"Krapopolis" John Fate Comes a-Knockin'

ID13192652
Movie Name"Krapopolis" John Fate Comes a-Knockin'
Release Name Krapopolis.S02E10.720p.HEVC.x265-MeGusta[EZTVx.to]
Year2025
Kindtv
LanguagePersian
IMDB ID35217869
Formatsrt
Download ZIP
1 00:00:03,150 --> 00:00:04,470 بابا، انگار عادیه. 2 00:00:04,560 --> 00:00:07,320 آره؟ خب، دقیق‌تر نگاه کن. قسم می‌خورم یه خال گوشتی حس می‌کنم. 3 00:00:07,410 --> 00:00:09,590 می‌بینی چه سیلی‌ای به چشم‌هایم زده‌ام؟ 4 00:00:09,670 --> 00:00:10,990 اینها چشم‌های آرگوس هستند. 5 00:00:11,160 --> 00:00:13,170 اگر چیزی آنجا بود، حتماً آن را می‌دیدم. 6 00:00:14,920 --> 00:00:17,010 یکی از بیرون داره در خونه‌مون رو می‌زنه. چرا؟ 7 00:00:17,090 --> 00:00:18,350 من هیچ ایده‌ای نداشتم. 8 00:00:18,500 --> 00:00:20,550 ببخشید. چرا درِ خانه‌ی ما را می‌زنید؟ 9 00:00:20,770 --> 00:00:22,850 این کار جدیدی است که مردم با درها انجام می‌دهند. 10 00:00:22,930 --> 00:00:24,090 به آن ضربه زدن می‌گویند. 11 00:00:24,260 --> 00:00:25,270 این جالب به نظر می‌رسد. 12 00:00:26,510 --> 00:00:28,170 شما فقط این کار را از بیرون انجام می‌دهید. 13 00:00:28,340 --> 00:00:29,690 یعنی می‌خوای بیای داخل. 14 00:00:29,840 --> 00:00:31,690 آیا به مفهوم مربوط است؟ 15 00:00:31,860 --> 00:00:33,340 از کوبیدن در؟ 16 00:00:33,510 --> 00:00:35,920 من باور ندارم که این به کوبیدن در مربوط باشد، 17 00:00:36,260 --> 00:00:38,180 و شما باید این کار را در ۳ ثانیه انجام دهید. 18 00:00:38,200 --> 00:00:39,420 یه میلیون تا قانون هست انگار 19 00:00:39,440 --> 00:00:40,440 به این کار احمقانه. 20 00:00:40,760 --> 00:00:42,630 پس تو کی هستی که در خونه منو زدی؟ 21 00:00:42,710 --> 00:00:44,200 من کسی هستم که همه چیز را می‌داند، 22 00:00:44,520 --> 00:00:47,620 هر آنچه که بوده و خواهد بود، 23 00:00:47,770 --> 00:00:50,770 زیرا من سرنوشت هستم، جان سرنوشت. 24 00:00:50,860 --> 00:00:52,530 وای، چه سرنوشتی. 25 00:00:52,620 --> 00:00:54,940 من فکر می‌کردم فِیت‌ها سه تا خواهرن. 26 00:00:55,030 --> 00:00:56,120 سرنوشت‌های زیادی وجود دارد. 27 00:00:56,220 --> 00:00:57,870 خواهرها فقط معروف هستند 28 00:00:58,040 --> 00:00:59,950 چون این چیزی است که آنها به آن اهمیت می‌دهند. 29 00:01:00,040 --> 00:01:02,370 بدون قضاوت، فقط، می‌دونی، اولویت‌ها. 30 00:01:02,470 --> 00:01:04,060 سرنوشت‌ها خیلی قدرتمندند. 31 00:01:04,290 --> 00:01:05,560 فکر کنم بهتره بذاریم بیاد داخل. 32 00:01:05,820 --> 00:01:06,800 صبر کن. 33 00:01:06,900 --> 00:01:08,400 از کجا بدونیم تو یه فیت واقعی هستی؟ 34 00:01:08,620 --> 00:01:10,230 و نه فقط یه دزد تنبل که نمی تونه در رو باز کنه؟ 35 00:01:10,310 --> 00:01:11,210 نکته خوبی بود. 36 00:01:11,310 --> 00:01:12,810 می‌دانستم این را خواهی پرسید. 37 00:01:12,900 --> 00:01:14,230 این یارو واقعاً آدم باحالیه - وای. 38 00:01:14,310 --> 00:01:15,640 من هنوز قانع نشده‌ام. 39 00:01:15,720 --> 00:01:18,460 من هم انتظار همین واکنش را داشتم . 40 00:01:18,560 --> 00:01:20,970 این بار من در زندگی است که بدانم چه چیزی در انتظارم است، 41 00:01:21,060 --> 00:01:23,470 و با این حال هنوز باید منتظر بمانم تا اتفاق بیفتد. 42 00:01:23,560 --> 00:01:25,260 در ضمن ، بابت سرت متاسفم . 43 00:01:25,320 --> 00:01:27,160 چی؟ آره! 44 00:01:27,250 --> 00:01:28,490 باشه. بذار بیاد تو. 45 00:01:28,660 --> 00:01:30,400 - نذار بیاد تو. - می‌شناسیش؟ 46 00:01:30,480 --> 00:01:31,580 بله، و من نمی‌خواهم با او معامله کنم. 47 00:01:31,660 --> 00:01:32,570 اون دوست پسر سابق منه. 48 00:01:32,740 --> 00:01:34,650 شوخی نمی‌کنم. 49 00:01:34,740 --> 00:01:36,920 هذیان (دلیریوم). 50 00:01:38,000 --> 00:01:44,074 Watch Online Movies and Series for FREE www.osdb.link/lm 51 00:02:03,510 --> 00:02:04,780 و اینجاست که فرو خواهی ریخت 52 00:02:04,860 --> 00:02:06,700 در حالی که داشت با خوردن یک بادام هندی خفه می‌شد. 53 00:02:06,790 --> 00:02:08,040 بهت نمیگم کی اتفاق میفته. 54 00:02:08,120 --> 00:02:09,360 البته می‌توانستم، 55 00:02:09,520 --> 00:02:11,350 اما باید یه رمز و رازی تو زندگی باشه. 56 00:02:11,370 --> 00:02:13,030 حداقل این چیزی است که به من گفته می‌شود. 57 00:02:13,130 --> 00:02:14,440 وای. 58 00:02:14,540 --> 00:02:16,050 قبلاً هرگز اجازه بازدید از کاخ خودم را نداشته‌ام . 59 00:02:16,130 --> 00:02:17,610 به شما نوعی تور داده خواهد شد 60 00:02:17,780 --> 00:02:20,970 وقتی یه جمعیت خشمگین تو رو همونجا کنار دیوار نگه میدارن. 61 00:02:21,200 --> 00:02:23,060 نمی‌خواهم بگویم چرا این اتفاق می‌افتد، 62 00:02:23,120 --> 00:02:25,810 اما من می‌گویم که با گریه کردن از آن خلاص می‌شوی. 63 00:02:25,980 --> 00:02:27,580 اون آهنگ. هی، یه سوال دارم. 64 00:02:27,660 --> 00:02:29,660 احتمالاً همیشه این را می‌شنوی. دارم می‌میرم؟ 65 00:02:29,870 --> 00:02:30,890 بله. 66 00:02:31,040 --> 00:02:32,550 اوه، لعنت. اصلاً چرا پرسیدم؟ 67 00:02:32,630 --> 00:02:34,150 خیلی خب، پس من یه پیگیری دارم. کی؟ 68 00:02:34,320 --> 00:02:35,910 چرا می‌خوای اینو بدونی؟ 69 00:02:35,990 --> 00:02:37,650 من تقریباً همیشه کشته می‌شوم ، 70 00:02:37,730 --> 00:02:39,710 و من فریاد می‌زنم: «امروز نه!» 71 00:02:39,850 --> 00:02:40,880 این کار منه. 72 00:02:41,050 --> 00:02:42,410 نقطه عطف هر نبردی است ، 73 00:02:42,490 --> 00:02:43,900 اما حالا که می‌دانم قرار است بمیرم، 74 00:02:43,990 --> 00:02:45,730 من نمی‌توانم با همان اطمینان قبلی این را بگویم. 75 00:02:45,980 --> 00:02:49,160 فقط میخوام بدونم کی میتونم از اون خط استفاده کنم و کی نمیتونم. 76 00:02:49,390 --> 00:02:51,500 سیاست این است که به مردم نگوییم 77 00:02:51,730 --> 00:02:54,170 زمان یا شرایط مرگ آنها ... 78 00:02:54,400 --> 00:02:56,820 فقط کثیف میشه... اما برای دوستان خاص، 79 00:02:56,910 --> 00:03:00,820 ما اجازه داریم یکی از این... مدال سرنوشت را به شما بدهیم . 80 00:03:00,920 --> 00:03:04,090 تو اونو نمی‌خوری، برای ۲۵ تا سوال بله یا خیر خوبه، 81 00:03:04,180 --> 00:03:06,760 برای بله سبز و برای خیر قرمز روشن می‌شود. 82 00:03:06,850 --> 00:03:09,000 من فقط آن رنگ‌ها را تصادفی انتخاب کردم، 83 00:03:09,090 --> 00:03:10,350 اما من فکر می‌کنم آنها کار می‌کنند. 84 00:03:10,520 --> 00:03:14,250 و بعد از سوال بیست و پنجم به شدت منفجر می‌شود، 85 00:03:14,420 --> 00:03:18,170 بنابراین قوانین را به خاطر بسپارید و حتماً آنها را رعایت کنید. 86 00:03:18,340 --> 00:03:21,090 ها ها ها! ببخشید. می‌دونم که نمی‌خوای. 87 00:03:21,260 --> 00:03:24,260 خب، حالا انجامش میدم، درسته؟ 88 00:03:24,430 --> 00:03:25,520 آجیل 89 00:03:25,610 --> 00:03:26,940 یه سوال رو سر اون هدر دادی ؟ 90 00:03:27,020 --> 00:03:28,590 این که حساب نبود، نه؟ 91 00:03:28,610 --> 00:03:29,930 آیا این کار را کرد؟ 92 00:03:30,040 --> 00:03:31,130 فکر کنم داریم از مسیر اصلی منحرف میشیم اینجا 93 00:03:31,210 --> 00:03:32,780 اگر از این فرصت استفاده نکنیم 94 00:03:32,950 --> 00:03:34,750 شنیدن داستان‌های شرم‌آور درباره مادرمان. 95 00:03:34,940 --> 00:03:37,120 درخواست رد شد، و متاسفم که نمی‌توانید بمانید. 96 00:03:37,210 --> 00:03:39,120 من هنوز نرفتم - اما تو میتونی. 97 00:03:39,200 --> 00:03:42,290 در واقع، نمی‌توانم چون این کار را نمی‌کنم، و این سرنوشت محتوم من است. 98 00:03:42,380 --> 00:03:44,870 بعد از این همه سال هیچی یاد نگرفتی ؟ 99 00:03:45,040 --> 00:03:46,200 کدو کوچولوی عشق من؟ 100 00:03:46,300 --> 00:03:47,460 با شدت برخورد کن! 101 00:03:47,560 --> 00:03:49,210 حرف من هم همین است . 102 00:03:49,370 --> 00:03:51,560 می‌بینم که هنوز هم شیمی جنسی بین ما قوی است. 103 00:03:51,640 --> 00:03:53,060 آفرین به تو، مرد خوب من. 104 00:03:53,230 --> 00:03:55,210 هیچ حس کنجکاوی، چه جنسی و چه غیر آن، وجود ندارد . 105 00:03:55,290 --> 00:03:57,550 باور کن، اولش بامزه به نظر میاد، اما کم‌کم داره ازش خوشت میاد. 106 00:03:57,670 --> 00:03:59,620 پس چرا اینجا هستی، جان، تا دوباره دل مرا به دست بیاوری؟ 107 00:03:59,720 --> 00:04:01,740 چون باید بدونی که این اتفاق نمیفته. 108 00:04:01,960 --> 00:04:02,640 یا انجامش میده؟ 109 00:04:04,240 --> 00:04:06,970 آیا او هنوز آن عطسه کوچک و بامزه را دارد؟ 110 00:04:07,130 --> 00:04:08,730 موش کوچولو عطسه می‌کند؟ 111 00:04:08,890 --> 00:04:10,580 مرا از شدت هوس دیوانه می‌کند، 112 00:04:10,800 --> 00:04:12,230 به هر حال، دو بار اول. 113 00:04:12,320 --> 00:04:13,640 برای من هم همینطور بود. 114 00:04:13,730 --> 00:04:15,420 حقیقت جالب در مورد عطسه، 115 00:04:15,640 --> 00:04:17,730 آنها تنها چیزی هستند که نمی‌توانم پیش‌بینی کنم. 116 00:04:17,900 --> 00:04:19,900 آنها کاملاً خارج از سرنوشت هستند، 117 00:04:20,000 --> 00:04:22,590 برخلاف، مثلاً گلدان‌های شکسته. 118 00:04:23,930 --> 00:04:25,480 هیچ‌وقت پیر نمی‌شود. 119 00:04:25,650 --> 00:04:27,760 باور کن، همینطوره. هرچی کمتر درگیر بشی، بهتره. 120 00:04:27,840 --> 00:04:30,020 از حقه کوچولوی اتاق نشیمنش سیر نشدی ؟ 121 00:04:30,100 --> 00:04:32,990 برعکس. آنها تازه شروع کرده‌اند. 122 00:04:33,080 --> 00:04:34,940 آنها یک میلیون سوال دیگر دارند 123 00:04:35,090 --> 00:04:37,000 درباره من و تو در گذشته. 124 00:04:37,090 --> 00:04:39,010 دوست دارم چند تا نوشیدنی بخورم 125 00:04:39,110 --> 00:04:41,850 با مردی که همسرم را به شهر پوند برد. 126 00:04:41,940 --> 00:04:43,280 من قبول دارم. 127 00:04:43,450 --> 00:04:45,090 و آن شانزدهمین قرار ملاقات ما بود، 128 00:04:45,190 --> 00:04:48,430 اما بگذارید در مورد آن قرار هفدهم برایتان بگویم. 129 00:04:48,530 --> 00:04:51,930 شبی جادویی در جزیره کرت بود. 130 00:04:52,100 --> 00:04:54,510 حالا، البته، من تنها کسی بودم که طوفان را می‌شناخت 131 00:04:54,610 --> 00:04:56,790 به زودی رستورانی که در آن بودیم را نابود می‌کرد 132 00:04:56,960 --> 00:04:58,370 و تمام کارکنان را بکش، 133 00:04:58,460 --> 00:05:01,960 درست همانطور که می‌دانم الان است که یک لیوان دیگر شراب بنوشم. 134 00:05:02,190 --> 00:05:04,040 یه شراب دیگه لطفا. 135 00:05:04,190 --> 00:05:05,710 دیگه لذتی نداره. 136 00:05:05,880 --> 00:05:07,040 بهت گفتم. 137 00:05:07,140 --> 00:05:08,720 صحبت از سرگرم کننده نیست، طوفان کشته شد 138 00:05:08,800 --> 00:05:10,950 بیش از نیمی از جمعیت جزیره. 139 00:05:10,970 --> 00:05:12,470 آیا به آنها هشدار دادم؟ من این کار را نکردم. 140 00:05:12,640 --> 00:05:16,550 این سالاد از نظر ظاهری خیلی بهتر از طعم نهایی آن است، 141 00:05:16,650 --> 00:05:19,460 و اینجاست که به سمت دستشویی می‌دوم تا بالا بیاورم. 142 00:05:19,560 --> 00:05:21,000 حالا دیگه همگی سیر شدید؟ 143 00:05:21,210 --> 00:05:22,480 بله. او وحشتناک است. 144 00:05:22,710 --> 00:05:24,390 به نام خدا، تا حالا چی ازش دیدی؟ 145 00:05:24,470 --> 00:05:25,740 همون کاری که همه‌تون کردید. 146 00:05:25,820 --> 00:05:27,410 خیلی هیجان‌انگیزه که کسی رو بشناسی که همه چیز رو می‌دونه، 147 00:05:27,490 --> 00:05:28,320 و بعد دیگر اینطور نیست. 148 00:05:28,550 --> 00:05:29,640 موافقت شد. 149 00:05:29,730 --> 00:05:32,480 به محض اینکه بالا آوردنش تمام شد، از او می‌خواهم که برود. 150 00:05:32,570 --> 00:05:33,660 اینجایید. 151 00:05:33,830 --> 00:05:35,030 گوش کن. شام خیلی خوش گذشت، 152 00:05:35,260 --> 00:05:36,810 اما باید بدونی که قراره بیرونت کنم. 153 00:05:36,890 --> 00:05:38,000 البته. 154 00:05:38,230 --> 00:05:39,810 فقط یه سری چیزا رو میذارم برای بعد. 155 00:05:39,890 --> 00:05:43,000 من این بالش مخصوص را دارم. من به پهلو می‌خوابم. 156 00:05:43,150 --> 00:05:44,500 گیج شده‌ام. 157 00:05:44,670 --> 00:05:46,320 می‌دونستی اومدم اینجا که بیرونت کنم، آره؟ 158 00:05:46,400 --> 00:05:48,080 چطور می‌توانستم به چیز دیگری فکر کنم؟ 159 00:05:48,160 --> 00:05:49,750 اما انگار داری نقل مکان می‌کنی. 160 00:05:49,830 --> 00:05:53,010 خیلی از کارهایی که انجام می‌دهم برای مردم بی‌معنی است 161 00:05:53,160 --> 00:05:54,850 که بقیه داستان را نمی‌دانند . 162 00:05:55,080 --> 00:05:56,460 بقیه داستان؟ 163 00:05:56,520 --> 00:05:58,350 نمی‌خواهم وارد جزئیات جزئی‌اش شوم، 164 00:05:58,430 --> 00:06:01,340 اما من میرم، یادا، یادا، یه چیزهایی اتفاق میفته، 165 00:06:01,430 --> 00:06:03,250 و بعد در نهایت برمی‌گردم. 166 00:06:03,340 --> 00:06:04,510 چه اتفاقاتی می‌افتد؟ 167 00:06:04,680 --> 00:06:06,840 منظورم این است که هنوز به تو مربوط نیست. 168 00:06:07,010 --> 00:06:09,700 یه زمانی، بعد از اینکه با مامانت ازدواج کردم این اتفاق خواهد افتاد. 169 00:06:09,920 --> 00:06:11,180 چی؟ 170 00:06:11,270 --> 00:06:13,530 بله. تو پسرخوانده آینده من هستی . چطوره؟ 171 00:06:13,760 --> 00:06:15,110 مامان و بابا از هم جدا شدن؟ 172 00:06:15,280 --> 00:06:17,430 نه. آنها تا آخرین لحظه عاشق یکدیگر هستند . 173 00:06:17,520 --> 00:06:19,950 باشه. خوبه، پس، اما اون میمیره؟ 174 00:06:20,040 --> 00:06:22,360 باشه. توجه داشته باشید که من چیزی نگفتم. 175 00:06:22,530 --> 00:06:25,600 تو خودت تنهایی به این نتیجه رسیدی، اما، آره، اون میمیره. 176 00:06:25,700 --> 00:06:26,860 مادرت غمگین است، 177 00:06:27,030 --> 00:06:29,030 اما در نهایت، او یادش می‌آید که ما چه داشتیم، 178 00:06:29,170 --> 00:06:31,790 و... بینگو، بانگو... تو یه ناپدری داری. 179 00:06:31,890 --> 00:06:33,870 آیا جای مناسبی برای قرار دادن این بالش وجود دارد؟ 180 00:06:33,890 --> 00:06:35,200 پس کسی بهش دست نمیزنه؟ 181 00:06:35,370 --> 00:06:36,810 اما اگر الان اینجا هستی تا دوباره با هم باشیم 182 00:06:36,890 --> 00:06:39,970 با مامانم، یعنی حتماً بابا قراره به زودی بمیره؟ 183 00:06:40,060 --> 00:06:42,060 یه بار دیگه، این تویی 184 00:06:42,290 --> 00:06:44,290 انجام تمام بخش فکر-فکر. 185 00:06:44,380 --> 00:06:46,730 به هر حال، اگر این کار را برای شما آسان‌تر می‌کند، 186 00:06:46,960 --> 00:06:48,290 می‌توانم بالشم را بردارم. 187 00:06:48,390 --> 00:06:50,270 فقط اینو میدونم که قراره اینجا ازش استفاده کنم 188 00:06:50,410 --> 00:06:53,390 وقتی دارم با مامانت انجامش میدم، و یه جورایی حجیم میشه. 189 00:06:53,560 --> 00:06:56,080 منظورم اینه که سنگین نیست ولی بیشتر ناجوره. 190 00:06:56,300 --> 00:06:58,060 بالش دیگه مهم نیست! 191 00:06:58,160 --> 00:06:59,730 این چیزی بود که سعی داشتم توضیح بدهم. 192 00:06:59,810 --> 00:07:03,810 عجیب نیست که چطور یه چیزی می‌تونه انقدر مهم باشه و بعدش دیگه مهم نباشه؟ 193 00:07:03,900 --> 00:07:05,090 این منو یاد ... میندازه. 194 00:07:05,310 --> 00:07:06,660 او چگونه می‌میرد؟ 195 00:07:06,830 --> 00:07:08,250 می‌دونی که نمی‌تونم این یکی رو بهت بگم. 196 00:07:08,330 --> 00:07:11,150 به هر حال، تو عروسی می‌بینمت ، پسرم. 197 00:07:11,240 --> 00:07:12,820 صبر کن، صبر کن. تو نمی‌تونی همین‌طوری بری. 198 00:07:12,910 --> 00:07:14,240 من می‌توانم، و انجامش می‌دهم. 199 00:07:14,490 --> 00:07:16,580 اما حالا وقتیه که بهت میگم اگه بذاری بمونم 200 00:07:16,660 --> 00:07:18,510 و کمی بیشتر با مادرت گپ بزن ، 201 00:07:18,600 --> 00:07:22,460 شاید حاضر باشم بعضی از جزئیات را فاش کنم. 202 00:07:22,510 --> 00:07:24,420 ممنون که از شرش خلاص شدی. 203 00:07:24,510 --> 00:07:25,830 از شرش خلاص نشدم . 204 00:07:26,000 --> 00:07:27,440 باید بگذاریم او بماند. 205 00:07:27,670 --> 00:07:28,850 - چی؟ - اون از همه بدتره. 206 00:07:28,930 --> 00:07:30,260 گفت بابا داره میمیره 207 00:07:30,340 --> 00:07:31,350 و او قرار است ناپدری ما شود. 208 00:07:31,430 --> 00:07:32,600 من او را خواهم کشت! 209 00:07:32,690 --> 00:07:33,940 استوپ، این چیزی رو عوض نمی‌کنه. 210 00:07:34,020 --> 00:07:35,430 تو که نمی‌دانی. 211 00:07:35,530 --> 00:07:36,610 اگه اون یارو رو بکشم اوضاع عوض میشه ؟ 212 00:07:36,690 --> 00:07:38,270 داری دروغ میگی؟ 213 00:07:38,360 --> 00:07:40,720 استوپ، اون گفت که شاید حاضر باشه به ما بگه 214 00:07:40,860 --> 00:07:42,910 چطور پدر می‌میرد اگر بتواند با مامان صحبت کند. 215 00:07:42,960 --> 00:07:44,440 من کاملاً مطمئنم که می‌دانم چگونه خواهم مرد، 216 00:07:44,520 --> 00:07:48,110 و شامل حداقل ۷۵ اسب بسیار چابک می‌شود. 217 00:07:48,280 --> 00:07:50,280 تو قرار نیست بمیری، امروز نه. 218 00:07:50,450 --> 00:07:52,520 می‌بینی چقدر گفتنش لذت‌بخشه؟ 219 00:07:52,620 --> 00:07:54,780 مامان، می‌دونم که ازش خوشت نمیاد. 220 00:07:54,880 --> 00:07:56,230 می‌دونم که نمی‌خوای باهاش حرف بزنی، 221 00:07:56,310 --> 00:07:58,150 اما اگر بتوانید او را وادار کنید که به ما بگوید پدر چگونه مرد، 222 00:07:58,290 --> 00:08:00,140 حداقل شانسی برای متوقف کردنش خواهیم داشت . 223 00:08:00,370 --> 00:08:01,960 فقط زیباترین اسب‌ها را زندانی کنید. 224 00:08:02,040 --> 00:08:03,460 بهت میگم کدومشون. 225 00:08:03,550 --> 00:08:06,130 باهاش حرف بزنم.... 226 00:08:06,220 --> 00:08:08,060 جان، می‌دانم که صدایم را می‌شنوی. 227 00:08:08,230 --> 00:08:10,380 ببخشید که قبلاً بهت زحمت دادم. 228 00:08:10,390 --> 00:08:12,150 خیلی دوست دارم بهت سر بزنم. 229 00:08:12,320 --> 00:08:13,410 می‌دانستم، دوست دارم بشنوم. 230 00:08:13,490 --> 00:08:16,160 در ضمن ، بابت خبر بد متاسفم . 231 00:08:16,380 --> 00:08:18,490 من هیچ‌وقت نمی‌دانم در این شرایط چه بگویم . 232 00:08:18,660 --> 00:08:22,540 «ببخشید» لحن بدی دارد، اما، می‌دانید، ببخشید. 233 00:08:25,000 --> 00:08:26,260 بفرمایید. این شرابی است که او دوست دارد. 234 00:08:26,340 --> 00:08:27,730 ما به شراب احتیاج نداریم. 235 00:08:27,820 --> 00:08:28,830 فقط دارم عذابش میدم 236 00:08:28,910 --> 00:08:30,320 تا زمانی که او اطلاعات مورد نیاز ما را در اختیارمان قرار دهد. 237 00:08:30,400 --> 00:08:31,400 نه، مامان. 238 00:08:31,510 --> 00:08:33,410 سرنوشت‌ها موجودات ماوراءالطبیعه قدرتمندی هستند، 239 00:08:33,490 --> 00:08:34,580 کیهانی و فانی. 240 00:08:34,740 --> 00:08:36,900 این یارو حداقل به اندازه تو قدرتمنده. 241 00:08:37,000 --> 00:08:39,000 تو باید عشوه گری کنی، دلبری کنی، 242 00:08:39,090 --> 00:08:40,240 تا آن را از او اغوا کند. 243 00:08:40,260 --> 00:08:41,440 اگر اینطور باشد، 244 00:08:41,520 --> 00:08:43,320 من به یه عالمه شراب بیشتر از این نیاز دارم. 245 00:08:43,910 --> 00:08:46,170 بفرمایید. حالا تارت رو چرب کنید، سینه‌ها رو بدید بیرون. 246 00:08:46,340 --> 00:08:48,250 اون دهن غنچه شده‌ات رو به من بده، خیلی خوب از پسش برمی‌آیی. 247 00:08:48,340 --> 00:08:49,750 چیزی که اینجا می‌فروشی سکسه. 248 00:08:49,770 --> 00:08:51,020 تای، حالت خوبه؟ 249 00:08:51,190 --> 00:08:52,840 هیپو، پدرم امروز محکوم به مرگ است. 250 00:08:52,860 --> 00:08:53,930 واقعاً فکر می‌کنی دارم فکر می‌کنم؟ 251 00:08:54,010 --> 00:08:54,940 در مورد رابطه جنسی با مادرم؟ 252 00:08:55,090 --> 00:08:55,890 داری در موردش حرف میزنی. 253 00:08:56,110 --> 00:08:57,190 تو اولین نفر نخواهی بود. 254 00:08:57,270 --> 00:08:58,260 وقت نیست که آن را از بسته‌بندی‌اش بیرون بیاوریم. 255 00:08:58,350 --> 00:09:00,260 فقط مراقب بابا باش و زنده نگهش دار. 256 00:09:00,350 --> 00:09:01,780 تماشا خواهم کرد که مامان جان فیت را اغوا می‌کند. 257 00:09:01,870 --> 00:09:04,450 ما ناامیدت نمی‌کنیم ، درسته؟ 258 00:09:04,690 --> 00:09:08,930 دارم کم‌کم ازت بدم میاد، مدال کوچولو. 259 00:09:09,030 --> 00:09:11,860 خیلی خوشحالم که قراره بیشتر با هم وقت بگذرونیم. 260 00:09:11,960 --> 00:09:13,710 این چه ربطی به مردن شلوب داره؟ 261 00:09:13,940 --> 00:09:16,120 وای، وای. بیایید سرعتمان را کم کنیم. 262 00:09:16,220 --> 00:09:17,940 «سلام، جان. حالت چطوره؟» 263 00:09:18,040 --> 00:09:20,110 از وقتی از هم جدا شدیم چیکار کردی ؟" 264 00:09:20,280 --> 00:09:21,960 «خوشحالم که پرسیدی. 265 00:09:22,060 --> 00:09:24,630 من صخره‌نوردی را شروع کرده‌ام. چه ورزش خوبی.» 266 00:09:24,730 --> 00:09:26,970 واقعاً فکر می‌کنی من حاضرم همچین مکالمه‌ای داشته باشم؟ 267 00:09:27,140 --> 00:09:28,380 نه. می‌دانستم که این کار را نمی‌کنی. 268 00:09:28,400 --> 00:09:31,060 فقط می‌خواستم بدونی الان چقدر باحالم. 269 00:09:31,290 --> 00:09:32,560 خب، شوخی با توئه 270 00:09:32,640 --> 00:09:34,720 چون به نظرم سنگ‌نوردی اصلاً کار جالبی نیست. 271 00:09:34,810 --> 00:09:35,810 دنده‌هاش باحاله. 272 00:09:35,980 --> 00:09:37,300 فقط به ما بگو! 273 00:09:37,310 --> 00:09:38,810 بهت میگم، فقط هنوز نه. 274 00:09:38,890 --> 00:09:41,150 من منتظر نمی‌مانم. آآآآه... آه! 275 00:09:41,300 --> 00:09:43,230 باشه. از سیستمت بیرونش کن. 276 00:09:43,320 --> 00:09:46,080 می‌دونی که من می‌دونم هر کدوم از این‌ها به کجا ختم می‌شه، درسته؟ 277 00:09:46,310 --> 00:09:48,920 می‌دونی، تو هیچ‌وقت نمی‌تونی واقعاً با یکی از اینا منو بزنی. 278 00:09:49,070 --> 00:09:51,070 خفه شو! خفه شو! خفه شو! 279 00:09:51,160 --> 00:09:52,230 هه هه هه. 280 00:09:52,400 --> 00:09:54,070 من فقط به این حقیقت فکر می‌کنم که 281 00:09:54,090 --> 00:09:56,070 که در نهایت آنقدر خسته می‌شوید که نمی‌توانید شلیک کنید. 282 00:09:56,170 --> 00:09:57,420 خسته نمیشم. 283 00:09:57,650 --> 00:09:59,260 بگو چی به سر شوهرم میاد. 284 00:09:59,430 --> 00:10:01,430 راغ... 285 00:10:01,580 --> 00:10:03,320 نمی‌دانستم این اتفاق ممکن است بیفتد. 286 00:10:03,410 --> 00:10:05,670 من هم این کار را نکردم، اما می‌دانستم که این اتفاق خواهد افتاد، 287 00:10:05,830 --> 00:10:06,930 پس بیایید... 288 00:10:07,100 --> 00:10:08,990 باشه. روش شکنجه رو امتحان می‌کنیم. 289 00:10:09,100 --> 00:10:12,500 مطمئنی اینجوری نمیمیرم؟ 290 00:10:12,590 --> 00:10:14,590 مثلاً، مطمئناً مطمئناً؟ 291 00:10:14,680 --> 00:10:16,680 داری همه سوالاتو هدر میدی. 292 00:10:16,780 --> 00:10:19,000 بابا، چرا این همه خنجر داری ؟ 293 00:10:19,100 --> 00:10:20,930 دارم شعبده بازی یاد می‌گیرم. 294 00:10:21,020 --> 00:10:22,510 امشب نه، تو نیستی. 295 00:10:22,600 --> 00:10:23,950 آیا قصد دارید به امن کردن این مکان کمک کنید؟ 296 00:10:24,030 --> 00:10:25,190 نمی‌دانم. 297 00:10:25,290 --> 00:10:27,010 دارم کم کم به حرفت فکر می‌کنم، 298 00:10:27,110 --> 00:10:28,540 و باعث میشه قسمت بالای بدنم کمی درد بگیره. 299 00:10:28,620 --> 00:10:31,530 مثلاً اگر قرار باشد اتفاقی بیفتد، حتماً می‌افتد، 300 00:10:31,630 --> 00:10:34,700 و این شامل تلاش ما برای جلوگیری از وقوع آن نیز می‌شود. 301 00:10:34,860 --> 00:10:36,800 تا وقتی که تای بفهمه واقعاً قراره چه اتفاقی بیفته، 302 00:10:37,020 --> 00:10:39,710 هیچ کاری از دست ما برنمیاد، درسته؟ 303 00:10:39,860 --> 00:10:41,380 مدالیون، حالت خوبه. 304 00:10:41,470 --> 00:10:43,280 خب، حالا که می‌بینم با چه چیزی طرف هستیم، 305 00:10:43,360 --> 00:10:44,380 من درگیر چالش هستم. 306 00:10:44,470 --> 00:10:46,380 نمی‌تونم بذارم اون همه چیزدانی پیروز بشه. 307 00:10:46,530 --> 00:10:48,560 شاید این واقعیت که می‌دانیم قرار است اتفاقی بیفتد 308 00:10:48,640 --> 00:10:52,130 چیزیه که به ما اجازه میده اونو از اون اتفاق نجات بدیم. 309 00:10:52,220 --> 00:10:53,390 من میگم ببندیمش... 310 00:10:53,540 --> 00:10:54,710 هیچ اعتراضی. 311 00:10:54,820 --> 00:10:56,300 و او را روی تختی که با بالش پوشیده شده بود، نشاند. 312 00:10:56,380 --> 00:10:57,710 اوه. 313 00:10:57,800 --> 00:10:59,320 اگر غلت بزند و خودش را خفه کند چه؟ 314 00:11:00,560 --> 00:11:02,570 ها! 315 00:11:04,050 --> 00:11:04,880 - آآآه! - آآآه! 316 00:11:04,980 --> 00:11:06,480 وای! 317 00:11:06,570 --> 00:11:09,050 آیا ممکن است که ما اینجا بیشتر ضرر بزنیم تا فایده؟ 318 00:11:09,070 --> 00:11:11,260 حق با توئه. من خیلی احمقم. 319 00:11:11,320 --> 00:11:14,000 مسلماً قسمت ما این بود که بدانیم پدر قرار است بمیرد، 320 00:11:14,230 --> 00:11:16,430 که یعنی بودن ما اینجا ادامه‌ی همان سرنوشت است، 321 00:11:16,560 --> 00:11:18,900 که یعنی بهترین شانس ما برای شکستن آن سرنوشت 322 00:11:18,990 --> 00:11:21,070 این است که پدر را تنها بگذارم. 323 00:11:21,160 --> 00:11:23,400 مگر اینکه این هم بخشی از سرنوشت باشد. 324 00:11:23,490 --> 00:11:24,990 می‌خوای از مدالیون بپرسم؟ 325 00:11:25,160 --> 00:11:26,830 نه! بابا، وسط اتاق بایست. 326 00:11:26,910 --> 00:11:28,410 به چیزی دست نزن. 327 00:11:28,500 --> 00:11:30,090 چیزی نخور و چیزی نگو. 328 00:11:30,170 --> 00:11:32,580 فهمیدم. میشه کمکم کنی؟ (or: میشه تو این مورد کمکم کنی؟) 329 00:11:32,600 --> 00:11:34,690 چی؟ نه. اینو نپوش. 330 00:11:34,860 --> 00:11:36,430 عجیب و غریب. 331 00:11:36,530 --> 00:11:38,340 ما همین بیرون خواهیم بود. 332 00:11:38,440 --> 00:11:41,180 خداحافظ، چرخ‌های کمکی. 333 00:11:41,200 --> 00:11:42,250 او بیدار است. 334 00:11:42,350 --> 00:11:43,590 درست طبق برنامه. 335 00:11:43,680 --> 00:11:45,030 واقعاً انتظار داری باور کنم 336 00:11:45,110 --> 00:11:46,590 نقشه کشیدی که من ناک اوتت کنم؟ 337 00:11:46,760 --> 00:11:48,760 من برنامه ریزی نکرده بودم، اما تقدیر این بود که این اتفاق بیفتد. 338 00:11:48,850 --> 00:11:50,520 من یه چیز دیگه هم می‌دونم که قراره اتفاق بیفته. 339 00:11:50,600 --> 00:11:52,690 یا به من بگو چه اتفاقی برای شوهرم می‌افتد، 340 00:11:52,780 --> 00:11:54,120 یا تمام اعضای بدنت را قطع می‌کنم. 341 00:11:54,210 --> 00:11:56,210 درسته که میتونی دست و پامو از جا بکنی، 342 00:11:56,290 --> 00:11:58,100 باعث درد شدید من میشه 343 00:11:58,150 --> 00:12:01,110 و یک عمر نیاز به کمک برای رفتن به دستشویی، 344 00:12:01,270 --> 00:12:02,940 شکنجه در واقع اینطور نیست، 345 00:12:03,030 --> 00:12:05,700 چه چیزی باعث می‌شود راز پنهانی را اینجا فاش کنم ؟ 346 00:12:05,800 --> 00:12:06,950 پس چه می‌شود؟ 347 00:12:07,040 --> 00:12:08,450 چون من با تو لاس نمی‌زنم یا تو را اغوا نمی‌کنم. 348 00:12:08,470 --> 00:12:09,870 تو مجبور نخواهی بود هیچ کاری از این قبیل انجام دهی، 349 00:12:09,950 --> 00:12:11,630 الهه‌ی سینه‌پهلوی من. 350 00:12:11,730 --> 00:12:13,130 تمام آنچه لازم است 351 00:12:13,300 --> 00:12:15,020 این است که شما به چند سوال ساده پاسخ دهید. 352 00:12:15,140 --> 00:12:16,230 عالیه. 353 00:12:16,460 --> 00:12:17,710 یادته اون روزی که رفتیم؟ 354 00:12:17,790 --> 00:12:19,290 به آن دهکده کوچک ساحلی؟ 355 00:12:19,380 --> 00:12:21,380 بله، جان. من آن روز را به یاد دارم. 356 00:12:21,480 --> 00:12:23,800 و ما رقصیدیم تا خورشید غروب کرد. 357 00:12:23,920 --> 00:12:25,810 مادرت چه رقصنده‌ی ماهری بود. 358 00:12:25,910 --> 00:12:27,130 هنوز میرقصی، دیدی؟ 359 00:12:27,300 --> 00:12:28,300 دیدی؟ 360 00:12:28,390 --> 00:12:29,720 تو روی یه لایه نازک یخ هستی ، جان. 361 00:12:29,800 --> 00:12:31,000 فقط با من بیا، دیدی. 362 00:12:31,080 --> 00:12:32,470 بله، دیدی. باهاش برو. 363 00:12:32,560 --> 00:12:34,080 پس روستا را به یاد داری، 364 00:12:34,310 --> 00:12:36,570 و یادت هست توی ساحل بهم چی گفتی؟ 365 00:12:36,660 --> 00:12:39,140 فکر کنم گفتم که بزرگترین روز زندگیم بود. 366 00:12:39,310 --> 00:12:40,480 حافظه خوب، 367 00:12:40,570 --> 00:12:42,980 و آیا یادت هست که گفتی دوستم داری؟ 368 00:12:43,070 --> 00:12:44,500 بله، یادم هست که گفتم، 369 00:12:44,580 --> 00:12:46,760 و یادمه که بهم گفتی می‌دونی که من اینو می‌گم، 370 00:12:46,930 --> 00:12:48,260 و بعد یادم می‌آید که می‌دانستی 371 00:12:48,490 --> 00:12:50,340 که پیشخدمت می‌خواست شرابت را بریزد. 372 00:12:50,510 --> 00:12:52,000 او مشغول پیش‌بینی نشتی بوده است 373 00:12:52,080 --> 00:12:53,170 برای آن مدت طولانی؟ 374 00:12:53,270 --> 00:12:54,750 مردم زیاد شراب می‌ریزند. بس است. 375 00:12:54,840 --> 00:12:56,440 من دارم بحث رو اینجا پیش می‌برم 376 00:12:56,660 --> 00:12:58,590 چون دقیقاً همین اتفاق میفته... 377 00:12:58,760 --> 00:13:00,420 من مکالمه را هدایت می‌کنم. 378 00:13:00,590 --> 00:13:01,680 باشه. رانندگی کن. 379 00:13:01,850 --> 00:13:03,520 پس اعتراف می‌کنی که یادت هست 380 00:13:03,760 --> 00:13:05,950 بخش «دوستت دارم، جان فیت». 381 00:13:06,170 --> 00:13:07,260 چی می‌خوای بگم؟ 382 00:13:07,340 --> 00:13:08,700 یه زمانی عاشقت بودم، و بعدش دیگه نبودم. 383 00:13:08,780 --> 00:13:10,100 حالا داریم به یه جاهایی میرسیم. 384 00:13:10,190 --> 00:13:11,930 تو مرا دوست داشتی، و سپس نداشتی، 385 00:13:11,950 --> 00:13:13,900 اما چطور ممکن است چنین اتفاقی بیفتد؟ 386 00:13:14,010 --> 00:13:16,010 چطور ممکن است عشق به همین راحتی از بین برود؟ 387 00:13:16,180 --> 00:13:17,270 تو یه سرنوشتی. 388 00:13:17,440 --> 00:13:19,020 باید بدونی که این اتفاق همیشه میفته. 389 00:13:19,110 --> 00:13:20,790 از شما نمی‌پرسم که آیا این اتفاق می‌افتد یا نه. 390 00:13:20,960 --> 00:13:22,850 دارم ازت می‌پرسم چطور. 391 00:13:22,950 --> 00:13:24,300 خب، نمی‌دانم. 392 00:13:24,520 --> 00:13:27,530 پس اگر نمی‌دانی، اگر عشق می‌تواند ناپدید شود 393 00:13:27,620 --> 00:13:30,140 همینطور بدون هیچ دلیل قابل توضیحی که حتی یک الهه هم 394 00:13:30,360 --> 00:13:33,030 بتواند درک کند، پس قابل اعتماد نیست، 395 00:13:33,200 --> 00:13:35,140 که فقط می‌تواند به این معنی باشد که عشق 396 00:13:35,370 --> 00:13:38,370 فکر می‌کنی به شلاب (Shlub) علاقه داری، قابل اعتماد نیست. 397 00:13:38,500 --> 00:13:41,220 چرا، گمان می‌کنم که نمی‌تواند. 398 00:13:41,390 --> 00:13:43,560 همینو می‌خواستم از زبونت بشنوم. 399 00:13:43,730 --> 00:13:45,210 شلوب با طلوع آفتاب می‌میرد. 400 00:13:45,300 --> 00:13:47,470 او روی یک قایق پانتونی مهمانی می‌گیرد، 401 00:13:47,560 --> 00:13:49,880 و او می‌افتد، در تور ماهیگیری گیر می‌کند ، 402 00:13:49,970 --> 00:13:52,220 و غرق می‌شود، اما تو نمی‌توانی این را تغییر دهی. 403 00:13:52,310 --> 00:13:53,580 از قایق می‌افتد و غرق می‌شود؟ 404 00:13:53,660 --> 00:13:55,660 اما این یعنی او از اتاقش بیرون می‌رود. 405 00:13:55,890 --> 00:13:57,330 بریم. مامان، داری میای؟ 406 00:13:57,560 --> 00:14:00,580 مادرت یه چیز خیلی مهم داره که باید بهش فکر کنه، 407 00:14:00,740 --> 00:14:02,390 مطالب واقعاً آموزنده. 408 00:14:02,490 --> 00:14:04,500 داشتم بازیت می‌دادم، احمق. 409 00:14:04,730 --> 00:14:07,200 باشه، اگه تو بگی. 410 00:14:07,330 --> 00:14:09,180 سلام، دوست. 411 00:14:09,400 --> 00:14:12,330 کاش می‌توانستم، اما قول داده‌ام که بمانم. 412 00:14:12,350 --> 00:14:14,180 بعدش، زندگی چیه؟ 413 00:14:14,330 --> 00:14:18,480 جایی که آزاد نیستم پروانه‌ها را دنبال کنم؟ 414 00:14:20,360 --> 00:14:22,600 آیا من توسط یک حیوان بزرگ تکه تکه شده ام؟ 415 00:14:22,690 --> 00:14:23,960 حیوان کوچولو؟ 416 00:14:24,030 --> 00:14:25,360 صبر کنید، حیوانات کوچک. 417 00:14:25,530 --> 00:14:27,811 اینها کمی خاص هستند، فکر نمی‌کنید؟ 418 00:14:27,940 --> 00:14:29,120 من روش‌های خودم را دارم. 419 00:14:29,200 --> 00:14:32,010 آیا قرار است شمشیری به سرم بخورد اما در آن نیفتم؟ 420 00:14:32,110 --> 00:14:34,020 و در عوض روی یک مار سمی بیفتید ؟ 421 00:14:34,110 --> 00:14:35,940 اما آیا من در مسیر درست هستم؟ 422 00:14:36,040 --> 00:14:37,850 آیا این یکی از آن مرگ‌های فوق‌العاده پیچیده است؟ 423 00:14:37,950 --> 00:14:39,690 یا یکی از آن مرگ‌های گمراه‌کننده؟ 424 00:14:39,780 --> 00:14:41,950 باشه. حالا داریم به یه جایی می‌رسیم. 425 00:14:42,120 --> 00:14:44,360 چند تا سوال دیگه داری؟ 426 00:14:44,530 --> 00:14:45,940 ۱۵؟ 427 00:14:56,950 --> 00:14:58,710 نه. شلوب! 428 00:14:58,880 --> 00:15:00,130 اون انفجار چی بود ؟ 429 00:15:00,210 --> 00:15:01,970 اون مدال سرنوشت احمقانه. 430 00:15:02,060 --> 00:15:03,710 ما بابا رو کشتیم - نه، تو کشتیش. 431 00:15:03,790 --> 00:15:05,550 تو نمی‌دانی. تو اینجا نبودی. 432 00:15:05,640 --> 00:15:07,790 نه. او در انفجار نمی‌میرد . 433 00:15:07,890 --> 00:15:08,970 خبر خوبی است. 434 00:15:09,050 --> 00:15:10,140 او غرق می‌شود. 435 00:15:10,240 --> 00:15:11,920 او در حال خوشگذرانی روی یک قایق پانتونی است که غرق می‌شود. 436 00:15:12,130 --> 00:15:13,460 خبرهای خوب کمتر. 437 00:15:13,630 --> 00:15:15,890 باید به بندر برسیم ! 438 00:15:22,660 --> 00:15:24,580 خب، خب، خب. ببین کی اینجا نیست. 439 00:15:24,810 --> 00:15:26,830 گفتی سوار یه قایق پانتونی بوده. 440 00:15:26,920 --> 00:15:28,660 این تنها قایق پانتونی موجود است. 441 00:15:28,760 --> 00:15:30,480 روی آب، البته. 442 00:15:30,570 --> 00:15:31,740 هاهاهاها! 443 00:15:31,830 --> 00:15:32,740 شلوب! 444 00:15:32,840 --> 00:15:33,930 خانواده! 445 00:15:34,150 --> 00:15:36,430 خدای من! اوه! 446 00:15:36,660 --> 00:15:37,750 آغ! 447 00:15:39,100 --> 00:15:41,350 خب، دلیریا، با من ازدواج می‌کنی؟ 448 00:15:43,940 --> 00:15:45,160 آغ! 449 00:15:45,180 --> 00:15:46,360 شلوب! 450 00:15:48,430 --> 00:15:50,260 اگر فقط به آنجا پرواز کنید، همه می‌میرند. 451 00:15:50,460 --> 00:15:53,690 اگر می‌خواهید امتحانش کنید، واقعاً خیلی دیدنی است . 452 00:15:53,840 --> 00:15:55,760 منظورم اینه که، شما این کار رو نمی‌کنین. 453 00:15:55,780 --> 00:15:59,010 گفت غرق میشه، اما واضحه که به سیخ کشیده شده. 454 00:15:59,100 --> 00:16:00,290 آره. خب، آره. 455 00:16:00,440 --> 00:16:02,620 او الان به دار آویخته شده، اما همینطور که قدرتش را از دست می‌دهد، 456 00:16:02,850 --> 00:16:04,700 سرش در آن سطل فرو می‌رود، 457 00:16:04,870 --> 00:16:06,520 و این چیزی است که در نهایت او را گرفتار می‌کند. 458 00:16:06,690 --> 00:16:07,790 اون هنوز نمرده؟ 459 00:16:07,870 --> 00:16:09,290 نه، اما به موقع نمی‌رسی . 460 00:16:09,370 --> 00:16:10,720 بیخیال. چی کم داریم؟ 461 00:16:10,800 --> 00:16:11,950 اگر از آن غافل شویم، 462 00:16:12,030 --> 00:16:13,360 این سرنوشت ماست که آن را از دست می‌دهیم. 463 00:16:13,380 --> 00:16:15,220 او همه چیز را می‌داند، و همه چیز از پیش تعیین شده است. 464 00:16:15,300 --> 00:16:17,290 اما اگر می‌دانستیم چه چیزی از پیش تعیین شده است، چه؟ 465 00:16:17,360 --> 00:16:18,640 همانطور که تعیین می‌شد؟ 466 00:16:18,810 --> 00:16:22,030 بعدش می‌تونیم یه مسیر جدید تعیین کنیم، مسیری که بابا توش زندگی می‌کنه. 467 00:16:22,130 --> 00:16:23,710 برای انجام این کار، ما باید یک سرنوشت باشیم. 468 00:16:23,790 --> 00:16:25,220 اینجا باید یه جورایی روزنه‌ی نفوذ وجود داشته باشه. 469 00:16:25,300 --> 00:16:27,800 هیچ راه فراری وجود نداره، بهت اطمینان میدم. 470 00:16:27,970 --> 00:16:29,300 باورم نمیشه. 471 00:16:29,390 --> 00:16:32,390 باورم نمیشه که اینجوری دارم از دستش میدم. 472 00:16:33,820 --> 00:16:34,970 یه لحظه صبر کن. 473 00:16:35,060 --> 00:16:36,410 اون حرف قبلی در مورد عطسه چی بود؟ 474 00:16:36,490 --> 00:16:37,730 اینکه مورد سوم آزاردهنده است؟ 475 00:16:38,890 --> 00:16:40,220 او اشتباه نمی‌کند. 476 00:16:40,390 --> 00:16:41,820 نه، اینکه آنها غیرقابل پیش‌بینی هستند. 477 00:16:41,900 --> 00:16:43,650 درسته، و یه چیز دیگه هم در مورد عطسه می‌دونم . 478 00:16:43,670 --> 00:16:45,480 اگر هنگام عطسه چشمان خود را نبندید ، از حدقه بیرون می‌زنند. 479 00:16:45,560 --> 00:16:47,240 این که فقط یه افسانه نیست؟ 480 00:16:47,390 --> 00:16:48,980 این یک افسانه نیست، و از من نپرس چطور می‌دانم 481 00:16:49,060 --> 00:16:50,320 مگر اینکه بخوای کلی بحث رو باز کنی 482 00:16:50,340 --> 00:16:52,510 در مورد اخلاق پزشکی، که من اینطور فکر نمی‌کنم. 483 00:16:52,670 --> 00:16:53,580 من نمی پرسم. 484 00:16:53,750 --> 00:16:54,990 یه نگاه بهم انداختی. 485 00:16:55,070 --> 00:16:56,170 مامان، میشه یه کم فلفل درست کنی؟ 486 00:16:56,250 --> 00:16:57,400 باعث عطسه کردن افراد می‌شود. 487 00:16:57,570 --> 00:16:59,200 شما چیزهای زیادی در مورد عطسه می‌دانید. 488 00:16:59,260 --> 00:17:01,000 من یه غواصی عمیق انجام دادم، و خدا رو شکر که موفق شدم! 489 00:17:01,020 --> 00:17:02,260 مامان، فلفل! 490 00:17:02,430 --> 00:17:03,850 اینجا. 491 00:17:04,020 --> 00:17:06,000 از دست دادن خون باعث میشه بیهوش بشه، 492 00:17:06,080 --> 00:17:08,410 اما در واقع این آب موجود در ریه‌ها است که... 493 00:17:09,580 --> 00:17:10,580 گرفتمشون. 494 00:17:10,750 --> 00:17:12,840 قرار نیست این اتفاق بیفتد. 495 00:17:12,940 --> 00:17:14,420 تو از عطسه سوءاستفاده کردی. 496 00:17:14,440 --> 00:17:17,270 تقریباً مثل اینکه سرنوشت قابل تغییر است. 497 00:17:17,420 --> 00:17:21,030 آرگوس به بیرون نگاه می‌کند، سرنوشت به درون. 498 00:17:39,870 --> 00:17:40,780 صبر کن. چی؟ 499 00:17:40,890 --> 00:17:42,680 آیا کار می‌کند؟ 500 00:17:45,790 --> 00:17:47,060 ببینم چیکار قراره بکنم، 501 00:17:47,140 --> 00:17:48,150 یعنی می‌توانیم کار دیگری انجام دهیم. 502 00:17:48,230 --> 00:17:49,880 مامان، ما رو ببر اون طرف. 503 00:17:51,460 --> 00:17:53,300 نه، رپتور نیست. رپتور تصادف می‌کند. 504 00:17:58,240 --> 00:17:59,570 تای، چی داری می‌بینی؟ 505 00:17:59,650 --> 00:18:01,300 ما در بازار گیر افتاده‌ایم . 506 00:18:01,430 --> 00:18:03,060 از هم جدا شوید و در کوچه‌ها بروید. مامان، پرواز ممنوع. 507 00:18:03,140 --> 00:18:04,910 من باید این کار را پیاده مثل یک حیوان انجام دهم؟ 508 00:18:04,990 --> 00:18:06,640 و این قراره جواب بده؟ 509 00:18:06,660 --> 00:18:08,080 ما فقط می‌دانیم که راهِ مقدر شده این کار را نمی‌کند، 510 00:18:08,160 --> 00:18:10,490 بنابراین ما باید کارها را دقیقاً به روشی که انجام نمی‌دهیم، انجام دهیم. 511 00:18:10,590 --> 00:18:11,570 بیا بریم. 512 00:18:12,740 --> 00:18:14,090 باشه. 513 00:18:14,260 --> 00:18:16,000 احمق، درسته، درسته! 514 00:18:17,410 --> 00:18:19,670 داره جواب میده. سرنوشت ما داره تغییر میکنه. 515 00:18:19,910 --> 00:18:22,430 پس بابا رو نجات بدیم؟ 516 00:18:23,930 --> 00:18:25,160 هنوز نه. 517 00:18:25,330 --> 00:18:27,020 ما باید تا زمانی که این کار را انجام دهیم، به تغییر سرنوشت خود ادامه دهیم. 518 00:18:27,100 --> 00:18:28,920 اسب آبی، به جای آن پله‌ها، از کوچه‌ها برو ، 519 00:18:29,000 --> 00:18:30,250 و استوپ، برو به پشت بام. 520 00:18:40,860 --> 00:18:41,950 خب! 521 00:18:43,860 --> 00:18:45,010 خب! 522 00:18:45,120 --> 00:18:46,510 اینجا وقت داره تموم میشه . 523 00:18:46,530 --> 00:18:47,710 دارم سرنوشت‌ها رو با بیشترین سرعت ممکن جابجا می‌کنم. 524 00:18:47,790 --> 00:18:49,580 صبر کن، بابا! 525 00:18:57,190 --> 00:19:00,720 آه! آه! 526 00:19:09,960 --> 00:19:13,550 تای، نه. نه. نه نه نه نه! 527 00:19:13,720 --> 00:19:16,520 نههههه! 528 00:19:20,140 --> 00:19:21,730 ما موفق شدیم. او زنده ماند! 529 00:19:21,820 --> 00:19:23,970 امروز نه! 530 00:19:24,070 --> 00:19:26,620 و... 531 00:19:27,830 --> 00:19:29,240 چی... 532 00:19:29,410 --> 00:19:32,500 ممنون. خیلی خوش شانس بودم که همه شما اینجا بودید. 533 00:19:34,000 --> 00:19:36,250 قرار بود ما باشیم. 534 00:19:37,340 --> 00:19:40,400 آها، من را به یک مغازه حیوانات خانگی هدایت کرد، 535 00:19:40,420 --> 00:19:41,750 همانطور که می‌دانستم این کار را خواهی کرد. 536 00:19:41,900 --> 00:19:44,070 رفیق، ما که میدونیم چشم نداری. 537 00:19:44,090 --> 00:19:46,510 فکر می‌کنی برای دیدن سرنوشت به چشم‌هایم نیاز دارم؟ 538 00:19:46,740 --> 00:19:50,330 این یادم انداخت، ببخشید که پامو گذاشتم روش. 539 00:19:50,430 --> 00:19:52,010 دلایل زیادی وجود دارد که خوشحالم 540 00:19:52,090 --> 00:19:53,580 این یارو قرار نیست ناپدری ما باشه. 541 00:19:53,600 --> 00:19:56,170 چیزی نگفتی. این هم چشم‌هایت. 542 00:19:56,340 --> 00:19:58,920 پس، جان فیت، برای اولین بار در زندگیت، 543 00:19:59,010 --> 00:20:01,600 نمی‌توانی بگویی که می‌دانستی چنین اتفاقی می‌افتد. 544 00:20:01,700 --> 00:20:02,840 داری شوخی می‌کنی؟ 545 00:20:02,940 --> 00:20:04,290 می‌دانستم که اوضاع همین‌طور پیش خواهد رفت. 546 00:20:04,370 --> 00:20:06,200 چی؟ پس چرا گفتی که نمیشه؟ 547 00:20:06,280 --> 00:20:09,280 مجبور بودم تلاش کنم چون تقدیرم این بود که تلاش کنم، 548 00:20:09,370 --> 00:20:11,430 و می‌دانستم که شکست خواهم خورد، اما این را هم می‌دانستم 549 00:20:11,600 --> 00:20:14,020 خودم را متقاعد می‌کردم که شکست نخواهم خورد، 550 00:20:14,120 --> 00:20:16,210 که می‌دانستم جواب نمی‌دهد، اما علاوه بر این، 551 00:20:16,440 --> 00:20:19,600 می‌دانستم که صدای توی سرم را نادیده خواهم گرفت 552 00:20:19,700 --> 00:20:21,380 گفت، «جان، این کار را نکن،» 553 00:20:21,610 --> 00:20:24,030 که می‌دانستم در نهایت به نابودی‌ام منجر خواهد شد. 554 00:20:24,130 --> 00:20:26,110 تو واقعاً قابل ترحمی. 555 00:20:26,130 --> 00:20:28,050 فکر می‌کنی من اینو نمی‌دونم؟ 556 00:20:28,220 --> 00:20:30,060 به نظر من اصلاً ترحم‌برانگیز نیست. 557 00:20:30,280 --> 00:20:31,970 من فکر می‌کنم تو یه رمانتیک واقعی هستی، 558 00:20:32,060 --> 00:20:35,060 اما اگر دوباره سعی کنی از همسرم خواستگاری کنی، 559 00:20:35,230 --> 00:20:36,880 من تو را به شدت تنبیه خواهم کرد. 560 00:20:37,090 --> 00:20:39,690 می‌دانم، و این خیلی دردناک است. 561 00:20:44,310 --> 00:20:45,800 کجا بودی؟ 562 00:20:45,890 --> 00:20:46,960 هیچ جا. فقط بیرون. 563 00:20:47,060 --> 00:20:48,320 بلاغی بود. 564 00:20:48,470 --> 00:20:49,740 ما میدونیم که تو سعی داشتی دوباره باهاش رابطه برقرار کنی. 565 00:20:49,820 --> 00:20:51,150 خب اگه من بودم چی؟ 566 00:20:52,560 --> 00:20:54,150 مرد، باید اینو قطع کنی. 567 00:20:54,320 --> 00:20:56,490 هیچوقت بین شما دو تا درست نمیشه . 568 00:20:56,580 --> 00:20:57,750 می‌توانم امیدوار باشم. 569 00:20:57,990 --> 00:20:59,230 من نظر خاصی نگفتم . 570 00:20:59,310 --> 00:21:01,160 تو تنها می‌میری. او تنها می‌میرد. 571 00:21:01,260 --> 00:21:03,400 آره. قسمت وسطش هم چیز خاصی نداره. 572 00:21:03,480 --> 00:21:05,000 راستش را بخواهید ، بهترین [دوران] همین الان هم تمام شده است . 573 00:21:05,150 --> 00:21:06,760 فقط ازش دور بمون، باشه؟ 574 00:21:06,930 --> 00:21:09,580 قراره کلی رابطه دیگه داشته باشی 575 00:21:09,670 --> 00:21:11,490 در زندگیت... شکست بخور. 576 00:21:11,600 --> 00:21:14,060 آره! آره! 577 00:21:16,010 --> 00:21:19,150 ممنون. من تو اتاقم هستم. 578 00:21:20,330 --> 00:21:22,350 او همیشه این‌طور بوده است. 579 00:21:22,440 --> 00:21:23,940 و همیشه خواهد بود. 580 00:21:24,110 --> 00:21:26,490 انگار فقط خودمون میخونیمش. 581 00:21:27,690 --> 00:21:29,430 او در تنهایی می‌میرد. 582 00:21:29,510 --> 00:21:31,370 آیا چیزی از آن دریافت کردی؟ 583 00:21:33,770 --> 00:21:35,450 بنتو 584 00:21:36,305 --> 00:22:36,760 Watch Online Movies and Series for FREE www.osdb.link/lm