"Screen Two" Memento Mori

ID13193667
Movie Name"Screen Two" Memento Mori
Release NameScreen Two.Memento Mori
Year1992
Kindtv
LanguagePersian
IMDB ID104849
Formatsrt
Download ZIP
Download Screen Two.Memento Mori.srt
1 00:00:06,000 --> 00:00:12,074 Watch Online Movies and Series for FREE www.osdb.link/lm 2 00:01:28,840 --> 00:01:32,919 برای شماست خانم. کیه؟ نگفت. 3 00:01:32,920 --> 00:01:36,519 باید بذاری دوباره زنگ بزنن. میدونی که دارم میرم بیمارستان. 4 00:01:36,520 --> 00:01:39,399 دختر احمق. 5 00:01:39,400 --> 00:01:41,879 خانم لتی کولستون. کیه این؟ 6 00:01:41,880 --> 00:01:43,800 «یادته که باید بمیری.» 7 00:01:54,040 --> 00:01:59,560 آه، تیلور. عصر خوبی تو سینما داشتی؟ 8 00:02:00,720 --> 00:02:05,319 اینجا هیچ تیلوری نیست. خودتو جمع و جور کن. 9 00:02:05,320 --> 00:02:07,520 بیا گرم شی گادفری جونم. 10 00:02:09,560 --> 00:02:14,879 لتی یه تلفنای عجیب و غریب دیگه داشته. 11 00:02:14,880 --> 00:02:18,919 ازش خواستم یه روز دو روز پیش ما بمونه. وای خدایا! 12 00:02:18,920 --> 00:02:20,920 خب، خیلی نگران کنندست. 13 00:02:22,360 --> 00:02:26,959 چند وقت پیش یه تلفن داشتم. اون پسر جوون از روزنامه ها، 14 00:02:26,960 --> 00:02:33,279 که چیزای هیجان انگیزی درباره کتابام نوشته بود. اون پنج سال پیش بود. 15 00:02:33,280 --> 00:02:35,000 ممنونم تیلور. 16 00:02:36,800 --> 00:02:38,839 این تیلور نیست، 17 00:02:38,840 --> 00:02:40,919 این خدمتکارمون، خانم آنتونی هست. 18 00:02:40,920 --> 00:02:45,519 تیلور یه ساله که تو بیمارستانه. 19 00:02:45,520 --> 00:02:49,079 بیمارستان؟ باید برم پیشش. حالا... 20 00:02:49,080 --> 00:02:52,080 عزیزم چارمیان، اینقدر احمق نباش. 21 00:02:53,360 --> 00:02:56,879 میدونی که حالش خوب نیست که بری جایی. 22 00:02:56,880 --> 00:03:00,720 علاوه بر این، احتمالا یادت نمیاره. 23 00:03:03,760 --> 00:03:09,959 اسممو هیچوقت نمیاره؟ هیچوقت. چارمیان خیلی دیوونه شده. 24 00:03:09,960 --> 00:03:15,000 خیلی بهتره که تو یه آسایشگاه خصوصی باشه. 25 00:03:16,240 --> 00:03:18,919 آقای گادفری خیلی ناراحت میشه. 26 00:03:18,920 --> 00:03:20,799 بازم، اگه اینقدر بده... 27 00:03:20,800 --> 00:03:23,320 28 00:03:23,321 --> 00:03:25,840 کار تمومه! 29 00:03:20,800 --> 00:03:25,839 این یه صحبت خصوصی هست! 30 00:03:25,840 --> 00:03:27,040 31 00:03:27,041 --> 00:03:28,239 روده هامون چطورن؟ 32 00:03:28,240 --> 00:03:31,479 و فانی خاله شماست! 33 00:03:31,480 --> 00:03:35,839 کافیه مادربزرگ بارنکل، وگرنه شستشو میشی! 34 00:03:35,840 --> 00:03:38,479 حتما باید بهت بگن مادربزرگ؟ 35 00:03:38,480 --> 00:03:40,680 فکر کنم راحت تره. 36 00:03:43,640 --> 00:03:46,479 مطمئنم این زنو میشناسم. 37 00:03:46,480 --> 00:03:49,639 قبلا روزنامه میفروخت تو فیل و قلعه. 38 00:03:49,640 --> 00:03:52,599 من تو عمرم اونجا نبودم! 39 00:03:52,600 --> 00:03:56,279 اما تو یه بازدید کننده زندان بودی، خانم لتی. یعنی...؟ 40 00:03:56,280 --> 00:04:03,479 مطمئنا، اونجا...؟ این یه بیمارستان دولتیه. این بهونه نیست! 41 00:04:03,480 --> 00:04:07,360 از طرف زنگ زن تلفنی خبری داشتی؟ 42 00:04:12,160 --> 00:04:13,999 چند بار. 43 00:04:14,000 --> 00:04:17,599 همون پیام. «یادته که باید بمیری»؟ 44 00:04:17,600 --> 00:04:23,439 باید به پلیس بگی. و بذاری تو کارای خصوصیم دخالت کنن؟ 45 00:04:23,440 --> 00:04:28,919 علاوه بر این، این روزا پلیس رو دیدی؟ بعضیاشون سفید پوست نیستن! 46 00:04:28,920 --> 00:04:30,680 میتونن مکالماتتو ضبط کنن. 47 00:04:32,560 --> 00:04:36,759 تلفنای چاق کننده داشتی، نه عزیزم؟ 48 00:04:36,760 --> 00:04:39,080 خنده ی بلند 49 00:04:46,680 --> 00:04:50,279 حتما یه دشمنه. مزخرف، من هیچ دشمنی ندارم. 50 00:04:50,280 --> 00:04:53,500 چراغ ها! 51 00:04:53,501 --> 00:04:56,720 لطفا بهم نگو چطور رانندگی کنم! 52 00:04:50,280 --> 00:04:56,719 چراغ ها رو دیده بودم. 53 00:05:00,920 --> 00:05:03,540 فکر کنم یه دشمن بود. 54 00:05:03,541 --> 00:05:06,160 یه آقایی که عقلشو از دست داده. 55 00:05:08,320 --> 00:05:10,240 عوضی احمق! 56 00:05:17,960 --> 00:05:20,199 اینجا یه قسمتی درباره اریکه. 57 00:05:20,200 --> 00:05:23,519 اریک کیه؟ پسرت چارمیان. 58 00:05:23,520 --> 00:05:25,759 چی نوشته؟ 59 00:05:25,760 --> 00:05:32,320 «خیلی حیف که اریک کولستون ذره ای از استعداد ادبی مادرشو به ارث نبرده. 60 00:05:36,320 --> 00:05:41,839 «نوشته هاش به صافی یه تیکه سنگ پا هست.» 61 00:05:41,840 --> 00:05:43,279 کافیه گادفری! 62 00:05:43,280 --> 00:05:48,399 این منتقدا رو از کجا پیدا میکنن؟ خب، من نمیتونستم این کتاب لعنتی رو بخونم! 63 00:05:48,400 --> 00:05:55,479 همه اش درباره یه فروشنده ماشین که با یه کتابدار کمونیست تو یه هتل تو لیدز لاس میزنه! 64 00:05:55,480 --> 00:06:01,759 به هر حال، این آقا کاملا حق داره، اریک به پای چار... میان. 65 00:06:01,760 --> 00:06:04,319 ممنونم عزیزم. 66 00:06:04,320 --> 00:06:08,639 چه مشکلی با اون پسر داری؟ فقط به خاطر اینکه حساسه. 67 00:06:08,640 --> 00:06:11,999 «پسر»؟ اون بالای 50 سالشه! 52 سالشه. 68 00:06:12,000 --> 00:06:17,119 بهت گفتم که اون مرد از روزنامه‌ها می‌خواد منو ببینه؟ 69 00:06:17,120 --> 00:06:21,559 صبح بخیر، تیلور. این تیلور نیست! 70 00:06:21,560 --> 00:06:27,359 اون خبرنگار سال‌هاست زنگ نزده! خانم کاملا درست میگه آقا، 71 00:06:27,360 --> 00:06:30,239 آقا تلفن کرده بود. 72 00:06:30,240 --> 00:06:35,160 بهش گفته که کتاب‌هاش دوباره دارن کشف میشن. 73 00:06:37,640 --> 00:06:39,319 واقعا؟ 74 00:06:39,320 --> 00:06:41,200 زنگ تلفن به صدا در میاد 75 00:06:41,201 --> 00:06:43,079 کی تو ستون آگهی‌های فوت شده‌هاست؟ 76 00:06:43,080 --> 00:06:47,480 چطور می‌تونی انقدر وحشتناک باشی؟ عزیزم، برات می‌خونم. 77 00:06:48,640 --> 00:06:51,560 خدمتکار: تلفن برای شماست، خانم لتی. 78 00:06:54,200 --> 00:06:56,920 می‌بینم کیه. 79 00:06:58,120 --> 00:07:00,719 دوست دارم اخبار جنگ رو بشنوم. 80 00:07:00,720 --> 00:07:04,599 جنگ 10 سال پیش تموم شده! 81 00:07:04,600 --> 00:07:10,359 اگه منظورت جنگ آخریه! مگه بیشتر از یکی بوده؟ 82 00:07:10,360 --> 00:07:15,359 خب؟ همون پیام. 83 00:07:15,360 --> 00:07:17,760 چطور فهمیدن کجا پیدام کنن؟ 84 00:07:15,360 --> 00:07:17,759 به کسی نگفتم. 85 00:07:17,760 --> 00:07:23,799 حداقل پلیس حالا می‌دونه که داری دروغ نمی‌گی. 86 00:07:23,800 --> 00:07:26,759 پلیس؟ دزدیده شدیم؟ 87 00:07:26,760 --> 00:07:31,839 اذیت می‌شم... توسط... یه صدا. 88 00:07:31,840 --> 00:07:36,240 وقتی به خونه رسیدی، بهتره یکی پیشت بمونه. 89 00:07:37,400 --> 00:07:40,239 چرا از لیزا بروک نمی‌پرسی؟ 90 00:07:40,240 --> 00:07:42,440 لیزا بروک محکوم باد! 91 00:07:44,600 --> 00:07:46,240 خدای من! 92 00:07:49,080 --> 00:07:52,159 امیدوارم خدا حرفتو خیلی جدی نگرفته باشه. 93 00:07:52,160 --> 00:07:54,959 یه سری کارت‌های عجیب و غریب هست. 94 00:07:54,960 --> 00:08:01,039 «به یاد اون شب‌های فوق‌العاده. تونی.» منظورش چیه؟ 95 00:08:01,040 --> 00:08:05,159 این چیزیه که دوست دارم بدونم! این یکی چی؟ 96 00:08:05,160 --> 00:08:08,839 «عشق پرشور. سیدنی.» سیدنی کی؟ 97 00:08:08,840 --> 00:08:11,439 هیچوقت از یه سیدنی اسمی نبرد. 98 00:08:11,440 --> 00:08:14,120 لیزا عزیزم یه فداکاری مادام العمر 99 00:08:14,121 --> 00:08:16,799 به هنر... و هنرمندان داشت. 100 00:08:16,800 --> 00:08:20,719 یادمه اوه... 101 00:08:20,720 --> 00:08:25,679 از خدمتکارشه. حتما کلی براش هزینه داشته! 102 00:08:25,680 --> 00:08:29,360 کمترین کاری که می‌تونست بکنه، از اونجایی که لیزا انگار براش یکی گذاشته! 103 00:08:32,720 --> 00:08:37,919 اوه، خانم پتیگرو. یه احساسات قشنگ. چند کلمه از طرف خودم. 104 00:08:37,920 --> 00:08:44,839 فکر نمی‌کردم شکسپیر باشه! فکر کنم سایدباتوم‌ها رو می‌شناسی؟ 105 00:08:44,840 --> 00:08:52,239 البته. خانم پتیگرو لطف کرده و دعوتمون کرده به یه مهمانی چای تو کافه کندو. 106 00:08:52,240 --> 00:08:56,679 شاید، شما و برادرتون دوست داشته باشین بهمون ملحق بشین؟ برای چی؟ 107 00:08:56,680 --> 00:09:01,240 می‌تونیم تو خونه چای بخوریم. خوشحال می‌شیم. 108 00:09:08,000 --> 00:09:12,839 اگه تو مورد وصیت‌نامه اشتباه کنی، خانم پتیگرو ممکنه به یه کار نیاز داشته باشه. 109 00:09:12,840 --> 00:09:15,760 می‌تونه از کارمیان مراقبت کنه. 110 00:09:16,920 --> 00:09:21,359 یه کم... قاطع به نظر می‌رسه، نه؟ 111 00:09:21,360 --> 00:09:27,039 کارمیان به یه دست محکم نیاز داره! اون عوضی، گای لیت هم هست. 112 00:09:27,040 --> 00:09:29,100 وانمود کن که نمی‌بینیش. 113 00:09:29,101 --> 00:09:31,159 واقعا، گادفری! 114 00:09:31,160 --> 00:09:36,560 این همه آدم کین؟ برادر و خواهرش هستن؟ 115 00:09:37,560 --> 00:09:41,879 لیزا هیچ فامیلی زنده نداشت. 116 00:09:41,880 --> 00:09:44,519 اما شاید اونو خیلی خوب نمی‌شناسیدی. 117 00:09:44,520 --> 00:09:49,159 اوه... نمی‌تونم اینو بگم 118 00:09:49,160 --> 00:09:51,580 کارمیان پیشت نیست؟ 119 00:09:51,581 --> 00:09:53,999 خیلی زیاد بود براش. 120 00:09:54,000 --> 00:09:56,720 فکر می‌کنم ممکن بود ازش لذت ببره. 121 00:09:58,040 --> 00:10:03,279 چرا نمی‌تونم خاکسترها رو ببینم؟ آروم باش، پدربزرگ. صبح بخیر، پرسی. 122 00:10:03,280 --> 00:10:05,679 اولیو. 123 00:10:05,680 --> 00:10:07,879 خاکسترهای لیزا چی؟ 124 00:10:07,880 --> 00:10:12,839 می‌خواد ببینه خاکستری هستن یا نه. این مرد حتما عقلش رو از دست داده. 125 00:10:12,840 --> 00:10:16,799 برای بعضی‌ها، هیچ چیزی مقدس نیست! 126 00:10:16,800 --> 00:10:19,160 خاکسترهای لیزا بروک همیشه مقدس خواهند بود. 127 00:10:21,000 --> 00:10:26,119 به جشن چای خانم پتیگرو میای؟ حتما. 128 00:10:26,120 --> 00:10:27,679 اون چاقو کجاست ریک؟ 129 00:10:27,680 --> 00:10:34,599 می‌خوام خاکسترشو ببینم... و اگه سرد شده، ببوسمش. 130 00:10:34,600 --> 00:10:39,999 اون یارو لیت خودشو یه جور منتقد ادبی جا زده. 131 00:10:40,000 --> 00:10:44,880 فقط یه بهونه‌ست که با نویسنده‌های زن لاس بزنه. 132 00:10:46,000 --> 00:10:48,360 با چارمیان هم امتحان کرد. 133 00:10:49,640 --> 00:10:54,039 از من که زیاد نتونست چیزی بگیره. دنبال تو نبود. هوی! 134 00:10:54,040 --> 00:10:59,040 اینجا خانم لتی. بیا این‌طرف بشین نزدیک من. 135 00:11:00,240 --> 00:11:07,799 عوضیِ خودنما، اون زن پتی‌گرو! فکر کنم فکر می‌کنه لتی کسی هست. 136 00:11:07,800 --> 00:11:10,520 لیزا یه غریزه عجیبی 137 00:11:10,521 --> 00:11:13,240 برای تشخیص نابغه‌های شعر داشت. 138 00:11:14,280 --> 00:11:17,120 دیلن توماس رو بگیر... 139 00:11:18,120 --> 00:11:23,399 دیلن توماس معنی شعر رو نمی‌دونست! 140 00:11:23,400 --> 00:11:25,639 به لیزا گفتم: "این شعر نیست، 141 00:11:25,640 --> 00:11:30,199 "یه مسخره‌بازیِ... یه کلکه!" 142 00:11:30,200 --> 00:11:34,359 آقای مانرینگ، خواهش می‌کنم. این یه مراسم جدیه. 143 00:11:34,360 --> 00:11:38,879 اگه دیلن توماس...اینجا بود... 144 00:11:38,880 --> 00:11:44,199 بهش می‌گفتم شعر به اصطلاحش رو بگیره و بکنه تو... 145 00:11:44,200 --> 00:11:49,799 ببخشید آقا، اما من نمی‌تونم اجازه بدم اینجا همچین زبونی به کار ببرید. 146 00:11:49,800 --> 00:11:52,540 خیلی تند و تیز بود، نه؟ 147 00:11:52,541 --> 00:11:55,279 آروم باش، پدربزرگ. 148 00:11:55,280 --> 00:11:57,160 چی گفت؟ 149 00:11:58,160 --> 00:12:01,399 داشت در مورد یه آقایی حرف می‌زد... 150 00:12:01,400 --> 00:12:03,640 داشت در مورد 151 00:12:03,641 --> 00:12:05,879 یه آقایی... بی‌ادبانه حرف می‌زد. 152 00:12:05,880 --> 00:12:08,880 پرسی سرفه می‌کنه و آب دهنش می‌پاشه 153 00:12:10,880 --> 00:12:14,280 می‌ری آپارتمان؟ همم. 154 00:12:17,560 --> 00:12:24,919 پیشنهادتون رو خیلی قبول دارم، خانم لتی، اما با توجه به انتظاراتی که دارم... 155 00:12:24,920 --> 00:12:30,719 حواست باشه، هر وقت لازم شد. برای برادر بدبختم خیلی مفید خواهی بود. 156 00:12:30,720 --> 00:12:33,040 157 00:12:30,720 --> 00:12:33,040 در مورد مراسم چی فکر می‌کنی؟ 158 00:12:36,080 --> 00:12:38,200 در کل خیلی خوب بود... 159 00:12:39,720 --> 00:12:41,200 چای خیلی خوبی هم داشتن. 160 00:12:42,200 --> 00:12:45,400 منظورش مراسم خاکسپاریه! 161 00:12:47,080 --> 00:12:48,359 خب، باید می‌گفت! 162 00:12:48,360 --> 00:12:51,119 وقتی گفتی "مراسم"... 163 00:12:51,120 --> 00:12:53,920 آخرین مراسم خاکسپاری که رفتم... 164 00:12:54,960 --> 00:13:01,239 وقتی وقتش برسه می‌خوام خاکستر شم. خیلی تمیزتره. 165 00:13:01,240 --> 00:13:07,720 همه اون...جنازه‌ها... آب همه رو آلوده می‌کنن... 166 00:13:09,640 --> 00:13:12,200 به...توانایی‌های...آدم‌ها آسیب می‌زنن. 167 00:13:14,880 --> 00:13:18,720 بهش فکر کردن هم ارزش نداره. 168 00:13:22,080 --> 00:13:24,580 خب...در هر صورت، باید می‌گفتی 169 00:13:24,581 --> 00:13:27,080 مراسم خاکسپاری. 170 00:13:32,080 --> 00:13:35,640 جیغ و داد و غوغا 171 00:13:37,240 --> 00:13:39,640 ببین چه کار کردی! 172 00:13:43,600 --> 00:13:48,439 لتی فکر می‌کنه به تو باید رسیدگی بشه. 173 00:13:48,440 --> 00:13:49,800 من تیلور رو دارم. 174 00:13:51,480 --> 00:13:53,959 تیلور رو نداری. 175 00:13:53,960 --> 00:13:59,759 خانم آنتونی رو داریم و اونم فقط یه خدمتکار روزمزدِ. 176 00:13:59,760 --> 00:14:05,199 از مراسم خوشت نیومد؟ یه مراسم خاکستر کردن بود. 177 00:14:05,200 --> 00:14:08,439 اون بچه‌مچه، گای لیت داشت خودنمایی می‌کرد. 178 00:14:08,440 --> 00:14:14,439 این روزا با عصا راه می‌ره. هوم! حقش بود. 179 00:14:14,440 --> 00:14:19,119 چه مرد باهوشی بود... و خیلی هم جذاب بود. 180 00:14:19,120 --> 00:14:20,520 خانم آنتونی: 181 00:14:20,521 --> 00:14:21,919 دیگه می‌رم خونه. 182 00:14:21,920 --> 00:14:28,679 یه خوراک گذاشتم برات. ممنون. تیلور چند سالته؟ 183 00:14:28,680 --> 00:14:33,160 تولد بعدی 70 سالم می‌شه، خانم. اوه، عالیه، یکی از ما خواهی شد! 184 00:14:37,040 --> 00:14:41,160 کجا می‌ری؟ برای قدم زدن. 185 00:14:46,200 --> 00:14:53,159 تلفن زنگ می‌خوره 186 00:14:53,160 --> 00:14:57,480 "چارمیان کولستون؟" من چارمیان کولستون هستم. 187 00:14:58,520 --> 00:15:01,879 خبرنگارید؟ "نه." 188 00:15:01,880 --> 00:15:03,800 پس چطور می‌تونم کمکتون کنم؟ 189 00:15:05,080 --> 00:15:07,919 "یادتون باشه که باید بمیرید." 190 00:15:07,920 --> 00:15:13,159 ممنون. تو سن من، چیزای زیادی هست که یادم نمی‌آد، 191 00:15:13,160 --> 00:15:16,359 اما این یکی از اونا نیست. 192 00:15:16,360 --> 00:15:17,680 خداحافظ. 193 00:15:41,520 --> 00:15:45,560 یه آهنگ تانگو تو گرامافون پخش می‌شه 194 00:15:52,120 --> 00:15:54,820 گفته بودم امشب سر می‌زنم. 195 00:15:54,821 --> 00:15:57,519 درواقع نگفته بودی. 196 00:15:57,520 --> 00:15:59,520 ولش کن. 197 00:16:05,960 --> 00:16:07,520 می‌رم یه کم لباسامو عوض کنم. اممم. 198 00:16:09,120 --> 00:16:11,679 اون کسی که الان دیدم داشت می‌رفت کی بود؟ 199 00:16:11,680 --> 00:16:14,279 کسی نبود. 200 00:16:14,280 --> 00:16:16,399 یه چیزی میل داری؟ 201 00:16:16,400 --> 00:16:20,439 نه مگه اینکه اون شراب کثیف قبرسی باشه دوباره. 202 00:16:20,440 --> 00:16:22,759 اتفاقاً نیست. 203 00:16:22,760 --> 00:16:28,160 خیلی هم خوبه، راستش. کادوی یه دوستمه. 204 00:16:29,880 --> 00:16:32,200 از اریک خبری شنیدی؟ 205 00:16:34,120 --> 00:16:40,120 حتما بعد از اون نقدها خیلی حالش بده. بیشتر از اینی که لیاقتشو داشته باشه. 206 00:16:41,600 --> 00:16:44,039 من...اممم... 207 00:16:44,040 --> 00:16:48,279 زیاد وقت ندارم. شارمیان تو خونه‌ست. 208 00:16:48,280 --> 00:16:52,360 متنفرم که یادآوری کنم، ولی دفعه قبل یادت رفت. 209 00:16:54,320 --> 00:16:56,840 آه...هممم... 210 00:17:14,120 --> 00:17:16,400 هزینه زندگی این روزها! 211 00:17:26,840 --> 00:17:29,560 شهوت‌آمیز نگاه می‌کند 212 00:17:31,240 --> 00:17:36,759 البته، می‌فهمم که وصیت‌نامه هنوز باید به تایید برسه. 213 00:17:36,760 --> 00:17:41,399 اینقدرها هم ساده نیست. و چرا نیست؟ 214 00:17:41,400 --> 00:17:45,679 وصیت‌نامه خیلی واضح بود، خودش بهم نشونش داد. 215 00:17:45,680 --> 00:17:47,879 نه...ام... 216 00:17:47,880 --> 00:17:54,079 همه چیز باید به من می‌رسید، مگر اینکه شوهرش بیشتر از اون عمر می‌کرد. 217 00:17:54,080 --> 00:18:00,839 اون تو جنگ جهانی اول مرد. همین موضوعه... 218 00:18:00,840 --> 00:18:04,199 سرگرد بروک در سال ۱۹۱۵ مرد. 219 00:18:04,200 --> 00:18:07,639 ولی شوهر دومش... 220 00:18:07,640 --> 00:18:12,639 شوهر دومش چی؟ ...هنوز خیلی زنده‌ست، متاسفانه. 221 00:18:12,640 --> 00:18:15,839 یه آقای گای لیت. 222 00:18:15,840 --> 00:18:19,520 البته، ۵۰ پوند رو هنوز می‌گیری، 223 00:18:20,680 --> 00:18:22,639 مبلغی که گفته بود بهت بده. 224 00:18:22,640 --> 00:18:27,600 ۵۰ پوند! تقریبا همون قدر خرج تاج گل لعنتیش کردم! 225 00:18:28,680 --> 00:18:32,319 اون گاو دروغگو و دو رو! 226 00:18:32,320 --> 00:18:37,039 فکر می‌کنم خانم پتی‌گرو آدم مناسبی برای مراقبت از خانم شارمیان نیست. 227 00:18:37,040 --> 00:18:42,199 به نظر من، ایده‌آله. شنیدم خیلی سلطه‌گره. 228 00:18:42,200 --> 00:18:46,479 دقیقا به همین دلیله که تصمیم گرفتیم استخدامش کنیم. 229 00:18:46,480 --> 00:18:50,959 شارمیان نیاز داره که سرکوب بشه. شاید ازش خوشش بیاد! 230 00:18:50,960 --> 00:18:56,199 یه خواهر اینجا بود که مادربزرگ‌ها رو سرکوب می‌کرد. ازش خوششون نمی‌اومد. 231 00:18:56,200 --> 00:18:58,759 ولی همه اون‌ها سنیل بودن. 232 00:18:58,760 --> 00:19:04,319 آه، منظورم شما نیستید. ولی شما می‌گید که شارمیان سنایل هست! 233 00:19:04,320 --> 00:19:09,119 هست، ولی گاهی فکر می‌کنم خودشو به اون شکل نشون میده. 234 00:19:09,120 --> 00:19:11,199 شاید هم باشه. 235 00:19:11,200 --> 00:19:14,279 خانم پتی‌گرو حتما به پول نیاز داره... 236 00:19:14,280 --> 00:19:19,760 هیچ وقت به اون گای لیت اعتماد نداشتم. تو مراسم خاکسپاری یه کلمه هم حرف نزد! 237 00:19:20,960 --> 00:19:23,119 خیلی کار زشتی ازش سر زده. 238 00:19:23,120 --> 00:19:25,919 آره، خیلی شرور می‌تونست باشه. 239 00:19:25,920 --> 00:19:31,399 بازم، زیاد دوام نمیاره. آرتروز روماتوئید می‌دونی. مثل من. 240 00:19:31,400 --> 00:19:36,639 متاسفم، تیلور، ولی بهتره واقعیت رو قبول کنی. 241 00:19:36,640 --> 00:19:39,359 یه کم مثل زمان جنگه، واقعا. ام؟ 242 00:19:39,360 --> 00:19:43,839 بالای ۷۰ سال بودن. خیلی از دوستام رفتن و رفتن. 243 00:19:43,840 --> 00:19:49,119 مثل این می‌مونه که تنها بازمانده بین مرده‌ها تو میدان جنگ باشی. 244 00:19:49,120 --> 00:19:51,599 داری مثل شارمیان حرف می‌زنی. 245 00:19:51,600 --> 00:19:58,359 خب، سال‌ها باهاش بودم، تعجب‌آور نیست. نگفتم؟ 246 00:19:58,360 --> 00:20:00,319 البته که گفتی! 247 00:20:00,320 --> 00:20:03,760 حالا، این مادربزرگه... خانم والوونا. 248 00:20:04,760 --> 00:20:07,639 یه فالگیر حرفه‌ای بود. 249 00:20:07,640 --> 00:20:10,239 تو طالع‌بینی تو بود، 250 00:20:10,240 --> 00:20:14,719 "سنبله: یه روز پرکار برای سرگرمی‌های تجاری." 251 00:20:14,720 --> 00:20:18,480 و ببین، یه مهمان داری! ها! 252 00:20:20,960 --> 00:20:23,600 دوباره زنگ زده... دو بار. 253 00:20:25,960 --> 00:20:29,839 برای آدم‌های سن ما یادآوری مرگ سخته. 254 00:20:29,840 --> 00:20:33,799 شاید باید وقتی جوون بودیم عادت می‌کردیم. 255 00:20:33,800 --> 00:20:39,359 گاهی نمی‌فهممت. باید به حرف‌هاش گوش کنی. 256 00:20:39,360 --> 00:20:44,759 از این کار امتناع می‌کنم خب، چی فکر کنم؟! به علاوه، من تنها قربانی نیستم. 257 00:20:44,760 --> 00:20:48,200 خانواده‌ی سایدباتم و شارمیان... شارمیان؟ 258 00:21:01,040 --> 00:21:06,559 شنیدن اینکه این مرد به شما زنگ زده، خانم تیلور رو خیلی ناراحت کرده. 259 00:21:06,560 --> 00:21:11,920 خیالم راحت شد که اونقدرها هم که لتی گفته بود، بد نیست. 260 00:21:12,920 --> 00:21:18,839 شک دارم که خانم لتی از اینکه بقیه رو ناراحت می‌کنه، خیلی لذت می‌بره. 261 00:21:18,840 --> 00:21:23,479 حالا می‌فهمم چرا شما یه کارآگاه اینقدر خوبید. 262 00:21:23,480 --> 00:21:27,199 بهترین سال‌های عمرم رو پای اون گذاشتم، خانم آنتونی. 263 00:21:27,200 --> 00:21:30,959 فقط واسه اینکه بی‌پول و ولَم کنه! 264 00:21:30,960 --> 00:21:34,400 اصلاً بی‌پول نبودی عزیزم. 50 پوند، 50 پونده. 265 00:21:35,680 --> 00:21:37,919 من باید همه‌ی اون پول رو می‌گرفتم! 266 00:21:37,920 --> 00:21:42,679 به جای اینکه اون لتی مثل یه سکه‌ی بدشانس از یه جایی سر در بیاره. 267 00:21:42,680 --> 00:21:45,479 چه جور ازدواجی بود این؟ 268 00:21:45,480 --> 00:21:47,440 هر جور آدمی هست دیگه. 269 00:21:48,520 --> 00:21:50,240 سیگار می‌کشی؟ نه ممنون. 270 00:21:52,160 --> 00:21:57,839 وقتی پیش خانم بروک بودم، همیشه ازم می‌خواست که با مهموناش ملاقات کنم. 271 00:21:57,840 --> 00:22:03,079 اون کیه که الان پیش اونه؟ بازرس هنری مورتیمر. 272 00:22:03,080 --> 00:22:08,359 حداقل، بود. وقتی جواهرات خانم دزدیده شد، باهاش آشنا شد. 273 00:22:08,360 --> 00:22:11,439 خیلی طرفدارش بود، این آقا. 274 00:22:11,440 --> 00:22:14,400 خب، من دارم میرم داخل! 275 00:22:18,000 --> 00:22:24,479 این مورد علاقه‌ی تیلور بود. من بیشتر "به خود باش" رو دوست داشتم. 276 00:22:24,480 --> 00:22:29,599 گادفری همه‌ی کتاب‌های منو خونده بود و عاشقشون بود، تیلور اینو بهم گفت. 277 00:22:29,600 --> 00:22:33,720 اوه، خانم کولستون، نمی‌دونستم که مهمون دارید! 278 00:22:34,960 --> 00:22:39,799 فکر کردم شاید خسته باشید. می‌تونید وسایل چای رو ببرید. 279 00:22:39,800 --> 00:22:43,599 زنگ می‌زنه فکر نمی‌کنم تا حالا افتخار آشنایی رو داشته باشم. 280 00:22:43,600 --> 00:22:46,119 هنری مورتیمر. اوه، البته! 281 00:22:46,120 --> 00:22:50,919 بازرس، اینطور نیست؟ تا حالا با یه مامور پلیس آشنا نشده بودم. 282 00:22:50,920 --> 00:22:53,759 واقعاً منو شگفت زده کردید 283 00:22:53,760 --> 00:22:58,159 در واقع، چند سال پیش از نیروی پلیس بازنشسته شدم. 284 00:22:58,160 --> 00:23:04,239 یه پسرعمویی داشتم که می‌خواست پلیس بشه، اما فقط شش سالش بود! 285 00:23:04,240 --> 00:23:10,000 یه لحظه، بازرس داشت از کارش برامون می‌گفت. 286 00:23:11,760 --> 00:23:16,359 حتماً. از کارتون برامون بگو، اریک. اریک نه - هنری! 287 00:23:16,360 --> 00:23:19,919 هنری هستش، اینطور نیست؟ 288 00:23:19,920 --> 00:23:21,519 ام...بله. 289 00:23:21,520 --> 00:23:26,199 ممنون، تیلور. فکر کنم یه کم حالمان بد شده. 290 00:23:26,200 --> 00:23:29,919 می‌دونی که تیلور تو بیمارستانه. 291 00:23:29,920 --> 00:23:33,120 یادته؟ دلم براش تنگ شده. 292 00:23:47,640 --> 00:23:53,159 خانم پتی‌گرو، دارید اذیتم می‌کنید. چیزی که شما نیاز دارید یه پرستار بچه‌ست. 293 00:23:53,160 --> 00:23:54,960 من پرستار بچه نیستم. 294 00:24:31,920 --> 00:24:38,399 فکر می‌کنم، خانم پتی‌گرو... مبل صدام کن. خانم پتی‌گرو، 295 00:24:38,400 --> 00:24:44,719 از این به بعد، دیگه به مهمونام تو سالن پذیرایی ملحق نمیشی... 296 00:24:44,720 --> 00:24:46,120 مگر اینکه خودم زنگ بزنم. 297 00:24:47,680 --> 00:24:50,080 شب بخیر. 298 00:25:35,840 --> 00:25:40,720 گادفری ناله می‌کنه 299 00:25:49,600 --> 00:25:53,200 شارمیان همیشه خیلی خیال‌پرداز بوده. 300 00:25:56,160 --> 00:26:00,479 دوست نداره از مرکز توجه دور بمونه. 301 00:26:00,480 --> 00:26:03,240 302 00:26:03,241 --> 00:26:06,000 لازم نیست نگران باشه، من باور دارم 303 00:26:00,480 --> 00:26:05,999 کتاب‌هاش دارن دوباره خیلی محبوب میشن. 304 00:26:06,000 --> 00:26:07,520 نامه‌های شما، خانم. 305 00:26:08,960 --> 00:26:13,719 قربانی‌های دیگه هم بودن - دوست شما، خانم سایدباتم... 306 00:26:13,720 --> 00:26:15,479 سای-د-با-تام! 307 00:26:15,480 --> 00:26:18,199 و مرحومه لیزا بروک. 308 00:26:18,200 --> 00:26:20,839 لطفاً سر اصل مطلب رو بیاید، بازرس. 309 00:26:20,840 --> 00:26:25,199 افسوس، من دیگه بازرس نیستم. 310 00:26:25,200 --> 00:26:31,239 موضوع اینه که، زنگ‌زننده فقط به اطرافیان شما زنگ می‌زنه. 311 00:26:31,240 --> 00:26:35,959 که می‌تونه نشون بده که یکی از شماست. 312 00:26:35,960 --> 00:26:40,999 مطمئناً صدای کسی رو که می‌شناسم، می‌شناختم. 313 00:26:41,000 --> 00:26:42,800 ولی آیا می‌شناسید؟ 314 00:26:44,480 --> 00:26:52,119 اینو بذاریم کنار، دوست دارم یه کم در مورد برادرزاده‌تون، آقای اریک کولستون، صحبت کنیم. 315 00:26:52,120 --> 00:26:57,759 با گادفری حرف زدی. همیشه داری به پسره گیر میدی! 316 00:26:57,760 --> 00:27:02,999 این یه اتفاقیه که زنگ‌ها شروع... 317 00:27:03,000 --> 00:27:05,319 گفتی تماس‌ها محلی بودن. 318 00:27:05,320 --> 00:27:09,679 همین؟ خواهرزادم تو روستا... 319 00:27:09,680 --> 00:27:12,039 و سه ماهه اونجاست! 320 00:27:12,040 --> 00:27:15,439 متاسفم، این طور نیست. 321 00:27:15,440 --> 00:27:20,199 اتفاقا می‌دونم یه مدت پیش برگشته. 322 00:27:20,200 --> 00:27:24,719 مونده پیش یه...دوست، تو فولهام. 323 00:27:24,720 --> 00:27:27,680 یه آرایشگر...فکر کنم. 324 00:27:29,760 --> 00:27:36,959 "ماریون می دیروز، تو خونه‌ش تو نایتسبریج، شب قبل از تولد 92 سالگیش مرد." 325 00:27:36,960 --> 00:27:40,839 یادمه، یه دختر گایتی بود، نه؟ 326 00:27:40,840 --> 00:27:45,879 حالت خوبه! نباید قرص‌هامون رو فراموش کنیم. 327 00:27:45,880 --> 00:27:50,599 یادت باشه، خوردمشون. هیچ مشکلی با حافظه‌ی من نیست. 328 00:27:50,600 --> 00:27:55,759 خوب زندگی کرد. چقدر فکر می‌کنی گذاشت؟ 329 00:27:55,760 --> 00:28:01,199 قرصاتو بخور عزیزم. ما تو کن تو معرفی شدیم بهش. 330 00:28:01,200 --> 00:28:04,399 آره، درسته. حدود 1910. 331 00:28:04,400 --> 00:28:11,399 روی صندلی ایستاد و داد زد، "خدایا! این جا از شاهی و اشرافی بوی تعفن می‌آد!" 332 00:28:11,400 --> 00:28:14,879 هممون خیلی خجالت کشیدیم. 333 00:28:14,880 --> 00:28:19,800 نه، فکر کنم اشتباه می‌کنی. فکر کنم یکی از دخترهای لیلی بود. 334 00:28:21,520 --> 00:28:25,039 بیا دیگه، دختر خوب. 335 00:28:25,040 --> 00:28:28,359 خیلی وقته که دختر نیستم، خانم پتی‌گرو، 336 00:28:28,360 --> 00:28:30,719 و شک دارم که اصلا یه دختر خوب بوده باشم. 337 00:28:30,720 --> 00:28:37,039 دو تا قرص خوردم، بیشتر از این خطرناکه. 338 00:28:37,040 --> 00:28:41,679 خب اگه دکترها هستن، چرا داروها رو نمی‌خوری؟ 339 00:28:41,680 --> 00:28:47,439 اما خوردم، و قبول ندارم تو خونه‌ی خودم مسموم بشم! 340 00:28:47,440 --> 00:28:50,599 مسموم؟ اوه، واقعا! 341 00:28:50,600 --> 00:28:55,159 تیلور، وقتی سینی رو آوردی پایین، روش چی بود؟ 342 00:28:55,160 --> 00:28:58,359 خانم پتی‌گرو آوردش پایین. یه فنجان و نعلبکی بود... 343 00:28:58,360 --> 00:29:00,680 قرصی نبود! 344 00:29:03,800 --> 00:29:08,879 گادفری، می‌دونم خوردمشون. واقعا دیگه نمی‌خوام. 345 00:29:08,880 --> 00:29:12,439 خب، اگه اینجوریه... 346 00:29:12,440 --> 00:29:17,799 اگه اینطوری ادامه بدی، زندگی رو برای بقیه‌ی ما خیلی سخت می‌کنی. 347 00:29:17,800 --> 00:29:22,080 مخصوصا من. می‌خوای از شر من خلاص بشی. 348 00:29:24,080 --> 00:29:26,840 هیچکس نمی‌خواد از شر تو خلاص بشه. 349 00:29:28,080 --> 00:29:30,720 نمی‌دونم این ایده‌ها رو از کجا می‌آره. 350 00:29:33,640 --> 00:29:40,120 خب، درست نیست که مدام بهش گیر می‌دی. 351 00:29:41,840 --> 00:29:44,519 جای تعجب نیست که یه کم گیج می‌شه. 352 00:29:44,520 --> 00:29:46,479 پیر شده، همین. 353 00:29:46,480 --> 00:29:49,759 تو هم مثل اون می‌شی. ببخشید؟ 354 00:29:49,760 --> 00:29:55,680 اونقدر ضعیف نیست که وانمود می‌کنه. هر وقت بخواد می‌تونه راه بره. 355 00:29:57,080 --> 00:30:00,879 نه هر وقت بخواد، هر وقت حسش باشه. 356 00:30:00,880 --> 00:30:04,719 هیچکس مثل ژان تیلور اونو درک نمی‌کرد. 357 00:30:04,720 --> 00:30:06,679 دیوونست، اگه از من بپرسی. 358 00:30:06,680 --> 00:30:11,200 متهم کردن من به مسموم کردنش! یه زن تو جایگاه من. 359 00:30:12,520 --> 00:30:17,519 اگه می‌خواستم مسمومش کنم، بهتر از این کار می‌کردم. مطمئنم که می‌کردی! 360 00:30:17,520 --> 00:30:21,279 مواظب حرف زدنت باش، خانم آنتونی. 361 00:30:21,280 --> 00:30:26,719 قبل از اومدن تو، خیلی خوب با هم کنار می‌اومدیم. 362 00:30:26,720 --> 00:30:31,159 قراره با آقای گادفری راجع به بی‌ادبی‌ات با من حرف بزنم. 363 00:30:31,160 --> 00:30:38,399 جماعت شما راحت می‌تونن دورش رو بزنن. و منظورت از این حرف چیه؟ 364 00:30:38,400 --> 00:30:40,560 خودت بفهم. 365 00:30:41,680 --> 00:30:44,320 در طبقه‌ی بالا با شدت بسته می‌شه 366 00:30:46,640 --> 00:30:51,439 رفته بیرون، و اونو تنها گذاشته وقتی حالش انقدر بده! 367 00:30:51,440 --> 00:30:56,479 می‌رم پیشش بشینم. اصلا حوصله‌ی این جا رو ندارم. 368 00:30:56,480 --> 00:31:01,079 هر وقت خودم رو کوچیک می‌کنم که با خدمتکارا خوب باشم، 369 00:31:01,080 --> 00:31:03,240 همیشه آخرش پشیمون می‌شم. 370 00:31:04,240 --> 00:31:06,800 در بسته می‌شه 371 00:31:19,480 --> 00:31:22,040 اوه، نگاه کن، گادفری... 372 00:31:24,120 --> 00:31:26,800 و این عکس تو آسکوت گرفته شده. 373 00:31:36,640 --> 00:31:39,400 گادفری چقدر خوشتیپ شده، نه؟ 374 00:32:09,520 --> 00:32:11,440 چی شده...? 375 00:32:14,480 --> 00:32:17,839 اوه، خدایا به دادمون برس، فر! 376 00:32:17,840 --> 00:32:21,159 پای من! پای من! 377 00:32:21,160 --> 00:32:24,079 وای خدای من، پای من! 378 00:32:24,080 --> 00:32:26,959 وای، عجب! بوی سوختگی میاد! 379 00:32:26,960 --> 00:32:28,940 امیدوارم شام شما نباشه. 380 00:32:40,880 --> 00:32:44,839 چه ادبیه این جوونا! کم مونده بود زیرم کنن! 381 00:32:44,840 --> 00:32:49,279 یکی از پرسنل هم بود. خب، مادربزرگ دانکن بود. 382 00:32:49,280 --> 00:32:51,799 این که بهانه ی بی ادبی نیست. 383 00:32:51,800 --> 00:32:55,079 خب، امروز حالت چطوره، تیلور؟ 384 00:32:55,080 --> 00:33:02,639 میدونستی اریک این همه مدت تو شهر بوده، و حتی یه بارم با من تماس نگرفته؟ 385 00:33:02,640 --> 00:33:06,440 وای، عزیزم... میترسم رفته باشه. 386 00:33:07,480 --> 00:33:09,999 رفته؟ کجا رفته؟ 387 00:33:10,000 --> 00:33:16,360 چه خبره؟ پرستار لوسی از باربر میخواد جسد رو جابجا کنه. 388 00:33:17,600 --> 00:33:21,479 ♪ لوسی لاکت جیبش رو گم کرد... ♪ 389 00:33:21,480 --> 00:33:26,079 خب خب، مادربزرگ بارنکل، تو که بهتر از اینا میدونی. 390 00:33:26,080 --> 00:33:29,799 الان میخوان جسد رو جابجا کنن؟ 391 00:33:29,800 --> 00:33:33,680 نه، یه کم صبر میکنن از روی احترام. 392 00:33:34,880 --> 00:33:38,479 خانم والوونا: دقیقا همونطور که تو روزنامه نوشته بود! 393 00:33:38,480 --> 00:33:44,279 "قوس: بعدازظهرها بهترین زمان برای شروع سفرهای طولانی است." 394 00:33:44,280 --> 00:33:48,359 اون تو ماه دسامبر به دنیا اومده بود! چه جالب، نه؟ 395 00:33:48,360 --> 00:33:51,239 خیلی نگران اریکم! 396 00:33:51,240 --> 00:33:54,359 شاید داره روی کتاب جدیدش کار میکنه. 397 00:33:54,360 --> 00:33:59,559 بهونه نیار! البته، اسم اونو از وصیتنامم خط زدم. 398 00:33:59,560 --> 00:34:01,820 مادربزرگ بارنکل زمزمه می کند: 399 00:34:01,821 --> 00:34:04,079 استار، نیوز و استاندارد... 400 00:34:04,080 --> 00:34:07,279 استار، نیوز و استاندارد... 401 00:34:07,280 --> 00:34:09,080 نمیدونم چطور تحملش میکنی، 402 00:34:09,081 --> 00:34:10,879 واقعا نمیدونم! 403 00:34:10,880 --> 00:34:14,220 فقط ترسیده، همین. 404 00:34:14,221 --> 00:34:17,560 اینجوری داره اعتراض میکنه. 405 00:34:10,880 --> 00:34:17,559 علیه چی؟ 406 00:34:17,560 --> 00:34:19,999 شاید علیه مرگ. 407 00:34:20,000 --> 00:34:22,399 بیا مادربزرگ. 408 00:34:22,400 --> 00:34:28,999 دستاتو از روم بردار. کاملا میتونم روی پام بایستم! 409 00:34:29,000 --> 00:34:31,840 و بهم نگو مادربزرگ! 410 00:34:34,640 --> 00:34:36,799 استار، نیوز... 411 00:34:36,800 --> 00:34:41,080 استار، نیوز و استاندارد... 412 00:34:42,360 --> 00:34:47,000 استار، نیوز و استاندارد. استار... 413 00:34:49,680 --> 00:34:52,879 "چارمیان کولستون، یکی از بزرگترین رمان‌نویس‌های ما، 414 00:34:52,880 --> 00:34:55,559 "با وجود سنش..." 415 00:34:55,560 --> 00:34:57,439 اریک، میخوام از اینجا بری. 416 00:34:57,440 --> 00:35:03,999 "هنوز پر از زندگیه، آماده ی احیای دوباره ی دنیای ادبیاته." 417 00:35:04,000 --> 00:35:06,599 مادرم لعنتی! 418 00:35:06,600 --> 00:35:08,640 خیلی محبوب بود! 419 00:35:10,040 --> 00:35:11,719 خب، برو دیگه! لطفا! 420 00:35:11,720 --> 00:35:13,919 هیچ جایی ندارم برم. 421 00:35:13,920 --> 00:35:16,159 من و رابی دعوامون شد. 422 00:35:16,160 --> 00:35:19,559 خاله لتی چی؟ 423 00:35:19,560 --> 00:35:24,399 ترجیح میدم پیش یه تمساح بمونم. میشه یه کم پول بهم بدی؟ 424 00:35:24,400 --> 00:35:26,680 وای، به خدا! 425 00:35:31,400 --> 00:35:33,639 زحمت تشکر رو نکش. 426 00:35:33,640 --> 00:35:38,319 چرا باید تشکر کنم؟ میتونم حدس بزنم این پول از کجا اومده. 427 00:35:38,320 --> 00:35:45,439 شاید بمونم اینجا و چند کلامی با بابا جون حرف بزنم. 428 00:35:45,440 --> 00:35:50,039 حوصله دارم بهش بگم که چی فکر میکنم. 429 00:35:50,040 --> 00:35:54,999 چه چیزی علیه اونا داری؟ 430 00:35:55,000 --> 00:35:57,559 اونا از زندگی واقعی چی میدونن؟ 431 00:35:57,560 --> 00:36:01,479 احتمالا بیشتر از تو. خب، لطفا برو دیگه! 432 00:36:03,001 --> 00:36:04,520 ای بابا! زود اومد! 433 00:36:06,640 --> 00:36:08,480 اتاق خواب! 434 00:36:17,920 --> 00:36:21,800 تانگو با گرامافون پخش میشه 435 00:36:30,520 --> 00:36:33,559 باید از دست لتی فرار میکردم. 436 00:36:33,560 --> 00:36:38,679 صبح خیلی زود، سر زده اومد دم در، 437 00:36:38,680 --> 00:36:39,840 در مورد اریک حرف میزد. 438 00:36:41,160 --> 00:36:42,959 اریک چی؟ 439 00:36:42,960 --> 00:36:46,999 ظاهرا تو شهر بوده و باهاش تماس نگرفته. 440 00:36:47,000 --> 00:36:50,279 خب، این دفعه دیگه کارش تمومه! 441 00:36:50,280 --> 00:36:53,960 اسم اونو از وصیتنامش خط زده. 442 00:36:56,000 --> 00:36:57,005 443 بیچاره اریک. 444 00:37:00,280 --> 00:37:02,639 وضعش خیلی خرابه. 445 00:37:02,640 --> 00:37:05,479 همیشه وضعش خرابه. 446 00:37:05,480 --> 00:37:10,199 از کجا میدونی؟ آخ، اون روز سر زده اومد اینجا. 447 00:37:10,200 --> 00:37:15,279 حتماً اومده بود که ازمون چیزی بگیره، فکر کنم. فکر نمیکنی بتونی...؟ 448 00:37:15,280 --> 00:37:22,319 نه، مطمئناً نمیتونم! اون یه احمق و ولخرجِ. 449 00:37:22,320 --> 00:37:28,679 اون کتاب به اصطلاحش، آخرین قطره‌ی صبرم بود - سعی داشت از اسم شارمیان سوءاستفاده کنه! 450 00:37:28,680 --> 00:37:35,200 چه فایده‌ای هم براش داشت! وای، امروز خیلی بدقلقی! 451 00:37:36,760 --> 00:37:39,920 ببینیم میتونیم یه چیزی پیدا کنیم که حالتو خوب کنه. 452 00:38:00,000 --> 00:38:02,800 میشه یه کم بالاتر نگهش داری؟ 453 00:38:06,560 --> 00:38:13,799 چه غلطی میکنی..؟ آقا، میشه یه کم مراعات کنی. این که جالب نیست؟ 454 00:38:13,800 --> 00:38:19,679 نظرت راجع به نسل جوون چیه؟ جذاب هستن، 455 00:38:19,680 --> 00:38:24,959 ولی یادشون رفته چجوری خوش بگذرونن. کتابات شاید یادشون بیاره. 456 00:38:24,960 --> 00:38:28,559 ای کاش راست میگفتی. 457 00:38:28,560 --> 00:38:31,080 گادفری خرخر میکنه 458 00:38:34,680 --> 00:38:39,159 اشتباه فکر نکن، گادفری یه پیرمرد مهربونه. 459 00:38:39,160 --> 00:38:42,060 هیچ ضرری نداره - 460 00:38:42,061 --> 00:38:44,960 برعکسش هم هست. 461 00:38:39,160 --> 00:38:44,959 یعنی چی؟ 462 00:38:44,960 --> 00:38:51,199 پولایی که بهم میده، به پدربزرگم میدم، پرسی مانرینگ. 463 00:38:51,200 --> 00:38:56,079 تنها تو یه اتاق زیر شیروونی کثیف تو باترسی زندگی میکنه. 464 00:38:56,080 --> 00:38:59,520 سعی کردم راضیش کنم با من زندگی کنه، ولی قبول نمیکنه. 465 00:39:03,840 --> 00:39:07,160 به یه نحوی، آدم خیلی مهربونی هستی. 466 00:39:11,920 --> 00:39:15,599 راجع به خانم پتیگرو چی میدونی؟ 467 00:39:15,600 --> 00:39:17,959 خدمتکار جدید؟ 468 00:39:17,960 --> 00:39:19,200 زیاد نه. 469 00:39:20,280 --> 00:39:25,999 ولی از یه چیزی که گادفری گفت، تعجب نمیکنم اگه بفهمیم داره ازش باج گیری میکنه. 470 00:39:26,000 --> 00:39:28,639 راجع به چی؟ 471 00:39:28,640 --> 00:39:32,879 یه چیزی مربوط به لیزا بروک. فکر کنم چند تا نامه. 472 00:39:32,880 --> 00:39:35,839 ولی اون مرده! 473 00:39:35,840 --> 00:39:41,559 فکر کنم میترسه شارمیان بفهمه و ناراحت بشه. 474 00:39:41,560 --> 00:39:46,159 واقعاً عاشقشه، میدونی، زیر اون همه غرور و خودخواهی. 475 00:39:46,160 --> 00:39:47,719 قند؟ 476 00:39:47,720 --> 00:39:49,519 نه ممنون. 477 00:39:49,520 --> 00:39:53,840 سلام آقای مورتیمر. دوباره گذاشتنتون سر کار، نه؟ 478 00:40:04,880 --> 00:40:06,960 اوه، ممنونم. 479 00:40:08,400 --> 00:40:10,159 نظرش راجع به اریک چیه؟ 480 00:40:10,160 --> 00:40:11,719 گادفری؟ 481 00:40:11,720 --> 00:40:13,999 تحملش نمیکنه. 482 00:40:14,000 --> 00:40:16,300 میشه که اون داره زنگ میزنه؟ 483 00:40:16,301 --> 00:40:18,599 نه، نه اریک. 484 00:40:18,600 --> 00:40:23,399 اگه اون بود، به همه میگفت. 485 00:40:23,400 --> 00:40:26,700 گادفری زنگ خورده؟ 486 00:40:26,701 --> 00:40:30,000 نه، ولی فکر میکنم 487 00:40:23,400 --> 00:40:29,999 میدونه کیه که زنگ میزنه. 488 00:40:30,000 --> 00:40:31,620 کیه؟ 489 00:40:31,621 --> 00:40:33,239 یه مردی به اسم گای لیت. 490 00:40:33,240 --> 00:40:36,260 نباید بهش توجه کنی، 491 00:40:36,261 --> 00:40:39,280 گادفری ازش متنفره. 492 00:40:33,240 --> 00:40:39,279 به نظر تو چی؟ 493 00:40:39,280 --> 00:40:43,640 من که دوسش دارم، هنوز یه کم زندگی تو وجودش مونده. 494 00:40:50,640 --> 00:40:53,960 زنگ تلفن به صدا در میاد 495 00:40:56,000 --> 00:40:58,479 "آقای گادفری کالستون هستین؟" 496 00:40:58,480 --> 00:41:00,399 بله. 497 00:41:00,400 --> 00:41:02,799 "یادتون باشه که باید بمیرین." 498 00:41:02,800 --> 00:41:08,239 اشتباه میکنید، خانم لتی اینجا نیست. 499 00:41:08,240 --> 00:41:10,999 شاید بخواین با همسرم صحبت کنید. 500 00:41:11,000 --> 00:41:14,880 "اشتباهی نیست، پیام برای شماست." 501 00:41:22,080 --> 00:41:24,960 رادیو روشنه 502 00:41:26,840 --> 00:41:29,479 در باز میشه 503 00:41:29,480 --> 00:41:35,639 دیگه این کارا رو نمیکنی... صدای تلفن رو شنیدم. 504 00:41:35,640 --> 00:41:38,399 امشب تلفن زنگ نخورده! 505 00:41:38,400 --> 00:41:42,359 از کجا میدونی؟ چه پررویی! 506 00:41:42,360 --> 00:41:46,119 لطفاً...گوش کن، 507 00:41:46,120 --> 00:41:51,799 گفت، همون چیزی که همیشه میگه، یادتون باشه که باید بمیرین. 508 00:41:51,800 --> 00:41:56,679 مشکلش چیه؟ مگه همیشه بهت نگفتم؟ 509 00:41:56,680 --> 00:42:01,119 چی؟ فکر کنم باید به وکیلت زنگ بزنی 510 00:42:01,120 --> 00:42:06,359 و وصیت نامتو بنویسی قبل از اینکه دیر بشه. واقعاً فکر نمی‌کنم... 511 00:42:06,360 --> 00:42:12,359 خوش شانسی آوردی که زنت تلفن رو جواب نداد. اگه چیزی می‌شنید، 512 00:42:12,360 --> 00:42:16,959 یا بهتره بگم، اگه چیزی رو می‌خوند 513 00:42:16,960 --> 00:42:22,399 که اعصابش رو خورد کنه... چه می‌دونم چی می‌شد... 514 00:42:22,400 --> 00:42:25,279 باشه. 515 00:42:25,280 --> 00:42:27,879 فردا. 516 00:42:27,880 --> 00:42:29,920 قول میدم. 517 00:42:50,800 --> 00:42:52,640 آقای لیت؟ 518 00:42:53,840 --> 00:42:55,599 کی می‌خواد بدونه؟ 519 00:42:55,600 --> 00:42:59,119 هنری مورتیمر. بهتون زنگ زدم. 520 00:42:59,120 --> 00:43:02,160 آه! پلیس. البته! 521 00:43:07,920 --> 00:43:10,919 حالتون خوبه؟ 522 00:43:10,920 --> 00:43:15,079 فکر کنم کنجکاوید بدونید اینجا چه کار می‌کنم. 523 00:43:15,080 --> 00:43:16,959 شاید باغبانی؟ 524 00:43:16,960 --> 00:43:24,359 نه، حقیقتش اینه که یه دیوونه‌ی قاتل به اسم پرسی مانرینگ داره اذیتم می‌کنه. 525 00:43:24,360 --> 00:43:29,479 این پیرمرد احمق، صبح تا حالا دم در داره در میزنه. 526 00:43:29,480 --> 00:43:34,279 من از اینجا فرار کردم تا گولش بزنم، می‌فهمی؟ 527 00:43:34,280 --> 00:43:36,639 ولی برمی‌گرده. 528 00:43:36,640 --> 00:43:42,199 دوست عزیز، اصلاً دارم چی کار می‌کنم؟ بیا تو! 529 00:43:42,200 --> 00:43:45,039 چرا به پلیس زنگ نمی‌زنی؟ 530 00:43:45,040 --> 00:43:49,319 آه، واقعاً نمی‌تونم این کارو بکنم. نه با پرسی پیر. 531 00:43:49,320 --> 00:43:52,180 به هر حال، شما پلیسید. 532 00:43:52,181 --> 00:43:55,039 مثل اینکه توضیح دادم، دقیقاً نه. 533 00:43:55,040 --> 00:43:59,639 متاسفم، امروز مامورم مرخصیه. بشینید. 534 00:43:59,640 --> 00:44:00,920 ویسکی؟ 535 00:44:02,520 --> 00:44:06,799 آره، واقعاً خوبه که اومدید. 536 00:44:06,800 --> 00:44:12,200 اگه پرسی پیر برگشت، اونو از اینجا می‌رونی، نه؟ 537 00:44:15,640 --> 00:44:17,440 خب... 538 00:44:18,520 --> 00:44:20,880 قبلاً شاعر بود، می‌دونی. 539 00:44:22,480 --> 00:44:24,919 فکر می‌کنه هنوز هم هست. 540 00:44:24,920 --> 00:44:28,280 و خیلی هم نسبت به کارش حساسه. 541 00:44:29,280 --> 00:44:34,760 به هر حال، چند هفته پیش، یه کتاب خاطرات منتشر کردم. 542 00:44:37,120 --> 00:44:38,620 نمی‌دونم شما... 543 00:44:38,621 --> 00:44:40,120 نه. 544 00:44:42,120 --> 00:44:46,320 در واقع، نقدهای خوبی هم گرفت. 545 00:44:48,760 --> 00:44:50,919 آه، اینجاست. 546 00:44:50,920 --> 00:44:56,919 "یکی دیگه از بازدیدکننده‌های مکرر ماریگولد در اون تابستون ۱۹۱۱، 547 00:44:56,920 --> 00:44:59,719 "پرسیوال مانرینگ بود. 548 00:44:59,720 --> 00:45:04,640 "یه آدم دوست داشتنی و یه شاعر کاملاً ماهر." 549 00:45:07,080 --> 00:45:09,359 این مثل یه توهین به نظر می‌رسه؟ 550 00:45:09,360 --> 00:45:12,039 خب... 551 00:45:12,040 --> 00:45:13,959 کاملاً دیوونه‌س. 552 00:45:13,960 --> 00:45:19,399 می‌گه می‌خواد به خاطر لکه‌دار کردن آبروی من، از من شکایت کنه! 553 00:45:19,400 --> 00:45:21,640 به سلامتی! 554 00:45:22,680 --> 00:45:26,239 حالا، می‌خواستی راجع به چی باهام حرف بزنی؟ 555 00:45:26,240 --> 00:45:29,959 این مردیه که داره زنگ میزنه. 556 00:45:29,960 --> 00:45:35,839 آه، رفیق تلفنی لیدی کالستون. یه چند بار بهم زنگ زده. 557 00:45:35,840 --> 00:45:37,919 میشه صداشو توصیف کنی؟ 558 00:45:37,920 --> 00:45:40,559 جوان... 559 00:45:40,560 --> 00:45:43,999 تحصیل‌کرده... یه کم مثل یه دانشجو. 560 00:45:44,000 --> 00:45:46,559 دقیقاً چی گفت؟ 561 00:45:46,560 --> 00:45:51,359 هر دو بار یه چیز گفت، "یادته که باید بمیری." 562 00:45:51,360 --> 00:45:52,479 در زدن 563 00:45:52,480 --> 00:45:53,920 در زدن 564 00:45:53,921 --> 00:45:55,359 خدایا! 565 00:45:55,360 --> 00:45:58,239 می‌دونم که تویی! 566 00:45:58,240 --> 00:46:02,480 بیا بیرون و داروتو مثل یه مرد بخور! 567 00:46:07,200 --> 00:46:09,140 568 00:46:09,141 --> 00:46:11,080 هشدار میدم، پلیس رو آوردم 569 00:46:07,200 --> 00:46:11,079 اینجا. 570 00:46:11,080 --> 00:46:12,800 دروغگو! 571 00:46:19,520 --> 00:46:22,319 آروم باش آقا. 572 00:46:22,320 --> 00:46:25,319 تو اصلاً کی هستی؟ 573 00:46:25,320 --> 00:46:30,319 گفتم، این بازرس مورتیمر از پلیس هست. 574 00:46:30,320 --> 00:46:34,319 بیشتر شبیه یه مدیر بانک لعنتیه. 575 00:46:34,320 --> 00:46:36,599 ممنون. 576 00:46:36,600 --> 00:46:37,879 من تقاضا می‌کنم... 577 00:46:37,880 --> 00:46:42,199 فریادهای آشفته 578 00:46:42,200 --> 00:46:45,399 آقای مانرینگ، از روش بردار! 579 00:46:45,400 --> 00:46:47,240 اون... 580 00:46:47,241 --> 00:46:49,080 این همه سر و صدا چیه؟ 581 00:46:52,240 --> 00:46:56,719 اون مرد... اون مرد آبروی منو برده. 582 00:46:56,720 --> 00:46:58,760 چه آبرویی؟ 583 00:47:01,200 --> 00:47:02,519 برندی. 584 00:47:02,520 --> 00:47:04,680 خب، می‌خوای؟ 585 00:47:06,600 --> 00:47:12,079 جسارت کرد تو خاطرات کثیف کوچولوش از من اسم برد 586 00:47:12,080 --> 00:47:15,799 یه «شاعر نسبتاً ماهر» صفتم کرد. 587 00:47:15,800 --> 00:47:18,519 باید می‌گفتم «بی‌مایه»! 588 00:47:18,520 --> 00:47:23,679 باید بدونی که هیچ شاعر بزرگی کمتر از ارنست داوسون 589 00:47:23,680 --> 00:47:29,479 به کتاب اول سونات‌های من گفت «عالي». 590 00:47:29,480 --> 00:47:33,639 هیچکس تو این دنیا ارنست داوسون رو نمیشناسه. 591 00:47:33,640 --> 00:47:36,039 اینطوره؟ 592 00:47:36,040 --> 00:47:40,479 هیچکس؟ لیزا بروک چی؟ 593 00:47:40,480 --> 00:47:43,999 آره، آره، لیزا جون. 594 00:47:44,000 --> 00:47:48,159 نذاشتن خاکسترشو ببوسم. 595 00:47:48,160 --> 00:47:51,679 زن فوق‌العاده‌ای بود. 596 00:47:51,680 --> 00:47:54,119 فوق‌العاده... درک عجیبی داشت، 597 00:47:54,120 --> 00:47:56,380 حساسیّت هم... 598 00:47:56,381 --> 00:47:58,639 زنگ تلفن 599 00:47:58,640 --> 00:48:01,239 وای، برو گم شو! 600 00:48:01,240 --> 00:48:05,280 بله، خودمم... وای، چرت! 601 00:48:09,200 --> 00:48:13,439 خیلی وقتا‌شبا 602 00:48:13,440 --> 00:48:18,439 اگه جواب تلفن منو میدی، حداقل یه کم ادب داشته باش و قطع نکن! 603 00:48:18,440 --> 00:48:21,239 برای تو نبود، برای من بود! 604 00:48:21,240 --> 00:48:24,799 طرف اسممو پرسید. 605 00:48:24,800 --> 00:48:30,360 گفت «آقای پرسیوال مانرینگ». آره، خیلی مودب بود. 606 00:48:32,840 --> 00:48:37,480 ولی... خدای من! 607 00:48:39,800 --> 00:48:43,039 همون یارو که 608 00:48:43,040 --> 00:48:46,000 «یادتون باشه که باید بمیرید»؟ 609 00:48:48,720 --> 00:48:51,440 - می‌خوای؟ - خب، ممنونم. 610 00:48:55,200 --> 00:48:58,240 چطور فهمید 611 00:48:58,241 --> 00:49:01,279 که من دارم میام اینجا؟ 612 00:49:01,280 --> 00:49:06,640 خودمم نمی‌دونستم، تا وقتی به واترلو رسیدم. 613 00:49:07,880 --> 00:49:11,599 فکر کنم بهتره یه شب اینجا بمونه. 614 00:49:11,600 --> 00:49:15,280 نمی‌شه پیرمرد رو بذاریم تو ایستگاه قطار ول بچرخه. 615 00:49:32,240 --> 00:49:35,759 خانم، کمکی از دست من برمیاد؟ منتظر یه دوستم. 616 00:49:35,760 --> 00:49:40,039 به نظر نمی‌رسه بیاد، نه؟ ببخشید؟ 617 00:49:40,040 --> 00:49:42,919 یه ساعته دارم نگات می‌کنم. 618 00:49:42,920 --> 00:49:45,600 اگه جای تو بودم، از اینجا می‌رفتم. 619 00:49:53,240 --> 00:49:56,360 چارمیان با خوشحالی زمزمه می‌کنه 620 00:50:10,800 --> 00:50:12,920 با زور نفس نفس می‌زنه 621 00:50:37,880 --> 00:50:42,800 وای، چه سورپرایز قشنگی برای گادفری. 622 00:50:50,200 --> 00:50:53,759 نمی‌دونم چه مرگته. 623 00:50:53,760 --> 00:50:58,079 این آدما که دور و برت ریختن و چاپلوسیت می‌کنن، عقلت رو از دست دادی. 624 00:50:58,080 --> 00:51:03,119 هیچ مشکلی با عقلم ندارم، و خودم چایی درست کردم. 625 00:51:03,120 --> 00:51:08,159 چرند می‌گی. ولی قول میدم، خودم درست کردم! 626 00:51:08,160 --> 00:51:13,199 اصرار داره که خودش چایی درست کرده. مگه کی می‌تونست درست کنه؟ 627 00:51:13,200 --> 00:51:16,239 میدونی که امروز خانم آنتونی مرخصیه 628 00:51:16,240 --> 00:51:22,519 و خانم پتی‌گرو هم کل بعدازظهر بیرون بوده. مبل جون... 629 00:51:22,520 --> 00:51:26,439 پس می‌بینی، 630 00:51:26,440 --> 00:51:29,440 خودم چایی درست کردم، 631 00:51:29,441 --> 00:51:32,439 و همون جاست، جلوی چشمم. 632 00:51:32,440 --> 00:51:35,999 نمی‌فهمم چی می‌گی. 633 00:51:36,000 --> 00:51:40,479 چای تو رو درست کردم و آوردم قبل از اینکه برم پیاده‌روی. 634 00:51:40,480 --> 00:51:42,120 حالا دیدی! 635 00:51:44,680 --> 00:51:48,359 خب خب، نگرانش نباش. 636 00:51:48,360 --> 00:51:53,599 فقط خواب دیدی، همین. نه عزیزم. 637 00:51:53,600 --> 00:51:58,839 فکر کنم هم از نظر جسمی هم از نظر ذهنی دارم ضعیف می‌شم. 638 00:51:58,840 --> 00:52:02,879 می‌رم اون آسایشگاهِ سوری. وای، حالا... 639 00:52:02,880 --> 00:52:07,159 متاسفم عزیزم، ولی تصمیمم قطعیِ. 640 00:52:07,160 --> 00:52:09,959 شاید بهتر باشه. 641 00:52:09,960 --> 00:52:15,280 نیازی نیست اینجوری حرف بزنی. کسی چیزی نگفته... گفتن؟ 642 00:52:18,320 --> 00:52:20,400 می‌رم بخوابم. 643 00:52:22,880 --> 00:52:25,300 وای، یه سینی شام. 644 00:52:25,301 --> 00:52:27,719 شام نمی‌خوام، ممنون. 645 00:52:27,720 --> 00:52:30,439 چایِ عالی خوردم! 646 00:52:30,440 --> 00:52:32,560 شب بخیر. 647 00:52:36,680 --> 00:52:40,680 خب... من... فکر کنم برم بالا... 648 00:52:42,320 --> 00:52:44,860 بعدازظهر کجا بودی، 649 00:52:44,861 --> 00:52:47,399 اجازه هست بپرسم؟ خب، من اممم... 650 00:52:47,400 --> 00:52:51,919 چون اصلا پیش وکیل نبودی! نه. 651 00:52:51,920 --> 00:52:54,919 گفت...اممم... 652 00:52:54,920 --> 00:52:59,719 منشی‌ش گفت که یهویی صدا زدنش. 653 00:52:59,720 --> 00:53:02,639 تا هفته‌ی دیگه برنمی‌گرده... 654 00:53:02,640 --> 00:53:08,119 مورد اورژانسی! مورد اورژانسی؟! مگه جراح مغز و اعصابه که اینقدر عجله داره! 655 00:53:08,120 --> 00:53:10,640 اِ...اممم...خب. 656 00:53:22,280 --> 00:53:24,720 بیداری؟ آره. 657 00:53:33,240 --> 00:53:35,879 حالت خوبه؟ 658 00:53:35,880 --> 00:53:37,439 چیزی می‌خوای؟ 659 00:53:37,440 --> 00:53:40,000 نه ممنون گادفری. 660 00:53:48,200 --> 00:53:49,879 لطفا... 661 00:53:49,880 --> 00:53:53,240 نرو اون آسایشگاه سالمندان. 662 00:53:54,360 --> 00:53:57,919 خودم چای درست کردم. آره. واقعا. 663 00:53:57,920 --> 00:54:00,679 آره آره، باشه. 664 00:54:00,680 --> 00:54:03,280 البته که خودت درست کردی. 665 00:54:05,600 --> 00:54:07,599 نرو. 666 00:54:07,600 --> 00:54:12,199 گادفری، لطفا، نمی‌تونیم از شر خانم پتی‌گرو خلاص بشیم؟ 667 00:54:12,200 --> 00:54:14,719 ازش خوشم نمیاد. 668 00:54:14,720 --> 00:54:17,640 واقعا اصلا ازش خوشم نمی‌آد. 669 00:54:26,360 --> 00:54:29,080 بهتره یه کم بخوابی. 670 00:54:47,360 --> 00:54:51,839 ♪ چه خونه‌ی کوچولوی قشنگی داریم، 671 00:54:51,840 --> 00:54:57,039 ♪ سقفش روش این کلبه‌ی کوچولوی خوشگله، 672 00:54:57,040 --> 00:55:03,320 ♪ جلوش جلوعه، و پشتش پشت... ♪ 673 00:55:05,800 --> 00:55:08,900 خانم والوونا: 674 00:55:08,901 --> 00:55:12,000 می‌بینم یه زندگی اجتماعی خیلی هیجان‌انگیز 675 00:55:05,800 --> 00:55:11,999 منتظرتونه. 676 00:55:12,000 --> 00:55:17,119 نکنه داری فکر می‌کنی بری اسكات، اتفاقا؟ 677 00:55:17,120 --> 00:55:18,500 فعلا نه. 678 00:55:18,501 --> 00:55:19,879 اوه... 679 00:55:19,880 --> 00:55:21,780 خیلی ممنون خانم والوونا، 680 00:55:21,781 --> 00:55:23,679 خیلی زیاد. 681 00:55:23,680 --> 00:55:25,280 اوه! 682 00:55:27,160 --> 00:55:32,519 خیلی مهربون بودین. دارم خیلی به مادربزرگاتون عادت می‌کنم. 683 00:55:32,520 --> 00:55:38,559 پیشرفتی داشتی؟ خب، خانم پتی‌گرو دوستای عجیبی داره. 684 00:55:38,560 --> 00:55:46,359 تعجب نمی‌کنم. یه مردی هست که کلید برای آدمایی که می‌خوان برن جاهایی که نباید برن می‌سازه. 685 00:55:46,360 --> 00:55:50,599 خانم پتی‌گرو چند روز پیش بهش سر زد. 686 00:55:50,600 --> 00:55:56,719 چارمیان چطور داره باهاش کنار میاد؟ خانم آنتونی خیلی نگران شده. 687 00:55:56,720 --> 00:56:01,079 فکر می‌کنی به اون تماس‌های تلفنی ربط داشته باشه؟ 688 00:56:01,080 --> 00:56:04,399 نمی‌دونم چطور. 689 00:56:04,400 --> 00:56:10,599 بازم، دارم همه این لعنتیا رو تو خونه‌ی خودم جمع می‌کنم، رو در رو! 690 00:56:10,600 --> 00:56:13,880 خانم والوونا درست می‌گفت. 691 00:56:13,881 --> 00:56:17,160 یه زندگی اجتماعی هیجان‌انگیز 692 00:56:10,600 --> 00:56:17,160 منتظرتونه. 693 00:56:24,040 --> 00:56:25,360 خانم مورتیمر: 694 00:56:25,361 --> 00:56:26,680 هنری! 695 00:56:28,000 --> 00:56:29,720 کجا قراره بذاریمشون؟ 696 00:56:31,280 --> 00:56:34,799 نگران نباش عزیزم، یه جوری می‌سازیم... 697 00:56:34,800 --> 00:56:40,879 چارمیان تا وقتی تو نری نمی‌تونه بره بیرون. فقط نکش! بیا! گادفری! 698 00:56:40,880 --> 00:56:44,919 شلوغی کلی 699 00:56:44,920 --> 00:56:49,039 باید به خاله‌ات کمک کنی وسایلاش رو جمع کنه. 700 00:56:49,040 --> 00:56:51,920 اون خدمتکار منه! 701 00:56:54,400 --> 00:56:56,839 دیگه بهم نگو چی کار کنم! 702 00:56:56,840 --> 00:57:02,760 امیدوارم ناراحتش نکرده باشی. خدمتکار پیدا کردن خیلی سخته. 703 00:57:13,760 --> 00:57:14,920 معذرت می‌خوایم که دیر کردیم! 704 00:57:16,880 --> 00:57:19,359 یه کم گم شدیم. 705 00:57:19,360 --> 00:57:21,879 یه احمق داشت راهنمایی می‌کرد. 706 00:57:21,880 --> 00:57:24,839 بهت گفتم نقشه اشتباه بود! 707 00:57:24,840 --> 00:57:28,239 قصد دارم از سازنده شکایت کنم. 708 00:57:28,240 --> 00:57:29,439 آره! 709 00:57:29,440 --> 00:57:32,079 اوه، لتی، به خاطر خدا! 710 00:57:32,080 --> 00:57:34,239 همون جاست. 711 00:57:34,240 --> 00:57:38,639 - این یه بازیه؟ - یه کم بیشتر بکش. 712 00:57:38,640 --> 00:57:41,919 فکر نمی‌کنم حالم برای این کار خوب باشه! 713 00:57:41,920 --> 00:57:44,479 از رانندگی لذت بردم! 714 00:57:44,480 --> 00:57:50,279 احمق نباش چارمیان، هیچ‌کس از رانندگی گادفری لذت نمی‌بره. 715 00:57:50,280 --> 00:57:53,240 < فکر کنم می‌بینی که همه چی اونجاست. 716 00:57:55,680 --> 00:57:57,680 وودباین؟ 717 00:57:59,040 --> 00:58:01,320 اوه...آخ! 718 00:58:05,280 --> 00:58:10,319 دوستامون هم از دست این دیوونه‌ی تلفن اذیت شدن. 719 00:58:10,320 --> 00:58:13,880 من که هیچوقت بدون خدمتکارم سفر نمیکنم! 720 00:58:17,320 --> 00:58:21,199 خب! اگه دوست دارید بیاید داخل. 721 00:58:21,200 --> 00:58:26,000 شنیدم چاپ جدیدشه، مثل آب خوردن داره فروش میره! 722 00:58:29,440 --> 00:58:34,719 هنری عزیز، تو و تیلور همیشه بزرگترین طرفدارای من بودید. 723 00:58:34,720 --> 00:58:36,199 گادفری! 724 00:58:36,200 --> 00:58:42,200 بیرون اومدن چقدر عالیه، نه؟ نباید زیادی هیجان زده بشیم. 725 00:58:50,360 --> 00:58:52,959 چای میخورید؟ 726 00:58:52,960 --> 00:58:59,039 فکر کردم گفتی فقط شش نفر قراره بیان! 727 00:58:59,040 --> 00:59:02,679 این آدما با قوانین اجتماعی دیگه ای زندگی میکنن. 728 00:59:02,680 --> 00:59:05,039 برو چای درست کن، 729 00:59:05,040 --> 00:59:07,999 من به عنوان چوپان خوب کار رو به دست میگیرم. 730 00:59:08,000 --> 00:59:09,920 کمکت کنم؟ 731 00:59:09,921 --> 00:59:11,839 میشه؟ 732 00:59:11,840 --> 00:59:13,960 خیلی زیاده! 733 00:59:18,720 --> 00:59:21,680 وقت رفتن به خونه ست؟ 734 00:59:24,400 --> 00:59:32,399 از خانم لتی تشکر میکنم که خیلی از دوستاش رو پیدا کرده که اونها هم به این شکل اذیت شدن. 735 00:59:32,400 --> 00:59:37,239 پس، به جز خودم و اعضای جوون تر گروهمون، 736 00:59:37,240 --> 00:59:42,639 همه اینجا یه تماس از نوعی که گفتم رو دریافت کردن. 737 00:59:42,640 --> 00:59:50,119 نیازی به گفتن نیست، هرچیزی که به من میگید رو کاملا محرمانه میدونم. 738 00:59:50,120 --> 00:59:54,079 راحتید؟ خیلی خوش میگذره! 739 00:59:54,080 --> 00:59:59,079 قراره اینجا راجع به این آدم تلفنچی بحث کنیم! 740 00:59:59,080 --> 01:00:03,919 مهم نیست راجع به چی بحث میکنیم، به شرط اینکه راجع به زندگی خصوصیم نباشه. 741 01:00:03,920 --> 01:00:10,640 همه کارایی که کردی تو روزنامه های زباله پخش شد. نه همه شون، پسر! 742 01:00:11,920 --> 01:00:14,560 حالا که راجع به مطبوعات حرف میزنیم... 743 01:00:38,240 --> 01:00:41,160 اون یارو کیه؟ 744 01:00:43,200 --> 01:00:46,359 فکر کردم دوست شماست. 745 01:00:46,360 --> 01:00:50,959 دیگه عقلت رو از دست دادی؟ 746 01:00:50,960 --> 01:00:54,839 شاید بتونیم ادامه بدیم؟ 747 01:00:54,840 --> 01:00:59,360 اوووه، مواظب باش، خانم لتی، زیادی برندار، حالا! 748 01:01:00,840 --> 01:01:07,839 مثل اینکه میخواستم بگم... یه خبرهای نگران کننده ای شنیدم. 749 01:01:07,840 --> 01:01:11,540 چی بود؟ 750 01:01:11,541 --> 01:01:15,240 فکر کنم همه باید سعی کنیم گوش بدیم 751 01:01:07,840 --> 01:01:15,239 به حرفایی که آقای مورتیمر میخواد بزنه. 752 01:01:15,240 --> 01:01:17,839 ها! آره، تو هم، گادفری، عزیزم. 753 01:01:17,840 --> 01:01:20,279 لطفاً ادامه بدید. 754 01:01:20,280 --> 01:01:28,279 حقیقت اینه که یکی داستان تلفن کننده شما رو برای مطبوعات فاش کرده. 755 01:01:28,280 --> 01:01:32,679 یکی از روزنامه های بی ملاحظه تر، متاسفانه. 756 01:01:32,680 --> 01:01:38,479 اریک، این دزد پست فطرت! مطمئناً نه؟ تو همیشه خیلی با پسر سختگیری میکردی. 757 01:01:38,480 --> 01:01:42,039 انگار پسر شما بوده. 758 01:01:42,040 --> 01:01:46,639 فهمیدم که از شما پول خواسته. 759 01:01:46,640 --> 01:01:50,759 تا آرایشگرهای نصف لندن رو با کراوات و جوراب ابریشمی نگهداره 760 01:01:50,760 --> 01:01:56,679 هر طور که هست، پلیس باید در جریان قرار بگیره. 761 01:01:56,680 --> 01:01:59,799 پس، کل قضیه از دست من خارج شده... 762 01:01:59,800 --> 01:02:03,679 پس شما خدمتکار خانم لتی هستید؟ 763 01:02:03,680 --> 01:02:08,120 امیدوارم دیگه نه! این پیرزن دیوونه! 764 01:02:09,640 --> 01:02:14,159 شاید بتونم یه کار مناسب تر به شما پیشنهاد کنم؟ 765 01:02:14,160 --> 01:02:17,119 آره، ولی من کار سنگین نمیکنم. 766 01:02:17,120 --> 01:02:22,240 نه فر، نه توالت، هیچی از این جور چیزا. البته که نه. 767 01:02:27,280 --> 01:02:31,239 میتونید یه نکته مهم رو روشن کنید. 768 01:02:31,240 --> 01:02:33,959 به من گفتید که صدای مرد 769 01:02:33,960 --> 01:02:39,359 "میانسال، کمی بم و شیطانی" بوده. 770 01:02:39,360 --> 01:02:43,039 نه، یه جوون بود. آدم درست حسابی. 771 01:02:43,040 --> 01:02:45,879 خیلی مودب بود. 772 01:02:45,880 --> 01:02:50,959 چطور میتونی بگی مودب بوده وقتی مدام مردم رو تهدید میکنه؟ 773 01:02:50,960 --> 01:02:56,159 به هر حال، اشتباه میکنی. به نظر من صداش مثل یه دیوونه بیسواد بود. 774 01:02:56,160 --> 01:03:00,560 اختلاف نظر عمومی شروع میشه 775 01:03:05,520 --> 01:03:06,639 لطفاً! 776 01:03:06,640 --> 01:03:11,879 همین نکته مهمه. در حالی که همیشه یه چیز رو میگه، 777 01:03:11,880 --> 01:03:15,479 هر بار از یه صدای دیگه استفاده میکنه. 778 01:03:15,480 --> 01:03:18,159 استاد مبدل کردن صدا چی؟ 779 01:03:18,160 --> 01:03:20,919 تغییر صدا داده بود، آقای سایدباتم. 780 01:03:20,920 --> 01:03:21,959 ها؟ 781 01:03:21,960 --> 01:03:25,719 منظورم اینه، آقای ساید-ِ-با-تُ-م. 782 01:03:25,720 --> 01:03:27,959 اما چیزی که منو گیج می‌کنه، 783 01:03:27,960 --> 01:03:32,999 اینه که چرا کسی باید زحمت تغییر صدای خودش رو به جون بخره 784 01:03:33,000 --> 01:03:37,199 فقط برای اینکه به مردم یادآوری کنه که قراره بمیرن. 785 01:03:37,200 --> 01:03:40,919 شاید فکر می‌کرد به یادآوری نیاز داریم! 786 01:03:40,920 --> 01:03:43,839 زمزمه‌ی عمومی 787 01:03:43,840 --> 01:03:49,319 تنسیون در مورد انسان نگفته بود، "فکر می‌کنه برای مردن ساخته نشده؟" 788 01:03:49,320 --> 01:03:53,039 مگه نه؟ همه ما همینطور فکر می‌کنیم؟ 789 01:03:53,040 --> 01:03:59,079 هیچکس برای تنسیون-هرکی-که-بودش، به جز ملکه‌ی پیر، اهمیتی قائل نبود! 790 01:03:59,080 --> 01:04:01,519 کدوم ملکه‌ی پیر؟ 791 01:04:01,520 --> 01:04:04,800 هرج و مرج و فریاد 792 01:04:13,120 --> 01:04:16,720 - هیچ کدوم اون بالا کار نمی‌کنه! - همش! 793 01:04:26,360 --> 01:04:28,700 با همه این حرفا، 794 01:04:28,701 --> 01:04:31,039 یه چیزایی تو وجودشون هست. 795 01:04:31,040 --> 01:04:35,759 یه نوع شجاعت لجبازانه‌ست. 796 01:04:35,760 --> 01:04:39,959 پژواک یه گذشته‌ی رمانتیک و جذاب. 797 01:04:39,960 --> 01:04:43,079 بهشون نگفتی که شک داری. 798 01:04:43,080 --> 01:04:45,319 نمی‌تونستم، به هر حال. 799 01:04:45,320 --> 01:04:48,159 هیچوقت باورم نمی‌کردن. 800 01:04:48,160 --> 01:04:50,719 شاید بعضیاشون باور می‌کردن. 801 01:04:50,720 --> 01:04:54,879 شاید به خاطر همین بود که نمی‌تونستم بهشون بگم. 802 01:04:54,880 --> 01:04:59,319 ممنون بابت یه میهمانی چای خوشمزه، خانم ترابشو. 803 01:04:59,320 --> 01:05:01,679 اسم ما مورتیمرِ. 804 01:05:01,680 --> 01:05:07,320 پس این گروه شادی بالای هفتاد سال نیست؟ 805 01:05:08,280 --> 01:05:09,799 نه. 806 01:05:09,800 --> 01:05:12,559 در این صورت، آقای مورتیمر، 807 01:05:12,560 --> 01:05:18,720 تنها چیزی که می‌تونم بگم اینه که شما دوستای خیلی عجیبی دارید! 808 01:05:22,680 --> 01:05:26,760 مادربزرگ بارنکل آروم آروم آواز می‌خونه 809 01:05:39,720 --> 01:05:43,400 تلفن از دور زنگ می‌خوره 810 01:05:48,960 --> 01:05:56,919 زنگ 811 01:05:56,920 --> 01:05:58,959 بخش نیلینگل. 812 01:05:58,960 --> 01:06:04,200 اوه، بله، دکتر، خواهرم دستور داده بود. 813 01:06:15,040 --> 01:06:18,199 آقای مورتیمر فقط یه شارلاتانه. 814 01:06:18,200 --> 01:06:23,360 من دوسش دارم. مهربون و باهوشه و آدمایی مثل ما رو می‌فهمه. 815 01:06:24,320 --> 01:06:29,559 تو یخچال برای شام سالمون هست. ممنون، خانم آنتونی. 816 01:06:29,560 --> 01:06:32,020 این تیلور نیست! البته که نیست! 817 01:06:32,021 --> 01:06:34,479 تیلور تو بیمارستانه. 818 01:06:34,480 --> 01:06:38,959 فکر کنم به اندازه‌ی کافی خوب شدم که بتونم به زودی برم پیشش. 819 01:06:38,960 --> 01:06:42,199 از روز تعطیلم تو شنبه خیلی لذت بردم. 820 01:06:42,200 --> 01:06:44,399 بیشتر از من. 821 01:06:44,400 --> 01:06:46,399 لعنت به این شارلاتان! 822 01:06:46,400 --> 01:06:50,679 دیروز همه‌ی اینا رو گفتیم، دیگه شروع نکنیم. 823 01:06:50,680 --> 01:06:57,199 فقط به خاطر اینکه در مورد کتابات چاپلوسیت می‌کنه دوسش داری. 824 01:06:57,200 --> 01:07:03,439 و تو هم مثل یه دختر جوون بهش چشمک میزدی. 825 01:07:03,440 --> 01:07:08,799 اگه قراره یکی از این اخلاقای بدت رو نشون بدی، فکر کنم یه چرت بزنم. 826 01:07:08,800 --> 01:07:10,559 اخلاقای بد؟ 827 01:07:10,560 --> 01:07:12,600 چه اخلاقای بدی؟ 828 01:07:13,960 --> 01:07:16,439 چیزی می‌خوای، خانم پتی‌گرو؟ 829 01:07:16,440 --> 01:07:18,720 فقط یه حرف کوتاه با آقای گادفری. 830 01:07:23,080 --> 01:07:25,799 بهتره آماده شی. 831 01:07:25,800 --> 01:07:29,239 امم...فکر نمی‌کنم کاملا... 832 01:07:29,240 --> 01:07:31,320 ده دقیقه. 833 01:07:35,760 --> 01:07:38,600 آروم آروم با دهان حرف می‌زنه 834 01:07:40,360 --> 01:07:42,999 در باز می‌شه 835 01:07:43,000 --> 01:07:46,239 در نزدی، خانم پتی‌گرو! 836 01:07:46,240 --> 01:07:51,319 مبل... نه، نزدم. همیشه در بزن! 837 01:07:51,320 --> 01:07:53,439 وقتی پیش خانم بروک بودم، 838 01:07:53,440 --> 01:07:57,879 تو خونه مثل یه دوست صمیمی آزاد بودم. 839 01:07:57,880 --> 01:08:01,399 و مطمئناً یه همراز 840 01:08:01,400 --> 01:08:05,679 فکر نمی‌کنم دیگه برم خونه‌ی سالمندان. 841 01:08:05,680 --> 01:08:11,319 گادفری اینجا به من نیاز داره. تو فقط یه مانع هستی... 842 01:08:11,320 --> 01:08:14,520 اگه اجازه بدید، الان می‌خوام یه چرت بزنم! 843 01:08:15,960 --> 01:08:20,639 خانم آنتونی دیگه واقعا قادر به آشپزی نیست. 844 01:08:20,640 --> 01:08:25,399 باز شام سرد گذاشته! برای گوارشم بده. 845 01:08:25,400 --> 01:08:30,119 من و گادفری سالمون سرد دوست داریم! 846 01:08:30,120 --> 01:08:35,599 طوری که غذا رو می‌سوزونه، داره کم کم... 847 01:08:35,600 --> 01:08:39,559 خیلی خطرناکه. 848 01:08:39,560 --> 01:08:42,400 شاید باید حواست بهش باشه! 849 01:08:42,401 --> 01:08:45,239 خب، تقصیر من نیست 850 01:08:45,240 --> 01:08:48,359 اگه کسی مسموم بشه! مسموم بشه؟ 851 01:08:48,360 --> 01:08:51,140 مسموم بشه؟ واقعا خانم پتی‌گرو! 852 01:08:51,141 --> 01:08:53,920 آه، خیلی راحته 853 01:09:00,040 --> 01:09:05,599 نمی‌فهمم چرا نباید بیام تو. چون فکر می‌کنه خیلی عجیبه. 854 01:09:05,600 --> 01:09:08,279 بایست! 855 01:09:08,280 --> 01:09:10,959 با این سرعت، هیچ‌وقت به مقصد نمی‌رسیم. 856 01:09:10,960 --> 01:09:14,599 من که نمی‌تونم بشینم و هیچی برای خوندن نداشته باشم. 857 01:09:14,600 --> 01:09:20,159 "امروز در سالن کاکسون، منتقد معروف، آقای گای لیت، 80 ساله، 858 01:09:20,160 --> 01:09:22,959 "با اولیو مانرینگ ازدواج کرد." 859 01:09:22,960 --> 01:09:26,680 چه پررویی! این پیرمرد کثیف و هرزه! 860 01:09:29,120 --> 01:09:32,559 البته...اولیو مانرینگ! 861 01:09:32,560 --> 01:09:37,479 دیدم که چطوری بهش نگاه می‌کنی. ای شیطان پیر! 862 01:09:37,480 --> 01:09:39,260 نمی‌دونم چی... 863 01:09:41,040 --> 01:09:45,359 همه اون دفعاتی که زنت رو تنها گذاشتی! 864 01:09:45,360 --> 01:09:51,319 اینم یه شوک حسابی بهش وارد می‌کنه که اینو هم بشنوه! 865 01:09:51,320 --> 01:09:53,119 مواظب باش! 866 01:09:53,120 --> 01:09:55,320 بایست! 867 01:10:01,600 --> 01:10:03,559 بهش بگو پیش‌نویس رو برات بفرسته، 868 01:10:03,560 --> 01:10:05,920 تا با هم چک کنیم. 869 01:10:25,440 --> 01:10:28,999 زنگ زنگ 870 01:10:29,000 --> 01:10:35,720 زنگ زنگ 871 01:10:37,920 --> 01:10:39,559 زنگ زنگ 872 01:10:39,560 --> 01:10:41,500 فکر کردم شاید یه دوست باشه. 873 01:10:41,501 --> 01:10:43,439 چرا؟ 874 01:10:43,440 --> 01:10:46,319 صداش پیر بود، مثل یکی از اونا! 875 01:10:46,320 --> 01:10:47,999 چیز دیگه ای؟ 876 01:10:48,000 --> 01:10:53,999 وقتی اون خونه نبود هیچ وقت زنگ نمی‌زد. انگار می‌دونست. 877 01:10:54,000 --> 01:10:56,879 واکنش دِیم لِتی چی بود؟ 878 01:10:56,880 --> 01:11:01,079 فکر کنم دیوونه شده! 879 01:11:01,080 --> 01:11:05,599 چرا این کارو می‌کنه؟ فکر کنم ترسیده. 880 01:11:05,600 --> 01:11:09,039 ممکنه دزد باشه که داره خونه رو زیر نظر می‌گیره! 881 01:11:09,040 --> 01:11:14,399 ازش پرسیدم چرا به پلیس زنگ نزده، ولی خیلی بدجنس شد. 882 01:11:14,400 --> 01:11:16,919 اون موقع بود که ول کردم. 883 01:11:16,920 --> 01:11:21,639 دیگه اونجا نیستی؟ یه دختر باید خودش رو بهتر کنه. 884 01:11:21,640 --> 01:11:27,919 چطور می‌تونه تنها از پسش بربیاد؟ می‌تونه یه نفر دیگه بگیره. 885 01:11:27,920 --> 01:11:32,879 می‌دونی خانواده‌ش کین، جف؟ کارخونه‌های کلستون! 886 01:11:32,880 --> 01:11:36,919 شرط می‌بندم هیچ وقت کمبود مشروب ندارن! 887 01:11:36,920 --> 01:11:39,359 ویسکی کجاست؟ 888 01:11:39,360 --> 01:11:45,519 هیچ وقت ویسکی تو خونه نیست! شاید خانم آنتونی داره می‌خوره‌ش. 889 01:11:45,520 --> 01:11:47,360 این زن لعنتی! 890 01:11:50,480 --> 01:11:54,200 ویسکی رو پیدا نمی‌کنم. پس باید برندی بخوری. 891 01:11:57,320 --> 01:11:59,840 یه چیزی هست که باید بگم. 892 01:12:00,840 --> 01:12:03,759 تصمیم گرفتم که بهتره 893 01:12:03,760 --> 01:12:07,319 بالاخره برم خونه سالمندان، 894 01:12:07,320 --> 01:12:11,799 مطمئنم داری کار درستی می‌کنی، عزیزم. نمی‌تونی! 895 01:12:11,800 --> 01:12:14,799 نباید این کارو بکنی! تصمیمم قطعی شده. 896 01:12:14,800 --> 01:12:19,159 سه روز دیگه می‌رم. 897 01:12:19,160 --> 01:12:20,799 چرا؟ 898 01:12:20,800 --> 01:12:22,959 چرا الان؟ 899 01:12:22,960 --> 01:12:27,479 تلفن‌هاست؟ یه جورایی. ولی تو بهشون اهمیت نمی‌دی. 900 01:12:27,480 --> 01:12:29,959 اصلا بهشون اهمیت نمی‌دی! 901 01:12:29,960 --> 01:12:32,799 البته که بهشون اهمیت می‌ده. 902 01:12:32,800 --> 01:12:38,799 همه کارها رو انجام دادم. این کارو وقتی که هردوتون بیرون بودین انجام دادم. 903 01:12:38,800 --> 01:12:43,279 و حالا، خانم پتی‌گرو، اگه لطف کنید ما رو تنها بذارید. 904 01:12:43,280 --> 01:12:47,400 و لطف کنید در رو پشت سرتون ببندید. 905 01:12:55,440 --> 01:13:01,480 حداقل تو خونه سالمندان همه حریم خصوصی که لازم دارم رو دارم. 906 01:13:02,960 --> 01:13:05,240 لطفا نرو. 907 01:13:06,320 --> 01:13:08,799 هر کاری می‌کنی. نه، نمی‌کنی. 908 01:13:08,800 --> 01:13:14,319 از شر اون زن پتی‌گرو خلاص نمیشی. خیلی وقته بهت گفتم. 909 01:13:14,320 --> 01:13:17,719 می‌دونی چقدر ازش بدم میاد. 910 01:13:17,720 --> 01:13:19,799 خب... 911 01:13:19,800 --> 01:13:23,239 شاید...اگه سعی کنی. 912 01:13:23,240 --> 01:13:26,919 لطفا ناراحت نباش، عزیزم. 913 01:13:26,920 --> 01:13:30,359 خب، این یه بارش که با خانم پتی‌گرو موافقم. 914 01:13:30,360 --> 01:13:33,319 واقعاً به نفع هر دوی ماست. 915 01:13:33,320 --> 01:13:35,920 برای هر دوی ما. 916 01:13:44,400 --> 01:13:47,080 ظهر بخیر، خانم لتی. 917 01:13:53,400 --> 01:13:56,439 یادمه، شما ماهی هستین. 918 01:13:56,440 --> 01:14:01,480 پدر بزرگم هم ماهی بود. خیلی آدمای مرموزی بودن، ماهی ها. 919 01:14:11,360 --> 01:14:16,399 چیه خانم لتی رو گرفته؟ فکر می‌کنه شما دارید همه کارها رو می‌کنید. 920 01:14:16,400 --> 01:14:21,199 یه جور خلافکار قهار. رئیس یه باند شیطانی. 921 01:14:21,200 --> 01:14:26,519 نخند! از وصیت‌نامه‌ش خط زده‌تون. اصلاً نمی‌دونستم اسمم توش هست. 922 01:14:26,520 --> 01:14:29,039 همه ما یه زمانی تو این وضعیت بودیم. 923 01:14:29,040 --> 01:14:31,520 دارن منو می‌فرستن... 924 01:14:31,521 --> 01:14:33,999 به یکی از اون خونه‌های پیچیده. 925 01:14:34,000 --> 01:14:36,559 کنار دریا! 926 01:14:36,560 --> 01:14:40,519 اوه! این که خوبه. 927 01:14:40,520 --> 01:14:43,879 خانم لتی بهت گفت؟ 928 01:14:43,880 --> 01:14:46,679 پلیس داره تلفن‌ها رو شنود می‌کنه. 929 01:14:46,680 --> 01:14:48,840 من فقط دارم میرم بانک! 930 01:14:56,960 --> 01:15:00,279 شنیدم که شارمیان رفته خونه سالمندان، 931 01:15:00,280 --> 01:15:04,079 و آقای گادفری رو ول کرده دست خانم پتی‌گرو. 932 01:15:04,080 --> 01:15:08,599 چرا اخراجش نمی‌کنه؟ داره ازش باج می‌گیره. 933 01:15:08,600 --> 01:15:14,120 یه نفر دیگه هم اینو فکر می‌کرد. یه چیزی مربوط به لیزا بروک. 934 01:15:19,080 --> 01:15:21,719 خب، ضرری نداره که بهت بگم. 935 01:15:21,720 --> 01:15:25,359 فکر کنم چهل سال پیش بوده. 936 01:15:25,360 --> 01:15:30,440 شارمیان رفته بود روستا برای تحقیق درباره یکی از کتاب‌هاش. 937 01:15:31,840 --> 01:15:35,240 و گادفری... و خانم لیزا بروک... 938 01:15:37,680 --> 01:15:43,759 خب، زن خیلی خوشگلی بود... مطمئناً بعد از این همه مدت... 939 01:15:43,760 --> 01:15:47,919 شاید واقعاً اونا رو اصلاً نفهمی. 940 01:15:47,920 --> 01:15:50,639 برای مردی مثل گادفری، 941 01:15:50,640 --> 01:15:56,159 خیانت به شارمیان به اندازه خیانت به کشورش شرم‌آور بود. 942 01:15:56,160 --> 01:15:58,720 و این چیزیه که... 943 01:15:58,721 --> 01:16:01,279 خانم پتی‌گرو روش سرمایه‌گذاری کرده. 944 01:16:01,280 --> 01:16:04,319 اون سفر به بانک خوب بود نه؟ 945 01:16:04,320 --> 01:16:09,919 اون و بانک اشرافی‌اش! چرا نمیره پست بانک؟ 946 01:16:09,920 --> 01:16:14,839 فردا بیل و بیلچه منو یادت نره، نه؟ 947 01:16:14,840 --> 01:16:18,120 ♪ آه، من دوست دارم کنار دریا باشم... ♪ 948 01:16:19,160 --> 01:16:24,199 واقعاً دارن می‌فرستنش یه آسایشگاه. 949 01:16:24,200 --> 01:16:29,559 جایی که می‌فرستنشون وقتی که... وقتی که امیدی نیست. 950 01:16:29,560 --> 01:16:32,279 البته خودش نمی‌دونه. 951 01:16:32,280 --> 01:16:34,840 شنیدم خیلی مهربونن. 952 01:16:34,841 --> 01:16:37,399 مادربزرگ به آواز خوندنش ادامه میده 953 01:16:37,400 --> 01:16:39,960 ولی خیلی از زندگی لذت می‌بره! 954 01:16:41,200 --> 01:16:43,760 و خیلی دلم براش تنگ میشه. 955 01:16:46,560 --> 01:16:50,119 واقعاً متاسفم. می‌دونم که هستی. 956 01:16:50,120 --> 01:16:55,439 و به همین خاطر، هنری، می‌خوام یه کاری برام بکنی. 957 01:16:55,440 --> 01:16:58,479 البته، ژان. هر کاری. 958 01:16:58,480 --> 01:17:01,400 یعنی شکستن یه قول... 959 01:17:01,401 --> 01:17:04,319 که سال‌ها پیش به شارمیان دادم. 960 01:17:04,320 --> 01:17:06,559 مطمئنی؟ 961 01:17:06,560 --> 01:17:09,080 اوه، خودش باعثش شده. 962 01:17:10,120 --> 01:17:17,120 هیچ وقت از آقای گادفری خوشم نیومده، ولی خیلی خودخواهیه که اینجوری ولش کنه. 963 01:17:20,920 --> 01:17:23,479 می‌خوام اینو بهش بدی. 964 01:17:23,480 --> 01:17:27,400 مطمئن شو که فوراً بخونتش. صبح انجامش میدم. 965 01:17:34,040 --> 01:17:38,559 صدای تلفن - می‌دونی کیه؟ 966 01:17:38,560 --> 01:17:41,519 می‌دونی؟ اوه، بله. 967 01:17:41,520 --> 01:17:44,440 از اول می‌دونستم. 968 01:17:55,080 --> 01:17:59,720 آواز مادربزرگ کم کم قطع میشه 969 01:18:46,680 --> 01:18:47,720 این خودتی! 970 01:19:16,320 --> 01:19:18,919 خانم پتی‌گروئه، نه؟ 971 01:19:18,920 --> 01:19:21,639 اریک کالستون، نویسنده. 972 01:19:21,640 --> 01:19:24,159 مدل موهات قشنگه. 973 01:19:24,160 --> 01:19:30,119 فکر کنم این روزا بابامو از همه لحاظ تصاحب کردی. 974 01:19:30,120 --> 01:19:32,100 مطمئنم نمی‌دونم منظورت چیه. 975 01:19:32,101 --> 01:19:34,079 فکر می‌کنم همون کاری که تو می‌کنی. 976 01:19:34,080 --> 01:19:36,320 تازه با وکیل‌مون کلی حرف زدم. 977 01:19:38,880 --> 01:19:42,120 یه کم با هم سر یه فنجان چای و شیرینی حرف بزنیم، چی؟ 978 01:19:50,400 --> 01:19:55,639 برای پدر و مادرت تا خرخره زحمت کشیدم. 979 01:19:55,640 --> 01:20:00,679 و هیچ ممنونّی هم نشنیدم! خب، بستگی داره چی رو ممنونّی حساب کنی. 980 01:20:00,680 --> 01:20:03,399 ببخشید. 981 01:20:03,400 --> 01:20:06,679 بد برداشت نکنین، خانم پتی‌گرو... 982 01:20:06,680 --> 01:20:10,519 مبل، اینطور نیست؟ من کاملا طرف شما هستم. 983 01:20:10,520 --> 01:20:13,439 من از همه چیزای اون پیرمرد... 984 01:20:13,440 --> 01:20:17,679 بذار بگیم... اشتباهات کوچیکش؟ خبر دارم. 985 01:20:17,680 --> 01:20:20,439 می‌تونم تصور کنم چه سختی‌هایی کشیدین. 986 01:20:20,440 --> 01:20:23,679 یه زن با سلیقه و با وقار هم هستین. 987 01:20:23,680 --> 01:20:28,639 دقیقا چی می‌خواین به من بگین، آقای کولستون؟ 988 01:20:28,640 --> 01:20:31,000 اریک و مبل! 989 01:20:32,680 --> 01:20:39,479 ما دوتا با هم می‌تونیم یه تیم خیلی خوب بشیم. 990 01:20:39,480 --> 01:20:43,359 ممنون، خودم خیلی خوب می‌تونم از پسش بربیام. 991 01:20:43,360 --> 01:20:44,959 می‌تونی؟ 992 01:20:44,960 --> 01:20:50,319 فرض کن تصمیم بگیرم به مامان عزیزم از کارای شوهرش بگم؟ 993 01:20:50,320 --> 01:20:55,239 اون وقت کجا می‌موندی؟ به گمونم حسابی تو دردسر می‌افتادی. 994 01:20:55,240 --> 01:20:57,839 و بدون پارو هم تو قایق، عزیزم. 995 01:20:57,840 --> 01:21:00,519 هیچ مدرکی نداری. 996 01:21:00,520 --> 01:21:03,319 برعکس من. نه نامه‌ای، نه چیزی. 997 01:21:03,320 --> 01:21:06,559 یه کلمه از من تو گوش مامانِ عزیزم، 998 01:21:06,560 --> 01:21:09,720 و خداحافظ مبل، هر جور حساب کنی. 999 01:21:12,320 --> 01:21:14,399 خب، نظرت چیه؟ 1000 01:21:14,400 --> 01:21:16,959 سهم تو چیه تو این ماجرا؟ 1001 01:21:16,960 --> 01:21:23,119 شاید اون پیرمرد از همه ما بیشتر عمر کنه، ولی پول نقد همیشه به درد می‌خوره. 1002 01:21:23,120 --> 01:21:25,479 موافق نیستی؟ 1003 01:21:25,480 --> 01:21:28,319 خب؟ با هم بهش می‌گیم. 1004 01:21:28,320 --> 01:21:32,039 هر دوتامون... امروز. 1005 01:21:32,040 --> 01:21:36,399 رفته اون خونه‌ی سالمندان شیک و پیک ببینه. 1006 01:21:36,400 --> 01:21:39,599 پس صبر می‌کنیم. امروز یه کم عجیب بود. 1007 01:21:39,600 --> 01:21:44,519 تا وقتی آقای مورتیمر اومد، همه چی خوب بود. 1008 01:21:44,520 --> 01:21:48,759 واقعا فکر کردم یه چیزی شده. 1009 01:21:48,760 --> 01:21:51,680 آه، عذر می‌خوام. 1010 01:21:57,720 --> 01:22:01,919 مزخرفات، خیلی خوشحالم برات. 1011 01:22:01,920 --> 01:22:04,880 همیشه فکر می‌کردم دختر دوست‌داشتنی‌ای باشه. 1012 01:22:08,000 --> 01:22:14,599 متاسفانه بعید به نظر می‌رسه بتونم اونو "با شگفتی بترسونم"، 1013 01:22:14,600 --> 01:22:17,839 مثل اون چیزی که تو مراسم ازدواج می‌گن. 1014 01:22:17,840 --> 01:22:20,319 کاری که می‌تونم برایش بکنم، 1015 01:22:20,320 --> 01:22:23,359 و چیزی که واقعا می‌خواد، 1016 01:22:23,360 --> 01:22:26,800 اینه که یه خونه به اون شیطان پیر 1017 01:22:26,801 --> 01:22:30,239 پدربزرگش بده. 1018 01:22:30,240 --> 01:22:34,679 احتمالا تنها دلیل ازدواجش با منه! 1019 01:22:34,680 --> 01:22:40,160 یه ذره هیجان اضافه تو زندگی تو این سن و سال ضرری نداره. تو هیچ سنی ضرر نداره. 1020 01:23:08,680 --> 01:23:14,279 ازدواج بهت نمیاد. بدتر از همیشه شدی! 1021 01:23:14,280 --> 01:23:17,520 عقلت رو از دست دادی، نه؟ 1022 01:23:37,640 --> 01:23:40,639 می‌بینم که یه ملاقات کننده داشتی! 1023 01:23:40,640 --> 01:23:44,719 گای لیت، آره. چه مهربونی کرد، نه؟ 1024 01:23:44,720 --> 01:23:48,639 خیلی تو راه رفتن مشکل داره. 1025 01:23:48,640 --> 01:23:53,399 خیلی فرق می‌کنه با اون موقعی که تو تابستون ۱۹۰۲ 1026 01:23:53,400 --> 01:23:58,439 تو دریاچه‌ی ژنو می‌چرخید. 1027 01:23:58,440 --> 01:24:01,799 و دروازه‌ی هاید پارک... 1028 01:24:01,800 --> 01:24:03,920 تو ۱۹۰۷. 1029 01:24:05,680 --> 01:24:07,719 و اسکاتلند... 1030 01:24:07,720 --> 01:24:09,599 بیاریتز... 1031 01:24:09,600 --> 01:24:13,999 اون موقع بود که به خاطر ذات‌الریه نمی‌تونستی برگردی خونه! 1032 01:24:14,000 --> 01:24:17,359 جای عجیبی برای گرفتن ذات‌الریه! 1033 01:24:17,360 --> 01:24:19,119 تیلور! 1034 01:24:19,120 --> 01:24:22,799 یه چیزی برای نوشیدن می‌خوام. تو که نمی‌نوشی. 1035 01:24:22,800 --> 01:24:28,239 قبلا می‌نوشیدم و الانم دلم می‌خواد، قبل از اینکه بمیرم. چه مزخرفاتی! 1036 01:24:28,240 --> 01:24:30,599 ویسکی روی میز هست. 1037 01:24:30,600 --> 01:24:35,320 برای تو سفارش دادم، ولی الان فکر می‌کنم من هم دلم می‌خواد. 1038 01:24:38,640 --> 01:24:40,840 زیاد سودا نریز! 1039 01:24:45,640 --> 01:24:47,639 در مورد گای لیت، عزیزم، 1040 01:24:47,640 --> 01:24:51,159 من تقریبا... به نظر تو، تو چه جوری می‌تونی قضاوت کنی؟ 1041 01:24:51,160 --> 01:24:55,480 ولم کن با این حرفا... دارم از لیزا بروک حرف می‌زنم! 1042 01:24:59,120 --> 01:25:02,719 مثلاً اون دفعه که تو دِوون بودم. 1043 01:25:02,720 --> 01:25:06,919 البته که، این تنها مورد نبود. 1044 01:25:06,920 --> 01:25:09,440 می‌دونستی؟ هوم؟ 1045 01:25:10,440 --> 01:25:12,479 می‌دونستی؟! 1046 01:25:12,480 --> 01:25:17,039 می‌ترسم که تو اصلاً برای خیانت ساخته نشده باشی، 1047 01:25:17,040 --> 01:25:19,879 شاید چون ازش لذت نمی‌بری. 1048 01:25:19,880 --> 01:25:22,839 نه مثل اون عوضی، گای لیت! 1049 01:25:22,840 --> 01:25:26,080 فکر می‌کنی چرا برمی‌گردم پیشت؟ 1050 01:25:27,520 --> 01:25:28,879 الان برگشتم پیشت. 1051 01:25:28,880 --> 01:25:32,239 نه، این دفعه نه. 1052 01:25:32,240 --> 01:25:36,439 بخاطر خانم پتی‌گروئه؟ می‌تونم از شرّش خلاص بشم. 1053 01:25:36,440 --> 01:25:39,239 فقط بخاطر اون نیست. 1054 01:25:39,240 --> 01:25:43,879 البته که آدم خیلی بدقلقی هم هست. 1055 01:25:43,880 --> 01:25:49,479 می‌دونی، هیچ وقت اسمشو تیلور صدا نکردی. 1056 01:25:49,480 --> 01:25:51,879 چه عجیب از طرف من. 1057 01:25:51,880 --> 01:25:54,160 هنوزم آرزو می‌کنم نظرت عوض بشه. 1058 01:25:54,161 --> 01:25:56,439 می‌کنی؟ 1059 01:25:56,440 --> 01:25:59,439 یه کم فکر کن، عزیزم، عزیزم. 1060 01:25:59,440 --> 01:26:04,159 خیلی بیشتر تنها خوشحال‌تر می‌شی، با خانم آنتونی که ازت مراقبت می‌کنه. 1061 01:26:04,160 --> 01:26:09,879 هر چقدر دوست داری می‌تونی بیای منو ببینی. مثل دوران خواستگاری می‌شه. 1062 01:26:09,880 --> 01:26:14,640 می‌تونی برام گل بیاری. می‌تونم ببرمت گردش. آره! 1063 01:26:17,320 --> 01:26:20,639 اما یه چیزی هست که دوست دارم برام انجام بدی. 1064 01:26:20,640 --> 01:26:26,839 راجع به تیلوره. البته! خیانت کرده بهت و تو می‌خوای انتقام بگیری. 1065 01:26:26,840 --> 01:26:29,839 بگو ببینم چی... گادفری عزیزم. 1066 01:26:29,840 --> 01:26:35,119 تو هیچ وقت عوض نمی‌شدی. فکر می‌کنم این بهترین ویژگیته. 1067 01:26:35,120 --> 01:26:40,759 اینکه من خیلی خوب تو رو می‌شناسم؟ اما تو اصلاً منو نمی‌شناسى. 1068 01:26:40,760 --> 01:26:42,680 چی؟ 1069 01:26:50,760 --> 01:26:56,959 اون کِجاست؟ ساعت از نه گذشته. برمی‌گرده. 1070 01:26:56,960 --> 01:27:02,600 حالا که اینجوری شده، چرا یه کم با هم خوش و بش نمی‌کنیم؟ 1071 01:27:04,400 --> 01:27:07,040 فقط دوتایی ما. 1072 01:27:08,080 --> 01:27:10,360 راجع به آینده. 1073 01:27:22,960 --> 01:27:25,240 اونجاست. 1074 01:27:26,680 --> 01:27:29,360 گادفری با شادی آواز می‌خواند 1075 01:27:33,400 --> 01:27:36,319 ♪ وقتی بچه بودم... ♪ 1076 01:27:36,320 --> 01:27:41,479 آه، اریک. شب بخیر. یه چیزی بخور... اوه، داری. 1077 01:27:41,480 --> 01:27:45,399 اوه، خانم پتی‌گرو..! 1078 01:27:45,400 --> 01:27:49,399 ویسکی رو کجا قایم کردی؟ منتظرت بودیم. 1079 01:27:49,400 --> 01:27:51,920 ولش کن، ویسکی کجاست؟ 1080 01:27:51,921 --> 01:27:54,439 آه، اینجاست. 1081 01:27:54,440 --> 01:27:57,920 اریک یه چیزی می‌خواد باهات حرف بزنه. 1082 01:28:02,840 --> 01:28:05,079 خب، حالا... 1083 01:28:05,080 --> 01:28:11,279 با هم تو این کاریم، پدر. تو چی؟ مسئله وصیت‌نامه‌ته. 1084 01:28:11,280 --> 01:28:17,159 انتظار دارم که نیازهای مالی من تأمین بشه. شکمت خیلی بزرگ شده! 1085 01:28:17,160 --> 01:28:20,320 وگرنه، مجبور می‌شیم بعضی از حقایق رو به مادر بگیم. 1086 01:28:22,440 --> 01:28:28,199 یه کم منطقی باش. میشه لطفا از خونه من بری بیرون، اریک؟ 1087 01:28:28,200 --> 01:28:31,760 ده دقیقه وقت داری، قبل از اینکه به پلیس زنگ بزنم. 1088 01:28:33,760 --> 01:28:38,840 یه کم خسته‌ایم، نه؟ یه کم بیش از حد مضطربیم؟ 1089 01:28:41,040 --> 01:28:43,240 و می‌تونی صبح بری. 1090 01:28:44,520 --> 01:28:47,599 اولین چیز. 1091 01:28:47,600 --> 01:28:53,159 چیزی نیست که بتونی به شارمیان بگی که اون ندونه. 1092 01:28:58,400 --> 01:29:04,199 شاید دوست داشته باشی اریک رو سرگرم کنی با نشون دادن ران‌هات به اون. 1093 01:29:14,640 --> 01:29:16,519 اوه! آقای گادفری کالستون؟ 1094 01:29:16,520 --> 01:29:23,199 ما مأمور پلیسیم. اما من... می‌خواستم بهتون زنگ بزنم... 1095 01:29:23,200 --> 01:29:27,519 راجع به خواهرتونه، خانم لتی کالستون. 1096 01:29:27,520 --> 01:29:30,680 می‌ترسم یه خبر بد داشته باشیم... 1097 01:29:34,080 --> 01:29:36,479 تیلور. 1098 01:29:36,480 --> 01:29:38,799 تیلور عزیزم. 1099 01:29:38,800 --> 01:29:43,759 فکر می‌کنم خانم تیلور، چون دیگه تو استخدام من نیستی. 1100 01:29:43,760 --> 01:29:47,600 یا می‌تونی، البته، اسم منو ژان صدا کنی. 1101 01:29:56,760 --> 01:30:00,799 هیچ مشکلی با تجهیزاتمون نیست. 1102 01:30:00,800 --> 01:30:03,500 هیچوقت فکرشو نمی‌کردم. 1103 01:30:03,501 --> 01:30:06,199 این شوخی اشرافی‌هاست؟ 1104 01:30:06,200 --> 01:30:08,599 شاید عصبانی شدن. 1105 01:30:08,600 --> 01:30:11,119 یه بار دیگه گوش بدیم. 1106 01:30:11,120 --> 01:30:13,320 «گادفری کالستون.» 1107 01:30:13,321 --> 01:30:15,519 سکوت 1108 01:30:15,520 --> 01:30:18,060 «گفتم که، منظورت من نیستم، 1109 01:30:18,061 --> 01:30:20,600 لتیه ست.» 1110 01:30:15,520 --> 01:30:20,599 سکوت 1111 01:30:20,600 --> 01:30:26,080 < با کی داره حرف می‌زنه؟ اینجا که کسی نیست. 1112 01:30:28,600 --> 01:30:30,620 «اوه، باز هم شما.» 1113 01:30:30,621 --> 01:30:32,640 سکوت 1114 01:30:33,640 --> 01:30:40,479 «نه، ببخشید رفیق. قول‌هایی دارم که باید نگه دارم و راه زیادی تا خوابیدن دارم.» 1115 01:30:40,480 --> 01:30:42,380 «خداحافظ.» 1116 01:30:42,381 --> 01:30:44,279 گوشی قطع میشه 1117 01:30:44,280 --> 01:30:48,879 «بله، اینجاست، کارمیان کالستون. سکوت 1118 01:30:48,880 --> 01:30:53,119 «اوه، بله، شما چند روز پیش زنگ زدید. سکوت 1119 01:30:53,120 --> 01:30:58,199 «خیلی لطف دارید، اما تو سن من واقعا نیازی به یادآوری ندارم.» 1120 01:30:58,200 --> 01:31:02,280 سکوت 1121 01:31:02,281 --> 01:31:06,360 «هرچند حافظه‌ام گاهی... 1122 01:30:58,200 --> 01:31:06,200 الو... الو؟» 1123 01:31:06,360 --> 01:31:09,000 سکوت 1124 01:31:09,001 --> 01:31:11,640 «خداحافظ.» 1125 01:31:06,360 --> 01:31:11,639 گوشی قطع میشه 1126 01:31:11,640 --> 01:31:13,360 خانم لتیه: 1127 01:31:13,361 --> 01:31:15,080 «بله؟» 1128 01:31:11,640 --> 01:31:15,079 سکوت 1129 01:31:15,080 --> 01:31:21,399 «نه، لطفا... لطفا این کارو نکن... سکوت 1130 01:31:21,400 --> 01:31:22,920 «چی از من می‌خوای؟» 1131 01:31:22,921 --> 01:31:24,439 سکوت 1132 01:31:24,440 --> 01:31:27,840 «هرچیزی که بخوای بهت میدم... لطفا بگو. دیگه طاقت ندارم!» 1133 01:31:33,760 --> 01:31:38,919 اون مردی که اونو کشت رو گرفتیم. موقع فروش حلقه‌هاش دستگیرش کردیم. 1134 01:31:38,920 --> 01:31:42,479 دوست پسر خدمتکار بود. 1135 01:31:42,480 --> 01:31:47,159 فقط اون زیاد حرف می‌زد. 1136 01:31:47,160 --> 01:31:49,460 اما یه چیز عجیبی هست... 1137 01:31:49,461 --> 01:31:51,759 چی؟ 1138 01:31:51,760 --> 01:31:55,000 خدمتکار قسم خورد که پیرزن 1139 01:31:55,001 --> 01:31:58,240 هیچوقت اونو ندیده بود. 1140 01:31:51,760 --> 01:31:58,239 و؟ 1141 01:31:58,240 --> 01:32:03,279 دوست پسرش میگه که اونو کشت چون اونو شناخت. 1142 01:32:03,280 --> 01:32:06,100 فکر کنم حرفش درسته. 1143 01:32:06,101 --> 01:32:08,919 دقیقا چی گفت؟ 1144 01:32:08,920 --> 01:32:11,920 جیغ زد، گفت: «این تویی!» 1145 01:32:14,760 --> 01:32:20,120 حالا فهمیدم! فکر می‌کرد اون مردی که تو تلفن بود! 1146 01:32:22,960 --> 01:32:26,720 البته، یه جورهایی، حق داشت. 1147 01:32:27,800 --> 01:32:31,159 آخه مرگ بود. 1148 01:32:31,160 --> 01:32:37,799 می‌خوای بگی صدایی که همه شنیدن...؟ 1149 01:32:37,800 --> 01:32:40,120 خود مرگ بود. 1150 01:32:42,240 --> 01:32:44,719 نوارها رو شنیدی. 1151 01:32:44,720 --> 01:32:48,160 چرا فکر می‌کنی اونا می‌تونن صداشو بشنون، ما نه؟ 1152 01:32:52,280 --> 01:32:54,559 با این حال... 1153 01:32:54,560 --> 01:32:58,440 چرا اونا؟ 1154 01:32:58,441 --> 01:33:02,320 چون آسیب‌پذیرن 1155 01:32:54,560 --> 01:33:02,320 و مرگ از این تغذیه می‌کنه. 1156 01:33:05,800 --> 01:33:12,240 با شرمندگی باید بگم، یه پیرزن رو می‌شناسم که زودتر از من رسید. 1157 01:33:14,480 --> 01:33:19,639 لتیه انقدر وصیت‌نامه‌شو عوض کرده بود که باطل شده بود. 1158 01:33:19,640 --> 01:33:24,679 چون نزدیک‌ترین خویشه، گادفری همه چیز رو به ارث می‌بره! 1159 01:33:24,680 --> 01:33:27,199 باهاش چی کار می‌کنه؟ 1160 01:33:27,200 --> 01:33:31,719 می‌خواد کلاس خلبانی بره. کلاس خلبانی؟ 1161 01:33:31,720 --> 01:33:34,639 امیدوارم اینجا خوشحال باشی. 1162 01:33:34,640 --> 01:33:37,479 به من نمی‌گن مامان بزرگ! درسته! 1163 01:33:37,480 --> 01:33:42,479 یادته، ژان، چطوری برام کتاب می‌خوندی؟ 1164 01:33:42,480 --> 01:33:47,119 آره. فکر کنم... نه، نمی‌خونم! 1165 01:33:47,120 --> 01:33:51,399 برات کتاب می‌خوندم چون خدمتکارت بودم. 1166 01:33:51,400 --> 01:33:56,879 دیگه خدمتکارت نیستم. اما ژان، امیدوار بودم که بتونم برات کتاب بخونم! 1167 01:33:56,880 --> 01:34:01,879 فکر کنم نمی‌تونم جلوتو بگیرم. خب، چی دوست داری؟ 1168 01:34:01,880 --> 01:34:03,999 یکی از کتابای خودت! 1169 01:34:04,000 --> 01:34:06,479 چطوره «دروازه‌های گراندا»؟ 1170 01:34:06,480 --> 01:34:10,040 همیشه مورد علاقت بود، نه؟ 1171 01:34:24,760 --> 01:34:30,040 «دروازه‌های گراندلا» نوشته‌ی چارمیان کالستون. 1172 01:34:32,640 --> 01:34:34,640 «فصل اول...» 1173 01:34:40,880 --> 01:34:43,360 ببخشید که مزاحم شدم، خانم کالستون، 1174 01:34:43,361 --> 01:34:45,839 ولی یه تلفن برای شماست. 1175 01:34:45,840 --> 01:34:51,119 حتما یه خبرنگاره! برای دوستتون - خانم تیلور - هست. 1176 01:34:51,120 --> 01:34:55,720 آقا هستن. می‌گه شخصی هست. 1177 01:34:57,880 --> 01:35:03,200 به آقا بگید که من نمی‌تونم تلفن رو جواب بدم. 1178 01:35:05,800 --> 01:35:08,840 بهش بگید خیلی سرمون شلوغه که بخوایم باهاش حرف بزنیم. 1179 01:35:10,240 --> 01:35:14,239 خواهش می‌کنم، چارمیان، ادامه بده. 1180 01:35:14,240 --> 01:35:16,400 «فصل اول... 1181 01:35:18,760 --> 01:35:23,559 «و اونجا، تو دوردست‌ها، کشتی بود. 1182 01:35:23,560 --> 01:35:28,599 «ولی آیا واقعا کشتی بود؟ بله، فکر می‌کرد که هست. 1183 01:35:28,600 --> 01:35:33,719 «انگار همون شکل و شمایل رو داشت...» 1184 01:35:34,305 --> 01:36:34,512 Do you want subtitles for any video? -=[ ai.OpenSubtitles.com ]=-