"Krapopolis" Shlub$
ID | 13192654 |
---|---|
Movie Name | "Krapopolis" Shlub$ |
Release Name | Krapopolis.S02E08.1080p.x265-ELiTE |
Year | 2024 |
Kind | tv |
Language | Persian |
IMDB ID | 34730491 |
Format | srt |
1
00:00:02,986 --> 00:00:04,503
خب، بعد از آن سردرگمی،
2
00:00:04,580 --> 00:00:06,246
پدرت تصمیم گرفت که
این کار برایش لازم است
3
00:00:06,398 --> 00:00:08,823
تا راهی
برای یک آغوش غیرجنسی پیدا کنم.
4
00:00:08,901 --> 00:00:11,176
برای همینه که
مدام با نوک انگشتاش منو لمس میکنه؟
5
00:00:11,253 --> 00:00:13,587
اصلاً شلوب کجاست؟
6
00:00:13,589 --> 00:00:14,921
آخرین
باری که او را دیدم، او
7
00:00:14,998 --> 00:00:16,256
تاس بازی با یک غول.
8
00:00:16,333 --> 00:00:17,758
آخرین
باری که او را دیدم، او
9
00:00:17,760 --> 00:00:19,018
با دستهایش از درخت آویزان است
10
00:00:19,094 --> 00:00:20,427
جیبهای کت بیرون زده بودند
11
00:00:20,429 --> 00:00:22,246
گفت که پول ندارد،
12
00:00:22,248 --> 00:00:23,671
اما او آشکارا به اندازه کافی داشت
13
00:00:23,749 --> 00:00:25,249
پول برای خرید آن کت.
14
00:00:25,267 --> 00:00:26,750
آخرین
باری که او را دیدم، او
15
00:00:26,752 --> 00:00:27,842
در گوشهای بیهوش افتاد،
16
00:00:27,862 --> 00:00:29,102
احتمالاً از نوشیدن شراب قرمز
17
00:00:29,179 --> 00:00:30,937
و شیر گرم تمام بعد از ظهر.
18
00:00:30,939 --> 00:00:32,031
او این را چه مینامد؟
19
00:00:32,033 --> 00:00:33,757
چرت زدن با شکم داغ!
20
00:00:36,595 --> 00:00:38,262
او در کدام گوشه
بیهوش شده بود؟
21
00:00:38,264 --> 00:00:39,763
همون که
گلدان بزرگ داره.
22
00:00:39,765 --> 00:00:41,615
آره.
اون گوشه خوبیه.
23
00:00:41,617 --> 00:00:43,358
عجیبه.
آخرین باری که دیدمش
24
00:00:43,435 --> 00:00:44,614
در گوشهای بیهوش افتاد، اینطور بود
25
00:00:44,694 --> 00:00:45,769
همان که گلدان بزرگی دارد.
26
00:00:45,771 --> 00:00:47,254
اما آن مربوط به قرنها پیش بود.
27
00:00:49,000 --> 00:00:55,074
Do you want subtitles for any video?
-=[ ai.OpenSubtitles.com ]=-
28
00:00:56,615 --> 00:00:58,724
این برای هیچکدومتون مشکلی به نظر نمیرسید ؟
29
00:00:58,726 --> 00:01:00,392
وقتی دیدمش، این شکلی نبود .
30
00:01:00,394 --> 00:01:02,061
و من هم نه. و
تو پدرت را میشناسی.
31
00:01:02,063 --> 00:01:03,637
او خوش خواب است.
32
00:01:03,789 --> 00:01:06,306
او درست
در میان شکافتن پانگهآ چرت میزد.
33
00:01:06,383 --> 00:01:09,142
یکی از شما، بیاید اینجا
و پیرمردتان را بغل کند.
34
00:01:09,219 --> 00:01:13,555
آغوش جنسیام را برای تو نگه میدارم
، عشق من.
35
00:01:45,664 --> 00:01:47,180
هیپو،
چه بلایی سرش اومده؟
36
00:01:47,257 --> 00:01:48,756
- من
- هنوز نمیتونم مطمئن باشم.
37
00:01:48,834 --> 00:01:50,275
اکوسیستم بدن او
بسیار پیچیدهتر از اکثر موجودات است.
38
00:01:50,277 --> 00:01:51,835
او
از قبل بهتر به نظر میرسد.
39
00:01:51,837 --> 00:01:53,186
مطمئنم
چیز خیلی جدیای نیست.
40
00:01:53,339 --> 00:01:55,114
یادته وقتی
داشت اون توپ پشمالو رو پاس میداد؟
41
00:01:55,265 --> 00:01:57,599
- اون موقع خیلی بدتر به نظر میرسید
. - آآآه!
42
00:01:57,676 --> 00:01:59,267
- من
- فکر میکنم شیردل اوست.
43
00:01:59,286 --> 00:02:01,011
- قلب شیرش؟
- قلبِ
44
00:02:01,029 --> 00:02:02,454
بخش مانتیکور من.
45
00:02:02,531 --> 00:02:03,938
پدر
به مراقبت پزشکی نیاز دارد
46
00:02:04,016 --> 00:02:05,624
و منظورم دستکاریهای جدی است.
47
00:02:05,626 --> 00:02:07,275
او واقعاً بیمار است.
48
00:02:07,353 --> 00:02:09,294
خب، چه کار کنیم؟
49
00:02:09,296 --> 00:02:10,854
فکر نمیکنم
لازم باشه کاری بکنیم
50
00:02:10,873 --> 00:02:12,297
اما بگذار بخوابد تا خوابش ببرد.
51
00:02:12,449 --> 00:02:14,299
معلومه که حالش
خوب میشه. همیشه همینطوره.
52
00:02:14,301 --> 00:02:16,376
- میتونی درستش کنی؟
- میتونم امتحان کنم.
53
00:02:16,378 --> 00:02:18,119
جسارت نباشه،
هیپو، اما وقتش نشده؟
54
00:02:18,121 --> 00:02:20,380
کسی اینجا توی اتاق از الهه حرف زد ؟
55
00:02:20,457 --> 00:02:22,699
- من چی؟
- اگه بابا واقعاً مریضه،
56
00:02:22,701 --> 00:02:25,035
نمیتونی یه کم زپ،
زپ، حالش رو بهتر کنی؟
57
00:02:25,053 --> 00:02:26,536
به این سادگیها هم نیست .
58
00:02:26,538 --> 00:02:28,147
به همین سادگی بود
وقتی که تو
59
00:02:28,149 --> 00:02:29,797
فک مورد علاقهام آن سرفه را داشت.
60
00:02:29,799 --> 00:02:31,541
وقتی
من و شلوب ازدواج کردیم، قول دادم
61
00:02:31,602 --> 00:02:33,318
من هرگز از قدرتم روی او استفاده نخواهم کرد .
62
00:02:33,470 --> 00:02:34,895
و
فکر نمیکنی که او تو را بخواهد
63
00:02:34,971 --> 00:02:36,713
اینجا استثنا قائل شدن؟
64
00:02:36,715 --> 00:02:38,899
نه! و
علاوه بر این، من خیلی ناراحتم.
65
00:02:38,901 --> 00:02:40,475
وقتی ناراحتم، قدرتهای من...
66
00:02:40,552 --> 00:02:41,902
ناگهان وجود نداری؟
67
00:02:41,904 --> 00:02:43,570
اگر واقعاً بیمار بود
، که نیست،
68
00:02:43,572 --> 00:02:45,980
من هر کاری برای بابا انجام میدادم
. اما او آنقدرها هم بیمار نیست.
69
00:02:46,000 --> 00:02:47,482
داری چیکار میکنی؟
70
00:02:47,501 --> 00:02:50,243
پرواز به سوی
سرزمین اجدادی...
71
00:02:50,396 --> 00:02:52,412
زیر بوتهای جمع شدن
72
00:02:52,414 --> 00:02:54,731
و امید که
مرگ شکل بگیرد
73
00:02:54,733 --> 00:02:57,234
از یک گودال قیرِ زیبا و پُر.
74
00:02:57,252 --> 00:02:59,236
شلوب، نه!
منظورت این نیست.
75
00:02:59,238 --> 00:03:00,846
ناهار را بعداً میخوریم.
76
00:03:00,923 --> 00:03:02,752
او
یک بیمار دیوانه است.
77
00:03:02,832 --> 00:03:04,090
او نمیداند
چه میگوید.
78
00:03:04,167 --> 00:03:05,833
باید ببریمش آزمایشگاه.
79
00:03:05,835 --> 00:03:07,311
آزمایشگاه من. آزمایشگاه.
80
00:03:10,265 --> 00:03:13,250
پس
نقشه ات اینه که اونو منفجر کنی؟
81
00:03:13,268 --> 00:03:16,010
به نظر میرسد که ممکن است ضررش کمی
بیشتر از فایدهاش باشد، اینطور فکر نمیکنید؟
82
00:03:16,088 --> 00:03:18,012
تو نمیفهمی
. این پسر بد داره کم میاره...
83
00:03:18,090 --> 00:03:20,424
این پسر بدی نیست
. این یه ماشین مرگه.
84
00:03:20,442 --> 00:03:22,442
فقط بذار
خودش توضیح بده، تای.
85
00:03:22,519 --> 00:03:24,945
این
پسر بدِ گنده و شیطون
86
00:03:25,021 --> 00:03:28,040
هر چیزی را به
ذاتهای دوتاییاش تقلیل میدهد.
87
00:03:28,042 --> 00:03:30,450
به زبان، لطفا؟
88
00:03:30,602 --> 00:03:32,269
بابا
یه مانتيتوره، درسته؟
89
00:03:32,271 --> 00:03:34,287
بنابراین او نیمی سنتور و
نیمی مانتیکور است.
90
00:03:34,364 --> 00:03:37,441
و مانتیکور ترکیبی از انسان،
عقرب، شیر و عقاب است.
91
00:03:37,459 --> 00:03:39,276
من عنصر بیمار را شناسایی میکنم،
92
00:03:39,278 --> 00:03:41,703
درمانش کن، و من با یه ضربه
اونو دوباره سرپا میکنم.
93
00:03:41,780 --> 00:03:43,722
من یه «زنگ برقی معکوس» ساختم . خیلی باحاله.
94
00:03:43,799 --> 00:03:47,451
آن را بزن و قطعات را
دوباره به هم وصل میکند و پدر نجات مییابد.
95
00:03:47,469 --> 00:03:50,211
مطمئنی
این دستگاه جداکنندهی پدرها جواب میده؟
96
00:03:50,289 --> 00:03:52,122
چرا از این آیلوروموس نمیپرسی ؟
97
00:03:52,140 --> 00:03:54,983
قسمتی گربه، قسمتی موش. و...
98
00:03:57,404 --> 00:03:59,145
بفرمایید، این هم از دستور.
99
00:04:00,908 --> 00:04:03,316
- اون
قسمت رو نادیده بگیر. - مطمئن نیستم بتونم.
100
00:04:03,393 --> 00:04:05,410
خب،
کس دیگه ای ایده بهتری داره؟
101
00:04:05,487 --> 00:04:08,413
- آره. مامان،
بابا رو درست کن. - بهت که گفتم نمیتونم.
102
00:04:08,415 --> 00:04:11,083
خب، میتوانم!
منظورم این است که، قادر باشم!
103
00:04:11,234 --> 00:04:13,585
اگر نمیتوانی، نمیتوانی
فقط... میتوانی؟
104
00:04:15,314 --> 00:04:17,330
فکر نمیکنم
اینجا وقت زیادی داشته باشیم.
105
00:04:17,332 --> 00:04:19,240
هیپو، فقط
انجامش بده. من بهت اعتماد دارم.
106
00:04:19,242 --> 00:04:21,468
منفجرش کن. نمیتونم اینو ببینم.
107
00:04:26,158 --> 00:04:28,082
جواب
داد! من بهت میدم
108
00:04:28,084 --> 00:04:30,602
شلابِ سنتور و
شلابِ مانتیکور!
109
00:04:30,679 --> 00:04:33,830
و هر دوشون شلاب هستن
؟ - خب...
110
00:04:33,832 --> 00:04:35,348
«شلب» چیست؟
111
00:04:35,501 --> 00:04:36,924
فکر کنم یه صداییه.
112
00:04:36,926 --> 00:04:39,761
مثل «پُف» یا.
113
00:04:39,780 --> 00:04:41,671
هیچکدومشون
شلوب نیستن؟ به نظر اشتباه میاد.
114
00:04:41,690 --> 00:04:43,115
قرار نیست باشند
.
115
00:04:43,117 --> 00:04:44,098
آنها سنتور او هستند
116
00:04:44,192 --> 00:04:46,326
و اسانسهای مانتیکور.
117
00:04:51,700 --> 00:04:52,700
صبر کن.
118
00:04:54,444 --> 00:04:57,129
اون یه اژدهاست.
فکر کردم بالهاش مال عقابه.
119
00:04:57,205 --> 00:05:00,357
عقاب. پوووف. پوووف.
120
00:05:00,359 --> 00:05:02,784
شلوب
121
00:05:02,803 --> 00:05:05,362
همانطور که
حدس زده بودم. شیر اوست.
122
00:05:05,364 --> 00:05:06,724
میشه
بهترش کنی؟
123
00:05:06,865 --> 00:05:07,973
خیلی ازش گذشته.
124
00:05:08,050 --> 00:05:09,141
تنها گزینه ما جایگزینی است
125
00:05:09,217 --> 00:05:11,034
شیرش را با یک شیر سالم.
126
00:05:11,036 --> 00:05:13,053
تو انتخاب بدیهی هستی
. بیا از هم جدات کنیم،
127
00:05:13,055 --> 00:05:16,148
شیرِ ظاهراً سالمت رو از سرت بیرون میکشه
، دوباره سرت رو به هم میکوبه.
128
00:05:16,150 --> 00:05:18,317
ببخشید.
گفتی شیر سالم من؟
129
00:05:18,319 --> 00:05:20,152
آره. تو
یه قسمتی پدر و یه قسمتی مادر هستی.
130
00:05:20,228 --> 00:05:21,878
پس تو هم یه مانتیکور هستی،
131
00:05:21,897 --> 00:05:24,138
یعنی تو یه شیری داداش.
132
00:05:24,216 --> 00:05:26,232
حالا
یه لحظه صبر کن... ممنون.
133
00:05:26,385 --> 00:05:29,143
اما اگر داشتن یک
شیر بیمار این بلا را سر پدر میآورد،
134
00:05:29,163 --> 00:05:31,054
آیا واقعاً نداشتن شیر
من را به دردسر نمیاندازد؟
135
00:05:31,056 --> 00:05:33,390
- تو که باید
حالت خوب باشه. - اگه من باید خوب باشم،
136
00:05:33,392 --> 00:05:35,742
چرا تو را تقسیم نکنیم
و از شیرت استفاده نکنیم؟
137
00:05:35,744 --> 00:05:37,727
من
این کار را میکردم، اما من تنها فرد اینجا هستم
138
00:05:37,729 --> 00:05:39,229
چه کسی فناوری را میشناسد.
139
00:05:39,231 --> 00:05:41,398
من دیوونه نیستم . کاش بودم.
140
00:05:41,416 --> 00:05:43,567
بیایید
برای یک ثانیه یک قدم به عقب برداریم.
141
00:05:43,569 --> 00:05:45,919
آیا سوپ را در نظر گرفتهایم؟
142
00:05:45,995 --> 00:05:47,829
فکر کنم
فقط ترسیدی.
143
00:05:47,906 --> 00:05:49,085
معلومه که
میترسم! منظورم اینه که،
144
00:05:49,165 --> 00:05:50,640
این چیز چقدر امن است؟
145
00:05:51,668 --> 00:05:53,167
آآه!
146
00:05:55,022 --> 00:05:56,838
نه، نه، نه.
147
00:05:56,857 --> 00:05:58,431
چیکار کردی
؟ - اشتباه بود.
148
00:05:58,508 --> 00:05:59,766
چه کسی چنین
قطعهی ظریفی از ماشینآلات را میشناخت؟
149
00:05:59,768 --> 00:06:01,084
اینقدر لغزنده خواهد بود؟
150
00:06:01,086 --> 00:06:02,252
بفرمایید داداش. (or: آفرین داداش.)
151
00:06:02,254 --> 00:06:03,528
من داداش تو نیستم.
152
00:06:03,605 --> 00:06:05,197
و تو نمیدانی
چه میکنی.
153
00:06:05,348 --> 00:06:06,681
از چهرهی بیاحساست میفهمم .
154
00:06:06,758 --> 00:06:08,200
این یارو چیه؟
155
00:06:08,351 --> 00:06:09,684
از ظاهرش معلومه که یه آتلانتیسیه .
156
00:06:09,703 --> 00:06:10,869
بدون هیچ دلیلی کاملاً ناخوشایند است.
157
00:06:10,946 --> 00:06:12,037
آره، اون قطعاً
158
00:06:12,114 --> 00:06:13,538
جذابیت هیپو را ندارد.
159
00:06:13,615 --> 00:06:14,948
چون
من هیپو نیستم،
160
00:06:15,024 --> 00:06:16,357
ای احمقها، من کار خودم را میکنم.
161
00:06:16,359 --> 00:06:19,269
آیا او
هنوز بهتر است؟
162
00:06:19,287 --> 00:06:20,879
نه! هیپو کجاست؟
163
00:06:20,997 --> 00:06:22,455
و کدام یک از
شما شلاب من است؟
164
00:06:22,457 --> 00:06:24,958
خب، ما میدانیم
کدام شیر مال شلوب است.
165
00:06:26,962 --> 00:06:29,446
متاسفم.
حرف بیادبانهای بود.
166
00:06:29,539 --> 00:06:31,205
تای، چیکار کردی؟
167
00:06:31,207 --> 00:06:32,707
من چه
کردهام؟ تو چه کردهای؟
168
00:06:32,726 --> 00:06:34,208
من در واقع
دارم برای نجات بابا تلاش میکنم.
169
00:06:34,286 --> 00:06:35,894
داشتم شیرم را به او میدادم.
170
00:06:36,045 --> 00:06:37,229
«در شرفِ» برای این است که
171
00:06:37,347 --> 00:06:39,714
خرچنگ نعل اسبی
و انار.
172
00:06:39,733 --> 00:06:41,474
این یک بیان است!
173
00:06:41,551 --> 00:06:43,384
پس قراره
دخالت کنی؟
174
00:06:43,404 --> 00:06:46,554
نه، من... من... من سرم
شلوغه. اما تو باید اینو درست کنی.
175
00:06:46,632 --> 00:06:48,407
حرف خانم رو شنیدی
. الان اینجا من مسئولم،
176
00:06:48,483 --> 00:06:51,134
و من قراره
بابا رو نجات بدم.
177
00:06:51,136 --> 00:06:53,412
فکر میکنی
نمیتونم؟ خب، حدس بزن چی شده؟
178
00:06:53,414 --> 00:06:56,081
من دارم... وای وای وای
وای وای وای!
179
00:06:57,809 --> 00:06:59,960
لعنت به تعهد من
به مرطوب کردن پوست!
180
00:07:02,589 --> 00:07:04,238
ما باید
عصارههای شلاب را نگه داریم
181
00:07:04,258 --> 00:07:05,907
و عصارههای هیپو با هم،
182
00:07:05,984 --> 00:07:08,001
چون نمیدانم
اگر با هم قاطی شوند چه میشود.
183
00:07:08,077 --> 00:07:09,332
میدونی
کی احتمالاً
184
00:07:09,412 --> 00:07:11,504
میدانید چه اتفاقی میافتد؟ تیرانیس
و استاپندوس: هیپو.
185
00:07:11,657 --> 00:07:13,098
آره، میفهمم.
از اینکه اینجا رتبهبندی کنم متنفرم،
186
00:07:13,100 --> 00:07:14,599
اما بابا، بابای واقعی منه.
187
00:07:14,676 --> 00:07:16,009
اون فقط ناپدریته،
188
00:07:16,085 --> 00:07:17,827
پس لطفا
با برنامه من همراه شوید.
189
00:07:17,829 --> 00:07:19,829
مطمئنی
تو باعث همه این اتفاقا نشدی؟
190
00:07:19,831 --> 00:07:21,422
- پس تو میتونی مسئول باشی؟
- فکر کنم بود.
191
00:07:21,500 --> 00:07:23,275
تو یه
جوهره ای. منو نمیشناسی.
192
00:07:23,351 --> 00:07:25,110
من پادشاه هستم، بنابراین
همیشه مسئول هستم.
193
00:07:25,112 --> 00:07:27,279
میدونی، بهطور کلی.
بهت قول میدم، استوپ،
194
00:07:27,355 --> 00:07:29,339
این نقشه نبود،
اما همینه که هست.
195
00:07:29,341 --> 00:07:31,341
بهش میگن
تبدیل شدن به یه ویپسی دیزی
196
00:07:31,359 --> 00:07:33,026
به یک اوه، به یک وضعیت اضطراری.
197
00:07:33,102 --> 00:07:34,527
آیا همه شما
شخصیت دارید؟
198
00:07:34,604 --> 00:07:36,362
زیرا پیگیری این موضوع بسیار دشوار خواهد بود .
199
00:07:36,439 --> 00:07:38,031
انسانها، چیزی شبیه به
یک چیز جدیدتر در جهان هستند،
200
00:07:38,033 --> 00:07:39,458
بنابراین فکر میکنم هنوز دارم
خودم را پیدا میکنم.
201
00:07:39,534 --> 00:07:40,867
و
عقربها حرف نمیزنند،
202
00:07:40,869 --> 00:07:42,109
اگرچه آنها به نوعی ارتباط برقرار میکنند.
203
00:07:42,129 --> 00:07:43,703
شاید از طریق بوها.
204
00:07:43,780 --> 00:07:45,112
اژدهاها همه چیز را میدانند.
205
00:07:45,190 --> 00:07:46,873
آیا
کسی از شما پدر-پارتنر است؟
206
00:07:46,950 --> 00:07:49,050
مثلاً، واقعاً شهوتی؟
207
00:07:50,195 --> 00:07:52,119
میدونی چیه؟
208
00:07:52,197 --> 00:07:53,788
این خیلی گیج کننده خواهد شد .
209
00:07:53,790 --> 00:07:55,623
ما باید در این مورد هوشمندانه عمل کنیم.
210
00:07:55,701 --> 00:07:57,625
میخوای کمک کنی، میتونی
با اینها ردشون رو بگیری.
211
00:07:57,703 --> 00:08:00,312
این استفادهی خوبی
از وقت و استعدادهای من است.
212
00:08:00,463 --> 00:08:03,297
حالا با احتیاط
مانتوی هیپو را منفجر میکنم.
213
00:08:03,375 --> 00:08:04,524
صبر کن، صبر کن!
214
00:08:06,653 --> 00:08:10,322
- آمادهایم؟
- فقط من «ما» هستم؟ آآآه!
215
00:08:10,398 --> 00:08:12,232
ببینیم.
ما آتش را روشن کردهایم،
216
00:08:12,308 --> 00:08:14,993
چوب چرخان، چنگالی که
میتوانید با آن موهایتان را شانه کنید.
217
00:08:14,995 --> 00:08:16,995
مشکل کجاست؟
کولاکس: هذیان،
218
00:08:17,072 --> 00:08:18,722
تو آشپزخونه چیکار میکنی ؟
219
00:08:18,724 --> 00:08:20,724
شوهرم
حالش خوب نیست و من میخواهم
220
00:08:20,726 --> 00:08:22,225
او را با
چیزی خاص غافلگیر کنید.
221
00:08:22,227 --> 00:08:24,060
آیا به کمک نیاز دارید؟
222
00:08:24,062 --> 00:08:25,245
معلومه که
نه. من یه الههام.
223
00:08:25,321 --> 00:08:27,914
من بلدم چطور ناهار درست کنم...
224
00:08:27,991 --> 00:08:30,416
خب، خب،
ناهار چی داریم؟
225
00:08:30,493 --> 00:08:31,918
چیزی که
در خواب دیده بود.
226
00:08:31,995 --> 00:08:33,253
این یک مهمانی برای دهان است.
227
00:08:33,329 --> 00:08:35,405
و پیچیده، در عین حال ساده.
228
00:08:35,423 --> 00:08:37,331
و اینکه توی ظرف اومده.
229
00:08:37,333 --> 00:08:39,425
این تمام چیزیه که من میدونم. این،
و اینکه اون عاشقشه
230
00:08:39,427 --> 00:08:42,245
و اینکه میخواهم
برایش درست کنم. با ترشح بزاق از خواب بیدار شد.
231
00:08:42,264 --> 00:08:45,415
خب، شاید
یه نوع غذای خشک باشه؟
232
00:08:45,417 --> 00:08:46,416
میدونم
که عاشق غذای خشکه،
233
00:08:46,434 --> 00:08:47,917
مخصوصاً وقتی خیس میشه
234
00:08:47,919 --> 00:08:50,529
و سپس
دوباره خشک کنید، مانند لازانیا.
235
00:08:50,531 --> 00:08:52,647
خب... لازانیا؟
236
00:08:52,724 --> 00:08:54,924
اگه قراره کمکم کنی
، باید جدی باشی.
237
00:08:54,926 --> 00:08:56,276
جدی میگم. ما
قراره
238
00:08:56,278 --> 00:08:58,519
اینو با هم حل کنیم
. من و تو.
239
00:08:58,539 --> 00:09:01,022
یک بنده و یک الهه.
240
00:09:01,041 --> 00:09:02,207
این کار را نکن.
241
00:09:02,284 --> 00:09:04,025
اشکالی نداره،
همه. اشکالی نداره.
242
00:09:04,027 --> 00:09:05,359
من اینجا نیستم که به تو آسیبی برسانم.
243
00:09:05,361 --> 00:09:06,786
من اینجام تا حالتو بهتر کنم.
244
00:09:06,938 --> 00:09:08,213
چیزی برای ترسیدن وجود ندارد.
245
00:09:08,290 --> 00:09:10,215
تجربه عجیبی است
، داشتن
246
00:09:10,366 --> 00:09:12,125
عصارههایی که
با آنها در یک بدن مشترک بودهام، اینگونه از هم جدا میشوند.
247
00:09:12,201 --> 00:09:13,534
انگار نسیمی را حس میکنم
248
00:09:13,612 --> 00:09:15,278
که
در شهر دیگری میوزد.
249
00:09:15,297 --> 00:09:17,038
درسته.
اما قرار نیست ما
250
00:09:17,115 --> 00:09:18,706
که اینجا باشم، رفیق.
251
00:09:18,725 --> 00:09:20,559
قرار نیست ما وجود داشته باشیم!
252
00:09:20,561 --> 00:09:22,727
اما اگر
در موردش فکر کنید، آیا چیزی هست؟
253
00:09:22,729 --> 00:09:24,137
قرار است وجود داشته باشد؟
254
00:09:24,213 --> 00:09:26,139
خرخون! خرخون.
255
00:09:26,215 --> 00:09:27,457
نگران نباش.
من هم میترسم.
256
00:09:27,459 --> 00:09:29,216
احتمالاً باید
با هم بمونیم.
257
00:09:29,236 --> 00:09:31,127
نه، نباید این کار را بکنی.
همه مراقب خودشان باشند.
258
00:09:31,146 --> 00:09:33,755
کار روبانها تمام شد!
259
00:09:33,757 --> 00:09:37,133
مگر اینکه بخوای
آبیها رو هم بپوشم.
260
00:09:37,152 --> 00:09:38,802
البته.
البته. خب،
261
00:09:38,804 --> 00:09:40,579
این
مشکل مربوط به بعد از ظهر امروز است.
262
00:09:40,730 --> 00:09:42,138
من فقط به ... بله نیاز دارم!
263
00:09:42,140 --> 00:09:43,807
اون یه
شیر کوچولوی سالم و سرحاله.
264
00:09:43,809 --> 00:09:45,083
حالا بریم سراغ تعویض لباس
265
00:09:47,829 --> 00:09:51,256
چ-چرا؟ چیکار کردی
؟ چرا باید همچین کاری بکنی؟
266
00:09:51,483 --> 00:09:53,592
شاید دارم
از همنوعانم محافظت میکنم.
267
00:09:53,668 --> 00:09:54,926
شاید میخواستم تنبیهت کنم.
268
00:09:55,003 --> 00:09:56,928
شاید من کنترلی روی غرایزم ندارم.
269
00:09:56,930 --> 00:09:58,004
انتخاب فروشنده!
270
00:09:58,081 --> 00:10:00,765
سلام!
271
00:10:00,767 --> 00:10:03,417
من
این کار را برای هیپو انجام میدهم. او حتماً قبول میکند.
272
00:10:03,495 --> 00:10:05,025
خب، این
عالیه. حالا دیگه نداریم
273
00:10:05,105 --> 00:10:06,512
یک شیر سالم که میتوانیم از آن استفاده کنیم.
274
00:10:06,514 --> 00:10:08,089
بله، ما این کار را میکنیم. این در وجود شماست.
275
00:10:08,108 --> 00:10:09,499
میشه
لطفا از این بحث دور بمونی؟
276
00:10:09,517 --> 00:10:11,109
تای،
اون قسمتی از وجود باباست.
277
00:10:11,111 --> 00:10:12,777
تو نمیتونی
از دست بابا عصبانی باشی. اون مریضه.
278
00:10:12,779 --> 00:10:15,672
میدانم که او بیمار است.
برای همین به یک شیر دیگر نیاز داریم.
279
00:10:15,674 --> 00:10:17,523
خب، انگار قبلاً نمیدانستی که
او بیمار است.
280
00:10:17,525 --> 00:10:19,676
حالا، هیپو شاید
بداند چه کار کند.
281
00:10:19,678 --> 00:10:21,344
وقت نداریم
که هیپو را دوباره سرهم کنیم.
282
00:10:21,346 --> 00:10:23,104
ما حتی نمیدانیم
کدام چیزها مال اوست.
283
00:10:23,181 --> 00:10:24,681
شرط میبندم که
میتوانستیم آن را بفهمیم.
284
00:10:24,683 --> 00:10:26,015
نه. میدونی چیه؟
285
00:10:26,034 --> 00:10:27,367
دیگه لازم نیست
این خانواده رو از هم بپاشیم.
286
00:10:27,443 --> 00:10:28,943
حداقل نه از
عمد. از همین الان شروع میکنم.
287
00:10:28,962 --> 00:10:30,611
اگر اینطور می گویید.
288
00:10:30,689 --> 00:10:32,021
من تا حالا
در مورد این موضوع کاملاً اشتباه فکر میکردم.
289
00:10:32,023 --> 00:10:33,280
فکر میکنی؟ ها!
290
00:10:33,358 --> 00:10:34,691
به یک مانتیوِر دیگر نیازمندیم
.
291
00:10:34,693 --> 00:10:36,192
تنها مانتیاتور دیگر.
292
00:10:36,194 --> 00:10:38,044
پائیزو رو برام بیار.
293
00:10:38,196 --> 00:10:39,638
معنی این چیست ؟
294
00:10:39,789 --> 00:10:42,048
من تقاضا دارم بدانم.
295
00:10:42,200 --> 00:10:44,717
انحراف چندریختی بزرگی
، شلوب، مرد.
296
00:10:44,794 --> 00:10:46,202
درگیر چه چیزی شدهای؟
297
00:10:46,204 --> 00:10:47,795
پایزو!
از دیدنت خوشحالم.
298
00:10:47,873 --> 00:10:49,706
حالا، فقط برای اینکه بررسیهای لازم رو انجام داده باشم ،
299
00:10:49,708 --> 00:10:52,709
میشه تایید کنی
که یه مانتیتور هستی؟
300
00:10:52,727 --> 00:10:54,301
دقیقاً مثل پدرم شلوب؟
301
00:10:54,303 --> 00:10:56,470
بدیهی است. در
واقع، من نسل سوم هستم.
302
00:10:56,548 --> 00:10:58,823
من به عنوان یک مانتيتور به خودم افتخار میکنم
.
303
00:10:58,900 --> 00:11:01,308
نمیتوانستم تصور کنم
که جور دیگری زندگی کنم.
304
00:11:01,386 --> 00:11:03,144
گفت
نسل سوم؟
305
00:11:03,146 --> 00:11:04,996
بفرمایید
، حداکثر قدرت.
306
00:11:07,834 --> 00:11:10,151
وای.
تعدادشون خیلی زیاده.
307
00:11:10,228 --> 00:11:12,896
فکر کنم
منطقی باشه.
308
00:11:12,898 --> 00:11:14,580
من انجامش دادم.
ما همه شیرها رو داریم
309
00:11:14,657 --> 00:11:16,490
ما همیشه میتوانیم دلمان بخواهد
که خودمان را جای پدر بگذاریم.
310
00:11:16,510 --> 00:11:17,658
میتونیم یکی
هم برای هیپو بذاریم!
311
00:11:18,995 --> 00:11:20,083
به
چیزی که من فکر میکنم فکر میکنی؟
312
00:11:25,185 --> 00:11:27,090
حتی به ذهنم خطور نکرد
که بخواهم فرار کنم.
313
00:11:27,170 --> 00:11:29,078
ظالم: نه!
314
00:11:29,080 --> 00:11:30,337
اگر بروی،
هرگز نمیتوانی دوباره ترکیب شوی
315
00:11:30,415 --> 00:11:32,173
دقیقاً همانطور که قبلاً بودی!
316
00:11:32,175 --> 00:11:34,359
همون جایی که هستی بمون!
چطور انقدر سخته که کسی رو جایگزین کنی؟
317
00:11:34,436 --> 00:11:36,920
یک شیر بیمار
در یک مانتیتور؟
318
00:11:37,013 --> 00:11:38,271
- هی،
بچهها. - هی.
319
00:11:38,347 --> 00:11:40,699
باشه، ما قبلاً
ترد، شیرین،
320
00:11:40,775 --> 00:11:43,092
سفت، گرد، تپل و آبدار.
321
00:11:43,094 --> 00:11:45,036
آیا هیچ یک از این موارد درست به نظر میرسد؟
322
00:11:45,113 --> 00:11:47,096
بله، اما
ممکن است یکی دیگر هم بوده باشد.
323
00:11:47,098 --> 00:11:48,448
سالت! همین بود. صبر کن.
324
00:11:48,600 --> 00:11:50,116
مهم نیست. اون
یه چیز جنسی بود.
325
00:11:50,193 --> 00:11:52,026
اما من آن را برای غذا نیز رد نمیکنم .
326
00:11:52,103 --> 00:11:53,786
اینجا چه اتفاقی داره میفته؟
327
00:11:53,939 --> 00:11:55,104
داریم ناهار درست میکنیم!
328
00:11:55,123 --> 00:11:56,940
و داریم نزدیک میشیم!
329
00:11:56,942 --> 00:11:58,291
شنیدم که پایزو
را به داخل کشیدند
330
00:11:58,367 --> 00:11:59,718
برخلاف میلش قبلاً
331
00:11:59,720 --> 00:12:00,944
یعنی شلوب بهتره؟
332
00:12:00,962 --> 00:12:02,612
امم، نه، هنوز نه،
333
00:12:02,630 --> 00:12:03,780
اما ما داریم روی آن کار میکنیم.
334
00:12:03,782 --> 00:12:05,372
فقط داشتم فکر میکردم که شاید،
335
00:12:05,450 --> 00:12:07,559
میدانی، دوباره فکر کردی
336
00:12:07,561 --> 00:12:09,210
سعی کن از قدرتت استفاده کنی
337
00:12:09,262 --> 00:12:10,729
نمیبینی
سرم شلوغه؟
338
00:12:10,880 --> 00:12:12,455
و این آشپزخانه
خیلی نامرتب بود.
339
00:12:12,457 --> 00:12:14,399
منظورم اینه که کی به این همه لیوان احتیاج داره؟
340
00:12:14,401 --> 00:12:16,050
شما میتوانید
هر چیزی را در یک لیوان بریزید.
341
00:12:16,052 --> 00:12:17,218
نه این
ناهار، تو نمیتونی.
342
00:12:17,295 --> 00:12:18,478
نه، نه، این ناهار
343
00:12:18,630 --> 00:12:19,887
توی ظرف میره
344
00:12:19,965 --> 00:12:22,240
و سرد، مرطوب، ضخیم، خشک است،
345
00:12:22,242 --> 00:12:24,075
و همه اینها در
هماهنگی کامل کار میکنند.
346
00:12:24,152 --> 00:12:25,818
بفرمایید. این را امتحان کنید.
347
00:12:25,895 --> 00:12:26,983
داریم نزدیک میشیم.
348
00:12:27,063 --> 00:12:27,987
همه چیزهای مشابه را امتحان کنید
349
00:12:28,064 --> 00:12:29,748
با هم مخلوط کنید، اما هم نزنید.
350
00:12:29,824 --> 00:12:31,416
هم نزن؟ مطمئنی؟
351
00:12:31,567 --> 00:12:33,159
مطمئنم
؟ بله، مطمئنم.
352
00:12:33,311 --> 00:12:35,754
همه وسایل را
یکی یکی روی هم انباشته کنید.
353
00:12:35,905 --> 00:12:38,164
میدانم که
این مهم است،
354
00:12:38,166 --> 00:12:39,832
اما اوضاع
اونجا واقعاً خرابه.
355
00:12:39,834 --> 00:12:42,135
لطفا، اجازه دهید
این پنیر را درست کنم!
356
00:12:49,494 --> 00:12:51,511
- بعد از ماجرای پایزو، کجا رفتی؟
357
00:12:51,513 --> 00:12:53,179
فقط فکر کردم
از مامان بپرسم شاید...
358
00:12:53,331 --> 00:12:54,998
چرا؟ او
قبلاً این را روشن کرده است
359
00:12:55,000 --> 00:12:56,332
که او کمکی نخواهد کرد.
من تنها امید هستم.
360
00:12:56,334 --> 00:12:58,184
درست است.
بنابراین در میدان نبرد،
361
00:12:58,261 --> 00:13:01,187
ما برای این یک کلمه خاص داریم
: آشفتگی.
362
00:13:01,189 --> 00:13:03,673
اما، مامان، اون...
اون واقعاً عجیب رفتار میکنه.
363
00:13:03,675 --> 00:13:04,854
او
خودخواهانه و نمایشی رفتار میکند
364
00:13:04,934 --> 00:13:06,175
و کاملاً بیفایده.
365
00:13:06,177 --> 00:13:08,102
این اصلاً عجیب نیست
. اون مامانه.
366
00:13:08,179 --> 00:13:09,954
نمیدانم.
این دفعه کمی فرق دارد.
367
00:13:10,031 --> 00:13:11,456
او، انگار، چیزهایی درست میکند
368
00:13:11,533 --> 00:13:13,533
با دستانش. در آشپزخانه.
369
00:13:13,609 --> 00:13:16,277
باور نکردنیه. اگه من
خدا بودم، فوراً بابا رو درست میکردم.
370
00:13:16,279 --> 00:13:19,130
منم همینطور.
فقط نصفه و نیمه خدا بودن افتضاحه.
371
00:13:19,132 --> 00:13:20,523
یه
لحظه صبر کن. درسته.
372
00:13:20,525 --> 00:13:22,692
من نصف مامانم. اگه خودم رو تقسیم کنم،
373
00:13:22,694 --> 00:13:23,894
بخش خدایی وجودم چه کارهایی میتواند انجام دهد؟
374
00:13:24,029 --> 00:13:25,804
مامان از انجام این کار امتناع کرده است.
375
00:13:25,880 --> 00:13:27,380
بعدش میتونم بابا رو نجات بدم و احتمالاً
376
00:13:27,532 --> 00:13:29,048
همه اینها را
هم خیلی سریع تمیز کن.
377
00:13:29,125 --> 00:13:30,700
واقعاً فکر
میکنی این کار جواب میدهد؟
378
00:13:30,702 --> 00:13:33,553
باید
امتحان کنیم. - منو منفجر کن.
379
00:13:33,629 --> 00:13:34,629
بالاخره.
380
00:13:43,882 --> 00:13:45,406
شیر شلوب را برای من بیاور.
381
00:13:52,315 --> 00:13:54,499
جدی؟
382
00:13:54,501 --> 00:13:57,001
یکی از شما اژدهاها، بررسی
کنید که آیا حالت بهتر شده است یا نه.
383
00:13:57,078 --> 00:13:59,871
با وجود این همه گل سر راه، تشخیصش سخته .
384
00:14:04,235 --> 00:14:06,493
بابا
حتماً این را دوست داشت.
385
00:14:08,998 --> 00:14:11,599
مُرد.
بخش شیر ما مُرد.
386
00:14:13,578 --> 00:14:15,562
این برای فون-فون چه معنایی دارد ؟
387
00:14:17,190 --> 00:14:19,065
تصمیم گرفتم خودم را فون-فون بنامم
.
388
00:14:23,697 --> 00:14:26,531
بازی تمام شد، مرد! بازی تمام شد!
389
00:14:28,184 --> 00:14:29,868
خیلی خب،
رفقای من کجان؟
390
00:14:29,870 --> 00:14:31,761
شاید بهتر باشد دوباره اسموش کنید
و ببینید چه اتفاقی میافتد.
391
00:14:31,763 --> 00:14:33,554
نه، من
دیگه صاف و ساده بازی درنمیارم.
392
00:14:33,556 --> 00:14:35,448
من هرگز قصد نداشتم
دوباره اسموش کنم.
393
00:14:35,600 --> 00:14:37,522
خب، شاید
باید ترکیبهای جدیدی را بررسی کنیم.
394
00:14:37,602 --> 00:14:40,361
به نظرم همه اژدهاها
با هم میتونن خیلی باحال باشن.
395
00:14:40,380 --> 00:14:42,046
این برای من چه معنایی خواهد داشت؟
396
00:14:42,123 --> 00:14:43,122
نمیدانم،
اما فکر نمیکنم بتوانی
397
00:14:43,199 --> 00:14:44,698
از ما درخواست سواری کنید.
398
00:14:44,776 --> 00:14:46,139
داری چیکار
میکنی؟ من واقعاً فکر میکنم
399
00:14:46,219 --> 00:14:47,534
باید دستگاه شوکر رو بدی به من.
400
00:14:47,612 --> 00:14:49,128
من
باور نمیکنم که وجود ندارد
401
00:14:49,130 --> 00:14:51,222
یه خدای قدرتمند درون
من که میتونه بابا رو درست کنه.
402
00:14:52,617 --> 00:14:54,392
باشه، حالا، ببینیم
. فکر کنم همینه
403
00:14:54,394 --> 00:14:56,469
وقتی یک خدا را تقسیم میکنید چه اتفاقی میافتد ؟
404
00:14:56,471 --> 00:14:58,471
بیشتر از اون خدا؟
405
00:14:58,473 --> 00:15:00,565
کار نمیکند
. شاید بخش خدایی وجودت مشکل دارد.
406
00:15:00,642 --> 00:15:01,958
آنقدر قوی نیست.
407
00:15:01,960 --> 00:15:03,234
اما پیشرفت وجود دارد.
408
00:15:05,463 --> 00:15:07,238
هی، میشه
اون چیز رو بیاریم اینجا؟
409
00:15:07,315 --> 00:15:09,035
الان نه.
دارم یه چیزی رو امتحان میکنم.
410
00:15:10,243 --> 00:15:12,160
عالیه. بیا
فقط اسموشینگ رو امتحان کنیم.
411
00:15:15,582 --> 00:15:17,081
در یک نقطه خاص،
باید بپذیریم که
412
00:15:17,083 --> 00:15:19,083
که کاری که ما انجام میدهیم
کمی احمقانه به نظر میرسد.
413
00:15:20,645 --> 00:15:23,496
تای، این دیوونگیه.
فقط به مانتیکورت شلیک کن،
414
00:15:23,572 --> 00:15:25,423
شیر را بگیر و
این ماجرا را تمام کن
415
00:15:25,500 --> 00:15:28,301
تا همه بتوانند به حالت عادی خود برگردند .
416
00:15:32,098 --> 00:15:33,745
دارم
بهش میرسم. حق با من بود.
417
00:15:33,825 --> 00:15:36,726
یه خدای قدرتمند درون من هست
، و این خیلی لذت بخشه!
418
00:15:40,181 --> 00:15:41,664
احمق، به من نگاه کن!
419
00:15:41,683 --> 00:15:44,684
- احمق؟
- من خدام.
420
00:15:44,760 --> 00:15:47,094
میفهمم.
پس میخوای بابا رو نجات بدی؟
421
00:15:47,096 --> 00:15:48,279
حالا اون چیه؟
422
00:15:55,622 --> 00:15:57,680
فکر نمیکنم این
کاری بود که میخواستم انجام بدم،
423
00:15:57,682 --> 00:15:58,957
اما خوشحالم که این اتفاق افتاد.
424
00:15:58,959 --> 00:16:00,349
- تای!
- چی؟
425
00:16:00,351 --> 00:16:01,775
به همه عروسکهایی که میرقصند نگاه کن.
426
00:16:01,853 --> 00:16:04,187
میدونی کی دوست داره اینو ببینه؟
427
00:16:04,189 --> 00:16:05,964
خدای من،
کولاکس، فکر کنم موفق شدیم.
428
00:16:05,966 --> 00:16:07,612
کی باورش میشد
که این کار جواب بدهد؟
429
00:16:07,692 --> 00:16:09,450
یک سس ۷ لایه.
430
00:16:09,452 --> 00:16:12,619
پنیر رنده شده سرد
آنقدر اشتباه است که درست است.
431
00:16:12,697 --> 00:16:14,363
چیزهای منحرفی
که از آن بیرون میآیند
432
00:16:14,382 --> 00:16:17,291
ذهن زیبای شلاب من.
از کمکت ممنونم.
433
00:16:17,368 --> 00:16:20,144
من فقط
احساس درماندگی شدیدی میکنم.
434
00:16:20,146 --> 00:16:23,222
که برای من عجیبه.
شوهرم خیلی مریضه.
435
00:16:23,299 --> 00:16:25,057
نمیدانم آیا حالش
بهتر خواهد شد یا نه.
436
00:16:25,134 --> 00:16:26,651
و فکر نمیکنم
بتوانم او را نجات دهم.
437
00:16:26,728 --> 00:16:29,879
پس شما میگویید که
شانسی برای ما وجود دارد؟
438
00:16:29,897 --> 00:16:31,138
چی؟ چی؟
439
00:16:31,216 --> 00:16:32,490
سیگنالها را اشتباه تفسیر کنید.
440
00:16:32,567 --> 00:16:33,992
بیخیالش شو. سیگنالها رو اشتباه تعبیر کن.
441
00:16:34,143 --> 00:16:35,493
آآه!
442
00:16:35,495 --> 00:16:37,887
منو بذار زمین.
443
00:16:37,889 --> 00:16:41,165
مامان، یه نگاهی
بهش بنداز! من هم مثل تو یه خدام!
444
00:16:41,317 --> 00:16:42,500
بزرگتر از تو! کاملاً متفاوت
445
00:16:42,502 --> 00:16:45,394
به نظر میرسد سطح عظمت !
446
00:16:47,065 --> 00:16:48,731
چه
اتفاقی برای شلوب افتاده؟
447
00:16:48,733 --> 00:16:50,933
صبر کن، صبر
کن، باید یه کاری بکنم.
448
00:16:52,086 --> 00:16:56,739
نه! نه، یه
آدم پست و حقیر. تی، منطقی باش!
449
00:16:56,741 --> 00:16:58,683
هیچکس
با یه احمق خوب به نظر نمیرسه.
450
00:16:58,760 --> 00:17:00,576
ها ها! مامان، آروم باش.
451
00:17:00,578 --> 00:17:02,261
فقط دارم اذیتت میکنم
. خندهداره.
452
00:17:02,263 --> 00:17:04,096
میدونی
مردم چطور از قدرت دیوانه میشن؟
453
00:17:04,098 --> 00:17:06,357
تای از قدرت خدا دیوونه شده.
454
00:17:06,359 --> 00:17:09,068
همین الان بس کن
. من مادرتم.
455
00:17:10,605 --> 00:17:13,847
بهش نگاه کن
. حالا مادر کیه؟
456
00:17:13,925 --> 00:17:16,683
تای، باید دست از
لجبازی برداری و منو تنها بذاری.
457
00:17:16,761 --> 00:17:18,594
نمیتونم ریسک کنم
که دوباره بهم شلیک کنی.
458
00:17:18,596 --> 00:17:21,113
خیلی خوب نبود.
من فقط دارم سعی میکنم کمکت کنم.
459
00:17:21,266 --> 00:17:23,857
خب، پس حداقل از
قدرت خداییت برای خوبی استفاده کن.
460
00:17:23,859 --> 00:17:25,284
من هم میتوانم
همین را به شما بگویم.
461
00:17:25,361 --> 00:17:28,362
نقطه پرنده قوی.
462
00:17:28,364 --> 00:17:29,696
این سرگرم کننده است!
463
00:17:30,775 --> 00:17:32,866
نه اینکه
نخواسته باشم کمک کنم.
464
00:17:32,944 --> 00:17:35,386
وقتی ناراحتم،
نمیتوانم به قدرتهایم اعتماد کنم.
465
00:17:35,538 --> 00:17:38,130
میترسیدم اگه دخالت کنم،
همه چی رو خراب کنم.
466
00:17:38,207 --> 00:17:40,224
و من کسی خواهم بود
که او را میکشد، باشه؟
467
00:17:40,226 --> 00:17:42,727
فکر میکردم
با شما بچهها اوضاع بهتر پیش بره.
468
00:17:49,627 --> 00:17:52,645
وای. فکر کنم
قبلاً هم این خواب رو دیدم.
469
00:17:52,797 --> 00:17:55,481
خب، امم، من بابا رو درست کردم؟
470
00:17:55,633 --> 00:17:59,226
نه! او واقعاً
بدتر هم شده است. شیرش مُرد.
471
00:17:59,304 --> 00:18:01,987
میدانستم. میتوانستم
آن را تا مغز استخوانم حس کنم.
472
00:18:01,989 --> 00:18:03,989
و حالا حتی نمیدانم
کدام بخشهای این
473
00:18:04,066 --> 00:18:05,991
نمایش عروسکی بقیهاش هستند.
474
00:18:05,993 --> 00:18:08,086
من هرگز قادر
به خداحافظی نخواهم بود.
475
00:18:08,162 --> 00:18:10,162
استوپ، چرا
وحشت نمیکنی؟
476
00:18:10,164 --> 00:18:12,498
من نگران نیستم
چون فهمیدم
477
00:18:12,575 --> 00:18:14,258
چگونه میتوانم این را درست کنم.
478
00:18:14,260 --> 00:18:16,319
چطور میتوانم پدرم را نجات دهم.
479
00:18:16,321 --> 00:18:18,930
من هم نیمه خدا هستم،
و فکر میکنم میتوانم کمک کنم.
480
00:18:19,006 --> 00:18:21,432
فقط مراقب سایکلاپسها باشید.
481
00:18:24,086 --> 00:18:26,395
وقت صاف کردنه.
482
00:18:29,776 --> 00:18:31,275
هاهاهاهاها.
483
00:18:33,838 --> 00:18:34,946
آره.
484
00:18:43,123 --> 00:18:45,790
عزیزم، این
کاملاً باورنکردنیه.
485
00:18:45,867 --> 00:18:47,366
تو اینو درست کردی؟ انگار خودتی
486
00:18:47,518 --> 00:18:48,868
از مغزم بیرونش کشیدم
487
00:18:48,944 --> 00:18:50,536
عمیقترین مرکز لذت
488
00:18:50,613 --> 00:18:52,613
من کمک کردم.
اوه! هذیان: اینجا،
489
00:18:52,690 --> 00:18:53,798
با اینا امتحان کن
490
00:18:53,875 --> 00:18:55,716
آنها هنوز در دنیای ما وجود ندارند .
491
00:18:57,971 --> 00:19:00,787
هاها!
492
00:19:00,807 --> 00:19:03,123
خب، اونجوری منفجر شدن چه حسی داشت ؟
493
00:19:03,201 --> 00:19:04,717
خب، اولش
اصلاً نمیدانستم
494
00:19:04,793 --> 00:19:06,978
داشتم یه
تجربه خارج از بدن رو تجربه میکردم.
495
00:19:07,054 --> 00:19:08,387
فکر کردم فقط خوابم میاد.
496
00:19:08,464 --> 00:19:09,889
میدونی که من آدم خوش خوابی هستم.
497
00:19:09,965 --> 00:19:11,298
من عصر یخبندان را خوابیدم.
498
00:19:11,376 --> 00:19:12,892
و به مدت ۶ ماه ادرار کرد
499
00:19:12,894 --> 00:19:14,210
درست بعد از اینکه از خواب بیدار شد.
500
00:19:14,228 --> 00:19:16,245
اما این، خب،
این فرق داشت.
501
00:19:16,247 --> 00:19:18,214
مدام از هوش میرفتم و
به هوش میآمدم...
502
00:19:18,216 --> 00:19:22,142
به طور ریتمیک، حسی،
با شدت فزاینده.
503
00:19:22,144 --> 00:19:25,329
فکر میکنم به همین دلیل است که
به مرگ میگویند «عشق کوچک».
504
00:19:25,406 --> 00:19:27,056
در ضمن، ممنون که همه رو توضیح دادی.
505
00:19:27,074 --> 00:19:28,741
اولش فکر کردم بعضیهاش
بیمعنیه،
506
00:19:28,817 --> 00:19:31,394
اما همه چیز
منطقی بود. هر بخش از آن.
507
00:19:31,396 --> 00:19:33,171
خب، من، اولاً
، خوشحالم که
508
00:19:33,173 --> 00:19:35,064
تو نمردی،
و منظورم همینه.
509
00:19:35,066 --> 00:19:36,415
چرا
منظورت این نبود؟
510
00:19:36,567 --> 00:19:38,250
فکر کنم
منظورش اینه که مردم میتونن عمل کنن
511
00:19:38,252 --> 00:19:40,586
به روشهای شگفتانگیز
در مواقع اضطراری.
512
00:19:40,738 --> 00:19:43,072
وقتی من بیرون بودم، کار غافلگیرکنندهای انجام دادی ؟
513
00:19:43,074 --> 00:19:45,241
بیایید فقط بگوییم
نه و موضوع را به حال خود رها کنیم.
514
00:19:45,243 --> 00:19:47,167
و استوپ هم همینطور.
515
00:19:47,245 --> 00:19:49,428
اون تو رو نجات داد، میدونی.
516
00:19:49,580 --> 00:19:52,965
ممنون، استوپ. من
همیشه میتوانم روی دخترم حساب کنم.
517
00:19:53,042 --> 00:19:55,359
کاری نبود که
برای من انجام ندهی.
518
00:19:55,361 --> 00:19:58,087
حالا، یه
اتفاق دیگه هم افتاد وقتی بیرون بودم.
519
00:19:58,105 --> 00:20:00,347
نمیتوانستم
از فکر کردن به پایزو دست بردارم.
520
00:20:00,425 --> 00:20:02,925
عجیب نیست؟ دوست دارم
ببینمش.
521
00:20:02,927 --> 00:20:05,277
بنابراین
نمیتوانیم مطمئن باشیم، اما...
522
00:20:05,279 --> 00:20:07,187
پایزو منفجر شد
و چیز مهمی نیست
523
00:20:07,265 --> 00:20:08,855
احتمالش هست که الان توی وجود هر دوی ما باشه .
524
00:20:08,933 --> 00:20:11,709
خیلی
بهم ریخت، اما همه چی درست شد.
525
00:20:11,786 --> 00:20:14,119
خب، نه برای پایزو.
526
00:20:14,196 --> 00:20:15,546
روی نکات مثبت تمرکز کنید.
527
00:20:15,623 --> 00:20:17,030
ما همه پائیزو شدهایم.
528
00:20:17,108 --> 00:20:19,700
روحت شاد
رفیق. یا...
529
00:20:19,777 --> 00:20:21,201
- تکه تکه استراحت کن.
- تکه تکه.
530
00:20:21,221 --> 00:20:23,554
تکه تکه استراحت کن زیرا...
531
00:20:23,631 --> 00:20:26,282
- تیکه های پایزوئه
که... - فهمیدیم بابا.
532
00:20:26,284 --> 00:20:27,892
شب بخیر، شاهزاده عزیز.
533
00:20:28,043 --> 00:20:29,710
صبر کن
بابا، من یکی خوبش رو دارم.
534
00:20:29,729 --> 00:20:32,471
حالا که... تیرانیس
و شلوب: تکه ای از پایزو.
535
00:20:34,734 --> 00:20:35,974
چطور این خندهداره؟
536
00:20:43,225 --> 00:20:45,284
سلام؟ کسی اونجاست؟
537
00:20:46,228 --> 00:20:47,653
الو؟ من اینجام. (الو؟ من اینجام.)
538
00:20:47,730 --> 00:20:50,155
یه کم منو ترسوندی .
539
00:20:50,232 --> 00:20:51,991
من این کار را کردم؟ اوه!
540
00:20:52,067 --> 00:20:54,401
شوخی میکنم.
541
00:20:54,420 --> 00:20:55,995
ما تازه
از کراپوپولیس آمدیم،
542
00:20:56,071 --> 00:20:58,814
اما من هیچ خاطرهای
از قبل ندارم.
543
00:20:58,816 --> 00:21:01,425
من هم!
باور نمیکنید،
544
00:21:01,502 --> 00:21:03,168
اما من هم همینطور.
545
00:21:03,245 --> 00:21:04,411
امیدوارم این
نامناسب نباشد،
546
00:21:04,489 --> 00:21:06,246
اما من یک جاذبه قوی احساس میکنم
547
00:21:06,324 --> 00:21:08,157
به همه شما. از نظر فیزیکی.
548
00:21:08,159 --> 00:21:09,934
انگار
تازه عاشق شدهام.
549
00:21:09,936 --> 00:21:12,252
- منم همینطور.
- هیچوقت حسش نکردم
550
00:21:12,330 --> 00:21:15,088
چنین
جاذبهی آنیای.
551
00:21:15,166 --> 00:21:17,182
خب، آیا باید
آن را بررسی کنیم؟
552
00:21:17,259 --> 00:21:20,427
منظورم اینه که حتی یه دلیل هم به ذهنم نمیرسه که چرا نه.
553
00:21:20,505 --> 00:21:23,948
زوج چیست
اگر بتوانی چهارگانه باشی؟
554
00:21:27,236 --> 00:21:29,178
- پایزو.
- هی.
555
00:21:29,514 --> 00:21:31,080
آیا چیزی از آن دریافت کردی؟
556
00:21:32,305 --> 00:22:32,310