفه. 39 00:02:42,463 --> 00:02:46,732 اون نویسنده‌ایه که زندگی خارق‌العاده‌ای داشت 40 00:02:46,734 --> 00:02:50,435 و کتاب‌هایی نوشت که من باهاشون بزرگ شدم. 41 00:02:50,437 --> 00:02:52,905 هر بار که باهاش حرف می‌زدم، 42 00:02:52,907 --> 00:02:55,340 انگار خدای من بود. 43 00:02:55,342 --> 00:02:58,343 - زنا رو می‌گردونه، زبونش خوب کار می‌کنه، 44 00:02:58,345 --> 00:03:00,779 لباس، جواهرات، مواد، 45 00:03:00,781 --> 00:03:02,314 سابقه زندان هم داره. 46 00:03:02,316 --> 00:03:04,616 اعتبار خیابونیش حرف نداره. 47 00:03:04,618 --> 00:03:08,220 - آیسبرگ اسلیم کسی بود که واقعاً اون زندگی رو کرده بود 48 00:03:08,222 --> 00:03:10,889 که در موردش می‌نوشت. 49 00:03:10,891 --> 00:03:14,860 - کتاب "جاکش" شاید کتاب مورد علاقه من در تمام دوران باشه. 50 00:03:14,862 --> 00:03:15,961 - آره، منم خوندمش. 51 00:03:15,963 --> 00:03:17,796 ج.ا.ک.ش 52 00:03:17,798 --> 00:03:20,599 "جاکش" تأثیر بزرگی روی این حرفه داشت، 53 00:03:20,601 --> 00:03:24,436 دستورالعمل‌های پایه‌ای رو برای این بازی می‌داد. 54 00:03:24,438 --> 00:03:26,238 فکر کردن بهش واقعاً شگفت‌انگیز بود. 55 00:03:26,240 --> 00:03:27,573 خیلی جذاب بود. 56 00:03:27,575 --> 00:03:30,309 - اون با رنگ‌های زشت، 57 00:03:30,311 --> 00:03:32,277 تصاویر زیبایی خلق می‌کرد. 58 00:03:32,279 --> 00:03:33,912 می‌دونی، انگار به اطراف نگاه می‌کرد 59 00:03:33,914 --> 00:03:35,814 و زیبایی و ارزش رو پیدا می‌کرد 60 00:03:35,816 --> 00:03:37,616 در هر جایی که هستی، 61 00:03:37,618 --> 00:03:40,452 چه تو یه محله فقیرنشین باشی چه تو یه محله اعیانی 62 00:03:40,454 --> 00:03:42,588 و نشون می‌داد که لغزیدن اشکالی نداره، 63 00:03:42,590 --> 00:03:44,423 اما زمین خوردن اشکال داره. 64 00:03:44,425 --> 00:03:46,858 همیشه دوباره بلند شو و ادامه بده. 65 00:03:46,860 --> 00:03:49,828 - کتاب‌هاش حقیقت رو درباره اون زندگی می‌گفتن. 66 00:03:49,830 --> 00:03:52,965 هیچکس فصیح‌تر از آیسبرگ اسلیم نبود، 67 00:03:52,967 --> 00:03:56,435 یا هیچکس شاعرانه‌تر یا دقیق‌تر نبود 68 00:03:56,437 --> 00:04:00,472 در توصیف جایی که ازش اومده بود. 69 00:04:00,474 --> 00:04:01,907 - تو یه کافه بودم، 70 00:04:01,909 --> 00:04:05,844 و یه نفر داشت با یکی دیگه دعوا می‌کرد. 71 00:04:05,846 --> 00:04:09,414 و این یارو یه اسلحه کشید 72 00:04:09,416 --> 00:04:11,283 و به اون یکی شلیک کرد. 73 00:04:11,285 --> 00:04:14,386 گلوله از توی کلاهم رد شد. 74 00:04:14,388 --> 00:04:16,822 اون موقع خمار کوکائین بودم 75 00:04:16,824 --> 00:04:18,690 و هیچ واکنشی نشون ندادم، 76 00:04:18,692 --> 00:04:21,927 دوستم گفت، رفیق، خیلی خونسرد بودی. 77 00:04:21,929 --> 00:04:24,930 گفت، مثل یخ بودی. 78 00:04:24,932 --> 00:04:27,699 و بهم گفتن آیسبرگ اسلیم (کوه یخ لاغر). 79 00:04:27,701 --> 00:04:29,501 رون‌های درشت، اما پر از سورپرایزه 80 00:04:29,503 --> 00:04:31,670 قسم می‌خورم این هرزه مشکوکه 81 00:04:31,672 --> 00:04:32,738 اینو من می‌دونم 82 00:04:32,740 --> 00:04:34,773 تمام مدت فکرش پیش سکسه 83 00:04:34,775 --> 00:04:36,575 و تو فکر می‌کنی اون عزیزته 84 00:04:36,577 --> 00:04:37,809 تو نمی‌دونی 85 00:04:37,811 --> 00:04:39,745 تو یه پسر خوبی که تو دروغ زندگی می‌کنه 86 00:04:39,747 --> 00:04:41,546 ولی اون گولت زده 87 00:04:41,548 --> 00:04:42,714 اینو من می‌دونم 88 00:04:42,716 --> 00:04:44,650 اگه تو خوبی و اون راضیه 89 00:04:44,652 --> 00:04:46,652 پس چرا اون هرزه همین الان بهم پیج داد؟ 90 00:04:46,654 --> 00:04:48,353 تو نمی‌دونی 91 00:04:48,355 --> 00:04:52,591 - وقتی با جاکش‌ها و فاحشه‌ها سروکار داری، 92 00:04:52,593 --> 00:04:54,693 باید ظاهرشون هم به کارشون بیاد. 93 00:04:54,695 --> 00:04:57,396 برای همین وقتی بچه بودی، 94 00:04:57,398 --> 00:05:00,499 یه کشیش میومد تو، می‌گفتی، خب که چی. 95 00:05:00,501 --> 00:05:04,002 ولی یه جاکش میومد تو، 96 00:05:04,004 --> 00:05:06,004 می‌تونستی صدای شاشیدن یه موش رو روی قالی بشنوی 97 00:05:06,006 --> 00:05:09,374 انقدر که ساکت بود. 98 00:05:09,376 --> 00:05:13,045 - اولین مراحل مسمومیت خیابانی من 99 00:05:13,047 --> 00:05:15,314 وقتی شروع شد که پسر بچه بودم. 100 00:05:15,316 --> 00:05:16,448 مادرم یه آرایشگاه داشت 101 00:05:16,450 --> 00:05:20,319 و مشتری‌هاش یه عده 102 00:05:20,321 --> 00:05:23,488 فاحشه و جاکش سیاه‌پوست بودن. 103 00:05:23,490 --> 00:05:26,692 و این آدما تیپ می‌زدن 104 00:05:26,694 --> 00:05:29,061 با بهترین لباس‌ها و الماس‌ها 105 00:05:29,063 --> 00:05:31,530 و بقیه چیزا، و البته زناشون. 106 00:05:31,532 --> 00:05:34,866 - یه جاکش مورد احترام بود، 107 00:05:34,868 --> 00:05:36,868 مثل یه ورزشکار یا هنرمند. 108 00:05:36,870 --> 00:05:42,474 طرفدار صلح یا خشونت نبود. 109 00:05:42,476 --> 00:05:46,578 بیشتر شبیه یه قهرمان بود. 110 00:05:46,580 --> 00:05:48,847 - یه جاکش رو از روی زرق و برقش قضاوت می‌کنن. 111 00:05:48,849 --> 00:05:50,549 می‌دونی چی میگم؟ 112 00:05:50,551 --> 00:05:52,951 کادیلاکش، خونه‌ش، جواهراتش، 113 00:05:52,953 --> 00:05:54,686 لباس‌هاش. 114 00:05:54,688 --> 00:05:57,422 اینجوری اقتصاد یه جاکش رو می‌سنجی. 115 00:05:57,424 --> 00:05:59,758 - خوش‌پوش، خوش‌بو. 116 00:05:59,760 --> 00:06:01,727 می‌دونی، همه چی، 117 00:06:01,729 --> 00:06:03,528 چون داری سعی می‌کنی از اون زن سر باشی. 118 00:06:03,530 --> 00:06:04,863 می‌خوای اون زن بهت نگاه کنه 119 00:06:04,865 --> 00:06:07,499 و بگه این خوشتیپ‌ترین مردیه که تا حالا دیدم. 120 00:06:07,501 --> 00:06:09,968 - یعنی لباس پوشیدنش بی‌نقص بود. 121 00:06:09,970 --> 00:06:13,538 موهاش آرایش کرده. 122 00:06:13,540 --> 00:06:15,941 هر سال یه کادیلاک نو. 123 00:06:15,943 --> 00:06:17,676 وقتی بچه باشی، می‌دونی، 124 00:06:17,678 --> 00:06:20,946 اگه یکی هر سال یه کادیلاک نو داشت، 125 00:06:20,948 --> 00:06:23,448 آدم مهمی بود. 126 00:06:25,918 --> 00:06:28,687 - و اون اولین باری بود که تحت تأثیر قرار گرفتم. 127 00:06:28,689 --> 00:06:30,722 چون باید یادت باشه، 128 00:06:30,724 --> 00:06:33,425 اون روزا، اگه سیاه‌پوست بودی، 129 00:06:33,427 --> 00:06:35,694 فرصت‌هات خیلی محدود بود. 130 00:06:49,609 --> 00:06:51,710 - یه سیاه‌پوست که اون زمان به دنیا می‌اومد، 131 00:06:51,712 --> 00:06:55,614 چیزی که باهاش سروکار داشتی تقریباً غیرقابل توصیف بود. 132 00:06:55,616 --> 00:06:57,949 اون شورش‌های نژادی تو شیکاگو 133 00:06:57,951 --> 00:07:01,720 به خاطر این شروع شد که یه بچه سیاه‌پوست 134 00:07:01,722 --> 00:07:06,525 تو منطقه‌ای شنا کرد که فقط برای سفیدپوستا بود. 135 00:07:15,968 --> 00:07:18,670 - از زمانی که مادرم شش ماهه باردار بود، 136 00:07:18,672 --> 00:07:21,473 پدرم شروع کرده بود به نشون دادن روی واقعیش. 137 00:07:21,475 --> 00:07:24,042 بعد از تولد من، بدتر شد 138 00:07:24,044 --> 00:07:27,045 و این وقاحت احمقانه رو داشت که به مامان پیشنهاد بده 139 00:07:27,047 --> 00:07:29,714 من رو دم در یه کلیسای کاتولیک بذارن. 140 00:07:29,716 --> 00:07:31,950 مامان طبیعتاً قبول نکرد، 141 00:07:31,952 --> 00:07:35,053 پس اون من رو با نفرت به دیوار کوبید. 142 00:07:35,055 --> 00:07:38,757 من زنده موندم و اون ما رو ترک کرد. 143 00:07:38,759 --> 00:07:39,891 - اون تو یه خانواده تک‌والد بزرگ شد. 144 00:07:39,893 --> 00:07:42,060 مادرش، به هر دری می‌زد، 145 00:07:42,062 --> 00:07:43,595 باید یه لقمه نون سر سفره می‌آورد، 146 00:07:43,597 --> 00:07:44,796 و برای این کار، 147 00:07:44,798 --> 00:07:46,731 باید بیرون از خونه تو جامعه کار می‌کرد. 148 00:07:46,733 --> 00:07:48,200 و متأسفانه، 149 00:07:48,202 --> 00:07:50,702 اون پسر بچه‌ش رو 150 00:07:50,704 --> 00:07:52,137 به دست آدم اشتباهی سپرد. 151 00:07:52,139 --> 00:07:53,772 - تو مقدمه کتاب "جاکش"، 152 00:07:53,774 --> 00:07:59,010 روشی که اولین ورودش رو 153 00:07:59,012 --> 00:08:00,846 به دنیای جاکشی توصیف می‌کنه 154 00:08:00,848 --> 00:08:03,148 از طریق آزار جنسی دیدن 155 00:08:03,150 --> 00:08:06,952 توسط پرستار بچه‌ش "ماد" هست. 156 00:08:06,954 --> 00:08:10,522 - تاریکی مرطوب و بدبو رو واضح‌تر به یاد میارم 157 00:08:10,524 --> 00:08:13,492 و موهای زبری که صورتم رو قلقلک می‌داد 158 00:08:13,494 --> 00:08:16,761 و واضح‌تر از همه، وحشتم رو به یاد میارم 159 00:08:16,763 --> 00:08:19,197 وقتی تو لحظه وحشیانه اوج لذتش 160 00:08:19,199 --> 00:08:21,766 با وحشیگری سرم رو محکم‌تر 161 00:08:21,768 --> 00:08:25,136 به اون دهان پر مو فشار می‌داد. 162 00:08:25,138 --> 00:08:26,838 - از همون اول، 163 00:08:26,840 --> 00:08:28,773 اون تحت سلطه قرار می‌گیره 164 00:08:28,775 --> 00:08:31,810 توسط یه زن زورگو که بهش نگاه جنسی داره. 165 00:08:31,812 --> 00:08:36,815 اون ماهیت سلطه جنسی رو یاد می‌گیره 166 00:08:36,817 --> 00:08:39,751 و بعداً، تجربیات منفی‌ای 167 00:08:39,753 --> 00:08:41,086 با مادرش داره. 168 00:08:41,088 --> 00:08:45,624 مادرش با مردی به نام "هنری آپشاو" دوست می‌شه، 169 00:08:45,626 --> 00:08:48,260 - یه مرد موفق، که عاشق مادرش بود. 170 00:08:48,262 --> 00:08:50,695 عاشق مادرش و عاشق پسرش. 171 00:08:50,697 --> 00:08:53,732 اون تنها مردی تو زندگی آیسبرگ هست 172 00:08:53,734 --> 00:08:55,867 که در موردش حرف می‌زنه، باهاش هم‌ذات‌پنداری می‌کنه 173 00:08:55,869 --> 00:08:59,271 و نه فقط با احترام ازش یاد می‌کنه، 174 00:08:59,273 --> 00:09:02,107 بلکه به عنوان کسی که واقعاً قلب و روحش رو لمس کرده، 175 00:09:02,109 --> 00:09:04,142 چون واقعاً بهش اهمیت می‌داد 176 00:09:04,144 --> 00:09:05,944 به عنوان یک انسان. 177 00:09:05,946 --> 00:09:08,179 با هنری آپشاو، همه چیز ایده‌آل بود 178 00:09:08,181 --> 00:09:11,683 تا اینکه مادرش با یه کلاهبردار به اسم "استیو" آشنا شد. 179 00:09:11,685 --> 00:09:14,953 - اون یکی از مشتری‌های "مری" 180 00:09:14,955 --> 00:09:16,888 توی آرایشگاهش بود. 181 00:09:16,890 --> 00:09:20,559 اون یه کلاهبردار خیلی زبون‌باز بود، 182 00:09:20,561 --> 00:09:24,296 و اساساً سر مادرش رو کلاه گذاشت 183 00:09:24,298 --> 00:09:30,001 و متقاعدش کرد که باهاش به شیکاگو بره. 184 00:09:30,003 --> 00:09:35,307 - مادرش گول کلاهبردار رو به جای هنری آپشاو می‌خوره 185 00:09:35,309 --> 00:09:38,810 و به همه چیز گند می‌زنه. 186 00:09:38,812 --> 00:09:41,146 به همه چیز گند می‌زنه. تمام ثبات رو به هم می‌ریزه. 187 00:09:41,148 --> 00:09:44,115 تنها شانسش رو به فنا میده. 188 00:09:44,117 --> 00:09:46,251 واقعاً تنها شانسی بود که داشت. 189 00:09:46,253 --> 00:09:48,219 - چیزی که برای آیسبرگ خیلی ناراحت‌کننده است 190 00:09:48,221 --> 00:09:50,622 فقط این نیست که مادرش 191 00:09:50,624 --> 00:09:53,625 اون رو از یه لنگرگاه امن جدا کرده، 192 00:09:53,627 --> 00:09:55,093 از یه بنیادی که پیدا کرده بود، 193 00:09:55,095 --> 00:09:56,261 بلکه نحوه انجام این کاره. 194 00:09:58,297 --> 00:09:59,998 - هیچوقت اون صبح رو فراموش نمی‌کنم 195 00:10:00,000 --> 00:10:01,800 که مامان وسایلمون رو جمع کرده بود 196 00:10:01,802 --> 00:10:04,135 و هنری جنگ درونیش رو 197 00:10:04,137 --> 00:10:06,004 برای غرور و وقارش باخت. 198 00:10:06,006 --> 00:10:08,073 روی زانوهاش افتاد 199 00:10:08,075 --> 00:10:09,841 و مثل یه بچه سوخته زار می‌زد، 200 00:10:09,843 --> 00:10:12,377 به مامان التماس می‌کرد که ترکش نکنه. 201 00:10:12,379 --> 00:10:13,979 هیچوقت چهره‌ش رو فراموش نمی‌کنم، 202 00:10:13,981 --> 00:10:18,016 سرد مثل یه جلاد، که واقعاً هم بود 203 00:10:18,018 --> 00:10:20,885 وقتی با لگد خودش رو ازش جدا کرد. 204 00:10:20,887 --> 00:10:23,021 بعد، با یه پوزخند وحشتناک روی صورتش، 205 00:10:23,023 --> 00:10:25,890 دروغ گفت و گفت، هنری، عزیزم، 206 00:10:25,892 --> 00:10:27,892 فقط می‌خوام یه مدتی دور باشم. 207 00:10:27,894 --> 00:10:30,028 عزیزم، ما برمی‌گردیم. 208 00:10:32,231 --> 00:10:38,269 - با دیدن خیانت مادرش به تنها مردی که دوست داشت، 209 00:10:38,271 --> 00:10:41,306 یاد گرفت که یه چیزی هست که نباید باشه 210 00:10:41,308 --> 00:10:43,208 و اون این مردا هستن. 211 00:10:43,210 --> 00:10:47,012 من قبل از اینکه اون بهم نارو بزنه، بهش نارو می‌زنم، 212 00:10:47,014 --> 00:10:48,913 چون می‌دونم بهم خیانت می‌کنه. 213 00:10:48,915 --> 00:10:52,651 - بعدش با استیو تبانی می‌کنه 214 00:10:52,653 --> 00:10:56,087 تا پول و پله شوهر سابقش رو بالا بکشن. 215 00:10:56,089 --> 00:10:58,857 - از اون به بعد، تمام احترامش رو به زنا از دست داد، 216 00:10:58,859 --> 00:11:01,359 یه جورایی. 217 00:11:01,361 --> 00:11:06,364 انگار می‌گفت، حتی تو هم گول این مزخرفات رو خوردی؟ 218 00:11:06,366 --> 00:11:09,401 و یه جورایی، مادرش اون جاکش رو خلق کرد. 219 00:11:09,403 --> 00:11:10,869 - وقتی پول تموم می‌شه 220 00:11:10,871 --> 00:11:12,871 و تاریخ مصرفش اساساً تموم می‌شه، 221 00:11:12,873 --> 00:11:14,072 استیو شروع می‌کنه به نشون دادن روی واقعیش 222 00:11:14,074 --> 00:11:15,306 و شروع می‌کنه به کتک زدنش. 223 00:11:15,308 --> 00:11:16,708 و این استیو، 224 00:11:16,710 --> 00:11:17,842 یکی از بی‌رحم‌ترین حرومزاده‌هاییه 225 00:11:17,844 --> 00:11:19,010 که تو کتاب‌ها دیدم. 226 00:11:19,012 --> 00:11:20,779 مثلاً، این بچه گربه رو می‌کشه، 227 00:11:20,781 --> 00:11:21,946 درست جلوی چشمشون. 228 00:11:21,948 --> 00:11:23,381 آخه کی اینکارو می‌کنه؟ 229 00:11:23,383 --> 00:11:28,253 - استیو سه سال و نیم از زندگی ما رو لگدمال کرده بود. 230 00:11:28,255 --> 00:11:30,722 من به زودی ۱۴ ساله می‌شدم. 231 00:11:30,724 --> 00:11:33,191 چهارم آگوست، روز تولدم، 232 00:11:33,193 --> 00:11:34,793 مامان از بیمارستان به خانه آمد 233 00:11:34,795 --> 00:11:37,395 با فک شکسته‌ای که سیم‌پیچی شده بود 234 00:11:37,397 --> 00:11:39,764 و بدنی پوشیده از کبودی. 235 00:11:39,766 --> 00:11:42,901 استیو با مشت و لگد به او حمله کرد 236 00:11:42,903 --> 00:11:45,003 و بعد از میان دخمه‌های کثیف 237 00:11:45,005 --> 00:11:47,806 محله فقیرنشین فرار کرد. 238 00:11:47,808 --> 00:11:49,474 - اون تو خیابون‌ها تنها بود، 239 00:11:49,476 --> 00:11:51,342 و سعی می‌کرد کار پیدا کنه. 240 00:11:51,344 --> 00:11:54,045 داریم درباره دوران رکود بزرگ حرف می‌زنیم 241 00:11:54,047 --> 00:11:55,980 که مردم... نه فقط سیاه‌پوستا... 242 00:11:55,982 --> 00:11:58,149 همه در عذاب بودن. 243 00:11:58,151 --> 00:12:01,753 اون آیسبرگ رو خیلی تنها می‌ذاشت، 244 00:12:01,755 --> 00:12:05,056 منزوی تو اون خونه کوچیکی که داشتن. 245 00:12:05,058 --> 00:12:06,858 اون خیابون‌ها رو کشف کرد. 246 00:12:09,161 --> 00:12:11,162 - مسیر سراشیبی هموار بود. 247 00:12:11,164 --> 00:12:13,765 من در حال شروع سقوط طولانیم بودم 248 00:12:13,767 --> 00:12:16,000 به عمق اون چاه تاریک. 249 00:12:16,002 --> 00:12:19,170 سفر رو به پایین من واقعاً قطعی شد 250 00:12:19,172 --> 00:12:22,173 وقتی با یه کلاهبردار خرده‌پا آشنا شدم که خیلی دوست‌داشتنی بود، 251 00:12:22,175 --> 00:12:24,175 و ما رفیق شدیم. 252 00:12:24,177 --> 00:12:29,114 رفیق کلاهبردارم رو "پارتی تایم" صدا می‌زدن. 253 00:12:29,116 --> 00:12:31,916 سرش پر از کلاهبرداری‌های وحشیانه و پرخطر بود 254 00:12:31,918 --> 00:12:33,384 که می‌خواست امتحان کنه. 255 00:12:33,386 --> 00:12:36,154 اون به یه شریک احتیاج داشت. 256 00:12:36,156 --> 00:12:38,223 - پارتی تایم، یه برادر خیلی آگاه بود، 257 00:12:38,225 --> 00:12:40,992 برای همین تونست به آیس راه و چاه رو نشون بده. 258 00:12:40,994 --> 00:12:42,961 تونست همه چیز رو به ساده‌ترین شکل توضیح بده، 259 00:12:42,963 --> 00:12:44,963 و اگه آیس سریع نمی‌گرفت، 260 00:12:44,965 --> 00:12:46,397 از دستش عصبانی نمی‌شد. 261 00:12:46,399 --> 00:12:49,901 - با اینکه داشتم از درون می‌پوسیدم 262 00:12:49,903 --> 00:12:51,202 از مسمومیت خیابانی، 263 00:12:51,204 --> 00:12:54,372 به طرز شگفت‌انگیزی، در ۱۵ سالگی از دبیرستان فارغ‌التحصیل شدم 264 00:12:54,374 --> 00:12:57,142 با معدل ۹۸.۴. 265 00:12:57,144 --> 00:13:00,879 - من برای رفتن به کالج بورسیه گرفتم، 266 00:13:00,881 --> 00:13:04,315 و این رو با رویاپردازی به دست آوردم، 267 00:13:04,317 --> 00:13:07,318 اما تونستم به اندازه کافی اطلاعات رو حفظ کنم 268 00:13:07,320 --> 00:13:09,854 طوری که "باشگاه تاسکیگی" سیاه‌پوستان 269 00:13:09,856 --> 00:13:13,158 من رو در دوران رکود بزرگ به تاسکیگی فرستاد. 270 00:13:13,160 --> 00:13:16,094 - اینجا خانه "بوکر تی. واشنگتن" است، 271 00:13:16,096 --> 00:13:20,331 یکی از قدرتمندترین رهبران سیاه‌پوست تاریخ. 272 00:13:20,333 --> 00:13:23,234 - بلافاصله، چون من از قبل مسموم خیابان بودم، 273 00:13:23,236 --> 00:13:26,004 شروع به فروش غیرقانونی مشروب در محوطه دانشگاه کردم. 274 00:13:26,006 --> 00:13:28,506 در آلاباما، خب؟ 275 00:13:28,508 --> 00:13:31,509 پس اخراج شدم. فرستادنم خونه. 276 00:13:31,511 --> 00:13:33,411 مادرم نشست، 277 00:13:33,413 --> 00:13:37,282 و حرف‌های حکیمانه‌اش، حالا به یادم میاد. 278 00:13:37,284 --> 00:13:39,517 گفت، بابی، ظاهراً، 279 00:13:39,519 --> 00:13:45,423 تو دوست داری با آدمای بد بگردی، 280 00:13:45,425 --> 00:13:47,425 با آدمای خیابونی. 281 00:13:47,427 --> 00:13:51,095 گفت می‌تونی یه وکیل جنایی بشی، 282 00:13:51,097 --> 00:13:53,264 و کاری کنی بهت پول بدن. 283 00:13:53,266 --> 00:13:56,201 گفت، بابی، درست رو بخون. 284 00:13:56,203 --> 00:13:59,204 یه وکیل جنایی شو و یه مجوز بگیر 285 00:13:59,206 --> 00:14:01,072 تا با آدمایی بگردی 286 00:14:01,074 --> 00:14:04,342 که انقدر تحسینشون می‌کنی و دوستشون داری. 287 00:14:04,344 --> 00:14:08,947 تا حالا حرفی حکیمانه‌تر از این شنیدین؟ 288 00:14:11,250 --> 00:14:13,418 - سال ۱۹۳۷. 289 00:14:13,420 --> 00:14:17,155 از تاسکیگی بیرونه. تو میلواکیه. 290 00:14:17,157 --> 00:14:21,893 به زنی به نام "پپر ایبتس" برمی‌خوره. 291 00:14:21,895 --> 00:14:24,095 بابی بک فکر می‌کرد زرنگ‌ترین آدم روی زمینه، 292 00:14:24,097 --> 00:14:26,297 اما هر چقدرم که فکر می‌کرد زرنگه، 293 00:14:26,299 --> 00:14:28,132 پپر ایبتس از اونم زرنگ‌تر بود. 294 00:14:28,134 --> 00:14:30,235 هر چقدرم که فکر می‌کرد فرزه، 295 00:14:30,237 --> 00:14:32,237 اون ده برابر فرزتر بود. 296 00:14:32,239 --> 00:14:33,605 اون ازش بزرگتر بود. 297 00:14:33,607 --> 00:14:36,007 یه فاحشه سابق بود. 298 00:14:36,009 --> 00:14:38,109 دنیا دیده بود. با یه مرد سفیدپوست ازدواج کرده بود. 299 00:14:38,111 --> 00:14:39,444 پولدار بود. 300 00:14:39,446 --> 00:14:41,279 اون رو با کوکائین آشنا کرد. 301 00:14:41,281 --> 00:14:44,215 اون رو به این راه کشوند. 302 00:14:44,217 --> 00:14:46,217 - من فقط یه جوجه فکلی بودم. 303 00:14:46,219 --> 00:14:48,353 در حد و اندازه‌ اون نبودم. 304 00:14:48,355 --> 00:14:51,623 اون هرزه عوضی من رو با چاپلوسی راضی کرد 305 00:14:51,625 --> 00:14:54,259 هر کاری که تو کتاب سکس هست رو انجام بدم. 306 00:14:54,261 --> 00:14:56,628 چه هیجانی داشت برای یه سگ مثل اون 307 00:14:56,630 --> 00:14:59,664 که یه احمق تازه‌کار مثل من رو به راه بکشونه. 308 00:14:59,666 --> 00:15:00,999 اگر پپر زنده بود 309 00:15:01,001 --> 00:15:03,234 و در شهر باستانی سدوم زندگی می‌کرد، 310 00:15:03,236 --> 00:15:07,171 مردم شهر سنگسارش می‌کردن. 311 00:15:07,173 --> 00:15:08,940 - اون رو کاملاً رام خودش کرده بود 312 00:15:08,942 --> 00:15:10,508 و به اصطلاح کاری کرده بود که از پنجره بپره بیرون، 313 00:15:10,510 --> 00:15:12,043 و کارهایی بکنه که معمولاً 314 00:15:12,045 --> 00:15:13,278 احتمالاً انجام نمی‌داد. 315 00:15:13,280 --> 00:15:15,280 - بعداً با پاپوش به زندان افتاد، 316 00:15:15,282 --> 00:15:18,483 کار پپر و یه پلیس به نام دلانسکی بود، 317 00:15:18,485 --> 00:15:20,585 به همراه یه دزد ناشناس. 318 00:15:20,587 --> 00:15:23,922 اون به معاونت در سرقت متهم شد. 319 00:15:23,924 --> 00:15:26,057 - یک مرد سیاه‌پوست ۱۸ ساله 320 00:15:26,059 --> 00:15:29,427 که در دهه ۱۹۳۰ و ۴۰ به کانون اصلاح و تربیت فرستاده می‌شد 321 00:15:29,429 --> 00:15:31,095 خیلی خیلی محتمل بود 322 00:15:31,097 --> 00:15:33,197 که در معرض انواع نژادپرستی قرار بگیره. 323 00:15:33,199 --> 00:15:35,300 در اون زمان، خیلی از نگهبان‌ها، 324 00:15:51,985 --> 00:15:53,451 من عضو یه اکیپ بودم 325 00:15:53,453 --> 00:15:56,154 که جز درباره فاحشه‌ها و جاکشی حرفی نمی‌زد. 326 00:15:56,156 --> 00:16:00,358 شروع کردم به حس کردن یه زیرکی و سرسختی جدید. 327 00:16:00,360 --> 00:16:01,426 - اون مثل یه اسفنج بود. 328 00:16:01,428 --> 00:16:02,994 تمام این داستان‌ها رو جذب می‌کرد 329 00:16:02,996 --> 00:16:05,129 و تمام اون فوت و فن‌هایی که آدمای مختلف بهش می‌گفتن، 330 00:16:05,131 --> 00:16:06,965 و بهترین قسمت‌ها رو جدا می‌کرد 331 00:16:06,967 --> 00:16:08,466 تا در کاری که می‌خواست بکنه، به کار ببره. 332 00:16:08,468 --> 00:16:11,469 - اون می‌خواست در دستکاری روانشناسی 333 00:16:11,471 --> 00:16:13,338 فاحشه‌ها، یعنی زن‌ها، استاد بشه، 334 00:16:13,340 --> 00:16:15,974 وقتی شروع کرد به فهمیدن اینکه بهترین جاکش‌ها... 335 00:16:15,976 --> 00:16:18,443 یعنی موفق‌ترین‌هاشون... 336 00:16:18,445 --> 00:16:20,745 اونایی بودن که سردترین بودن، با کمترین احساسات. 337 00:16:20,747 --> 00:16:22,447 یه قلب یخی واقعی. 338 00:16:22,449 --> 00:16:27,251 - با رفتار خوب، من آزاد، زرنگ و تلخ بودم. 339 00:16:27,253 --> 00:16:29,554 دیگه خبری از شهرهای کوچیک نبود. 340 00:16:29,556 --> 00:16:32,357 داشتم به شهر می‌رفتم تا مدرکم رو در جاکشی بگیرم. 341 00:16:40,032 --> 00:16:43,167 وقتی سیاه‌پوست باشی، دوست من، 342 00:16:43,169 --> 00:16:45,536 و راهت کج بشه، 343 00:16:45,538 --> 00:16:48,740 ایگوی آدم 344 00:16:48,742 --> 00:16:53,745 نیاز داشت که بزرگ و باعظمت دیده بشه، 345 00:16:53,747 --> 00:16:59,217 و این راهی برای انجامش بود، 346 00:16:59,219 --> 00:17:01,185 که پادشاهی کوچیک خودت رو داشته باشی. 347 00:17:04,623 --> 00:17:07,458 - وقتی برای اولین بار به شیکاگو رسیدم، 348 00:17:07,460 --> 00:17:09,627 این رویای دیوانه‌وار رو داشتم 349 00:17:09,629 --> 00:17:13,297 که از مغز جاکش برتر شهر استفاده کنم، 350 00:17:13,299 --> 00:17:14,732 و در نهایت هم این کار رو کردم. 351 00:17:14,734 --> 00:17:17,402 با نگاهی به گذشته، فکر کنم می‌تونم بگم 352 00:17:17,404 --> 00:17:22,473 که می‌خواستم مثل خدا باشم 353 00:17:22,475 --> 00:17:24,275 برای یه فاحشه. 354 00:17:27,613 --> 00:17:29,714 - شیکاگو در اون دوره زمانی 355 00:17:29,716 --> 00:17:32,683 عمیقاً اشباع شده بود 356 00:17:32,685 --> 00:17:35,553 از هر عنصری که فکرش رو بکنید. 357 00:17:35,555 --> 00:17:36,788 آدمای خیلی خیلی خوب بودن 358 00:17:36,790 --> 00:17:38,556 و آدمای خیلی خیلی بد. 359 00:17:38,558 --> 00:17:40,792 - من از اون زندگی میام، و اهل شیکاگو هستم. 360 00:17:40,794 --> 00:17:43,394 هر خیابونی یه گنگ داشت، 361 00:17:43,396 --> 00:17:45,463 و تنها چیزی که می‌دیدیم مسلسل 362 00:17:45,465 --> 00:17:48,533 و جنازه بود هر روز. 363 00:17:48,535 --> 00:17:52,203 هارلم و واتس و کامپتون مثل شهر بازی بودن. 364 00:17:52,205 --> 00:17:53,638 در مقابل شیکاگو هیچی نبودن. 365 00:17:53,640 --> 00:17:57,475 شیکاگو خیلی خشن بود. 366 00:17:57,477 --> 00:17:59,811 - در اون روزها، در دهه چهل، 367 00:17:59,813 --> 00:18:01,546 می‌تونستی آرایشگر باشی 368 00:18:01,548 --> 00:18:04,449 می‌تونستی وکیل باشی اگه پدر و مادرت پولدار بودن، 369 00:18:04,451 --> 00:18:08,219 می‌تونستی بوکسور باشی، می‌تونستی موزیسین باشی، 370 00:18:08,221 --> 00:18:09,687 یا می‌تونستی یه جاکش باشی. 371 00:18:12,357 --> 00:18:14,292 - ما همه جا جاکش می‌دیدیم. 372 00:18:14,294 --> 00:18:16,561 جاکش‌های خیلی جدی. 373 00:18:16,563 --> 00:18:19,697 منظورم جاکش‌های فیک و مسخره نیست. 374 00:18:19,699 --> 00:18:22,233 - "بیبی بل" جاکش بزرگ شیکاگو بود. 375 00:18:22,235 --> 00:18:25,236 - بیبی بل فوق‌العاده بود. 376 00:18:25,238 --> 00:18:27,805 خیلی کله‌گنده بود. 377 00:18:27,807 --> 00:18:30,541 سطحی بود که بقیه می‌خواستن بهش برسن. 378 00:18:30,543 --> 00:18:36,147 بیبی بل با ۳۲ تا چمدون سفر می‌کرد. 379 00:18:36,149 --> 00:18:37,482 می‌فهمی چی میگم؟ 380 00:18:37,484 --> 00:18:39,550 و زن‌های سفیدپوست داشت. 381 00:18:39,552 --> 00:18:41,853 و این در زمانی بود 382 00:18:41,855 --> 00:18:44,689 که این کار یه تابو بود. 383 00:18:44,691 --> 00:18:47,558 - وقتی تو خیابون هستی، به الگو نیاز داری 384 00:18:47,560 --> 00:18:49,360 چون همینجوری پاتو تو خیابون نمی‌ذاری 385 00:18:49,362 --> 00:18:51,796 و یهویی بزرگترین جاکش دنیا بشی. 386 00:18:51,798 --> 00:18:53,397 باید یاد بگیری. 387 00:18:53,399 --> 00:18:56,334 پس یه جورایی، یه کسی مثل بیبی بل، 388 00:18:56,336 --> 00:18:59,337 مثل یه الگو بود 389 00:18:59,339 --> 00:19:01,873 همینطور یه معلم، یه پروفسور، 390 00:19:01,875 --> 00:19:03,441 یه مرشد. 391 00:19:03,443 --> 00:19:06,144 - من یه جاکش شدم 392 00:19:06,146 --> 00:19:11,315 در درجه اول به خاطر تأثیر 393 00:19:11,317 --> 00:19:16,487 جاکش‌های پولدار و بقیه کلاهبردارها 394 00:19:16,489 --> 00:19:19,757 در دوره‌ای از فقر شدید در زندگیم. 395 00:19:19,759 --> 00:19:23,761 و احساس می‌کنم تحت تأثیر 396 00:19:23,763 --> 00:19:26,631 جذابیت پر زرق و برق، 397 00:19:26,633 --> 00:19:32,470 و الماس‌های روی بدن این کلاهبردارها قرار گرفتم، 398 00:19:32,472 --> 00:19:36,274 و همچنین ماشین‌های بزرگ و پر زرق و برقشون. 399 00:19:36,276 --> 00:19:38,709 و من حس مهم بودن می‌خواستم. 400 00:19:40,879 --> 00:19:42,880 - منطقه‌ای در جنوب شیکاگو بود 401 00:19:42,882 --> 00:19:45,516 به نام تقاطع خیابان ۳۹ و کاتیج گروو، 402 00:19:45,518 --> 00:19:49,287 و اساساً یه منطقه سرخ بود. 403 00:19:49,289 --> 00:19:51,322 و آیسبرگ اسلیم 404 00:19:51,324 --> 00:19:54,692 یکی از الگوهای محله بود. 405 00:19:54,694 --> 00:19:57,562 وقتی برای اولین بار اسم آیسبرگ اسلیم رو شنیدم، 406 00:19:57,564 --> 00:20:01,866 برداشتم از اون یه روشنفکر برجسته بود. 407 00:20:01,868 --> 00:20:03,768 اون داشت درباره 408 00:20:03,770 --> 00:20:07,605 اقتصاد رابطه جنسی حرف می‌زد 409 00:20:07,607 --> 00:20:12,210 و اینکه چطور به کاری که می‌کرد 410 00:20:12,212 --> 00:20:14,312 به چشم یه دلال نگاه می‌کرد. 411 00:20:14,314 --> 00:20:15,313 - می‌دونین، خیلی از مردم فکر می‌کنن 412 00:20:15,315 --> 00:20:18,516 که جاکش‌های بزرگ احمقن. 413 00:20:18,518 --> 00:20:20,918 این درست نیست. 414 00:20:20,920 --> 00:20:25,923 اونا فقط منحرفن. 415 00:20:25,925 --> 00:20:30,861 من هیچ جاکش بزرگی رو ندیدم که ضریب هوشی بالایی نداشته باشه. 416 00:20:30,863 --> 00:20:33,397 - راستش، فکر می‌کنم اون می‌تونست 417 00:20:33,399 --> 00:20:35,666 یه فروشنده خوب باشه. 418 00:20:35,668 --> 00:20:38,669 می‌دونی قانع کردن یه زن چقدر سخته، 419 00:20:38,671 --> 00:20:41,472 که بدنش رو بفروشه. 420 00:20:41,474 --> 00:20:43,441 - بیشتر فاحشه‌هایی که من می‌شناختم 421 00:20:43,443 --> 00:20:45,309 و اونایی که کنترلشون می‌کردم 422 00:20:45,311 --> 00:20:49,614 مجذوب و افسون شده بودن 423 00:20:49,616 --> 00:20:52,617 توسط جذابیت دروغین من، 424 00:20:52,619 --> 00:20:56,787 کاریزمای زهرآگین یه جاکش، 425 00:20:56,789 --> 00:21:00,758 و به اصطلاح در شکوه بازتابی من زندگی می‌کردن. 426 00:21:00,760 --> 00:21:03,261 این بهشون حس مهم بودن می‌داد. 427 00:21:03,263 --> 00:21:04,962 - زندگی یه فاحشه چطوره؟ 428 00:21:04,964 --> 00:21:09,400 - باید جهنم محض باشه. 429 00:21:09,402 --> 00:21:11,269 تله‌های توی خیابون، 430 00:21:11,271 --> 00:21:14,272 تله‌های مرگ تو خیابون برای یه فاحشه، 431 00:21:14,274 --> 00:21:17,975 زندگی اون... زندگی یه فاحشه 432 00:21:17,977 --> 00:21:20,611 پر از تنش و فشار جاکشه. 433 00:21:20,613 --> 00:21:22,780 امیدوارم ناراحت نشی 434 00:21:22,782 --> 00:21:24,315 که اینجا برای یه نوشیدنی دعوتت کردم 435 00:21:24,317 --> 00:21:25,583 بعد از دیدنت تو خیابون. 436 00:22:03,755 --> 00:22:05,656 - اسلیم به دختراش میگه 437 00:22:05,658 --> 00:22:07,458 هر وقت آماده بودن می‌تونن برن. 438 00:22:07,460 --> 00:22:10,428 اما اونا نمی‌خوان برن چون اون براشون خیلی خوبه، 439 00:22:10,430 --> 00:22:12,396 اما باید پول رو دربیارن. 440 00:22:12,398 --> 00:22:15,566 در غیر این صورت، اخراج میشی یا یه همچین چیزی. 441 00:22:15,568 --> 00:22:19,403 می‌تونی تصور کنی یه جاکش یه فاحشه رو اخراج کنه؟ 442 00:22:19,405 --> 00:22:22,406 - تصویر کلی من از خودم 443 00:22:22,408 --> 00:22:30,481 این بود که من یه جور اسونگالی شیطانی سیاه‌پوست هستم. 444 00:22:32,584 --> 00:22:34,051 - وقتی به عکس‌های قدیمیش نگاه می‌کنی، 445 00:22:34,053 --> 00:22:36,020 این چهره رو می‌بینی، 446 00:22:36,022 --> 00:22:37,955 این ماسکی که به صورت می‌زد. 447 00:22:40,392 --> 00:22:42,760 هیچ احساسی نبود، هیچ احساسی. 448 00:22:42,762 --> 00:22:44,628 پاش هیچ مشکلی نداشت 449 00:22:44,630 --> 00:22:46,931 که راهش رو به کون یه زن پیدا کنه. 450 00:22:46,933 --> 00:22:49,867 - آیسبرگ هیچ تردیدی نداشت 451 00:22:49,869 --> 00:22:52,436 که دو خط کوکائین بکشه 452 00:22:52,438 --> 00:22:54,372 تا بتونه هرزه‌ش رو کتک بزنه. 453 00:22:54,374 --> 00:22:56,640 - بی‌رحمی اصل بازی بود. 454 00:22:56,642 --> 00:22:58,409 اول از همه، 455 00:22:58,411 --> 00:23:01,645 قوانین و مقرراتت رو مشخص می‌کردی، 456 00:23:01,647 --> 00:23:06,484 و اگه هر کدوم از اون قوانین شکسته می‌شد، 457 00:23:06,486 --> 00:23:08,018 باید تنبیهشون می‌کردی. 458 00:23:12,758 --> 00:23:16,127 - اون خودش رو مثل یه یخچال سرد تصور می‌کرد، 459 00:23:16,129 --> 00:23:18,996 مثل یه فریزر سرد، 460 00:23:18,998 --> 00:23:21,632 طوری که بتونه از احساساتش محافظت کنه 461 00:23:21,634 --> 00:23:24,935 در برابر جاکش‌های رقیب، پلیس‌ها، و زناش. 462 00:23:24,937 --> 00:23:27,571 اونا هیچوقت نمی‌تونستن دستش رو بخونن. 463 00:23:27,573 --> 00:23:29,507 - من صدها زن داشتم. 464 00:23:29,509 --> 00:23:33,511 هیچوقت پیش یکی‌شون اعتراف نکردم که مشکلی دارم 465 00:23:33,513 --> 00:23:38,182 یا چیزی نگرانم کرده. 466 00:23:38,184 --> 00:23:41,952 و راز کار همینه. 467 00:23:41,954 --> 00:23:43,788 - اون می‌گفت که یه روانی بوده. 468 00:23:43,790 --> 00:23:48,659 می‌گفت از تحقیر کردن زنا لذت می‌برده 469 00:23:48,661 --> 00:23:50,795 و از آسیب زدن بهشون، وحشیگری باهاشون، 470 00:23:50,797 --> 00:23:52,596 و نگه داشتن یه فشار روانی 471 00:23:52,598 --> 00:23:55,566 و فیزیکی بی‌وقفه روشون. 472 00:23:55,568 --> 00:23:58,636 - من اون هیجان رو می‌خواستم، 473 00:23:58,638 --> 00:24:02,072 اون حس شهوت‌انگیز کنترل کردنِ 474 00:24:02,074 --> 00:24:05,075 یه گله از زنا رو. 475 00:24:09,815 --> 00:24:11,148 - اون باید اون هوش رو به دست می‌گرفت، 476 00:24:11,150 --> 00:24:14,952 اون روح رو به دست می‌گرفت، اون امید رو می‌گرفت 477 00:24:14,954 --> 00:24:16,887 و اون... فکر نمی‌کنم 478 00:24:16,889 --> 00:24:18,756 کسی بهتر از اون تو این کار بوده باشه. 479 00:24:18,758 --> 00:24:21,058 - می‌گفت سخت‌ترین کاری که هر روز باید انجام می‌دادم 480 00:24:21,060 --> 00:24:23,894 این بود که به گله‌ام چیزی بگم 481 00:24:23,896 --> 00:24:27,565 که ذهنشون رو آشفته کنه 482 00:24:27,567 --> 00:24:31,836 تا از نظر ذهنی تحت کنترل نگهشون دارم. 483 00:24:31,838 --> 00:24:35,539 - تهش، فقط یه بازی وجود داره. 484 00:24:35,541 --> 00:24:37,842 یا برای یکی کار می‌کنی 485 00:24:37,844 --> 00:24:39,944 یا آدمایی داری که برات کار می‌کنن. 486 00:24:39,946 --> 00:24:43,113 جاکشی هم فرقی نداره. 487 00:24:43,115 --> 00:24:45,850 اگه واقعاً به ساده‌ترین سطحش بشکافیش، 488 00:24:55,852 --> 00:24:52,089 یعنی استفاده از ظرافت و کاریزمات 489 00:24:52,091 --> 00:24:56,694 برای قانع کردن کسی که کاری که می‌خوای رو برات انجام بده. 490 00:24:56,696 --> 00:24:59,230 - نمی‌تونی یه آدم معمولی باشی، 491 00:24:59,232 --> 00:25:01,966 و تو اون زندگی موفق بشی. 492 00:25:01,968 --> 00:25:06,103 و باید کاملاً خونسرد و مسلط باشی. 493 00:25:06,105 --> 00:25:09,106 کاری که تو واقعاً می‌کنی 494 00:25:09,108 --> 00:25:12,142 نقش خدا رو بازی کردنه. 495 00:25:12,144 --> 00:25:14,245 - وقتی پنج یا شش تا فاحشه داری، 496 00:25:14,247 --> 00:25:16,680 هر کدومشون فکر می‌کنن مردشون خداست. 497 00:25:16,682 --> 00:25:20,885 می‌گفت، برای همینه که زیاد باهاشون سکس نمی‌کنی. 498 00:25:20,887 --> 00:25:22,853 باید خدا باشی، 499 00:25:22,855 --> 00:25:27,558 و هی، اگه اون بتونه هر وقت خواست خدا رو لمس کنه، 500 00:25:27,560 --> 00:25:30,194 دیگه اون مرد براش خدا نیست. 501 00:25:32,130 --> 00:25:33,831 - زندگی یه جاکش 502 00:25:33,833 --> 00:25:36,901 پر از تنش و فشارهای بی‌وقفه. 503 00:25:36,903 --> 00:25:42,706 یه جاکش روی لبه پرتگاه فاجعه زندگی می‌کنه. 504 00:25:42,708 --> 00:25:45,843 فکر می‌کنم اون منفورترین و ترسناک‌ترین موجود 505 00:25:45,845 --> 00:25:47,545 دنیای زیرزمینیه. 506 00:25:47,547 --> 00:25:48,979 - همه‌مون، عزیزم. همه‌مون. 507 00:25:48,981 --> 00:25:54,752 - تلاش برای کنترل واقعی یه زن 508 00:25:54,754 --> 00:25:56,887 که اساساً یه مجرمه، 509 00:25:56,889 --> 00:25:59,857 یه سارق، یه دزد، 510 00:25:59,859 --> 00:26:03,561 وادار کردن اون به کار کردن تحت انگیزه تو 511 00:26:03,563 --> 00:26:05,996 کار آسونی نیست، می‌فهمی چی میگم؟ 512 00:26:05,998 --> 00:26:07,665 برای همین به بچه‌ها میگم، 513 00:26:07,667 --> 00:26:08,832 میگم، بهتره مواد بفروشین. 514 00:26:08,834 --> 00:26:10,167 حداقل یه کیلو مواد 515 00:26:10,169 --> 00:26:11,702 نصف شب بیدار نمی‌شه 516 00:26:11,704 --> 00:26:14,171 و به خاطر حرفی که اول روز بهش زدی، تو رو بکشه. 517 00:26:14,173 --> 00:26:16,941 - نگه داشتن یه گله کنار هم، از جاکش می‌خواد 518 00:26:16,943 --> 00:26:20,010 که هر عضو گله رو 519 00:26:20,012 --> 00:26:22,713 در رقابت ظاهری نگه داره. 520 00:26:22,715 --> 00:26:25,716 - به خاطر ذات این طعمه... 521 00:26:25,718 --> 00:26:28,319 و لازم نیست به شما آقایون بگم 522 00:26:28,321 --> 00:26:32,122 که چقدر مکارن... 523 00:26:32,124 --> 00:26:34,024 این دشمن. 524 00:26:34,026 --> 00:26:35,859 - حرفت باید قانون باشه. 525 00:26:35,861 --> 00:26:38,062 حتی اگه به اون زن بگی، 526 00:26:38,064 --> 00:26:41,065 قبولت نمی‌کنم یا بهت نمی‌رسم 527 00:26:41,067 --> 00:26:44,335 یا هیچ عشقی بهت نمی‌دم تا وقتی پولم رو بدی. 528 00:26:44,337 --> 00:26:45,936 باید واقعاً منظورت همین باشه. 529 00:26:45,938 --> 00:26:47,905 باید تیمت رو زنده نگه داری 530 00:26:47,907 --> 00:26:49,807 و بهشون بفهمونی که پاش وایسادی 531 00:26:49,809 --> 00:26:51,709 و دنبال پولتی. 532 00:26:51,711 --> 00:26:54,345 - این یه بازی ذهنیه. جاکشی یه بازی ذهنیه. 533 00:26:54,347 --> 00:26:57,114 یه بازی روانشناسی manipulative. 534 00:26:57,116 --> 00:26:58,816 - و باور کنید، 535 00:26:58,818 --> 00:27:02,353 واقعاً جاکش بودن خیلی چیزا می‌خواد. 536 00:27:02,355 --> 00:27:04,355 یه مرد معمولی که تو خیابون راه می‌ره، 537 00:27:04,357 --> 00:27:05,823 شاید این تصور رو داشته باشه 538 00:27:05,825 --> 00:27:07,825 که می‌تونه جاکشی کنه، 539 00:27:07,827 --> 00:27:09,960 اما وقتی امتحان بشه، 540 00:27:09,962 --> 00:27:11,328 رد می‌شه. 541 00:27:18,903 --> 00:27:22,039 - برادرم، برادر بزرگترم شباز 542 00:27:22,041 --> 00:27:26,377 وقتی از زندان آزاد شد، 543 00:27:26,379 --> 00:27:29,380 اسمش رو از چارلز به شباز تغییر داد. 544 00:27:29,382 --> 00:27:31,081 عضو گروه پنج درصدی‌ها شد. 545 00:27:31,083 --> 00:27:35,252 و خب، قرآن اونجا بود 546 00:27:35,254 --> 00:27:39,189 و یه عالمه کتاب اسلامی، 547 00:27:39,191 --> 00:27:42,126 و بعد تمام کتاب‌های آیسبرگ اسلیم 548 00:27:42,128 --> 00:27:43,927 درست کنارش بود. 549 00:27:55,740 --> 00:27:58,075 - دسامبر ۱۹۴۵ بود. 550 00:27:58,077 --> 00:28:01,845 برای هفت سال، خودم رو وقف کردم 551 00:28:01,847 --> 00:28:04,148 تا کتاب اون جاکش رو یاد بگیرم. 552 00:28:04,150 --> 00:28:08,852 من مثل یه خدای سیاه‌پوست فکر و عمل کرده بودم. 553 00:28:08,854 --> 00:28:11,155 شش ماه بعد، "سوئیت" بهم زنگ زد. 554 00:28:11,157 --> 00:28:15,125 گفت، "برگ، خبر رسید اف‌بی‌آی داره از فاحشه‌ها بازجویی می‌کنه." 555 00:28:15,127 --> 00:28:16,460 دارن سعی می‌کنن برات پرونده بسازن 556 00:28:16,462 --> 00:28:20,130 با پنج یا شش تا اتهام. 557 00:28:20,132 --> 00:28:23,901 - اون به خاطر نقض قانون "من" دستگیر می‌شه. 558 00:28:23,903 --> 00:28:25,069 دو تا از زناش... 559 00:28:25,071 --> 00:28:27,037 زن اصلیش برای سال‌ها، فیلیس، 560 00:28:27,039 --> 00:28:29,773 اولین زنش، علیهش شهادت داد. 561 00:28:29,775 --> 00:28:33,110 اون در زندان لون‌ورث حبس شد، 562 00:28:33,112 --> 00:28:36,113 دانشگاه امثال "ماشین گان کلی" 563 00:28:36,115 --> 00:28:39,283 "باگز موران"، "آل کاپون". 564 00:28:39,285 --> 00:28:43,087 - آیسبرگ اسلیم درباره یه روانپزشک در دهه ۱۹۴۰ می‌نویسه 565 00:28:43,089 --> 00:28:45,355 که در زندان باهاش برخورد کرده. 566 00:28:45,357 --> 00:28:49,093 اون روانپزشک پیش‌زمینه روانکاوی داشت 567 00:28:49,095 --> 00:28:52,196 و معتقد بود که جاکش‌ها، به‌خصوص جاکش‌های سیاه‌پوست، 568 00:28:52,198 --> 00:28:54,865 نفرت عمیقی از مادرانشون دارن. 569 00:28:54,867 --> 00:28:58,936 - شخصی که بیشترین تأثیر رو روش داشت 570 00:28:58,938 --> 00:29:02,106 از نظر روانی، مادرش بود. 571 00:29:02,108 --> 00:29:05,109 اون نمی‌خواست به مادرش آسیب بزنه، 572 00:29:05,111 --> 00:29:07,745 و با این حال بخشی از وجودش 573 00:29:07,747 --> 00:29:09,947 یه روح دوپاره بود. 574 00:29:09,949 --> 00:29:13,517 چون بخش‌هایی از وجودش هم بود 575 00:29:13,519 --> 00:29:15,953 که از مادرش عصبانی بود 576 00:29:15,955 --> 00:29:18,355 و ازش کینه به دل داشت، 577 00:29:18,357 --> 00:29:20,991 که واقعاً از نظر روانی 578 00:29:20,993 --> 00:29:24,294 به نحوه رفتارش با زنان دیگه 579 00:29:24,296 --> 00:29:27,965 و بی‌احترامی مطلقش به زنا ربط داشت. 580 00:29:30,001 --> 00:29:32,002 - شهرت من قبل از اینکه 581 00:29:32,004 --> 00:29:34,037 مسموم خیابون بشم، 582 00:29:34,039 --> 00:29:35,939 همه دوستای مادرم، 583 00:29:35,941 --> 00:29:40,778 پدر و مادرهای همه رفقام، 584 00:29:40,780 --> 00:29:43,480 همه فکر می‌کردن من جذاب‌ترینم، 585 00:29:43,482 --> 00:29:45,883 شیرین‌ترین... همیشه می‌گفتن، 586 00:29:45,885 --> 00:29:48,519 "اوه، پسرت خیلی شیرینه." 587 00:29:48,521 --> 00:29:50,254 "اوه، چقدر جنتلمنه." 588 00:29:50,256 --> 00:29:52,556 می‌بینی چی میگم؟ 589 00:29:52,558 --> 00:29:57,995 پس رسیدن از اون نقطه "الف" 590 00:29:57,997 --> 00:30:01,431 به نقطه وحشتناک "ی" یعنی جاکشی 591 00:30:01,433 --> 00:30:03,433 از من انرژی بیشتری گرفت 592 00:30:03,435 --> 00:30:05,302 تا یه آدم معمولی. 593 00:30:05,304 --> 00:30:07,004 - که فکر می‌کنم این موضوع 594 00:30:07,006 --> 00:30:09,373 در تجربیات بسیار مستقیمش 595 00:30:09,375 --> 00:30:11,208 با بعضی از دخترای گله‌ش نمود پیدا کرد، 596 00:30:11,210 --> 00:30:13,443 از جمله دختری که به شدت کتکش می‌زد، 597 00:30:13,445 --> 00:30:17,181 و همزمان می‌خواست نوازشش کنه و در آغوشش بگیره. 598 00:30:17,183 --> 00:30:20,250 - اما من همیشه اون رگه ساده‌لوحی رو درونم داشتم. 599 00:30:20,252 --> 00:30:25,389 منظورم این نیست که جاکشیم رو به خطر انداخت. 600 00:30:25,391 --> 00:30:28,358 ولی همیشه اونجا بود. 601 00:30:28,360 --> 00:30:31,228 - نمی‌تونی همینجوری با یه زن مثل سگ رفتار کنی 602 00:30:31,230 --> 00:30:34,298 و یه هرزه رو با خشونت حیوانی داغون کنی. 603 00:30:34,300 --> 00:30:37,267 باید یه کم دلسوزی تو جاکشی باشه، 604 00:30:37,269 --> 00:30:39,903 یه جنبه نرم، یه جاکشی با عشق و محبت. 605 00:30:39,905 --> 00:30:42,005 چون اگه دائم با زنا هستی، 606 00:30:42,007 --> 00:30:44,208 باید یه حس طبیعی نسبت بهشون داشته باشی. 607 00:30:44,210 --> 00:30:45,175 اونا بهت پول می‌دن. بهشون احترام می‌ذاری. 608 00:30:45,177 --> 00:30:47,144 در واقع براشون نقش یه پدر رو داری. 609 00:30:50,949 --> 00:30:53,217 - ۲۸ سالشه، از لون‌ورث آزاد می‌شه، 610 00:30:53,219 --> 00:30:56,987 برمی‌گرده تو خیابون در حالی که هیچی نداره. 611 00:30:56,989 --> 00:30:59,122 پس خود به خود، اولین فکرش اینه که، 612 00:30:59,124 --> 00:31:01,525 خب، باید دوباره کاسبی جاکشیم رو راه بندازم. 613 00:31:01,527 --> 00:31:03,193 - اون هیچ چاره دیگه‌ای نداره 614 00:31:03,195 --> 00:31:07,264 جز اینکه به زورگیری رو بیاره. 615 00:31:07,266 --> 00:31:10,868 و در عرض یه ماه، بوم، دوباره تو زندانه. 616 00:31:10,870 --> 00:31:13,303 به حبس در کانون اصلاح و تربیت کوک کانتی محکوم می‌شه 617 00:31:13,305 --> 00:31:14,638 برای یک سال. 618 00:31:14,640 --> 00:31:16,640 اون رو می‌فرستن پای تپه زغال‌سنگ. 619 00:31:16,642 --> 00:31:19,309 تو عمرش یه روزم کار سخت نکرده. 620 00:31:19,311 --> 00:31:22,079 یه جاکش روی تپه زغال‌سنگ مثل آب و روغنه. 621 00:31:22,081 --> 00:31:28,585 پس جمعه خوب سال ۱۹۴۷، فرار می‌کنه. 622 00:31:28,587 --> 00:31:30,387 - اون یه فراری از دسته عدالته. 623 00:31:30,389 --> 00:31:31,622 داره تو کل غرب میانه فرار می‌کنه 624 00:31:31,624 --> 00:31:33,557 با هشت تا فاحشه 625 00:31:33,559 --> 00:31:37,227 و به هروئین و کوکائین معتاده. 626 00:31:40,298 --> 00:31:41,531 - پول زیادی درآوردی؟ 627 00:31:41,533 --> 00:31:44,434 - اوه... 628 00:31:44,436 --> 00:31:48,605 اما کجا رفت؟ تو رگم. 629 00:31:48,607 --> 00:31:51,508 تو یه طوفان کوکائین 630 00:31:51,510 --> 00:31:53,577 تو دماغم. 631 00:31:53,579 --> 00:31:57,247 انواع و اقسام لباس‌ها. 632 00:31:57,249 --> 00:32:01,118 خرج کردنش پای بار تو کاباره‌ها. 633 00:32:01,120 --> 00:32:04,354 - مواد مخدر شاید یکی از بزرگترین جاکش‌های تاریخه، 634 00:32:04,356 --> 00:32:07,190 چون هر کسی که مواد مصرف می‌کنه 635 00:32:07,192 --> 00:32:09,192 و بهش معتاد می‌شه، 636 00:32:09,194 --> 00:32:12,696 تو یه فاحشه‌ای و مواد داره برات جاکشی می‌کنه. 637 00:32:12,698 --> 00:32:15,432 - وقتی تو این زندگی هستی، 638 00:32:15,434 --> 00:32:18,602 هیچوقت نمی‌فهمی که قراره پیر بشی. 639 00:32:18,604 --> 00:32:21,104 این هیچوقت به ذهنت خطور نمی‌کنه 640 00:32:21,106 --> 00:32:26,343 چون مواد تو رو تو یه خلسه نگه می‌داره. 641 00:32:26,345 --> 00:32:28,278 - اواخر دهه ۱۹۵۰، 642 00:32:28,280 --> 00:32:30,013 دختراش رو تو فاحشه‌خونه‌ها گذاشته، 643 00:32:30,015 --> 00:32:32,316 دستگیر می‌شه، ازش انگشت‌نگاری می‌کنن 644 00:32:32,318 --> 00:32:34,217 و می‌فهمن که یه زندانی فراریه. 645 00:32:36,220 --> 00:32:38,388 - دورانش تو این بازی تموم شده. 646 00:32:38,390 --> 00:32:41,992 دوباره به کانون اصلاح و تربیت محکوم می‌شه. 647 00:32:41,994 --> 00:32:46,263 نه ماه رو در سلول انفرادی می‌گذرونه. 648 00:32:51,135 --> 00:32:54,071 - به خونه جدیدم نگاه کردم. 649 00:32:54,073 --> 00:32:55,539 یه جعبه تنگ بود 650 00:32:55,541 --> 00:32:58,475 که برای درهم شکستن و شکنجه روح انسان طراحی شده بود. 651 00:32:58,477 --> 00:33:00,744 دستام رو بالا بردم. 652 00:33:00,746 --> 00:33:05,182 نوک انگشتام به سقف فولادی سرد خورد. 653 00:33:05,184 --> 00:33:07,451 دستام رو به طرفین باز کردم. 654 00:33:07,453 --> 00:33:10,988 دیوارهای فولادی رو لمس کردم. 655 00:33:10,990 --> 00:33:13,557 روکش تشک لکه‌دار و بدبو بود 656 00:33:13,559 --> 00:33:16,326 از استفراغ و کثافت کهنه. 657 00:33:16,328 --> 00:33:19,429 فقط سلول نبود. 658 00:33:19,431 --> 00:33:22,699 مناظر و صداهای فلاکت و عذاب بود 659 00:33:22,701 --> 00:33:24,334 در اون راهرو. 660 00:33:26,205 --> 00:33:28,171 - در پایان ماه چهارم، 661 00:33:28,173 --> 00:33:30,073 جمجمه‌ام روی شونه‌هام می‌لرزید 662 00:33:30,075 --> 00:33:33,276 انگار که فلج شده باشم. 663 00:33:33,278 --> 00:33:35,278 - اون می‌گفت که باید کارهایی می‌کرد 664 00:33:35,280 --> 00:33:37,347 تا ذهنش رو قوی کنه 665 00:33:37,349 --> 00:33:39,716 تا دیوانه نشه. 666 00:33:39,718 --> 00:33:42,352 - نویسندگیش شاید واقعاً شروع شده باشه 667 00:33:42,354 --> 00:33:45,355 در اون دنیای زندان، در اون محیط 668 00:33:45,357 --> 00:33:47,524 جایی که شروع به خلق داستان کرد، 669 00:33:47,526 --> 00:33:51,495 چه درباره زندگی خودش یا داستان‌های تخیلی. 670 00:33:51,497 --> 00:33:54,231 - می‌گفت، "باید با خودم بازی‌های ذهنی می‌کردم،" 671 00:33:54,233 --> 00:33:56,333 "و باید مکالمات خاصی می‌داشتم" 672 00:33:56,335 --> 00:33:58,101 "تا فقط بتونم ادامه بدم." 673 00:33:58,103 --> 00:34:00,303 می‌گفت، "چون مصمم بودم" 674 00:34:00,305 --> 00:34:02,406 "که رئیس زندان نتونه من رو بشکنه." 675 00:34:04,175 --> 00:34:07,477 می‌تونستم همینجا دراز بکشم 676 00:34:07,479 --> 00:34:11,415 بهتون میگم، بچه‌ها، می‌تونستم همینجا دراز بکشم 677 00:34:11,417 --> 00:34:13,250 - اون باید با چیزای زیادی کنار میومد. 678 00:34:13,252 --> 00:34:16,586 بهترین دوستش، جو "پارتی تایم" ایوانز، 679 00:34:16,588 --> 00:34:18,321 کشته شده بود. 680 00:34:20,324 --> 00:34:23,093 بیبی بل مرده بود. 681 00:34:26,297 --> 00:34:27,597 - نامه‌ای از مادرش دریافت می‌کنه، 682 00:34:27,599 --> 00:34:28,799 که خیلی مریضه 683 00:34:28,801 --> 00:34:30,534 و باید خودش رو به لس‌آنجلس برسونه. 684 00:34:30,536 --> 00:34:34,538 - من در اون سلول وحشتناک به یه تصمیمی رسیده بودم. 685 00:34:34,540 --> 00:34:39,076 کار من با جاکشی و مواد تموم شده بود. 686 00:34:39,078 --> 00:34:41,745 فهمیده بودم که جاکشی برای جووناست، 687 00:34:41,747 --> 00:34:43,747 از نوع احمقش. 688 00:34:43,749 --> 00:34:45,315 به یه بینشی رسیدم که شاید 689 00:34:45,317 --> 00:34:48,151 هیچوقت نمی‌تونستم بیرون بهش برسم. 690 00:34:48,153 --> 00:34:52,089 می‌تونستم الگوی وحشتناک زندگیم رو ببینم. 691 00:34:52,091 --> 00:34:54,591 مامان ممکن بود هر لحظه در کالیفرنیا بمیره. 692 00:34:54,593 --> 00:34:57,661 باید قبل از اینکه بمیره بهش می‌رسیدم. 693 00:34:57,663 --> 00:35:00,363 باید متقاعدش می‌کردم که دوستش دارم. 694 00:35:00,365 --> 00:35:01,698 باید به اونجا می‌رسیدم 695 00:35:01,700 --> 00:35:04,668 هم به خاطر خودم و هم به خاطر اون. 696 00:35:04,670 --> 00:35:06,803 - اونجا داشت تلاش می‌کرد سلامت عقلش رو حفظ کنه، 697 00:35:06,805 --> 00:35:09,439 و در همین حین، 698 00:35:09,441 --> 00:35:13,543 می‌فهمه که ممکنه حبس بیشتری براش ببرن. 699 00:35:13,545 --> 00:35:15,745 شاید وقتی که بهش گفتن آزاد می‌شه، 700 00:35:15,747 --> 00:35:17,214 آزاد نشه. 701 00:35:17,216 --> 00:35:21,418 - برای اینکه آزادیش رو تضمین کنه 702 00:35:21,420 --> 00:35:23,587 در همون روزی که قرار بود آزاد بشه، 703 00:35:23,589 --> 00:35:26,423 نامه‌ای به رئیس زندان می‌نویسه 704 00:35:26,425 --> 00:35:31,194 که در اون با لحنی حقوقی درخواست 705 00:35:31,196 --> 00:35:34,264 آزادیش رو مطرح می‌کنه. 706 00:35:34,266 --> 00:35:36,366 - استفاده از قلم و کاغذ 707 00:35:36,368 --> 00:35:39,202 برای اولین بار برای به جایی رسیدن در زندگی 708 00:35:39,204 --> 00:35:42,339 برای اون مثل یک تزکیه بود. 709 00:35:42,341 --> 00:35:46,243 اینجا بود که در عمل به یک نویسنده تبدیل شد، 710 00:35:46,245 --> 00:35:50,280 و اون نوشتن، همون موقع و بعداً، 711 00:35:50,282 --> 00:35:52,616 بهش این امکان رو داد که زندان رو ترک کنه، 712 00:35:52,618 --> 00:35:56,253 بهش امکان داد زندگی جنایتکارانه رو پشت سر بذاره 713 00:35:56,255 --> 00:35:57,821 و اینطور از طریق نوشتن، 714 00:35:57,823 --> 00:35:59,656 اون واقعاً زندگیش رو تغییر داد. 715 00:35:59,658 --> 00:36:01,458 - نویسنده‌ها به دنیا میان، ساخته نمی‌شن، 716 00:36:01,460 --> 00:36:03,793 پس اون ژن، اون ژن نبوغ 717 00:36:03,795 --> 00:36:05,328 همیشه یه جایی درون تو بوده. 718 00:36:05,330 --> 00:36:06,630 فقط یه چیزی لازمه تا فعالش کنه. 719 00:36:06,632 --> 00:36:10,300 - می‌گه "از بودن تو اون تابوت فولادی متنفر بودم" 720 00:36:10,302 --> 00:36:11,935 "جایی که من رو زندانی کرده بودن،" 721 00:36:11,937 --> 00:36:14,371 "اما اونا جونم رو نجات دادن." 722 00:36:14,373 --> 00:36:18,241 "چون اگه سعی کرده بودم ادامه بدم،" 723 00:36:18,243 --> 00:36:20,877 "زنده نمی‌موندم." 724 00:36:20,879 --> 00:36:22,679 - می‌گفت، "پس می‌دونستم" 725 00:36:22,681 --> 00:36:25,949 "که قراره زندگی خیابونی رو کنار بذارم" 726 00:36:25,951 --> 00:36:28,418 "و هر کاری که لازمه انجام بدم" 727 00:36:28,420 --> 00:36:31,221 "تا سر به راه بشم" 728 00:36:31,223 --> 00:36:34,724 "و یه زندگی متفاوت رو در پیش بگیرم." 729 00:36:34,726 --> 00:36:37,427 عشق و خوشبختی 730 00:36:37,429 --> 00:36:39,563 همه چیز رو درست می‌کنه 731 00:36:39,565 --> 00:36:42,666 عشق و خوشبختی 732 00:36:42,668 --> 00:36:44,701 همه چیز رو درست می‌کنه 733 00:36:44,703 --> 00:36:47,571 عشق و خوشبختی 734 00:36:47,573 --> 00:36:49,372 همه چیز رو درست می‌کنه 735 00:36:49,374 --> 00:36:52,742 - لس آنجلس نقطه پایان سفرش می‌شه 736 00:36:52,744 --> 00:36:54,411 چون داره سعی می‌کنه پیش مادرش برگرده. 737 00:36:54,413 --> 00:36:57,414 - من هیچکس رو جز مامان نداشتم. 738 00:36:57,416 --> 00:37:00,417 اومدن من پیش اون مثل یه معجزه بود. 739 00:37:00,419 --> 00:37:04,754 این جادویی بود که بهش قدرت داد. 740 00:37:04,756 --> 00:37:06,756 اون بهم گفت که باید ازدواج کنم 741 00:37:06,758 --> 00:37:08,425 و بچه دار بشم. 742 00:37:15,499 --> 00:37:17,767 - من اومده بودم اینجا به کالیفرنیا 743 00:37:17,769 --> 00:37:20,704 چون حوصلم سر رفته بود، برای همین اومدم اینجا. 744 00:37:22,441 --> 00:37:26,309 تو یه همبرگرفروشی کار کرده بودم 745 00:37:26,311 --> 00:37:30,747 و این مرد اونجا توقف کرد 746 00:37:30,749 --> 00:37:34,818 و به نظرم یه آدم حرفه‌ای میومد، 747 00:37:34,820 --> 00:37:37,721 یا دکتر، یا وکیل، 748 00:37:37,723 --> 00:37:41,491 یا رئیس یه بانک. 749 00:37:41,493 --> 00:37:44,394 لباس پوشیدنش بی‌نقص بود. 750 00:37:44,396 --> 00:37:48,765 کفش‌ها واکس زده، ماشین بی‌لک. 751 00:37:48,767 --> 00:37:52,602 باورنکردنی بود. 752 00:37:52,604 --> 00:37:54,638 و گفت می‌تونم ببرمت جایی 753 00:37:54,640 --> 00:37:57,440 که چیزی جز همبرگر بخوری؟ 754 00:37:57,442 --> 00:38:00,577 گفتم، به درک. 755 00:38:00,579 --> 00:38:03,280 پس میریم و غذا می‌خوریم. 756 00:38:03,282 --> 00:38:07,617 و من خیلی زیاد نوشیدم، 757 00:38:07,619 --> 00:38:09,552 کاری که اون روزا معمولاً می‌کردم. 758 00:38:09,554 --> 00:38:11,054 همه ویسکی خودم رو خوردم 759 00:38:11,056 --> 00:38:12,689 و همه ویسکی بقیه رو 760 00:38:12,691 --> 00:38:14,524 که دستم بهش می‌رسید. 761 00:38:14,526 --> 00:38:17,394 و حالم بد شد 762 00:38:17,396 --> 00:38:20,764 جوری که تو عمرم هیچوقت حالم بد نشده بود. 763 00:38:20,766 --> 00:38:23,767 و اون من رو به اورژانس برد. 764 00:38:23,769 --> 00:38:28,571 دکتر گفت که من... 765 00:38:28,573 --> 00:38:31,608 من چهار ماه... حدود چهار ماه حامله بودم. 766 00:38:31,610 --> 00:38:33,410 گفتم، حتماً داری دروغ میگی. 767 00:38:33,412 --> 00:38:35,912 و اون گفت، نه. 768 00:38:35,914 --> 00:38:38,915 و بعد شروع کردم به گریه کردن، و باب اومد تو. 769 00:38:38,917 --> 00:38:40,450 گفت، چی شده؟ 770 00:38:40,452 --> 00:38:42,052 گفتم، بهت نگفتن چه مرگمه؟ 771 00:38:42,054 --> 00:38:43,853 و اون گفت، چرا. 772 00:38:43,855 --> 00:38:48,658 گفتم، و کی قراره کمکم کنه و ازم مراقبت کنه؟ 773 00:38:48,660 --> 00:38:51,394 و اون گفت، من. 774 00:38:51,396 --> 00:38:54,698 پس اون من رو به آپارتمانی برد 775 00:38:54,700 --> 00:38:56,700 که با مادرش زندگی می‌کرد. 776 00:38:56,702 --> 00:39:01,838 اون با مردی ازدواج کرده بود که برای راه‌آهن کار می‌کرد. 777 00:39:01,840 --> 00:39:03,807 اسمش "بک" بود. 778 00:39:03,809 --> 00:39:07,577 برای همین باب فامیلی بک رو انتخاب کرد. 779 00:39:07,579 --> 00:39:09,546 وقتی من رو آورد اونجا، 780 00:39:09,548 --> 00:39:11,681 البته بلافاصله 781 00:39:11,683 --> 00:39:14,851 چرخ‌های ذهنش شروع به چرخیدن کرد، 782 00:39:14,853 --> 00:39:17,821 و می‌رفت عقب 783 00:39:17,823 --> 00:39:21,691 و می‌گفت، عزیزم، ازش دور شو. 784 00:39:21,693 --> 00:39:23,960 بابی آدم خوبی نیست. اون پسر منه. 785 00:39:23,962 --> 00:39:26,796 دوسش دارم. ولی آدم خوبی نیست. 786 00:39:26,798 --> 00:39:32,135 و ازش پرسیدم منظورش چیه؟ 787 00:39:32,137 --> 00:39:34,104 گفت، بهت میگم، 788 00:39:34,106 --> 00:39:37,040 ولی الان وقتش نیست. 789 00:39:37,042 --> 00:39:40,377 اون یه پیرزن بود، 790 00:39:40,379 --> 00:39:43,113 و مُرد، 791 00:39:43,115 --> 00:39:47,117 و من هیچوقت تو زندگیم 792 00:39:47,119 --> 00:39:51,788 کسی رو ندیدم که اونطور عذاب بکشه 793 00:39:51,790 --> 00:39:53,823 روزی که مادرش مُرد. 794 00:40:04,568 --> 00:40:08,671 در ماه ژوئن "رابین" رو به دنیا آوردم، 795 00:40:08,673 --> 00:40:11,141 و بعد ۱۵ ماه بعد، 796 00:40:11,143 --> 00:40:14,744 "کامیل" رو به دنیا آوردم. 797 00:40:14,746 --> 00:40:19,416 ما خیلی بی‌پول بودیم، برای همین اون شروع کرد به کار سم‌پاشی. 798 00:40:22,086 --> 00:40:24,921 می‌گفت، "من بلد نیستم هیچ کاری بکنم." 799 00:40:24,923 --> 00:40:28,024 فکر می‌کرد این تنها کاریه که می‌تونه انجام بده 800 00:40:28,026 --> 00:40:31,060 بدون اینکه به اون زندگی برگرده. 801 00:40:31,062 --> 00:40:32,929 اون فقط من رو می‌خواست 802 00:40:32,931 --> 00:40:36,099 و بعضی وقتا بچه‌ها رو. 803 00:40:36,101 --> 00:40:40,103 مسئولیت اونا کاملاً با من بود. 804 00:40:40,105 --> 00:40:42,639 - اون انگار رئیس خونه بود. 805 00:40:42,641 --> 00:40:45,675 اون کسی بود که تنبیه می‌کرد. 806 00:40:45,677 --> 00:40:50,046 اون کسی بود که غذا درست می‌کرد، قوانین رو می‌ذاشت. 807 00:40:50,048 --> 00:40:55,051 - هر وقت بچه‌ها کار اشتباهی می‌کردن، عزیزم. 808 00:40:55,053 --> 00:40:57,187 "یا به مامان میگم" 809 00:40:57,189 --> 00:40:58,888 و از اینجور مزخرفات. 810 00:40:58,890 --> 00:41:00,223 - اون پدر فوق‌العاده‌ای بود. 811 00:41:00,225 --> 00:41:01,758 یعنی، می‌تونست بهتر باشه، 812 00:41:01,760 --> 00:41:03,726 اما همه ما می‌تونیم از چیزی که هستیم بهتر باشیم. 813 00:41:03,728 --> 00:41:06,196 با توجه به گذشته‌ای که داشت 814 00:41:06,198 --> 00:41:09,566 و کاری که سعی می‌کرد انجام بده، 815 00:41:09,568 --> 00:41:12,569 هیچ تجربه‌ای با بچه‌ها نداشت، 816 00:41:12,571 --> 00:41:14,771 و بعد ناگهان چهارتا بچه داشت 817 00:41:14,773 --> 00:41:16,105 و سه تاشون دختر بودن. این... 818 00:41:16,107 --> 00:41:17,607 - سه تاشون دخترن، 819 00:41:17,609 --> 00:41:20,577 و اون تمام زندگیش در موقعیتی بود 820 00:41:20,579 --> 00:41:23,012 که پوتینش رو پشت هر زنی می‌ذاشت 821 00:41:23,014 --> 00:41:25,648 که سر راهش قرار می‌گرفت. 822 00:41:25,650 --> 00:41:28,017 - پدرم می‌گفت این یه نفرینه. 823 00:41:28,019 --> 00:41:33,623 "این باید حکم من قبل از مرگ باشه،" 824 00:41:33,625 --> 00:41:37,260 "شما سه تا." 825 00:41:37,262 --> 00:41:39,662 وقتی ما کوچیکتر بودیم، 826 00:41:39,664 --> 00:41:41,764 اونا در تقاطع خیابان ۹۰ و کرنشا زندگی می‌کردن 827 00:41:41,766 --> 00:41:44,100 در یک محله سیاه‌پوست نشین، 828 00:41:44,102 --> 00:41:47,237 و یکی یه آجر به سمت ملودی پرت کرد وقتی چهار سالش بود. 829 00:41:49,073 --> 00:41:50,807 خورد به سرش. 830 00:41:50,809 --> 00:41:54,511 اون یه بچه چهار ساله بود که داشت بازی می‌کرد. 831 00:41:54,513 --> 00:41:56,980 فکر می‌کنم اون صحنه در ذهنش 832 00:41:56,982 --> 00:41:59,983 یه جورایی زمینه رو برای این فراهم کرد که، وای. 833 00:41:59,985 --> 00:42:01,784 من این بچه‌های دورگه رو دارم، 834 00:42:01,786 --> 00:42:05,121 این زن سفیدپوست، 835 00:42:05,123 --> 00:42:07,824 و مردم عصبانی هستن. 836 00:42:07,826 --> 00:42:11,160 - ۱۴ هزار سرباز لازم بود تا به چیزی پایان بدن 837 00:42:11,162 --> 00:42:13,663 که هم رهبران سیاه‌پوست و هم سفیدپوست بهش می‌گفتن 838 00:42:13,665 --> 00:42:15,899 شورش توسط اراذل و اوباش. 839 00:42:15,901 --> 00:42:18,201 - وقتی اون شورش وحشتناک اتفاق افتاد، 840 00:42:18,203 --> 00:42:19,869 وضعیت بد بود. 841 00:42:19,871 --> 00:42:23,006 اون بهم گفت بچه‌ها رو تو یه اتاق خواب نگه دارم 842 00:42:23,008 --> 00:42:24,974 و در اون اتاق رو قفل کنم 843 00:42:24,976 --> 00:42:26,543 و نباید از اون اتاق بیرون بیام 844 00:42:26,545 --> 00:42:29,679 تا وقتی که صداش رو بشنوم. 845 00:42:29,681 --> 00:42:31,581 چون زهره‌ترک شده بود 846 00:42:31,583 --> 00:42:33,950 که یه اتفاقی بیفته. 847 00:42:33,952 --> 00:42:39,589 اون گفت، "باید بفهمی" 848 00:42:39,591 --> 00:42:43,760 "من هیچوقت، هیچوقت قرار نیست پذیرفته بشم" 849 00:42:43,762 --> 00:42:45,261 "در دنیای سفیدپوستا،" 850 00:42:45,263 --> 00:42:49,933 "و ما هیچوقت نمی‌تونیم زندگی کنیم" 851 00:42:49,935 --> 00:42:54,003 "جز در حومه محله‌های فقیرنشین،" 852 00:42:54,005 --> 00:42:57,206 "جایی که ترکیبی از آدم‌ها هستن." 853 00:42:57,208 --> 00:42:59,042 - مأمورای سرشماری، 854 00:42:59,044 --> 00:43:00,944 حتی آدمای دنیای زیرزمینی رو نمی‌شمرن. 855 00:43:00,946 --> 00:43:04,881 این چیزی بود که من در موردش دوست داشتم. 856 00:43:04,883 --> 00:43:06,583 می‌بینی؟ 857 00:43:06,585 --> 00:43:11,287 مجبور نبودم زخمی و آسیب‌دیده بشم 858 00:43:11,289 --> 00:43:12,956 در تلاشم برای کسب درآمد 859 00:43:12,958 --> 00:43:15,658 با ارتباط برقرار کردن با جامعه سفیدپوستان. 860 00:43:15,660 --> 00:43:18,261 هیچوقت بهم یادآوری نمی‌شد که یه کاکاسیاه هستم. 861 00:43:32,042 --> 00:43:33,376 - تمام طول روز، 862 00:43:33,378 --> 00:43:36,045 می‌رفت و اون سوسک‌ها و موش‌ها 863 00:43:36,047 --> 00:43:37,380 و اینجور کثافت‌ها رو می‌کشت. 864 00:43:37,382 --> 00:43:42,986 کثیف و عرق‌کرده برمی‌گشت و... 865 00:43:42,988 --> 00:43:44,988 از این کار متنفر بود. 866 00:43:44,990 --> 00:43:47,624 حتی اون موقع هم، 867 00:43:47,626 --> 00:43:51,094 این مرد نمی‌تونست بلند شه و بره تو خیابون 868 00:43:51,096 --> 00:43:54,130 بدون اینکه یه شلوار پارچه‌ای 869 00:43:54,132 --> 00:43:57,934 و یه پیراهن مردونه و یه کلاه لعنتی بپوشه. 870 00:43:57,936 --> 00:44:00,403 وقتی از بازاریابی برای پیدا کردن کارای دیگه 871 00:44:00,405 --> 00:44:02,972 که به قول خودش می‌گفت، برمی‌گشت خونه، 872 00:44:02,974 --> 00:44:04,974 می‌خواست حرف بزنه. 873 00:44:04,976 --> 00:44:08,778 و این چیزای عجیب و غریب رو برام تعریف می‌کرد 874 00:44:08,780 --> 00:44:13,016 و من می‌گفتم، یه زن میره و خودش رو می‌فروشه 875 00:44:13,018 --> 00:44:15,218 و پولش رو میده به یه مرد؟ 876 00:44:15,220 --> 00:44:17,253 گفتم، تو عقلت رو از دست دادی. 877 00:44:17,255 --> 00:44:23,259 و بعد در مورد تجربیات مختلفی که داشت 878 00:44:23,261 --> 00:44:25,194 حرف می‌زد. 879 00:44:25,196 --> 00:44:28,831 گفتم، می‌دونی چیه؟ یه دفترچه یادداشت به من بده. 880 00:44:28,833 --> 00:44:30,433 تو شروع کن به حرف زدن با من، 881 00:44:30,435 --> 00:44:33,202 و من شروع می‌کنم به نوشتن. 882 00:44:33,204 --> 00:44:36,039 و همین کار رو هم کردم. 883 00:44:36,041 --> 00:44:38,041 بعد از اینکه بچه‌ها رو می‌خوابوندم، 884 00:44:38,043 --> 00:44:40,677 دیگه وقتش بود. 885 00:44:40,679 --> 00:44:42,245 و بعد اون می‌گفت، 886 00:44:42,247 --> 00:44:44,447 "فکر می‌کنی امشب بتونی چیزی تایپ کنی؟" 887 00:44:44,449 --> 00:44:49,952 و ساعت ۱۲، ۱۲:۳۰، می‌رفتم و اون ماشین تحریر رو روشن می‌کردم. 888 00:44:49,954 --> 00:44:53,723 - اون می‌تونست دقیقه‌ای ۱۶۰، ۱۷۰ کلمه تایپ کنه. 889 00:44:53,725 --> 00:44:55,158 - و اون واقعاً پرانرژی بود. 890 00:44:55,160 --> 00:44:57,026 - آره. - و هیجان‌زده. 891 00:44:57,028 --> 00:45:01,097 - و کل کتاب رو همونجا بازی می‌کرد. 892 00:45:01,099 --> 00:45:04,100 - اون بهم می‌گفت چی بنویسم، 893 00:45:04,102 --> 00:45:05,902 و من روی صندلی نشسته بودم و می‌نوشتم، 894 00:45:05,904 --> 00:45:08,271 و اون ایستاده بود... 895 00:45:08,273 --> 00:45:10,073 و درست جلوی صورت من. 896 00:45:10,075 --> 00:45:14,310 اون یه بازیگر تمام‌عیار بود، قطعاً. 897 00:45:14,312 --> 00:45:16,746 - اون می‌تونست این چیزا رو کنار هم بذاره 898 00:45:16,748 --> 00:45:18,715 و باهاش نقشش رو بازی کنه. 899 00:45:18,717 --> 00:45:21,484 تجربه شگفت‌انگیزی بود. 900 00:45:21,486 --> 00:45:24,187 کاش همه‌تون می‌تونستید ببینید. 901 00:45:24,189 --> 00:45:27,790 - ما می‌تونستیم جمله‌های همدیگه رو تموم کنیم. 902 00:45:27,792 --> 00:45:31,060 داستان‌هاش، برای من خیلی جذاب بودن. 903 00:45:31,062 --> 00:45:34,030 احساس کردم اگه برای من انقدر جذابن، 904 00:45:34,032 --> 00:45:38,301 معلومه که برای بیشتر از 905 00:45:38,303 --> 00:45:41,204 یک میلیون نفر هم جذاب خواهند بود. 906 00:45:41,206 --> 00:45:45,208 من آگهی رو تو روزنامه *سنتینل* دیده بودم، 907 00:45:45,210 --> 00:45:47,944 روزنامه سیاه‌پوستان لس آنجلس. 908 00:45:47,946 --> 00:45:51,514 انتشارات "هالووِی هاوس" یه آگهی کوچیک داده بود 909 00:45:51,516 --> 00:45:54,217 برای نویسنده‌های سیاه‌پوست. 910 00:45:54,219 --> 00:45:55,885 - در اون زمان، 911 00:45:55,887 --> 00:45:57,453 هیچ جایی وجود نداشت 912 00:45:57,455 --> 00:46:04,460 برای یه نویسنده جوان و بااستعداد سیاه‌پوست. 913 00:46:04,462 --> 00:46:07,463 - وقتی به جایی مثل هالووِی هاوس وصل میشی، 914 00:46:07,465 --> 00:46:09,899 اونجا یه مکان نمادینه 915 00:46:09,901 --> 00:46:13,102 چون اونا دروازه ورود هستن 916 00:46:13,104 --> 00:46:16,205 برای خیلی از صداهای منحصر به فرد آمریکایی 917 00:46:16,207 --> 00:46:20,343 مثل جوزف نازل، دونالد گوینز، 918 00:46:20,345 --> 00:46:24,113 و اودی هاوکینز. 919 00:46:24,115 --> 00:46:27,083 فکر می‌کنم بنتلی موریس 920 00:46:27,085 --> 00:46:30,987 از یه طرف باید یه پیشگام در نظر گرفته بشه 921 00:46:30,989 --> 00:46:33,322 و از طرف دیگه یه مانع. 922 00:46:33,324 --> 00:46:41,097 - بنتلی یه شخصیت واقعاً حماسیه. 923 00:46:41,099 --> 00:46:45,134 اون به مسیری علاقه داشت 924 00:46:45,136 --> 00:46:47,303 که اون رو دور از چشم‌ها نگه می‌داشت 925 00:46:47,305 --> 00:46:52,241 و دور از موفقیت افسانه‌ای. 926 00:46:52,243 --> 00:46:56,512 - هالووِی هاوس اولین بار در سال ۱۹۶۱ به وجود اومد. 927 00:46:56,514 --> 00:47:02,985 ما احساس کردیم که می‌تونیم... نه رقابت، 928 00:47:02,987 --> 00:47:06,322 بلکه حداقل بخشی از دنیای نشر باشیم. 929 00:47:06,324 --> 00:47:08,991 حالا، ما کتاب با جلد سخت منتشر نمی‌کنیم. ما شومیز هستیم، 930 00:47:08,993 --> 00:47:12,094 که حلقه پایین دنیای نشره. 931 00:47:12,096 --> 00:47:14,130 - اون یه ناشر درجه سه بود، 932 00:47:14,132 --> 00:47:16,999 که در اون مقطع زمانی، 933 00:47:17,001 --> 00:47:18,467 تو رو بیرون نگه می‌داشت، حذفت می‌کرد 934 00:47:18,469 --> 00:47:21,604 از صحنه ادبی نیویورک. 935 00:47:21,606 --> 00:47:23,840 - به نظرم کارش افتضاح بود 936 00:47:23,842 --> 00:47:26,542 در چاپ کتاب با جلدهای افتضاح. 937 00:47:26,544 --> 00:47:29,846 اون تقریباً هیچ کاری برای تبلیغ کتاب‌ها نمی‌کرد. 938 00:47:29,848 --> 00:47:32,281 اونا تقریباً دهان به دهان فروخته می‌شدن. 939 00:47:32,283 --> 00:47:36,319 - اونا تو داروخونه‌ها و دکه‌های روزنامه‌فروشی فروخته می‌شدن. 940 00:47:36,321 --> 00:47:37,987 اینطوری کتاب‌های هالووِی هاوس رو پیدا می‌کردی. 941 00:47:37,989 --> 00:47:39,288 - اونا نمی‌خواستن به کتاب‌هاشون بگن 942 00:47:39,290 --> 00:47:41,490 کتاب‌های آفریقایی-آمریکایی. 943 00:47:41,492 --> 00:47:46,195 می‌خواستن کتاب‌هایی از تجربه سیاه‌پوستان صداشون بزنن. 944 00:47:46,197 --> 00:47:50,199 - بنتلی به هیچ وجه نژادپرست نیست. 945 00:47:50,201 --> 00:47:53,035 اگه اونا راهی پیدا می‌کردن 946 00:47:53,037 --> 00:47:55,071 که براشون پول دربیاری، 947 00:47:55,073 --> 00:47:57,573 براشون مهم نبود کی هستی. 948 00:47:57,575 --> 00:47:59,876 اونا حاضر بودن از هر کسی بهره‌کشی کنن 949 00:47:59,878 --> 00:48:01,410 که بتونه براشون پول دربیاره. 950 00:48:01,412 --> 00:48:03,446 - ما مروج نبودیم. 951 00:48:03,448 --> 00:48:06,983 ما تمایلات اجتماعی نداشتیم. 952 00:48:06,985 --> 00:48:10,119 ما تو این کار بودیم تا پول دربیاریم. 953 00:48:10,121 --> 00:48:13,422 اما با این تبصره اضافی 954 00:48:13,424 --> 00:48:16,025 که داری کار خوبی انجام میدی. 955 00:48:16,027 --> 00:48:17,360 داری کار مهمی انجام میدی. 956 00:48:17,362 --> 00:48:20,129 و هی، این یه فرمول عالیه. 957 00:48:21,932 --> 00:48:24,667 - من از باب پرسیدم چرا نمی‌فهمه 958 00:48:24,669 --> 00:48:27,136 این آدما چی لازم دارن 959 00:48:27,138 --> 00:48:28,938 و ببینیم آیا قابل فروشه. 960 00:48:28,940 --> 00:48:31,140 چون اگه قابل فروش باشه، 961 00:48:31,142 --> 00:48:34,377 پس ما اینجا داریم اینجوری دست و پا می‌زنیم 962 00:48:34,379 --> 00:48:36,646 بدون پول برای غذای بچه‌ها، 963 00:48:36,648 --> 00:48:38,514 بدون پول شیر، بدون پول سیگار، 964 00:48:38,516 --> 00:48:41,384 بدون هیچی، به سختی کرایه رو جور می‌کنیم. 965 00:48:41,386 --> 00:48:44,921 مجبور نیستیم اینجوری زندگی کنیم... چون نویسنده‌ها پول درمیارن. 966 00:48:44,923 --> 00:48:47,189 و من ۱۰۰ صفحه آماده کردم. 967 00:48:47,191 --> 00:48:50,927 و اون بردش پیش بنتلی موریس. 968 00:48:50,929 --> 00:48:52,962 - همین الان می‌تونم اون رو دم در ببینم. 969 00:48:52,964 --> 00:48:56,966 کاملاً بی‌نقص. 970 00:48:56,968 --> 00:48:59,201 این موجود خارق‌العاده 971 00:48:59,203 --> 00:49:03,005 با قدی حدوداً... فکر کنم ۱۹۰ سانتی‌متر 972 00:49:03,007 --> 00:49:05,207 اومد و گفت که نویسنده است 973 00:49:05,209 --> 00:49:07,610 و می‌خواد یه دست‌نوشته بذاره. 974 00:49:07,612 --> 00:49:09,312 ویراستار اون زمان 975 00:49:09,314 --> 00:49:14,083 مردی بود به نام میلتون ون سیکل. 976 00:49:14,085 --> 00:49:16,285 اون خوندش، آوردش پیش من، 977 00:49:16,287 --> 00:49:18,154 و من گفتم، وای. 978 00:49:18,156 --> 00:49:21,023 مثل یک مکاشفه بود 979 00:49:21,025 --> 00:49:24,560 دریافت کتابی با این شدت 980 00:49:24,562 --> 00:49:27,063 و با این صداقت. 981 00:49:27,065 --> 00:49:30,499 - بنتلی موریس به ما ۵۰۰۰ دلار پیش‌پرداخت داد. 982 00:49:30,501 --> 00:49:33,536 و ما فقط ۵ دلار داشتیم. 983 00:49:33,538 --> 00:49:35,037 وقتی ۵ دلار داری، 984 00:49:35,039 --> 00:49:37,673 و یکی قراره یه چک ۵ هزار دلاری بهت بده، 985 00:49:37,675 --> 00:49:39,208 چیکار می‌کنی؟ 986 00:49:39,210 --> 00:49:42,411 اون بخش از کارت رو بهشون میدی 987 00:49:42,413 --> 00:49:44,013 و بعد بهشون قول میدی 988 00:49:44,015 --> 00:49:48,284 که بقیه‌ش در عرض دو ماه تحویل داده می‌شه؟ 989 00:49:48,286 --> 00:49:51,320 و ما هم همین کار رو کردیم. 990 00:49:51,322 --> 00:49:52,989 - قطعاً، انتخاب 991 00:49:52,991 --> 00:49:55,992 نام مستعار آیسبرگ اسلیم توسط اون 992 00:49:55,994 --> 00:49:58,294 یه ترفند نویسندگی خیلی هوشمندانه بود 993 00:49:58,296 --> 00:50:01,063 چون همون تو اسمش بهت میگه، 994 00:50:01,065 --> 00:50:02,765 اسلیم (لاغر)، خب، خوش‌تیپه. 995 00:50:02,767 --> 00:50:04,200 مثل گربه است. 996 00:50:04,202 --> 00:50:07,303 آیسبرگ (کوه یخ): سرده، سرد، سرد، 997 00:50:07,305 --> 00:50:09,105 و فقط نوک کوه یخ معلومه، 998 00:50:09,107 --> 00:50:10,406 فقط چیزی که اون می‌خواد ببینی. 999 00:50:10,408 --> 00:50:13,542 بیشترش از دید پنهانه. 1000 00:50:13,544 --> 00:50:16,112 اون گفت، "نه، تو خیابون، من رو کاوانا صدا می‌کنن." 1001 00:50:16,114 --> 00:50:17,780 اسمم این بود. کاوانا. 1002 00:50:17,782 --> 00:50:20,716 - همه مجذوب کتاب شده بودن، 1003 00:50:20,718 --> 00:50:22,184 و ما گفتیم، بزن بریم. 1004 00:50:25,288 --> 00:50:27,289 "جاکش" اولین کتاب واقعی بود 1005 00:50:27,291 --> 00:50:29,325 درباره زندگی خیابانی، 1006 00:50:29,327 --> 00:50:31,761 و اولین تجربه واقعی سیاه‌پوستان 1007 00:50:31,763 --> 00:50:34,163 که در قالب کتاب ارائه شد. 1008 00:50:34,165 --> 00:50:36,532 برای مثال، جیمز بالدوین رو داشتید، 1009 00:50:36,534 --> 00:50:40,102 یا رالف الیسون، نویسندگان سیاه‌پوست بسیار ادیب 1010 00:50:40,104 --> 00:50:42,538 که جزئیات تلخ و واقعی 1011 00:50:42,540 --> 00:50:45,508 زندگی در خیابان رو منعکس نمی‌کردن. 1012 00:50:45,510 --> 00:50:47,343 آیسبرگ اسلیم خود جنس بود. 1013 00:50:49,479 --> 00:50:52,415 از نظر بینش به 1014 00:50:52,417 --> 00:50:54,316 خود زندگی خیابانی، فوق‌العاده بود. 1015 00:50:54,318 --> 00:50:59,588 اون یه چیز خیلی خونین یا ساده رو برمی‌داشت، 1016 00:50:59,590 --> 00:51:01,390 اما یه جوری بهش چاشنی شعر اضافه می‌کرد. 1017 00:51:01,392 --> 00:51:03,492 نحوه بیانش اونقدر شاعرانه است 1018 00:51:03,494 --> 00:51:05,361 که عاشق کلماتش میشی 1019 00:51:05,363 --> 00:51:07,263 حتی با اینکه کلمات خشونت 1020 00:51:07,265 --> 00:51:09,331 و کلمات آشوب و وحشت هستن. 1021 00:51:09,333 --> 00:51:10,699 خیلی جذاب بود. 1022 00:51:10,701 --> 00:51:12,468 من یه دختر کوچولو، یه دختر جوون بودم، 1023 00:51:12,470 --> 00:51:15,104 و داشتم این چیزا رو درباره جاکش‌ها 1024 00:51:15,106 --> 00:51:18,140 و مواد و فاحشگی می‌خوندم 1025 00:51:18,142 --> 00:51:21,544 و خب، تخیل آدم قاطی می‌کنه. 1026 00:51:21,546 --> 00:51:23,846 شبیه هیچ چیز دیگه‌ای نیست 1027 00:51:23,848 --> 00:51:27,183 یا حس هیچ چیز دیگه‌ای رو نمیده. 1028 00:51:27,185 --> 00:51:28,818 یه عکس فوریه 1029 00:51:28,820 --> 00:51:32,221 از چیزایی که هیچوقت نمی‌تونی ببینی. 1030 00:51:32,223 --> 00:51:35,124 هر صفحه‌ای از کتاب رو باز کنی 1031 00:51:35,126 --> 00:51:37,526 و یه پاراگرافش رو بخونی 1032 00:51:37,528 --> 00:51:39,628 دیوانه‌کننده‌ترین چیزیه که تا حالا شنیدی. 1033 00:51:39,630 --> 00:51:44,600 فقط خود بازی نیست، دردِ بازیه. 1034 00:51:44,602 --> 00:51:47,369 اون واقعاً بهت میگه این جاکش از کجا اومده 1035 00:51:47,371 --> 00:51:49,205 و تو رو به درون همه چیزایی می‌بره 1036 00:51:49,207 --> 00:51:50,606 که این جاکش از سر گذرونده 1037 00:51:50,608 --> 00:51:54,443 و چیزایی که این جاکش رو ساخته. 1038 00:51:54,445 --> 00:51:56,178 خیلی عریان بود. 1039 00:51:56,180 --> 00:51:59,181 اینکه بتونی درباره چنین چیزهایی بنویسی 1040 00:51:59,183 --> 00:52:01,817 طوری که جوهر چیزی که رخ داده رو 1041 00:52:01,819 --> 00:52:03,486 به تصویر بکشی 1042 00:52:03,488 --> 00:52:06,489 و در عین حال به این وقایع یه جلوه ادبی بدی 1043 00:52:06,491 --> 00:52:10,526 فکر می‌کنم چیزیه که "جاکش" رو متمایز می‌کنه. 1044 00:52:10,528 --> 00:52:13,229 بی‌وقفه وحشیانه. 1045 00:52:13,231 --> 00:52:17,466 و نوشته‌های آیسبرگ اسلیم اونقدر زنده و واضحه، 1046 00:52:17,468 --> 00:52:22,538 که همه چیز رو گریزناپذیر می‌کنه. 1047 00:52:22,540 --> 00:52:24,740 کل کتاب میخکوب‌کننده‌ست. 1048 00:52:24,742 --> 00:52:27,143 نمی‌تونی بذاریش زمین. 1049 00:52:27,145 --> 00:52:29,612 ماجرا اونقدر عمیق بود... با اصطلاحات خیلی غلیظ نوشته شده بود، 1050 00:52:29,614 --> 00:52:31,614 که خیلی از مردم حتی وقتی می‌شنیدن 1051 00:52:31,616 --> 00:52:34,550 نمی‌فهمیدن آیسبرگ داره چه کوفتی میگه، 1052 00:52:34,552 --> 00:52:37,353 و باحالیش هم همین بود. 1053 00:52:37,355 --> 00:52:39,421 ناشرش کتاب لعنتی رو نمی‌فهمید. 1054 00:52:39,423 --> 00:52:43,425 بهش گفتم، این اصطلاحاتی که استفاده می‌کنی، 1055 00:52:43,427 --> 00:52:44,894 تور کردن، تلکه کردن، تیغ زدن، 1056 00:52:44,896 --> 00:52:46,595 هرزه‌ها، زن اصلی. 1057 00:52:46,597 --> 00:52:48,330 من نمی‌فهمم در مورد چی حرف می‌زنی. 1058 00:52:48,332 --> 00:52:51,167 پس من از باب خواستم 1059 00:52:51,169 --> 00:52:54,537 که آیا تلاش می‌کنه تا گردآوری کنه 1060 00:52:54,539 --> 00:52:56,338 یک بخش واژه‌نامه 1061 00:52:56,340 --> 00:52:58,474 برای تعریف بعضی از عبارات. 1062 00:52:58,476 --> 00:53:00,242 اون گفت با کمال میل این کار رو می‌کنه. 1063 00:53:00,244 --> 00:53:02,878 جاکش پاپتی به عنوان یه جاکش خرده‌پا تعریف می‌شه، 1064 00:53:02,880 --> 00:53:05,781 که احتمالاً فقط یه فاحشه براش کار می‌کنه 1065 00:53:05,783 --> 00:53:07,416 و تو این بازی تازه‌کاره. 1066 00:53:07,418 --> 00:53:10,252 "هرزه اصلی" زن اصلی جاکشه 1067 00:53:10,254 --> 00:53:12,922 که بقیه فاحشه‌ها رو اداره می‌کنه. 1068 00:53:12,924 --> 00:53:16,792 "مشتری" یا "هالو"، یعنی یه سوژه یا قربانی. 1069 00:53:16,794 --> 00:53:18,360 چرا "هالو"؟ 1070 00:53:18,362 --> 00:53:19,962 چون هالو برای چیزی پول میده 1071 00:53:19,964 --> 00:53:21,764 که یه مرد واقعی مجانی به دست میاره. 1072 00:53:21,766 --> 00:53:23,632 کلک کار همینه. 1073 00:53:23,634 --> 00:53:25,834 و بعد وقتی اون کار رو کرد و من کتاب رو دوباره خوندم... 1074 00:53:25,836 --> 00:53:28,437 و من بارها و بارها و بارها خوندمش... 1075 00:53:28,439 --> 00:53:30,940 و واژه‌نامه رو برای مراجعه داشتم، 1076 00:53:30,942 --> 00:53:33,542 احساس کردم می‌فهمم چی دارم می‌خونم. 1077 00:53:33,544 --> 00:53:39,882 اون واقعاً آداب و رسوم جاکش رو مشخص کرد، 1078 00:53:39,884 --> 00:53:42,651 "جنتلمن بیکار". 1079 00:53:42,653 --> 00:53:45,754 می‌دونی، این سبک زندگی چقدر می‌تونه 1080 00:53:45,756 --> 00:53:48,324 پر زرق و برق و شیک باشه؟ 1081 00:53:48,326 --> 00:53:50,559 مشخصاً یه عنصر رمانتیک وجود داشت 1082 00:53:50,561 --> 00:53:53,562 که برای یه مرد جوان سیاه‌پوست جذاب بود 1083 00:53:53,564 --> 00:53:56,665 که، "وای، چه زندگی فوق‌العاده‌ای می‌تونه باشه." 1084 00:53:56,667 --> 00:53:58,767 نحوه بیان کلماتش 1085 00:53:58,769 --> 00:54:01,503 و از طریق سبک زندگیش، 1086 00:54:01,505 --> 00:54:03,639 باعث می‌شه جاکشی باحال به نظر برسه. 1087 00:54:03,641 --> 00:54:04,873 باعث می‌شه جاکشی به نظر بیاد 1088 00:54:04,875 --> 00:54:06,642 باحال‌ترین چیز تو دنیاست. 1089 00:54:06,644 --> 00:54:08,777 اما واقعاً اینطور نیست. ورزش سختیه. 1090 00:54:08,779 --> 00:54:11,480 وقتی مسموم خیابون باشی، 1091 00:54:11,482 --> 00:54:18,020 یه جوون کتاب رو می‌خونه و توجیه می‌کنه. 1092 00:54:18,022 --> 00:54:23,792 می‌بینید، ما باید برای حماقت یه منطق داشته باشیم. 1093 00:54:23,794 --> 00:54:25,628 هر وقت کار احمقانه‌ای می‌کنیم، 1094 00:54:25,630 --> 00:54:28,631 اول باید خودمون رو قانع کنیم 1095 00:54:28,633 --> 00:54:30,799 که باید اون کار احمقانه رو انجام بدیم. 1096 00:54:30,801 --> 00:54:31,967 پس توجیه می‌کنن. 1097 00:54:31,969 --> 00:54:35,638 "اوه، این یارو، من از این زرنگترم." 1098 00:54:35,640 --> 00:54:38,007 من گیر نمیفتم. 1099 00:54:38,009 --> 00:54:39,908 من دستگیر نمی‌شم. 1100 00:54:39,910 --> 00:54:42,278 من به حبس نمیرم. به زندان نمیرم. 1101 00:54:42,280 --> 00:54:44,313 من مواد مصرف نمی‌کنم. 1102 00:54:44,315 --> 00:54:45,714 من هروئین مصرف نمی‌کنم. معتاد نمی‌شم. 1103 00:54:45,716 --> 00:54:47,316 من یه آشغال نمیشم. 1104 00:44:47,318 --> 00:44:49,051 من باحال‌تر خواهم بود. 1105 00:54:49,053 --> 00:54:51,553 "آره، این یارو کارش درسته،" 1106 00:54:51,555 --> 00:54:54,356 "ولی من کارم درست‌تره." 1107 00:54:54,358 --> 00:54:55,924 "من از این یارو جمع و جورترم." 1108 00:54:55,926 --> 00:54:59,295 "این یارو پیره." 1109 00:54:59,297 --> 00:55:00,729 می‌بینید؟ این توجیهشونه. 1110 00:55:00,731 --> 00:55:02,064 این تأسف‌باره. 1111 00:55:02,066 --> 00:55:08,904 در لس‌آنجلس، جایی که ۱۰ سال اخیر زندگی کردم، 1112 00:55:08,906 --> 00:55:14,910 گروه گروه از جوونا تو خیابون بهم نزدیک می‌شن، 1113 00:55:14,912 --> 00:55:19,348 و سعی می‌کنن ازم حرف بکشن 1114 00:55:19,350 --> 00:55:21,917 تا گنج‌های پنهانی رو پیدا کنن 1115 00:55:21,919 --> 00:55:25,020 که فکر می‌کنن تو جمجمه‌ام دفن شده. 1116 00:55:25,022 --> 00:55:29,091 و من همیشه رو دستشون می‌زنم 1117 00:55:29,093 --> 00:55:30,526 قبل از اینکه دستشون بهش برسه. 1118 00:55:30,528 --> 00:55:33,662 اون فقط می‌خواست جوونای سیاه‌پوست 1119 00:55:33,664 --> 00:55:39,001 بفهمن که عقلشون می‌تونه بهشون کمک کنه 1120 00:55:39,003 --> 00:55:41,870 به سطح بالاتری برسن. 1121 00:55:41,872 --> 00:55:48,344 و اون از این کار جذابیت‌زدایی کرد. 1122 00:55:48,346 --> 00:55:51,847 تمام جذابیتش رو از بین برد. 1123 00:55:51,849 --> 00:55:55,551 ما حس کردیم این قراره کتاب غیرمعمولی باشه، 1124 00:55:55,553 --> 00:55:57,720 و برای همین روش‌های غیرمعمولی رو دنبال کردیم. 1125 00:55:57,722 --> 00:56:00,823 و یه آقایی بود به نام جو پاین 1126 00:56:00,825 --> 00:56:03,058 در شبکه کی‌تی‌تی‌وی 1127 00:56:03,060 --> 00:56:06,829 که مصاحبه‌های دیوانه‌واری اجرا می‌کرد 1128 00:56:06,831 --> 00:56:09,465 با عجیب‌ترین و نامتعارف‌ترین آدم‌ها، 1129 00:56:09,467 --> 00:56:12,101 اما مخاطب فوق‌العاده‌ای داشت. 1130 00:56:12,103 --> 00:56:14,903 و ما با کی‌تی‌تی‌وی تماس گرفتیم 1131 00:56:14,905 --> 00:56:18,006 و امکان حضور این نویسنده رو بهشون معرفی کردیم. 1132 00:56:18,008 --> 00:56:20,642 آیا دوست داره مصاحبه‌ای انجام بده؟ 1133 00:56:20,644 --> 00:56:24,446 اون رو آورد رو آنتن، و غوغایی به پا شد. 1134 00:56:26,516 --> 00:56:28,851 این یکی از ارواح خبیثه جناب کشیش نیست. 1135 00:56:28,853 --> 00:56:31,620 مهمان ما با نام مستعار آیسبرگ اسلیم خودش رو جا زده. 1136 00:56:31,622 --> 00:56:33,856 خیلی از شما داستانش رو به یاد دارید 1137 00:56:33,858 --> 00:56:35,824 از روزهایی که یک پاانداز بود 1138 00:56:35,826 --> 00:56:38,494 یا اگه بخواید بگید، یه جاکش. 1139 00:56:38,496 --> 00:56:41,163 حالا اون یه زندگی خانوادگی محترم داره. 1140 00:56:41,165 --> 00:56:43,532 آیسبرگ اسلیم سر به راه شده. 1141 00:56:43,534 --> 00:56:46,735 به همین دلیل، به پنهان کردن هویتش ادامه میده. 1142 00:56:46,737 --> 00:56:48,837 سر به راه شدن واقعاً برات دردناک بود. 1143 00:56:48,839 --> 00:56:51,673 اوه، بله. به قول معروف، این کاسبی بهتریه. 1144 00:56:53,844 --> 00:56:55,043 دلت برای اون همه هیجان تنگ نشده؟ 1145 00:56:55,045 --> 00:56:56,578 اوه، البته که نه. 1146 00:56:56,580 --> 00:56:58,514 یعنی... 1147 00:56:58,516 --> 00:57:00,416 حالا دیگه پولت برای خودت می‌مونه. 1148 00:57:00,418 --> 00:57:02,684 درسته، و "جاکش" یه کتاب پرفروش فوق‌العاده‌ست. 1149 00:57:02,686 --> 00:57:03,852 واقعاً؟ 1150 00:57:03,854 --> 00:57:06,889 نمی‌تونن رو قفسه‌ها نگهش دارن. 1151 00:57:06,891 --> 00:57:10,058 تلفن‌ها یک لحظه هم ساکت نمی‌شد. 1152 00:57:10,060 --> 00:57:13,929 اگه لازم می‌شد وقت نداشتیم ۹۱۱ رو بگیریم 1153 00:57:13,931 --> 00:57:15,931 چون تماس‌ها پشت سر هم میومد. 1154 00:57:15,933 --> 00:57:17,933 کجا می‌تونم کتاب رو بخرم؟ 1155 00:57:17,935 --> 00:57:20,002 وقتی اون جعبه کتاب‌ها رو گرفتیم 1156 00:57:20,004 --> 00:57:22,738 و با کتاب "جاکش" آوردشون خونه، 1157 00:57:22,740 --> 00:57:25,674 باید رقصی که کردم رو می‌دیدید. 1158 00:57:25,676 --> 00:57:27,676 و گفتم، بهت گفته بودم، لعنتی. 1159 00:57:27,678 --> 00:57:29,011 اینو نگاه کن. 1160 00:57:29,013 --> 00:57:30,846 بهت نگفتم این یه کتابه؟ 1161 00:57:30,848 --> 00:57:33,782 بهت نگفتم؟ 1162 00:57:33,784 --> 00:57:36,785 و اون گفت، خب، بعدی چی باشه؟ 1163 00:57:36,787 --> 00:57:37,986 اون حالا برمی‌گرده 1164 00:57:37,988 --> 00:57:40,722 تا درباره باورنکردنی‌ترین کلاهبرداری که می‌شناخت 1165 00:57:40,724 --> 00:57:42,224 برامون بگه: 1166 00:57:42,226 --> 00:57:43,959 یه سیاه‌پوست موبور و چشم آبی 1167 00:57:43,961 --> 00:57:45,794 که "وایت فاکس" (سفیدپوست) صداش می‌کردن. 1168 00:57:45,796 --> 00:57:47,463 داری سر کارمون میذاری، نه اسلیم؟ 1169 00:57:47,465 --> 00:57:50,065 نه، این واقعیه. 1170 00:57:50,067 --> 00:57:51,800 یکی از چیزایی که 1171 00:57:51,802 --> 00:57:54,736 اسلیم به طرز فوق‌العاده‌ای در انجامش ماهره 1172 00:57:54,738 --> 00:57:57,172 اینه که می‌تونه تقلید کنه 1173 00:57:57,174 --> 00:57:59,808 صدای آدمای زیادی رو همزمان. 1174 00:57:59,810 --> 00:58:01,944 چطور این اسم رو گرفت؟ 1175 00:58:01,946 --> 00:58:03,679 به خاطر اینکه می‌تونست از خط رد بشه، 1176 00:58:03,681 --> 00:58:05,147 از خط رنگین‌پوستی؟ 1177 00:58:05,149 --> 00:58:07,516 درسته. 1178 00:58:07,518 --> 00:58:09,117 "وایت فاکس" اصطلاحی بود که بهش داده بودن 1179 00:58:09,119 --> 00:58:10,886 توسط دوستاش. 1180 00:58:10,888 --> 00:58:13,956 دشمنانش در محله سیاه‌پوست‌نشین 1181 00:58:13,958 --> 00:58:15,958 "تریک بیبی" (بچه حقه) صداش می‌کردن. 1182 00:58:15,960 --> 00:58:18,227 اسم کتابت "تریک بیبی" هست. 1183 00:58:18,229 --> 00:58:19,695 درسته. 1184 00:58:19,697 --> 00:58:21,096 این نکته عالی درباره "تریک بیبی" هست. 1185 00:58:21,098 --> 00:58:22,598 ساختارشه. 1186 00:58:22,600 --> 00:58:24,900 چون با این شروع می‌شه که 1187 00:58:24,902 --> 00:58:28,604 خود آیسبرگ تو یه سلول زندانه. 1188 00:58:28,606 --> 00:58:30,772 و کسی که به نظر میاد یه سفیدپوست باشه وارد می‌شه 1189 00:58:30,774 --> 00:58:35,744 و بعد، آیسبرگ شروع می‌کنه به تعریف این داستان، 1190 00:58:35,746 --> 00:58:38,814 اما داستان از اول شخص 1191 00:58:38,816 --> 00:58:40,549 از دید "وایت فاکس" روایت می‌شه. 1192 00:58:40,551 --> 00:58:42,050 استعداد آیسبرگ اسلیم 1193 00:58:42,052 --> 00:58:44,920 این تواناییه، این توانایی خارق‌العاده 1194 00:58:44,922 --> 00:58:48,857 که بتونه این تکه‌های مکالمه رو به خاطر بسپاره 1195 00:58:48,859 --> 00:58:50,192 که در طول زندگیش داشته 1196 00:58:50,194 --> 00:58:55,097 و اونا رو به روایت‌ها و شخصیت‌ها تبدیل کنه. 1197 00:58:55,099 --> 00:59:00,002 این کتاب یه داستان ماجراجویی باورنکردنیه 1198 00:59:00,004 --> 00:59:03,038 از کلاهبرداری اونطور که در خیابون انجام می‌شه. 1199 00:59:03,040 --> 00:59:04,573 و باید اضافه کنم، 1200 00:59:04,575 --> 00:59:06,141 چون از اول شخص روایت می‌شه، 1201 00:59:06,143 --> 00:59:08,610 ساختار کلاسیک نوآر داره. 1202 00:59:08,612 --> 00:59:10,112 من فرصت نکردم این رو بخونم، 1203 00:59:10,114 --> 00:59:11,647 اما اون می‌دونه که من کتاب دیگه‌ش رو خوندم 1204 00:59:11,649 --> 00:59:13,682 و همین الان این یکی رو گرفتم. 1205 00:59:13,684 --> 00:59:15,751 اگه این کتاب مثل کتاب اولت باشه، 1206 00:59:15,753 --> 00:59:17,719 باید واقعاً موفق باشه. 1207 00:59:17,721 --> 00:59:20,756 وقتی یه کتاب به سطح 1208 00:59:20,758 --> 00:59:23,559 یه فیلم سینمایی می‌رسه، 1209 00:59:23,561 --> 00:59:27,663 قابلیت بهره‌برداری عظیمه. 1210 00:59:27,665 --> 00:59:33,669 در سال ۱۹۷۲، "تریک بیبی" تبدیل به فیلم شد. 1211 00:59:33,671 --> 00:59:35,270 "تریک بیبی"، 1212 00:59:35,272 --> 00:59:37,306 داستان پرفروش و تکان‌دهنده آیسبرگ اسلیم 1213 00:59:37,308 --> 00:59:38,974 از دنیای کلاهبرداری، 1214 00:59:38,976 --> 00:59:41,143 کلاهبردارها، قماربازهای بزرگ، 1215 00:59:41,145 --> 00:59:42,945 و آدمکش‌هایی که اون رو ساختن. 1216 00:59:42,947 --> 00:59:45,013 پوست سفیدش به ما یه برتری میده. 1217 00:59:45,015 --> 00:59:47,683 من سیاه‌ها رو تلکه می‌کنم، اون دخترا رو. 1218 00:59:47,685 --> 00:59:49,651 "تریک بیبی": آیسبرگ اسلیم نوشتتش 1219 00:59:49,653 --> 00:59:51,653 همونطور که زندگیش کرده بود. 1220 00:59:51,655 --> 00:59:53,255 این دنیای اونه، گاهی وحشیانه، 1221 00:59:53,257 --> 00:59:54,890 اما همیشه واقعی. 1222 00:59:44,892 --> 00:59:56,959 با درجه R. 1223 00:59:56,961 --> 00:59:58,327 ببینیدش. 1224 00:59:58,329 --> 01:00:01,296 "تریک بیبی" در ژانویه ۱۹۷۳ اکران شد 1225 01:00:01,298 --> 01:00:02,965 از یونیورسال پیکچرز 1226 01:00:02,967 --> 01:00:05,834 و واقعاً یکی از اولین 1227 01:00:05,836 --> 01:00:07,603 فیلم‌های به اصطلاح "بلکسپلویتיישِن" بود 1228 01:00:07,605 --> 01:00:10,639 که بر اساس یه داستان واقعی ساخته شده بود. 1229 01:00:10,641 --> 01:00:12,074 من واقعاً طرفدار 1230 01:00:12,076 --> 01:00:14,309 فیلم‌های بلکسپلویتיישِن که دیده بودم، نبودم، 1231 01:00:14,311 --> 01:00:17,946 و "تریک بیبی" رو یکی از اونا نمی‌دونستم. 1232 01:00:17,948 --> 01:00:20,983 یه داستان کلاهبرداری بود. 1233 01:00:20,985 --> 01:00:22,317 صف‌هایی از جاکش‌ها و کلاهبردارها 1234 01:00:22,319 --> 01:00:24,152 دور بلوک در هر شهری بود 1235 01:00:24,154 --> 01:00:25,854 تا این فیلم رو ببینن. 1236 01:00:25,856 --> 01:00:30,225 ما ۲۵ هزار دلار از یونیورسال گرفتیم، 1237 01:00:30,227 --> 01:00:32,294 و اون باهاش اومد خونه. 1238 01:00:32,296 --> 01:00:34,363 چک رو نقد کرد 1239 01:00:34,365 --> 01:00:36,865 و همه‌ش رو نقد آورد، طبیعتاً. 1240 01:00:36,867 --> 01:00:42,237 و یه پالتو پوست سمور سفید بلند 1241 01:00:42,239 --> 01:00:44,306 انداخت رو تخت 1242 01:00:44,308 --> 01:00:47,809 و بعد همه این اسکناس‌های ۱۰۰ دلاری رو. 1243 01:00:47,811 --> 01:00:51,813 گفت، "خب، نظرت در مورد این چیه؟" 1244 01:00:51,815 --> 01:00:54,950 و من گفتم، "می‌تونیم از این خونه گورمون رو گم کنیم." 1245 01:00:54,952 --> 01:00:56,752 و گفتم، "و این چیه؟" 1246 01:00:56,754 --> 01:00:58,387 گفت، "یه پالتو پوست سمور سفید." 1247 01:00:58,389 --> 01:01:01,289 و گفتم، "من هیچوقت بهت نگفتم یه پالتو پوست سمور سفید می‌خوام." 1248 01:01:01,291 --> 01:01:02,891 من از پالتو خوشم نمیاد. 1249 01:01:02,893 --> 01:01:05,761 "این یکی رو قراره بپوشی." 1250 01:01:05,763 --> 01:01:08,830 پس من صاحب یه پالتو پوست سمور سفید ۱۰ هزار دلاری شدم. 1251 01:01:08,832 --> 01:01:13,669 من هیچوقت رابرت رو در حالت سرخوشی ندیدم. 1252 01:01:13,671 --> 01:01:18,006 همه چیز خیلی یکنواخت بود، 1253 01:01:18,008 --> 01:01:21,376 اما اون از این سکوی ادبا 1254 01:01:21,378 --> 01:01:24,880 به دنیای فیلم رفت. 1255 01:01:24,882 --> 01:01:28,183 اون اون لحظه در اوج بودن رو تجربه کرد. 1256 01:01:37,760 --> 01:01:39,461 خب، من واقعاً سعی کردم جاکشی کنم 1257 01:01:39,463 --> 01:01:41,229 با یه کتاب آیسبرگ اسلیم. 1258 01:01:41,231 --> 01:01:44,433 هیچوقت یادم نمیره یه بار، یکی از رفقام به اسم گری، 1259 01:01:44,435 --> 01:01:45,901 چندتا فاحشه داشتیم. 1260 01:01:45,903 --> 01:01:47,235 پس من کت و شلوار جاکشیم رو پوشیدم، 1261 01:01:47,237 --> 01:01:48,403 می‌فهمی چی میگم؟ 1262 01:01:48,405 --> 01:01:51,006 پس ما رفتیم اونجا. 1263 01:01:51,008 --> 01:01:52,908 داشتیم مخشونو می‌زدیم. می‌گفتیم، آره، عزیزم. 1264 01:01:52,910 --> 01:01:54,009 ما واقعاً داریم جاکشی می‌کنیم. 1265 01:01:54,011 --> 01:01:55,877 جاکشی راه افتاده بود. 1266 01:01:55,879 --> 01:01:57,879 اما اینا فاحشه‌های واقعی بودن، پس با جاکشا گشته بودن. 1267 01:01:57,881 --> 01:01:59,414 پس البته که می‌دونستن قضیه چیه. 1268 01:01:59,416 --> 01:02:01,083 پس ما سعی می‌کردیم براشون جاکشی کنیم، 1269 01:02:01,085 --> 01:02:03,785 و وسط جاکشی، 1270 01:02:03,787 --> 01:02:05,087 می‌دویدیم تو اون یکی اتاق، 1271 01:02:05,089 --> 01:02:07,823 کتابای آیسبرگ اسلیم رو باز می‌کردیم، که، هی، 1272 01:02:07,825 --> 01:02:09,391 و بعد می‌دویدیم برمی‌گشتیم. هی، هرزه. 1273 01:02:09,393 --> 01:02:11,793 چه مرگته؟ تو هرزه. 1274 01:02:11,795 --> 01:02:15,764 و اونا می‌گفتن، چند وقته اینکاره‌اید؟ 1275 01:02:15,766 --> 01:02:18,200 روز بعد، اون دوتا فاحشه بیدار شدن 1276 01:02:18,202 --> 01:02:20,001 و ماشینش رو دزدیدن. 1277 01:02:35,384 --> 01:02:38,386 بعد از اینکه "تریک بیبی" رو در سال ۱۹۶۷ نوشت، 1278 01:02:38,388 --> 01:02:42,324 "ماما بلک ویدو" رو در سال ۱۹۶۹ منتشر کرد، 1279 01:02:42,326 --> 01:02:45,927 داستان یک همجنسگرای آفریقایی-آمریکایی. 1280 01:02:45,929 --> 01:02:49,264 همجنسگرایی در اون روزها تابو بود. 1281 01:02:49,266 --> 01:02:51,299 اگه گرایشت رو پنهان می‌کردی، پس پنهان می‌کردی. 1282 01:02:51,301 --> 01:02:52,901 اون واقعاً اون شخصیت‌ها رو 1283 01:02:52,903 --> 01:02:54,903 از اعماق جامعه برداشت 1284 01:02:54,905 --> 01:02:57,405 و به مخاطبی که داشت، معرفی کرد. 1285 01:02:57,407 --> 01:03:00,041 من به خصوص به کتاب مقالاتش علاقه داشتم، 1286 01:03:00,043 --> 01:03:02,544 "روح عریان آیسبرگ اسلیم"، 1287 01:03:02,546 --> 01:03:04,479 که مجموعه‌ای از افکارش بود 1288 01:03:04,481 --> 01:03:08,116 درباره مسائل سیاسی و فرهنگی. 1289 01:03:08,118 --> 01:03:10,819 اون همچنین نامه‌ای به پدرش داره، 1290 01:03:10,821 --> 01:03:14,489 که در اون سعی می‌کنه اون رو دعوت کنه 1291 01:03:14,491 --> 01:03:17,225 تا به زندگیش برگرده. 1292 01:03:17,227 --> 01:03:21,429 بعضی از فصل‌ها، اگه عمیق بخونیدشون، 1293 01:03:21,431 --> 01:03:24,432 واقعاً اشک آدم رو درمیاره چون خیلی اعتراف‌گونه هستن. 1294 01:03:24,434 --> 01:03:26,268 بعد از "روح عریان آیسبرگ اسلیم"، 1295 01:03:26,270 --> 01:03:30,038 "آرزوی مرگ" رو در سال ۱۹۷۷ منتشر می‌کنه. 1296 01:03:30,040 --> 01:03:31,973 داستانی درباره مافیاست. 1297 01:03:31,975 --> 01:03:35,010 اون یه بلوغ هنری رو نشون میده 1298 01:03:35,012 --> 01:03:38,380 با توانایی تصور کردن زندگی‌هایی 1299 01:03:38,382 --> 01:03:41,116 که لزوماً باهاشون تماس مستقیم نداشته. 1300 01:03:41,118 --> 01:03:45,020 در کتاب، شخصیت "تریک بیبی" 1301 01:03:45,022 --> 01:03:47,589 اساساً حاضره یه کلاهبرداری عمیق 1302 01:03:47,591 --> 01:03:49,124 یا یه حقه عمیق رو بازی کنه. 1303 01:03:49,126 --> 01:03:52,194 بعد از خوندن کتاب‌ها، 1304 01:03:52,196 --> 01:03:55,430 یکی گفت، می‌دونستی یارو یه آلبوم داره. 1305 01:03:55,432 --> 01:03:57,432 گفتم، چی؟ 1306 01:03:57,434 --> 01:04:00,602 داشتم فاحشه‌ها رو تو مرکز شهر می‌پاییدم 1307 01:04:00,604 --> 01:04:03,605 درست وسط میدون 1308 01:04:03,607 --> 01:04:06,608 منتظر رفیقم بودم 1309 01:04:06,610 --> 01:04:10,345 چون نقشه داشتم اونجا یه کم علف جور کنم 1310 01:04:10,347 --> 01:04:14,049 و حسابی چِت بودم 1311 01:04:14,051 --> 01:04:17,118 فقط اونجا وایساده بودم و فاحشه‌ها رو دید می‌زدم 1312 01:04:17,120 --> 01:04:18,620 اوه، لعنتی. 1313 01:04:18,622 --> 01:04:21,323 یعنی، صداش بود 1314 01:04:21,325 --> 01:04:24,993 و نحوه گفتنش... "هرزه، اشکات رو پاک کن." 1315 01:04:24,995 --> 01:04:29,130 حالا یه صدا هم به کلمات اضافه شده بود. 1316 01:04:31,133 --> 01:04:34,603 وقتی بچه بودیم، یاد گرفتن اون ذره از زندگی 1317 01:04:34,605 --> 01:04:37,072 کل سبک ما رو تغییر داد. 1318 01:04:37,074 --> 01:04:39,341 ما به اون راه کشیده شدیم. 1319 01:04:39,343 --> 01:04:42,510 یعنی، کل اکیپ من به اون راه کشیده شد. 1320 01:04:42,512 --> 01:04:46,548 همون زندگی‌ای که بهش شکل داده بود 1321 01:04:46,550 --> 01:04:48,550 و همون زندگی‌ای که می‌تونست برگرده 1322 01:04:48,552 --> 01:04:51,620 و به صورت ادبی درباره‌ش بنویسه و تأمل کنه، 1323 01:04:51,622 --> 01:04:55,523 که باید اون رو از اون زندگی بیرون می‌کشید، 1324 01:04:55,525 --> 01:04:57,259 همزمان، 1325 01:04:57,261 --> 01:05:01,596 چون برای یه ناشر درجه سه می‌نویسه، 1326 01:05:01,598 --> 01:05:04,165 با اینکه اون کتاب‌ها دارن می‌فروشن، 1327 01:05:04,167 --> 01:05:07,302 بازم مجبوره به اون زندگی برگرده 1328 01:05:07,304 --> 01:05:08,937 فقط برای اینکه یه لقمه نون سر سفره بذاره 1329 01:05:08,939 --> 01:05:11,006 همزمان که داره درباره‌ش می‌نویسه. 1330 01:05:11,008 --> 01:05:12,173 این مثل یه زندگی دوگانه‌ست، 1331 01:05:12,175 --> 01:05:14,109 زندگی دوگانه رابرت بک. 1332 01:05:14,111 --> 01:05:17,345 اولین باری که واقعاً اسلیم رو دیدم 1333 01:05:17,347 --> 01:05:18,947 در کافه "پاریزین روم" بود 1334 01:05:18,949 --> 01:05:22,183 در تقاطع لا بریا و واشنگتن اینجا در لس‌آنجلس. 1335 01:05:22,185 --> 01:05:24,152 و اونجا می‌نشست، 1336 01:05:24,154 --> 01:05:25,487 و بعد زناش میومدن 1337 01:05:25,489 --> 01:05:27,656 و بهش پول می‌دادن. 1338 01:05:27,658 --> 01:05:30,125 اما یه شب، صدای یه جنجال شنیدم. 1339 01:05:30,127 --> 01:05:31,526 دویدم اون پشت 1340 01:05:31,528 --> 01:05:33,929 تا ببینم چه خبره. 1341 01:05:33,931 --> 01:05:36,031 گفت، "این هرزه جنده برام ۵۰ دلار کوفتی آورده" 1342 01:05:36,033 --> 01:05:37,565 "و تمام روز بیرون بوده." 1343 01:05:37,567 --> 01:05:39,968 و گفت، "هرزه،" 1344 01:05:39,970 --> 01:05:41,970 "تمام روز کدوم گوری بودی؟" 1345 01:05:41,972 --> 01:05:44,339 اون گفت، "خب، پریود بودم" 1346 01:05:44,341 --> 01:05:47,342 "و حالم خوب نبود." 1347 01:05:47,344 --> 01:05:50,011 گفت، "مگه زبونت قفل شده؟" 1348 01:05:50,013 --> 01:05:52,113 - فکر می‌کنید هنوز داشت جاکشی می‌کرد؟ 1349 01:05:52,115 --> 01:05:54,549 چون یکی این رو به شما گفته، ها؟ 1350 01:05:54,551 --> 01:05:56,184 جاکشی برای کی؟ 1351 01:05:56,186 --> 01:05:59,554 دلیلش چی می‌تونست باشه؟ هدفش؟ 1352 01:05:59,556 --> 01:06:01,256 مثلاً، یه گله دختر 1353 01:06:01,258 --> 01:06:04,993 که برن بیرون و... کی این رو بهتون گفته؟ 1354 01:06:04,995 --> 01:06:08,997 اون این فاحشه‌ها رو میاورد تو خونه. 1355 01:06:08,999 --> 01:06:10,465 - خب، اونا دستیارش بودن. 1356 01:06:10,467 --> 01:06:12,534 - اونا مثلاً قرار بود دستیار باشن... 1357 01:06:12,536 --> 01:06:13,969 - یا مسئول تبلیغات. 1358 01:06:13,971 --> 01:06:20,475 - اما رفت و آمد زیادی بین اتاق‌ها بود. 1359 01:06:20,477 --> 01:06:24,980 - من باید ۱۵۰ درصد بگم که این درست نیست. 1360 01:06:24,982 --> 01:06:26,715 مادر من روانی بود. 1361 01:06:26,717 --> 01:06:28,416 هیچ راهی نداشت... 1362 01:06:28,418 --> 01:06:30,251 یعنی، آره، با زن‌های دیگه سکس داشت، 1363 01:06:30,253 --> 01:06:32,253 اما اینکه ازشون پول دربیاره؟ 1364 01:06:32,255 --> 01:06:35,557 نه. اصلاح شده بود. 1365 01:06:37,727 --> 01:06:39,260 - "ویلی و من"، 1366 01:06:39,262 --> 01:06:41,396 یه مجموعه داستان کوتاه، 1367 01:06:41,398 --> 01:06:43,365 آخرین کتابشه که توسط هالووِی هاوس منتشر می‌شه 1368 01:06:43,367 --> 01:06:45,200 در سال ۱۹۷۹. 1369 01:06:45,202 --> 01:06:48,203 - برای هر کدوم از اون کتاب‌ها، 1370 01:06:48,205 --> 01:06:52,707 ما از بنتلی پیش‌پرداخت می‌گرفتیم. 1371 01:06:52,709 --> 01:06:56,378 و بعد حق‌التألیف 1372 01:06:56,380 --> 01:07:00,215 و بنتلی هر چقدر که می‌خواست برای حق‌التألیف پرداخت می‌کرد. 1373 01:07:00,217 --> 01:07:02,083 - خب، صورتحساب‌های حق‌التألیف هالووِی هاوس 1374 01:07:02,085 --> 01:07:05,220 واقعاً خنده‌دارن چون می‌دونی که مسخره‌بازی‌ان 1375 01:07:05,222 --> 01:07:08,790 و هیچ ربطی به هیچ نوع واقعیتی ندارن. 1376 01:07:08,792 --> 01:07:12,627 من خوشحال می‌شم وقتی پول آبجوی من 1377 01:07:12,629 --> 01:07:14,496 در قالب چک حق‌التألیفم میاد. 1378 01:07:14,498 --> 01:07:16,564 - خب، ما یه انتشارات کوچیک بودیم. 1379 01:07:16,566 --> 01:07:21,102 سرمایه‌مون خیلی معمولی بود. 1380 01:07:21,104 --> 01:07:25,707 ما با نویسنده رو راست بودیم، 1381 01:07:25,709 --> 01:07:27,542 این چیزیه که ما پرداخت می‌کنیم، 1382 01:07:27,544 --> 01:07:30,145 و اگه می‌تونی باهاش کنار بیای، 1383 01:07:30,147 --> 01:07:32,714 ما شریک می‌شیم. 1384 01:07:32,716 --> 01:07:37,052 هیچوقت اینطور نبود که یه نویسنده برای هالووِی کار کنه. 1385 01:07:37,054 --> 01:07:40,055 همیشه یه شراکت بود. 1386 01:07:40,057 --> 01:07:44,559 - چندتا نویسنده پیشنهاد شما رو قبول نکردن؟ 1387 01:07:44,561 --> 01:07:46,361 - هیچکدوم. 1388 01:07:46,363 --> 01:07:49,197 - داستانی درباره بنتلی هست 1389 01:07:49,199 --> 01:07:52,333 که یکی از نویسنده‌هاش میره پیشش. 1390 01:07:52,335 --> 01:07:54,135 "گوش کن، می‌دونم داری سرم کلاه میذاری" 1391 01:07:54,137 --> 01:07:56,104 "و باید بیشتر بهم پول بدی." 1392 01:07:56,106 --> 01:07:59,207 و بنتلی پشت میزش نشست 1393 01:07:59,209 --> 01:08:02,844 بلند شد، به سمت پنجره‌ش رفت، 1394 01:08:02,846 --> 01:08:05,513 به خیابون پایین، به ملروز نگاه کرد 1395 01:08:05,515 --> 01:08:06,581 به ماشین‌هایی که رد می‌شدن 1396 01:08:06,583 --> 01:08:10,251 و گفت، "اون خیابون رو اون بیرون می‌بینی؟" 1397 01:08:10,253 --> 01:08:11,586 بله. 1398 01:08:11,588 --> 01:08:15,356 "می‌دونی، کلی نویسنده اون پایین هست." 1399 01:08:15,358 --> 01:08:16,758 "می‌تونم یه سنگ بندازم پایین" 1400 01:08:16,760 --> 01:08:19,160 "و ۲۰ تا نویسنده رو بکشم." 1401 01:08:19,162 --> 01:08:22,297 "من بهت احتیاجی ندارم." 1402 01:08:22,299 --> 01:08:25,233 "اگه می‌خوای من به چاپ کتابات ادامه بدم،" 1403 01:08:25,235 --> 01:08:28,503 "دهن لعنتیت رو ببند و هر چی میدم رو بگیر." 1404 01:08:28,505 --> 01:08:29,671 - اون من رو می‌فرستاد اونجا 1405 01:08:29,673 --> 01:08:32,740 وقتی باید دهن بنتلی سرویس می‌شد 1406 01:08:32,742 --> 01:08:37,545 چون بنتلی چک‌های لعنتی حق‌التألیف رو نمی‌فرستاد. 1407 01:08:37,547 --> 01:08:41,249 - بعد اون شروع کرد به نگاه کردن به برگه‌های ریز حساب 1408 01:08:41,251 --> 01:08:44,586 و می‌گفت، "اینا فروخته شدن؟" 1409 01:08:44,588 --> 01:08:47,589 "اما چک‌ها با هم جور درنمیان." - باهاش نمی‌خونه. 1410 01:08:47,591 --> 01:08:51,593 - با تعداد کتاب‌های فروخته شده جور درنمیاد. 1411 01:08:51,595 --> 01:08:56,131 - اونا همیشه مبلغی رو دریافت می‌کردن 1412 01:08:56,133 --> 01:08:57,332 که باید دریافت می‌کردن. 1413 01:08:57,334 --> 01:08:58,867 ما کارمون رو صادقانه انجام می‌دادیم. 1414 01:08:58,869 --> 01:09:02,203 ما هیچوقت از نویسنده‌هامون سوءاستفاده نکردیم 1415 01:09:02,205 --> 01:09:03,638 چون اونا، در واقع، 1416 01:09:03,640 --> 01:09:05,640 نون و آب ما بودن. 1417 01:09:05,642 --> 01:09:08,543 به هالووِی تماس‌های زیادی گرفته می‌شد 1418 01:09:08,545 --> 01:09:12,714 برای حضور در مراسم، امضای کتاب و غیره، 1419 01:09:12,716 --> 01:09:15,517 و ما از تک تکشون استفاده می‌کردیم 1420 01:09:15,519 --> 01:09:17,852 چون تبلیغات و بازاریابی بیشتری بود. 1421 01:09:17,854 --> 01:09:20,221 - اون قطعاً خیلی بیرون از خونه بود 1422 01:09:20,223 --> 01:09:22,490 وقتی کتاب‌ها شروع به موفقیت کردن. 1423 01:09:22,492 --> 01:09:24,726 فاصله بین پدر و مادرم این بود 1424 01:09:24,728 --> 01:09:26,427 که اون یه جورایی دور شده بود، 1425 01:09:26,429 --> 01:09:28,830 و داشت به این نویسنده تبدیل می‌شد. 1426 01:09:28,832 --> 01:09:31,366 "در واقع دوباره یه جاکش شده"، این چیزی بود که مادرم می‌گفت. 1427 01:09:31,368 --> 01:09:33,401 می‌دونی، اون دوباره برگشته بیرون 1428 01:09:33,403 --> 01:09:37,372 و مادرم با چهارتا بچه تو خونه تنها مونده. 1429 01:09:37,374 --> 01:09:38,640 اون ناراحت بود، 1430 01:09:38,642 --> 01:09:41,342 و این باعث یه رابطه ناخوشایند شد. 1431 01:09:41,344 --> 01:09:44,546 - شما هیچ ایده‌ای ندارید چه شکلی بود. 1432 01:09:44,548 --> 01:09:46,414 من چهارتا بچه داشتم که باید غذا می‌دادم، 1433 01:09:46,416 --> 01:09:49,517 لباس می‌شستم، خونه تمیز می‌کردم، 1434 01:09:49,519 --> 01:09:51,719 تایپ می‌کردم، 1435 01:09:51,721 --> 01:09:53,521 و دیابتش تشخیص داده شده بود، 1436 01:09:53,523 --> 01:09:56,424 پس من اون ترومای 1437 01:09:56,426 --> 01:09:59,827 مراقبت از اون رو هم داشتم. 1438 01:09:59,829 --> 01:10:02,764 - مادرم خیلی الکل می‌نوشید، 1439 01:10:02,766 --> 01:10:05,366 و واقعاً غمگین و افسرده بود 1440 01:10:05,368 --> 01:10:10,305 به خاطر عیاشی‌های پدرم تو شهر و این چیزا. 1441 01:10:10,307 --> 01:10:11,773 معتقدم افسردگی زیادی 1442 01:10:11,775 --> 01:10:13,408 در اون زمان شروع شد. 1443 01:10:16,312 --> 01:10:18,780 - اون باید با من بهتر رفتار می‌کرد. 1444 01:10:18,782 --> 01:10:21,749 با این حال، با من بدرفتار نبود. 1445 01:10:21,751 --> 01:10:24,619 و من کسی بودم که همیشه دعواها رو شروع می‌کردم، 1446 01:10:24,621 --> 01:10:26,454 و وقتی خیلی داغ می‌شدن، 1447 01:10:26,456 --> 01:10:28,690 اون کسی بود که خونه رو ترک می‌کرد. 1448 01:10:28,692 --> 01:10:31,693 - مادرم وقتی دعوا می‌کردن، پدرم رو "خدا" صدا می‌زد. 1449 01:10:31,695 --> 01:10:33,261 می‌گفت "تو خدایی، پس باید همه چیز رو بدونی." 1450 01:10:33,263 --> 01:10:37,465 و این یه اصطلاح محبت‌آمیز نبود. 1451 01:10:37,467 --> 01:10:39,901 اون یه کم از اون توجه رو می‌خواست 1452 01:10:39,903 --> 01:10:43,404 و دلش می‌خواست سفر کنه 1453 01:10:43,406 --> 01:10:44,672 و باهاش کارایی انجام بده. 1454 01:10:44,674 --> 01:10:47,909 احتمالاً جشن بیشتری برای زندگیمون می‌خواست 1455 01:10:47,911 --> 01:10:50,612 از این نظر که، مثلاً، 1456 01:10:50,614 --> 01:10:52,247 حالا ما یه خونه خوب داریم، 1457 01:10:52,249 --> 01:10:54,482 و این فقط باعث شد اون دورتر بشه. 1458 01:10:54,484 --> 01:10:56,818 - اون کاملاً تنها بود. 1459 01:10:56,820 --> 01:11:00,822 تنها کسی که داشت 1460 01:11:00,824 --> 01:11:02,423 و به طور مداوم میومد 1461 01:11:02,425 --> 01:11:04,559 "آر. جی. آرمسترانگ" بود. 1462 01:11:04,561 --> 01:11:06,561 و اون و آر. جی. اونجا می‌نشستن 1463 01:11:06,563 --> 01:11:09,264 و فیلمنامه می‌نوشتن. 1464 01:11:09,266 --> 01:11:11,699 گفتم، "باب، چرا رمان نمی‌نویسی؟" 1465 01:11:11,701 --> 01:11:14,335 "از وقتی تو این خونه‌ایم یه کلمه لعنتی هم ننوشتی." 1466 01:11:14,337 --> 01:11:16,537 "چرا نمی‌نویسی؟" 1467 01:11:16,539 --> 01:11:18,506 "چند بار دیگه باید برم اونجا" 1468 01:11:18,508 --> 01:11:20,308 "و دهن اون یهودی رو سرویس کنم" 1469 01:11:20,310 --> 01:11:21,876 "و مجبورش کنم یه کم پول بیشتر بده" 1470 01:11:21,878 --> 01:11:23,945 "تا شکم این بچه‌ها رو سیر کنم؟" 1471 01:11:23,947 --> 01:11:26,848 و بعد من یه کار پاره‌وقت پیدا کردم. 1472 01:11:26,850 --> 01:11:30,451 و بعد اون نوشتن رو کلاً ول کرد. 1473 01:11:30,453 --> 01:11:33,521 و بهش گفتم، "نه. نه عزیزم." 1474 01:11:33,523 --> 01:11:36,291 "قرار نیست من رو تلکه کنی، باشه؟" 1475 01:11:36,293 --> 01:11:39,427 "من تو عمرم کرایه هیچ مردی رو ندادم،" 1476 01:11:39,429 --> 01:11:42,830 "و مطمئنم قصد ندارم" 1477 01:11:42,832 --> 01:11:45,033 "حالا شروع کنم به پرداخت کرایه تو." 1478 01:11:45,035 --> 01:11:47,368 "یا کاری که بلدی رو انجام میدی،" 1479 01:11:47,370 --> 01:11:51,372 "و بذار یه پولی تو این خونه بیاد،" 1480 01:11:51,374 --> 01:11:54,542 "یا اینجا رو کون گشادت بشین" 1481 01:11:54,544 --> 01:11:56,844 "و من با بچه‌هام از اینجا میرم." 1482 01:11:56,846 --> 01:11:59,514 و همین کار رو هم کردم. 1483 01:12:08,824 --> 01:12:10,625 - اون نمی‌خواست خانواده‌ش رو ترک کنه. 1484 01:12:10,627 --> 01:12:12,460 اون تنها چیزی بود که داشت. 1485 01:12:12,462 --> 01:12:15,797 تمام تلاشش برای ما بود. 1486 01:12:15,799 --> 01:12:17,832 - آره، فکر کنم مادرم... - اون این کار رو فقط برای... 1487 01:12:17,834 --> 01:12:19,367 صبر کن. صبر کن. 1488 01:12:19,369 --> 01:12:21,369 - فکر کنم اون کسی بود که می‌خواست از شهر بره. 1489 01:12:21,371 --> 01:12:24,839 - اون اون کار لعنتی رو به هیچ دلیل دیگه‌ای نکرد 1490 01:12:24,841 --> 01:12:26,908 جز برای بچه‌هاش و زنش. 1491 01:12:26,910 --> 01:12:28,443 - اوم هوم. 1492 01:12:28,445 --> 01:12:30,778 - و مجبور شد به خاطر اون بره، 1493 01:12:30,780 --> 01:12:33,414 چون اون دیوونه بود و عقلش رو از دست داده بود. 1494 01:12:33,416 --> 01:12:40,521 - پدرم بلد نبود چطور تو یه رابطه باشه، 1495 01:12:40,523 --> 01:12:44,359 چه با یه زن، چه با یه رفیق، 1496 01:12:44,361 --> 01:12:46,794 و قطعاً نه با بچه‌ها. 1497 01:12:50,532 --> 01:12:53,534 - من هنوز نتونستم 1498 01:12:53,536 --> 01:12:56,471 بفهمم چی بود، 1499 01:12:56,473 --> 01:12:59,707 اما یه نیازی بود که اون به من داشت 1500 01:12:59,709 --> 01:13:03,845 که وقتی رفتم، درهم شکستش. 1501 01:13:03,847 --> 01:13:08,383 چون فکر نمی‌کرد این کار رو بکنم. 1502 01:13:08,385 --> 01:13:11,519 اون باورش نمی‌شد که ترکش کنم. 1503 01:13:46,021 --> 01:13:47,688 - اواخر عمرش، 1504 01:13:47,690 --> 01:13:49,757 تو یه سوئیت یک اتاقه زندگی می‌کرد 1505 01:13:49,759 --> 01:13:52,460 در تقاطع خیابان ۴۸ و کرنشا. 1506 01:13:52,462 --> 01:13:54,629 دیابت ازش کار کشیده بود، 1507 01:13:54,631 --> 01:13:56,197 و اون زمان با یه زن دیگه 1508 01:13:56,199 --> 01:13:59,000 ازدواج کرده بود. 1509 01:13:59,002 --> 01:14:01,436 - بعد از اینکه "آرزوی مرگ" رو خوندم، 1510 01:14:01,438 --> 01:14:04,505 نامه‌ای براش نوشتم و برای نوشتنش ازش تشکر کردم 1511 01:14:04,507 --> 01:14:07,775 و هیچوقت انتظار پاسخ نداشتم. 1512 01:14:07,777 --> 01:14:10,912 اوه، شماره تلفنم رو تو نامه گذاشته بودم، 1513 01:14:10,914 --> 01:14:13,214 و چند هفته بعد زنگ زد 1514 01:14:13,216 --> 01:14:15,550 و ما شروع به صحبت کردیم. 1515 01:14:15,552 --> 01:14:18,920 - اما اون فقط اجازه می‌داد اون بیاد و سر بزنه. 1516 01:14:18,922 --> 01:14:22,089 ما بیشتر در انزوا بودیم، 1517 01:14:22,091 --> 01:14:24,792 تقریباً در خلوت. 1518 01:14:24,794 --> 01:14:27,595 - فکر می‌کنم سلامتیش واقعاً در حال تحلیل رفتن بود، 1519 01:14:27,597 --> 01:14:30,665 و مدتی بود که این اتفاق داشت میفتاد، 1520 01:14:30,667 --> 01:14:32,700 می‌خوام بگم یه شش سالی بود 1521 01:14:32,702 --> 01:14:35,570 که داشت دیالیز می‌شد. 1522 01:14:35,572 --> 01:14:37,839 وقتی بدنت داره از کار میفته، 1523 01:14:37,841 --> 01:14:41,742 این تقریباً خلاقیتت رو از بین می‌بره. 1524 01:14:41,744 --> 01:14:44,846 اما، اون واقعاً 1525 01:14:44,848 --> 01:14:47,548 به اتفاقات دنیا اهمیت می‌داد. 1526 01:14:47,550 --> 01:14:49,684 وقایع دنیا واقعاً مهم بود. 1527 01:14:49,686 --> 01:14:51,853 واقعاً مهم بود که ما ابزار لازم رو داشته باشیم 1528 01:14:51,855 --> 01:14:54,021 تا وارد هر اتفاقی که در دنیا میفته، بشیم. 1529 01:14:54,023 --> 01:14:56,791 - باید به این درک برسی 1530 01:14:56,793 --> 01:15:01,696 که وقتی از نوع خودت بهره‌کشی می‌کنی، 1531 01:15:01,698 --> 01:15:05,032 در واقع داری ضد انقلاب عمل می‌کنی. 1532 01:15:05,034 --> 01:15:07,568 که داری مبارزه سیاه‌پوستان رو 1533 01:15:07,570 --> 01:15:08,870 لنگ و فلج می‌کنی، 1534 01:15:08,872 --> 01:15:10,638 مبارزه برای آزادی و وقار. 1535 01:15:10,640 --> 01:15:13,808 - اون خدای من بود. شوخی می‌کنید؟ 1536 01:15:13,810 --> 01:15:15,610 من می‌دونستم اون چیزایی می‌دونه 1537 01:15:15,612 --> 01:15:19,747 که مردم... نمی‌دونن. 1538 01:15:19,749 --> 01:15:22,149 نمی‌دونن، هیچوقت نمی‌فهمن، 1539 01:15:22,151 --> 01:15:23,718 یا حتی تلاش نمی‌کنن. 1540 01:15:23,720 --> 01:15:24,986 چون مجبور نبودن. 1541 01:15:24,988 --> 01:15:27,154 چون یه سیستم حمایتی داشتن، 1542 01:15:27,156 --> 01:15:29,190 چیزی که اون هیچوقت نداشت. 1543 01:15:29,192 --> 01:15:31,626 یعنی، وقتی اون دفعه دستگیر شدم... 1544 01:15:31,628 --> 01:15:32,693 اون تنها باری بود 1545 01:15:32,695 --> 01:15:34,295 که وقتی اون زنده بود دستگیر شدم. 1546 01:15:34,297 --> 01:15:35,997 از اون موقع به بعد خیلی بارها بوده. 1547 01:15:35,999 --> 01:15:38,232 - اوه، پسر. 1548 01:15:38,234 --> 01:15:42,270 - به هر حال، با ۱۰ کیلو کوکائین دستگیر شدم 1549 01:15:42,272 --> 01:15:43,905 و یک میلیون دلار پول نقد. 1550 01:15:43,907 --> 01:15:45,806 پس اونا به پدرم زنگ زدن 1551 01:15:45,808 --> 01:15:47,875 چون می‌خواستن بهم ۵۰ سال حبس بدن. 1552 01:15:47,877 --> 01:15:50,878 فکر کردم این باید تماس تلفنی ترسناکی باشه، 1553 01:15:50,880 --> 01:15:53,180 اما نبود چون اون خیلی راحت برخورد کرد... 1554 01:15:53,182 --> 01:15:55,816 "آها، و بعد چی داشتی" 1555 01:15:55,818 --> 01:15:57,919 "در اختیارت، عزیز من؟" 1556 01:15:57,921 --> 01:16:01,022 "هیچی، بابا. قسم می‌خورم. دروغ نمی‌گم." 1557 01:16:03,226 --> 01:16:04,926 و اون گفت، "باشه." 1558 01:16:04,928 --> 01:16:06,294 "همین الان به دادستان زنگ می‌زنم" 1559 01:16:06,296 --> 01:16:07,995 "و برات وساطت می‌کنم." 1560 01:16:07,997 --> 01:16:10,831 و همین کار رو هم کرد، و من باورم نمی‌شد. 1561 01:16:10,833 --> 01:16:12,600 و نذاشت هیچی مانع... 1562 01:16:12,602 --> 01:16:17,972 مانع این بشه که خودش رو در اختیارت بذاره 1563 01:16:17,974 --> 01:16:19,874 اگه بهش احتیاج داشتی. 1564 01:16:19,876 --> 01:16:21,776 - اون خیلی حامی بود 1565 01:16:21,778 --> 01:16:25,346 از این نظر که، بهت یه جورایی... 1566 01:16:25,348 --> 01:16:28,015 یه بینشی می‌داد درباره آینده، 1567 01:16:28,017 --> 01:16:29,917 دختر بودن، زن بودن. 1568 01:16:29,919 --> 01:16:31,786 وقتی نوجوان بودم، 1569 01:16:31,788 --> 01:16:33,287 نمی‌خواستم به هیچی از حرفاش گوش بدم، 1570 01:16:33,289 --> 01:16:35,890 مثل هر دختر نوجوونی، 1571 01:16:35,892 --> 01:16:37,258 اما اون داشت بهم عشق می‌داد. 1572 01:16:37,260 --> 01:16:38,793 اون موقع فکر نمی‌کردم عشقه. 1573 01:16:38,795 --> 01:16:40,628 فقط فکر می‌کردم اون، می‌دونی، 1574 01:16:40,630 --> 01:16:43,631 این پدر بی‌خیاله. 1575 01:16:43,633 --> 01:16:46,601 اما حالا، مشخصه که، آره، اون عشق بود. 1576 01:17:13,261 --> 01:17:16,263 روز سوم شورش‌ها بود، 1577 01:17:16,265 --> 01:17:18,666 لس آنجلس، سر قضیه رادنی کینگ. 1578 01:17:18,668 --> 01:17:20,801 و کاملاً مشخص بود 1579 01:17:20,803 --> 01:17:24,005 که حال پدرم خوب نیست. 1580 01:17:24,007 --> 01:17:25,873 - قانقاریا گرفته بود 1581 01:17:25,875 --> 01:17:27,174 به خاطر دیابت تو پاش، 1582 01:17:27,176 --> 01:17:29,243 و قرار بود مجبور بشه 1583 01:17:29,245 --> 01:17:32,146 بعضی از قسمت‌هاش رو قطع کنه. 1584 01:17:32,148 --> 01:17:34,915 - ملودی از دفتر بهم زنگ زد، 1585 01:17:34,917 --> 01:17:37,885 و گفت "بابا تو بیمارستانه" 1586 01:17:37,887 --> 01:17:40,755 "و می‌خوان پاش رو قطع کنن،" 1587 01:17:40,757 --> 01:17:43,724 "و اون اجازه نمیده پاش رو قطع کنن." 1588 01:17:43,726 --> 01:17:49,163 و گفتم، "ملودی، دوباره به بابات زنگ بزن" 1589 01:17:49,165 --> 01:17:53,234 "و بهش بگو که میام ببینمش" 1590 01:17:53,236 --> 01:17:55,703 "و بهش بگو گفتم شب بخیر." 1591 01:17:55,705 --> 01:17:58,005 و اون همون شب مُرد. 1592 01:18:05,280 --> 01:18:10,951 هر بار که دستم رو دراز کردم 1593 01:18:10,953 --> 01:18:13,154 تا بهش نشون بدم 1594 01:18:13,156 --> 01:18:17,158 که اون خصومت دیگه اونقدر قوی و خروشان نیست 1595 01:18:17,160 --> 01:18:21,362 که در ابتدا بود، 1596 01:18:21,364 --> 01:18:23,864 یه اتفاق بدی براش میفتاد. 1597 01:18:26,301 --> 01:18:28,169 - من فرانسه بودم. 1598 01:18:28,171 --> 01:18:30,337 تا وقتی رسیدم اینجا، اون уже مرده بود، 1599 01:18:30,339 --> 01:18:33,140 و وقتی هواپیما رو باند فرودگاه نشست، فهمیدم. 1600 01:18:36,745 --> 01:18:39,346 - تماسی از بتی داشتم، 1601 01:18:39,348 --> 01:18:43,851 و گفت، "لئون، بابا رفت." 1602 01:19:01,336 --> 01:19:04,038 - من یکی از تابوت‌کش‌ها تو مراسم تدفینش بودم. 1603 01:19:04,040 --> 01:19:05,840 می‌دونم هیچوقت زنا تابوت‌کش نمی‌شن. 1604 01:19:05,842 --> 01:19:07,842 - اما اون درست همونجا بود. 1605 01:19:07,844 --> 01:19:09,310 - من درست همونجا بودم. 1606 01:19:11,913 --> 01:19:14,949 - هیچوقت فرصت نکردم بزرگ بشم 1607 01:19:14,951 --> 01:19:18,519 و یه جورایی برای اینکه ازش دور بودم، عذرخواهی کنم. 1608 01:19:18,521 --> 01:19:21,856 اون در حالی مُرد که رابطه‌مون خیلی خیلی بد بود، 1609 01:19:21,858 --> 01:19:24,959 که خب... 1610 01:19:24,961 --> 01:19:29,530 همه حسرت‌هایی دارن، پس... 1611 01:19:31,533 --> 01:19:36,437 - هیچکس نمی‌فهمید که اون چقدر تأثیرگذار بود و هست، 1612 01:19:36,439 --> 01:19:40,474 حتی امروز، ۲۰ سال بعد از مرگش، 1613 01:19:40,476 --> 01:19:42,476 با توجه به سبکی که زندگی می‌کرد و چیزایی که داشت. 1614 01:19:42,478 --> 01:19:44,011 اون هیچی نداشت. 1615 01:19:44,013 --> 01:19:47,815 - اگه می‌دونستم اوضاع اونقدر بده، 1616 01:19:47,817 --> 01:19:50,184 فکر کنم می‌رفتم 1617 01:19:50,186 --> 01:19:52,520 و می‌گفتم اشکالی نداره، من ازت مراقبت می‌کنم. 1618 01:19:52,522 --> 01:19:54,855 فکر نمی‌کنم می‌ذاشتم... 1619 01:19:54,857 --> 01:19:58,993 فکر نمی‌کنم می‌ذاشتم اونجوری بمونه. 1620 01:19:58,995 --> 01:20:02,229 باورم نمیشه که می‌ذاشتم. 1621 01:20:02,231 --> 01:20:07,234 نمی‌تونستم چون اون بخشی از من بود. 1622 01:20:07,236 --> 01:20:10,471 یعنی، ما "آیسبرگ اسلیم" رو با هم ساختیم. 1623 01:20:13,975 --> 01:20:15,976 این یه فرایند یه نفره نبود، 1624 01:20:15,978 --> 01:20:20,581 یه فرایند دو نفره بود. 1625 01:20:20,583 --> 01:20:25,252 اون آدم فوق‌العاده‌ای بود، 1626 01:20:25,254 --> 01:20:27,454 و من دوستش دارم 1627 01:20:27,456 --> 01:20:29,123 و دلم براش تنگ می‌شه. 1628 01:20:48,176 --> 01:20:51,045 - کتاب‌های آیسبرگ اسلیم همیشه خوب می‌فروشن. 1629 01:20:51,047 --> 01:20:54,014 همیشه خوب فروختن، و وقتی سفارش می‌دیم، 1630 01:20:54,016 --> 01:20:56,483 ۵۰ یا ۱۰۰ تا همزمان سفارش می‌دیم 1631 01:20:56,485 --> 01:20:58,185 تا مطمئن بشیم هیچوقت تموم نمی‌کنیم. 1632 01:20:58,187 --> 01:21:00,120 بعضی وقتا یکی میاد 1633 01:21:00,122 --> 01:21:02,022 و واقعاً از هر کدوم یکی برمی‌داره 1634 01:21:02,024 --> 01:21:05,125 چون مردم می‌خوان اونا رو به دوستاشون بدن 1635 01:21:05,127 --> 01:21:07,895 و کل مجموعه رو داشته باشن، پس جالبه. 1636 01:21:07,897 --> 01:21:09,530 - پذیرش آیسبرگ اسلیم 1637 01:21:09,532 --> 01:21:11,498 واقعاً جهانی بوده. 1638 01:21:11,500 --> 01:21:14,001 اگه اشتباه نکنم، 1639 01:21:14,003 --> 01:21:17,972 فکر کنم به ۸ یا ۱۰ زبان ترجمه شده. 1640 01:21:17,974 --> 01:21:20,541 ناشران بین‌المللی، عمدتاً، 1641 01:21:20,543 --> 01:21:22,610 همه آدم‌های معتبری هستن، 1642 01:21:22,612 --> 01:21:26,580 که احساس کردن اینجا ارزش زیادی وجود داره. 1643 01:21:26,582 --> 01:21:31,151 - اون می‌گفت، "من می‌تونستم هر چیزی بشم." 1644 01:21:31,153 --> 01:21:33,888 "من می‌تونستم کسی بشم." 1645 01:21:33,890 --> 01:21:35,222 گفتم، "فکر می‌کنی چه کوفتی هستی؟" 1646 01:21:35,224 --> 01:21:36,490 "تو یه نویسنده‌ای" 1647 01:21:36,492 --> 01:21:39,260 "که میلیون‌ها میلیون نفر می‌خوننت." 1648 01:21:39,262 --> 01:21:41,362 "تو کسی هستی." 1649 01:21:41,364 --> 01:21:44,064 - برای توصیف زندگی آیسبرگ اسلیم، 1650 01:21:44,066 --> 01:21:46,133 می‌گفتم این یه داستان نیست 1651 01:21:46,135 --> 01:21:48,369 برای جذاب نشون دادن زندگی یه آدم کاردرست. 1652 01:21:48,371 --> 01:21:51,171 بلکه یه داستان رستگاریه. 1653 01:22:11,059 --> 01:22:16,163 - سهم اون در ادبیات آفریقایی-آمریکایی 1654 01:22:16,165 --> 01:22:18,532 توسط هیچکس تکرار نشده. 1655 01:22:18,534 --> 01:22:25,506 اون واقعاً یه نماد در این ژانر بود. 1656 01:22:25,508 --> 01:22:28,275 - آیسبرگ اسلیم نماینده تغییره. 1657 01:22:28,277 --> 01:22:30,444 اون نماینده... مثل یه چراغ امیده 1658 01:22:30,446 --> 01:22:32,613 برای هر کسی که در شرایط فقیرانه زندگی می‌کنه 1659 01:22:32,615 --> 01:22:34,181 که می‌خواد تغییر کنه، 1660 01:22:34,183 --> 01:22:36,650 و دنبال اون راه فراره. 1661 01:22:36,652 --> 01:22:39,019 - من یه نویسنده پرفروش نیویورک تایمز هستم، 1662 01:22:39,021 --> 01:22:41,388 و اگه آیسبرگ اسلیم نبود، 1663 01:22:41,390 --> 01:22:44,258 احتمالاً حتی یه جایگاهی هم نداشتم. 1664 01:22:44,260 --> 01:22:47,494 اون یکی از پیشگامانه، شکی درش نیست. 1665 01:22:47,496 --> 01:22:51,131 - اسم شرکت کتاب "کش مانی کانتنت" هست، 1666 01:22:51,133 --> 01:22:52,366 و ما قطعاً به این واقعیت افتخار می‌کنیم 1667 01:22:52,368 --> 01:22:55,469 که کتاب‌های آیسبرگ اسلیم رو منتشر می‌کنیم. 1668 01:22:55,471 --> 01:23:00,574 فکر می‌کنم مهمه که از میراثش محافظت کنیم. 1669 01:23:00,576 --> 01:23:04,144 این کتاب‌ها تا ابد زنده خواهند موند، تضمینی. 1670 01:23:04,146 --> 01:23:06,647 - اونایی از ما که آیسبرگ اسلیم رو می‌شناسن 1671 01:23:06,649 --> 01:23:10,651 اون رو کنار بالدوین و چستر هایمز قرار می‌دن، 1672 01:23:10,653 --> 01:23:14,154 ریچارد رایت و حتی الکس هیلی. 1673 01:23:14,156 --> 01:23:16,023 به عنوان کادوی پایان فیلمبرداری 1674 01:23:16,025 --> 01:23:18,659 برای هر فیلمی که تا حالا کار کردم، 1675 01:23:18,661 --> 01:23:23,030 به کل بازیگران و عوامل کپی‌هایی از "جاکش" میدم. 1676 01:23:23,032 --> 01:23:25,199 تمام سؤالات زندگی 1677 01:23:25,201 --> 01:23:28,402 می‌تونه جواب داده بشه اگه این کتاب رو بخونی. 1678 01:23:28,404 --> 01:23:32,072 - با خوندن کتاب‌های آیسبرگ اسلیم و واقعاً درک کردنش، 1679 01:23:32,074 --> 01:23:33,607 فهمیدم که تنها راه 1680 01:23:33,609 --> 01:23:36,677 برای تعریف یه داستان اینه که هر دو طرفش رو بگی. 1681 01:23:36,679 --> 01:23:41,148 هر وقت به یه آهنگ آیس-تی گوش می‌دادی، 1682 01:23:41,150 --> 01:23:43,550 بازی هست، اما روی دیگر سکه هم هست. 1683 01:23:43,552 --> 01:23:47,087 - اون واقعاً قلب بزرگی داشت، 1684 01:23:47,089 --> 01:23:49,189 حتی با اینکه هیچوقت به کسی نشون نداد. 1685 01:23:49,191 --> 01:23:51,392 فکر می‌کنم قلبش 1686 01:23:51,394 --> 01:23:54,495 نصف مواقع داشت تو سینه‌ش منفجر می‌شد. 1687 01:23:57,298 --> 01:23:59,433 - می‌دونید، برادر بک، 1688 01:23:59,435 --> 01:24:03,337 زندگی‌نامه شما، "جاکش"، که نوشتید، 1689 01:24:03,339 --> 01:24:05,739 ممکنه خیلی از برادرای جوون رو تشویق کرده باشه 1690 01:24:05,741 --> 01:24:08,042 که جاکش بشن. 1691 01:24:08,044 --> 01:24:09,777 چه حسی در این باره دارید؟ 1692 01:24:09,779 --> 01:24:13,213 - فکر می‌کنم خیلی تأسف‌باره 1693 01:24:13,215 --> 01:24:19,353 که خیلی از مردان جوان سیاه‌پوست گمراهی بودن 1694 01:24:19,355 --> 01:24:21,355 که باید بهتر می‌فهمیدن، 1695 01:24:21,357 --> 01:24:25,092 که کل پیام کتاب رو نفهمیدن، 1696 01:24:25,094 --> 01:24:28,695 و اون این بود که هیچ چیز خوبی 1697 01:24:28,697 --> 01:24:31,498 نصیب من نشد جز زندان 1698 01:24:31,500 --> 01:24:34,268 و اعتیاد به هروئین 1699 01:24:34,270 --> 01:24:36,670 و فلاکت 1700 01:24:36,672 --> 01:24:40,174 و تباهی کامل زندگیم. 1701 01:24:40,176 --> 01:24:46,580 من احمقانه سعی کردم چیزی رو مفت به دست بیارم. 1702 01:24:46,582 --> 01:24:48,649 و هر وقت سعی کنی چیزی رو مفت به دست بیاری، 1703 01:24:48,651 --> 01:24:51,418 قراره عذاب بکشی... 1704 01:24:51,420 --> 01:24:53,220 یه جوری. 1705 01:24:56,391 --> 01:24:58,625 این یه دنیای مردونه‌ست 1706 01:25:01,830 --> 01:25:04,164 این یه دنیای مردونه‌ست 1707 01:25:08,136 --> 01:25:10,771 اما هیچی نبود 1708 01:25:10,773 --> 01:25:16,743 هیچی، بدون یه زن یا یه دختر 1709 01:25:22,317 --> 01:25:28,655 می‌بینی، مرد ماشین‌ها رو ساخت 1710 01:25:28,657 --> 01:25:33,227 تا ما رو تو جاده‌ها ببره 1711 01:25:33,229 --> 01:25:38,732 مرد قطار رو ساخت 1712 01:25:38,734 --> 01:25:43,303 تا بارهای سنگین رو حمل کنه 1713 01:25:43,305 --> 01:25:46,907 مرد چراغ برق رو ساخت 1714 01:25:46,909 --> 01:25:51,912 تا ما رو از تاریکی بیرون بیاره 1715 01:25:51,914 --> 01:25:56,350 مرد قایق رو برای آب ساخت 1716 01:25:56,352 --> 01:25:58,919 مثل نوح که کشتی رو ساخت 1717 01:25:58,921 --> 01:26:04,291 این یه دنیای مردونه، مردونه، مردونه‌ست 1718 01:26:04,293 --> 01:26:05,626 اما هیچی نبود 1719 01:26:05,628 --> 01:26:09,596 هیچی، بدون یه زن یا یه دختر 1720 01:26:18,306 --> 01:26:23,210 مرد به دختربچه‌های کوچولو فکر می‌کنه 1721 01:26:23,212 --> 01:26:27,748 و به پسربچه‌ها 1722 01:26:27,750 --> 01:26:31,919 مرد خوشحالشون می‌کنه 1723 01:26:31,921 --> 01:26:36,557 چون مرد براشون اسباب‌بازی می‌سازه 1724 01:26:36,559 --> 01:26:39,259 و بعد از اینکه مرد همه چیز رو ساخت 1725 01:26:39,261 --> 01:26:43,197 هر چیزی که می‌تونه 1726 01:26:43,199 --> 01:26:46,466 می‌دونی که مرد پول درمیاره 1727 01:26:46,468 --> 01:26:49,469 تا از مردای دیگه خرید کنه 1728 01:26:52,473 --> 01:26:56,677 این یه دنیای مردونه‌ست 1729 01:26:56,679 --> 01:26:58,245 اما هیچی نبود 1730 01:26:58,247 --> 01:27:00,480 هیچی، حتی یه چیز کوچیک 1731 01:27:00,482 --> 01:27:03,517 بدون یه زن یا یه دختر 1732 01:27:08,823 --> 01:27:12,226 اون گمشده 1733 01:27:12,228 --> 01:27:13,827 در این سرگردانی 1734 01:27:17,232 --> 01:27:21,001 اون گمشده 1735 01:27:21,003 --> 01:27:23,303 در این تلخی 1736 01:27:26,007 --> 01:27:27,407 اون گمشده 1737 01:27:28,305 --> 01:28:28,405 Watch Online Movies and Series for FREE www.osdb.link/lm