Atonement
ID | 13212770 |
---|---|
Movie Name | Atonement |
Release Name | Atonement |
Year | 2007 |
Kind | movie |
Language | Persian |
IMDB ID | 783233 |
Format | srt |
1
00:00:06,000 --> 00:00:12,074
2
00:00:54,894 --> 00:00:58,230
[انگلستان]
[سال 1935]
3
00:02:18,394 --> 00:02:21,188
نمایشنامهم رو تمام کردم -
آفرین -
4
00:02:21,230 --> 00:02:22,314
مامان رو ندیدی؟
5
00:02:22,314 --> 00:02:24,150
خب، گمان کنم، توی اتاق پذیرایی باشه
6
00:02:24,316 --> 00:02:27,653
خانم براینی، امیدوارم امروز
توی دست و پای ما نباشی
7
00:02:27,736 --> 00:02:30,239
ما باید برای 10 نفر شام آماده کنیم
8
00:02:41,834 --> 00:02:44,420
رفیق، سلام، شنیدم میخوای
یه نمایش راه بندازی
9
00:02:44,628 --> 00:02:45,838
کی بهت گفته؟
10
00:02:45,921 --> 00:02:47,339
کلاغ خبرچین
11
00:02:48,674 --> 00:02:52,511
تو به دیدنش میای؟ -
...مطمئن نیستم که بتونم -
12
00:02:52,553 --> 00:02:54,138
چرا اجازه نمیدی
اون رو بخونم؟
13
00:02:54,138 --> 00:02:56,640
قبلا برام کپیها خوشگلی
از داستانهات درست میکردی
14
00:02:56,724 --> 00:02:59,018
همهشون رو نگه داشتم -
باز هم دلم میخواد که بیای -
15
00:02:59,059 --> 00:03:02,062
حالا ببینیم چی میشه -
دیگه باید برم -
16
00:03:06,859 --> 00:03:08,527
!مامان، کارت دارم
17
00:03:12,573 --> 00:03:17,786
شگفتانگیزه، عزیزم، این شگفتانگیزه
اولین نمایشنامهی خودت
18
00:03:17,828 --> 00:03:19,830
واقعا این طور فکر میکنی؟
به نظرت، لیون خوشش میاد؟
19
00:03:19,872 --> 00:03:21,290
معلومه که خوشش میاد
20
00:03:21,999 --> 00:03:25,002
رنجهای آرابلا
اثری از براینی تلیس
21
00:03:35,471 --> 00:03:37,473
سی؟ -
بله؟ -
22
00:03:38,724 --> 00:03:41,101
به نظرت، یه آدم دیگه بودن
چه حسی داره؟
23
00:03:41,143 --> 00:03:43,312
امیدوارم، بهتر از این باشه
24
00:03:43,354 --> 00:03:46,106
من نگران نمایش هستم -
مطمئنم یه شاهکاره -
25
00:03:46,190 --> 00:03:49,193
اما فقط یه بعد از ظهر وقت تمرین داریم
اگر دوقلوها بازیگر خوبی نباشن، چی؟
26
00:03:49,235 --> 00:03:51,904
باید باهاشون مهربان باشی
خودت چه حسی پیدا میکردی
27
00:03:51,946 --> 00:03:55,824
اگر مامانت با اون مرده که توی رادیو
اخبار میگه، رفته بود؟
28
00:03:56,492 --> 00:03:59,245
شاید بهتر بود برای لیون
یه داستان مینوشتم
29
00:03:59,370 --> 00:04:02,665
وقتی داستان مینویسی
فقط از کلمه "قلعه" استفاده میکنی
30
00:04:02,706 --> 00:04:05,542
و خودت برج و بارو و جنگل
و روستا رو تصور میکنی
31
00:04:05,542 --> 00:04:08,462
...اما، توی نمایش
32
00:04:08,712 --> 00:04:11,882
همهش به بقیه آدمها بستگی داره
33
00:04:12,383 --> 00:04:14,093
سی؟ -
بله؟ -
34
00:04:15,594 --> 00:04:18,055
چرا دیگه با رابی حرف نمیزنی؟
35
00:04:18,097 --> 00:04:21,433
حرف میزنم، فقط راهمون
از هم جدا شده، همین
36
00:04:34,446 --> 00:04:37,157
مجبوریم نمایش اجرا کنیم؟ -
چرا مجبوریم؟ -
37
00:04:37,283 --> 00:04:40,202
برای جشن ورود برادرم لیون هستش -
از نمایش متنفرم -
38
00:04:40,286 --> 00:04:42,538
من هم همینطور -
چطوری میتونی از نمایش متنفر باشی؟ -
39
00:04:42,538 --> 00:04:45,791
این فقط برای خودنماییه -
یا بازی میکنین، یا کتک میخورین -
40
00:04:45,833 --> 00:04:48,919
و به والدینتون میگم -
تو اجازه نداری ما رو کتک بزنی -
41
00:04:48,919 --> 00:04:52,631
ما توی این خانه مهمان هستیم
و والدین درباره رفتارتون چی گفتن؟
42
00:04:52,756 --> 00:04:54,466
خب، پیِرو؟ -
مطیع باشیم -
43
00:04:54,466 --> 00:04:56,343
جکسون؟ -
مطیع باشیم -
44
00:04:56,468 --> 00:04:58,387
مطیع، درسته
45
00:05:00,389 --> 00:05:02,599
حالا، براینی، نمایش درباره چیه؟
46
00:05:03,517 --> 00:05:06,854
...خب، دربارهی اینه که
47
00:05:07,021 --> 00:05:10,190
چطور عشق، همیشه خوبه
اما شما باید معقول باشی
48
00:05:10,232 --> 00:05:12,151
حتما خودت آرابلا میشی -
خب، نه لزوما -
49
00:05:12,192 --> 00:05:15,029
در این صورت، میشه من نقشش رو بازی کنم؟ -
لولا، توی نمایش مدرسه بوده -
50
00:05:15,070 --> 00:05:19,325
لطفا بگو آره، این میتونه
بعد از ماهها اولین اتفاق خوب برای من باشه
51
00:05:20,075 --> 00:05:22,077
خب، آره، باشه
52
00:05:23,412 --> 00:05:25,164
فکر کنم، باید با خوندنش شروع کنیم
53
00:05:25,164 --> 00:05:28,083
اگر تو آرابلا هستی، پس من کارگردانم
خیلی ممنون
54
00:05:28,208 --> 00:05:29,376
ببخشید
55
00:05:32,713 --> 00:05:34,840
میخوام پیشگفتار رو بخونم
56
00:05:37,092 --> 00:05:38,427
"پیشگفتار"
57
00:05:39,595 --> 00:05:42,306
"این داستان آرابلای سرزنده ست"
58
00:05:42,348 --> 00:05:45,100
"که با یک مرد خارجی فرار کرد"
59
00:05:45,100 --> 00:05:47,686
"...با دیدن فرار اولین فرزند خانواده"
60
00:05:47,770 --> 00:05:50,064
به سمت ایستبورن"
"والدینش بسیار اندوهگین شدن
61
00:05:50,981 --> 00:05:52,024
بله؟
62
00:05:54,860 --> 00:05:58,739
هیچی، فقط میخواستم تماشا کنم -
متاسفانه، تمرینات خصوصی هستن -
63
00:05:58,739 --> 00:06:00,866
امروز عصر، میتونی نمایش رو ببینی
64
00:06:00,908 --> 00:06:04,161
اون موقع باید کار کنم -
خب، دنی، ببخشید -
65
00:06:04,411 --> 00:06:06,914
میتونیم الان به شنا بریم؟ -
آره، آره -
66
00:06:06,914 --> 00:06:11,085
نه، فکر نمیکنم الان وقتش باشه -
سیسیلیا اجازه میده -
67
00:06:11,335 --> 00:06:14,421
فکر کنم یه استراحت نیم ساعته
به نفع همهمون باشه
68
00:06:14,630 --> 00:06:16,840
!سیسیلیا؟ سیسیلیا
69
00:06:18,634 --> 00:06:19,885
!سیسیلیا
70
00:06:21,178 --> 00:06:22,179
!سیسیلیا
71
00:07:38,130 --> 00:07:42,718
سیسیلیا! سیسیلیا
لطفا، میشه به شنا بریم؟
72
00:07:42,718 --> 00:07:46,138
آره، چرا که نه؟ فقط جاهای پرعمق نرید
73
00:09:01,672 --> 00:09:04,633
میشه از اون کارهای بولشویکی انجام بدی؟
74
00:09:10,472 --> 00:09:13,850
روز قشنگیه -
گمان کنم، برای من خیلی گرمه -
75
00:09:16,061 --> 00:09:17,980
از کتاب لذت میبری؟ -
نه، نه واقعا -
76
00:09:18,021 --> 00:09:19,106
بهتر میشه
77
00:09:19,565 --> 00:09:21,733
نوشتههای فیلدینگ رو
به هر چیزی ترجیح میدم
78
00:09:24,987 --> 00:09:26,572
خیلی پرشورتره
79
00:09:40,794 --> 00:09:43,755
امروز لیون میاد، میدونستی؟ -
یه چیزهایی شنیده بودم -
80
00:09:43,797 --> 00:09:46,967
یکی از دوستهاش رو میاره
پاول مارشال، میلیونر شکلاتی
81
00:09:47,009 --> 00:09:49,636
این گلها برای اونه؟ -
چرا نباشه؟
82
00:09:49,761 --> 00:09:51,972
لیون میگه اون شخصیت جذابی داره
83
00:09:54,349 --> 00:09:57,144
بابا دیشب زنگ زد
گفت که نقشه داری دکتر بشی
84
00:09:57,185 --> 00:09:59,521
آره، دارم بهش فکر میکنم -
دوباره شش سال زندگی دانشجویی؟ -
85
00:09:59,521 --> 00:10:01,773
پس دیگه چطوری دکتر میشن؟ -
میتونی همین الان دبیر بشی -
86
00:10:01,815 --> 00:10:04,067
مگه نه؟ با همین مدرکی که داری؟ -
نمیخوام تدریس کنم -
87
00:10:05,235 --> 00:10:07,613
گفتم که پول بابات رو پس میدم
88
00:10:11,325 --> 00:10:12,993
اصلا منظورم این نبود
89
00:10:22,252 --> 00:10:24,004
بذار کمکت کنم -
نه، خوبم، ممنون -
90
00:10:24,046 --> 00:10:26,673
گلها رو نگه دار -
خوبم، خوبه -
91
00:10:30,969 --> 00:10:32,387
!احمق
92
00:10:34,890 --> 00:10:37,059
متوجهی که احتمالا
این باارزشترین چیزیه که ما داریم
93
00:10:37,100 --> 00:10:39,061
خب، دیگه نیست
94
00:10:40,771 --> 00:10:42,105
!مراقب باش
95
00:11:29,403 --> 00:11:30,529
...من
96
00:12:42,642 --> 00:12:44,144
!رابی، سلام
97
00:12:49,483 --> 00:12:51,568
لازم نیست انقدر تحویلش بگیری
98
00:13:02,829 --> 00:13:03,997
سی؟
99
00:13:07,751 --> 00:13:08,835
مادر؟
100
00:13:11,379 --> 00:13:14,800
دنی، بقیه کجان؟ -
آقا، نمیذونم -
101
00:13:14,925 --> 00:13:17,302
آقا -
خیلی هوس نوشیدنی کردم -
102
00:13:20,138 --> 00:13:22,224
تو هم میخوای؟ -
معلومه -
103
00:13:23,308 --> 00:13:24,893
نوشیدنی؟ -
آره، لطفا -
104
00:13:29,439 --> 00:13:30,232
!لیون -
بالاخره اومدی -
105
00:13:30,232 --> 00:13:31,858
چقدر دلم برات تنگ شده بود
اینجا واقعا دارم دیوانه میشم
106
00:13:31,942 --> 00:13:35,487
ایشون خواهرم سیسیلیا ست، پاول مارشال -
زیاد از شما تعریف شنیدم -
107
00:13:35,570 --> 00:13:37,823
همچنین -
اون کجا باید بمونه؟ -
108
00:13:37,906 --> 00:13:39,032
توی اتاق آبی، مامان الان دراز کشیده
یکی از اون میگرنها سراغش اومده
109
00:13:40,158 --> 00:13:42,786
اتاق بزرگ، کنار اتاق بچهها ست
110
00:13:48,291 --> 00:13:49,751
بابا توی شهر میمونه؟
111
00:13:49,751 --> 00:13:52,420
این طور به نظر میاد
وزارتخانه شلوغ شده
112
00:14:09,396 --> 00:14:12,649
خب، نمایش رو اجرا میکنیم؟ -
نه -
113
00:14:12,732 --> 00:14:15,652
چرا؟ -
از من نپرس -
114
00:14:17,445 --> 00:14:19,406
از اینجا خوشم نمیاد
115
00:14:20,365 --> 00:14:22,659
همیشه وقتی برند جدید برمیگرده
دردسر درست میشه
116
00:14:22,701 --> 00:14:24,619
دوباره باید تبلیغات کرد
بستهبندی رو عض کرد
117
00:14:24,703 --> 00:14:27,789
گاهی اوقات، طعمش رو باید تغییر بدیم
یا یه تکنولوژی جدید استفاده کنیم
118
00:14:28,123 --> 00:14:31,334
فکر میکنم، چالش اصلی ما
اینه که شکلات جدید اَمو رو عرضه کنیم یا نه
119
00:14:31,626 --> 00:14:35,130
اسمش هست اموی ارتشی؟
میفهمی؟ مثل مهمات رو بده
120
00:14:36,214 --> 00:14:37,883
منبع من در وزارتخانه
خیلی قابل اعتماده
121
00:14:37,883 --> 00:14:40,844
قبلا توی هاروز کفشهاش رو واکس میزدم
به من گفته که این شانس رو داریم
122
00:14:40,886 --> 00:14:42,387
که اون رو توی
بستههای جیرهبندی استاندارد بذاریم
123
00:14:42,387 --> 00:14:42,804
که اون رو توی
بستههای جیرهبندی استاندارد بذاریم
124
00:14:42,888 --> 00:14:44,389
که یعنی من باید حداقل
سه تا کارخانه دیگه باز کنم
125
00:14:44,389 --> 00:14:45,390
که یعنی من باید حداقل
سه تا کارخانه دیگه باز کنم
126
00:14:45,390 --> 00:14:47,642
اگر سربازی رو اجباری کنن
بیشتر هم میشه
127
00:14:47,684 --> 00:14:49,477
اگر هیتلر آروم نگیره، حتما اجباری میشه
128
00:14:49,519 --> 00:14:51,313
احتمال اینکه بره
توی "مارک و اسپنسر" سهم بخره
129
00:14:57,861 --> 00:15:00,864
حدس بزن وقتی اومدیم، کی رو دیدیم؟ -
رابی -
130
00:15:01,031 --> 00:15:04,117
بهش گفتم امشب بیاد -
لیون، نباید این کار رو میکردی -
131
00:15:04,784 --> 00:15:10,081
خب، رابی، پسر خدمتکارمون
که باباش 20 سال پیش مُرده
132
00:15:10,165 --> 00:15:13,919
برای گرامر بورس گرفت
و بابام اون رو به کمبریج فرستاد
133
00:15:14,044 --> 00:15:18,423
همزمان با سی رفتن
و برای سه سال، سی باهاش حرف نزد
134
00:15:18,423 --> 00:15:20,467
اجازه نمیداد به یک کیلومتریش نزدیک بشه
135
00:15:20,550 --> 00:15:22,427
کسی سیگار داره؟
136
00:15:22,594 --> 00:15:25,388
نمیدونم این روزها چی کار میکنه
وقتش رو توی باغ هدر میده
137
00:15:25,430 --> 00:15:27,807
در واقع، اون داره برنامهریزی میکنه
تا مدرک پزشکی بگیره
138
00:15:27,849 --> 00:15:30,268
و بابا با این موافقت کرده؟
139
00:15:30,936 --> 00:15:33,438
ببین، واقعا فکر میکنم
باید ازش بخوای که نیاد
140
00:15:33,438 --> 00:15:36,149
چرا؟ بین شما دو تا اتفاقی افتاده؟
141
00:15:37,317 --> 00:15:38,860
تو رو خدا
142
00:16:07,430 --> 00:16:10,475
کی میتونیم به خانه بریم؟ -
به زودی -
143
00:16:10,558 --> 00:16:12,811
نمیتونیم به خانه بریم
دارن طلاق میگیرن
144
00:16:15,271 --> 00:16:18,441
چطور جرات میکنی این حرف رو بزنی؟ -
!خب، حقیقت داره -
145
00:16:18,525 --> 00:16:22,028
اجازه نداری دیگه از این کلمه
استفاده کنی، فهمیدی؟
146
00:16:22,737 --> 00:16:26,449
حالا باید چی کار کنیم؟ -
من همیشه این سوال رو از خودم میپرسم -
147
00:16:26,700 --> 00:16:30,662
اسم من پاول مارشال هستش
شما باید عموزادهها شمالی باشین
148
00:16:30,662 --> 00:16:32,706
اسمتون چیه؟ -
پیرو -
149
00:16:32,831 --> 00:16:35,125
جکسون -
چه اسمهای شگفتانگیزی -
150
00:16:36,084 --> 00:16:37,460
تو والدین ما رو میشناسی؟
151
00:16:37,502 --> 00:16:39,170
توی روزنامه دربارهشون خوندم
152
00:16:39,212 --> 00:16:43,758
دقیقا دربارهشون چی خوندی؟ -
میدونی، فقط مزخرفات همیشگی -
153
00:16:43,842 --> 00:16:47,721
ممنون میشم، اگر جلوی بچهها
دربارهش حرف نزنی
154
00:16:52,058 --> 00:16:54,269
والدین شما، واقعا آدمهای
فوقالعادهای هستن
155
00:16:54,352 --> 00:16:58,648
این خیلی روشنه، اونها عاشق شمان
و همیشه به فکر شماها هستن
156
00:16:59,482 --> 00:17:01,151
شلوار رنگیِ قشنگیه
157
00:17:01,985 --> 00:17:04,029
به یه نمایش رفته بودیم
و توی لیبرتی اونها رو خریدم
158
00:17:04,070 --> 00:17:07,240
نمایش چی بود؟ -
هملت -
159
00:17:07,282 --> 00:17:10,744
"آره، "بودن یا نبودن
160
00:17:15,957 --> 00:17:17,667
از کفشهات خوشم میاد
161
00:17:19,335 --> 00:17:25,050
داکرز در تِرل هست
اونها یه چیز چبی به شکل پای آدم میسازن
162
00:17:25,592 --> 00:17:27,177
خیلی موندگاره
163
00:17:28,219 --> 00:17:30,680
دارم از گرسنگی میمیرم
شام رو کی میخوریم؟
164
00:17:31,389 --> 00:17:34,642
خب، اگر حدس برنین کار من چیه
شاید بتونیم بهتون کمک کنم
165
00:17:34,684 --> 00:17:37,270
تو کارخانه شکلات داری -
همه این رو میدونن -
166
00:17:37,353 --> 00:17:40,190
پس حدس نبود، درسته؟
167
00:17:40,273 --> 00:17:44,235
قراره یکی از اینها، توی کیف
تمام سربازهای ارتش بریتانیا وجود داشته باشه
168
00:17:44,319 --> 00:17:46,446
روکش شکری داره تا آب نشه
169
00:17:46,529 --> 00:17:48,656
چرا اونها شکلات رایگان میگیرن؟
170
00:17:48,656 --> 00:17:50,241
چون برای کشورشون میجنگن
171
00:17:50,325 --> 00:17:52,660
بابای ما میگه، قرار نیست جنگ بشه
172
00:17:52,744 --> 00:17:54,871
بابای تو اشتباه میکنه
173
00:17:56,456 --> 00:18:00,251
قراره اسمش اَموی ارتشی باشه -
دوست دارم، دوست داری، دوست دارد -
174
00:18:00,251 --> 00:18:02,378
آفرین
175
00:18:02,796 --> 00:18:07,342
خستهکننده ست که همه چیز
با اُ، تمام میشه، پلو، ائرو
176
00:18:07,425 --> 00:18:10,011
و اوکسو، و بریلو -
انگار شکلات رو نمیخواین -
177
00:18:10,136 --> 00:18:13,264
پس دیگه مجبورم این رو به خواهرتون بدم
178
00:18:23,608 --> 00:18:24,692
گاز بزن
179
00:18:26,653 --> 00:18:28,404
باید گاز بزنی
180
00:18:37,455 --> 00:18:40,875
شاهزاده خانم کاملا از بیرحمی اون آگاه بود
181
00:18:40,959 --> 00:18:44,587
اما این امر، به عشق عمیقی
که در قلبش برای سِر رامیولس حس میکرد
182
00:18:44,671 --> 00:18:47,841
غلبه نکرد، شاهزاده خانم
به صورت غریزی میدانست
183
00:18:47,924 --> 00:18:49,968
که به اون آدم مو قرمز نباید اعتماد کنه
184
00:18:50,051 --> 00:18:53,471
همان طور که آن جوان دوباره و دوباره
به اعماق دریاچه شیرجه میزد
185
00:18:53,555 --> 00:18:57,767
که جام طلسم شده رو پیدا کنه
سر رامیولس به سبیلهای مجللش دست کشید
186
00:18:57,851 --> 00:19:02,438
سر رامیولس، با دو همراهش
به سمت شما تاخت
187
00:19:02,522 --> 00:19:03,773
و به دریای درخشان نزدیک شد
188
00:19:03,857 --> 00:19:07,068
انقدر قهرمانانه، اون کاملا شجاع ظاهر شد
189
00:19:08,528 --> 00:19:10,321
هیچکس نمیتوانست حدس بزند
190
00:19:10,363 --> 00:19:13,241
چه تاریکی در قلب
سر رامیولس در کمین است
191
00:19:13,324 --> 00:19:16,244
اون خطرناکترین مرد در دنیا بود
192
00:19:24,544 --> 00:19:28,006
سیسیلیای عزیزم، فکر کردم"
"باید به خاطر رفتار نامناسب
193
00:19:28,089 --> 00:19:29,966
"و بیملاحظگی از تو عذرخواهی کنم"
194
00:20:59,472 --> 00:21:01,724
"...ببخش اگر عجیب به نظر میآید، اما من"
195
00:22:25,600 --> 00:22:29,771
سیسیلیای عزیز، اگر به خاطر رفتار
امروز بعد از ظهرم، فکر کنی
196
00:22:29,812 --> 00:22:31,773
دیوانه هستم، اشکالی نداره
197
00:22:31,856 --> 00:22:35,902
سی، حقیقت این هست که من در کنار تو
احساس سبکی و احمقانهای دارم
198
00:22:35,985 --> 00:22:38,321
و فکر نمیکنم، مربوط به گرمای هوا باشه
199
00:22:39,906 --> 00:22:41,407
"من رو میبخشی؟"
200
00:22:44,410 --> 00:22:45,703
"رابی"
201
00:23:03,179 --> 00:23:04,722
داری میری بیرون؟
202
00:23:04,764 --> 00:23:07,350
آره، لیون ازم خواسته
برای شام به خانهشون برم
203
00:23:08,351 --> 00:23:11,896
پس برای همین تمام عصر رو
داشتم نقره تمیز میکردم
204
00:23:12,063 --> 00:23:15,274
وقتی صورتم رو توی قاشق ببینم، یاد تو میفتم
205
00:23:19,028 --> 00:23:23,699
تو از هیچ نظری، شبیه بابات نیستی
206
00:23:23,783 --> 00:23:26,619
به خاطر اینکه فقط بچهی تو هستم
داره دیرم میشه
207
00:23:28,496 --> 00:23:30,915
پیراهنهات طبقه بالا آویزان شدن
208
00:23:34,252 --> 00:23:36,379
پسرم؟ -
بله؟ -
209
00:23:37,422 --> 00:23:38,840
هیچی
210
00:24:31,058 --> 00:24:33,436
براینی! خودتی؟
211
00:24:56,209 --> 00:24:57,752
حالت خوبه؟
212
00:25:01,506 --> 00:25:03,799
فکر میکنی، میتونی یه لطفی بهم بکنی؟
213
00:25:04,300 --> 00:25:07,553
میشه جلوتر از من بری
...و این رو به سی بدی؟ من
214
00:25:07,887 --> 00:25:12,892
اگر خودم بهش بدم، حس احمقانهای میکنم -
باشه -
215
00:25:30,868 --> 00:25:32,078
براینی
216
00:25:58,980 --> 00:26:01,065
!براینی
217
00:26:20,835 --> 00:26:23,588
فکر کنم میشه گفت، واجد شرایطه -
شاید -
218
00:26:23,713 --> 00:26:26,048
اون واقعا فکر میکنه
خیلی آدم خاصیه
219
00:26:26,132 --> 00:26:29,468
که خیلی عجیبه
چون موهای گوشش تا کجا دراز شده
220
00:26:29,552 --> 00:26:33,014
نمیتونم تصور کنم
اون خیلی بتونه به درد بخور باشه
221
00:26:33,097 --> 00:26:35,516
در واقع، اون آدم خوبیه -
تو درباره همه این حرف رو میزنی -
222
00:26:35,558 --> 00:26:39,353
!لیون -
!خدایا، خواهر کوچولو -
223
00:26:39,437 --> 00:26:42,440
لیون برات نماشنامه نوشته بودم
قرار بود برات اجرا کنیم
224
00:26:42,523 --> 00:26:44,358
رنجهای آرابلا -
خب، هنوز وقت داریم -
225
00:26:44,400 --> 00:26:46,027
لازم نیست امروز باشه -
نه، امکان نداره -
226
00:26:46,068 --> 00:26:47,528
براینی -
ببین، من خوب صدا در میارم -
227
00:26:47,570 --> 00:26:49,447
تو حتی بهتر از من هستی
پس بعد از شام با هم میخونیم
228
00:26:49,488 --> 00:26:52,408
براینی، این نامه رو خوندی؟ -
آره، انجام بدیم، ایدهی فوقالعادهایه -
229
00:26:52,491 --> 00:26:56,912
!براینی -
بفرمایین، نوشیدنی شکلاتی من -
230
00:26:57,288 --> 00:26:59,123
حتما باید امتحانش کنین
231
00:27:00,082 --> 00:27:02,001
نباید پاکت داشته باشه؟
232
00:27:13,262 --> 00:27:14,972
اشکال نداره بیام داخل؟
233
00:27:16,682 --> 00:27:19,310
واقعا دارم عصر وحشتناکی رو
تجربه میکنم
234
00:27:20,853 --> 00:27:23,230
دو قلوها من رو اذیت کردن، ببین
235
00:27:23,272 --> 00:27:24,607
چقدر بد
236
00:27:27,735 --> 00:27:29,070
پوست دستت رو پیچوندن؟
237
00:27:30,571 --> 00:27:32,531
درسته
238
00:27:32,782 --> 00:27:37,620
اونها میخوان به خانه برن
فکر میکنن، من اینجا نگهشون داشتم
239
00:27:43,834 --> 00:27:45,211
لولا
240
00:27:45,920 --> 00:27:50,299
میشه یه چیزی بهت بگم؟
یه چیز خیلی وحشتناک
241
00:27:50,383 --> 00:27:51,676
آره، لطفا
242
00:27:52,510 --> 00:27:55,638
بدترین کلمهای که میتونی
تصور کنی، چیه؟
243
00:28:05,940 --> 00:28:08,192
!اون بیماره -
درسته -
244
00:28:08,234 --> 00:28:09,985
سیسیلیا میخواد چی کار کنه؟ -
نمیدونم -
245
00:28:09,985 --> 00:28:12,571
باید به پلیس زنگ بزنی -
این طور فکر میکنی؟ -
246
00:28:12,822 --> 00:28:15,533
اون گفته بود، که تمام روز
بهش فکر میکنه
247
00:28:15,616 --> 00:28:17,785
تنها کاری که باید بکنی
اینه که نامه رو بهشون نشان بدی
248
00:28:17,868 --> 00:28:20,663
به کسی نمیگی، نه؟ قول بده؟ -
قول میدم -
249
00:28:20,746 --> 00:28:23,833
خوبه، اگر بفهمه، هیچ موقع نمیدونیم
قدم بعدیش چی میتونه باشه
250
00:28:23,874 --> 00:28:25,084
حق با توئه
251
00:28:27,378 --> 00:28:30,673
بهتره صورتت رو تمیز کنی
من هم لباسم رو عوض میکنم
252
00:28:33,134 --> 00:28:35,720
براینی، ممنونم، تو خیلی بامعرفتی
253
00:30:48,060 --> 00:30:50,521
یه اشتباه بود -
براینی اون رو خوند -
254
00:30:50,688 --> 00:30:53,065
خدای من، واقعا متاسفم
اون نسخهی اشتباهی بود
255
00:30:53,148 --> 00:30:54,441
آره
256
00:30:58,195 --> 00:31:00,281
قرار نبود کسی اون رو بخونه -
نه -
257
00:31:35,524 --> 00:31:37,401
توی نسخهای که مخصوص خواندن بود
چی نوشته بودی؟
258
00:31:37,443 --> 00:31:39,403
...نمیدونم، یه جورایی رسمیتر بود، و کمتر
259
00:31:39,486 --> 00:31:41,113
تشریحی؟ -
آره -
260
00:31:47,286 --> 00:31:50,623
هفتههاست که اونجاست
...و بعد امروز، دم فواره
261
00:32:01,008 --> 00:32:03,302
تا حالا همچین کاری نکرده بودم
262
00:32:04,136 --> 00:32:06,931
و من خیلی از دست تو
و خودم عصبانی شدم
263
00:32:10,142 --> 00:32:13,646
فکر کردم، تو به دانشگاه پزشکی میری
...و من هم خوشحال میشم، اما
264
00:32:13,729 --> 00:32:15,731
نمیدونم، چطوری انقدر خودم رو
...درک نکرده بودم، خیلی
265
00:32:15,731 --> 00:32:16,523
نمیدونم، چطوری انقدر خودم رو
...درک نکرده بودم، خیلی
266
00:32:20,152 --> 00:32:21,695
خیلی احمقم
267
00:32:28,494 --> 00:32:31,330
میدونی درباره چی حرف میزنم، مگه نه؟
268
00:32:33,999 --> 00:32:36,835
تو حتی قبل از من هم میدونستی
269
00:32:37,378 --> 00:32:38,587
!سیسیلیا
270
00:32:56,063 --> 00:32:58,148
مردم کف خیابان غذا میخورن
271
00:32:58,357 --> 00:32:59,358
پدر و مادرم معتقد بودن
هوای گرم، رفتار نامناسبی به همراه داره
272
00:32:59,358 --> 00:33:02,653
پدر و مادرم معتقد بودن
هوای گرم، رفتار نامناسبی به همراه داره
273
00:33:02,695 --> 00:33:05,114
توی چلهی تابستان، من و خواهرم
اجازه نداشتیم از خانه خارج بشیم
274
00:33:05,114 --> 00:33:05,280
توی چلهی تابستان، من و خواهرم
اجازه نداشتیم از خانه خارج بشیم
275
00:33:05,322 --> 00:33:08,033
فکر میکردن، روی روستاییها تاثیر میذاریم
276
00:33:10,786 --> 00:33:14,665
سی، نظر تو چیه؟
گرما باعث میشه رفتار نامناسب داشته باشی؟
277
00:33:16,625 --> 00:33:19,586
خدایا، سرخ شدی -
فقط هوا گرمه، همین -
278
00:33:19,628 --> 00:33:22,047
لولا، اون رژ لب رو پاک کن
تو هنوز خیلی کوچکی
279
00:33:22,089 --> 00:33:25,801
براینی، تو چطور؟
امروز چه گناهانی مرتکب شدی؟
280
00:33:26,760 --> 00:33:30,055
من کار اشتباهی نکردم -
دوقلوها رو ندیدین؟ -
281
00:33:30,347 --> 00:33:33,017
پسرهای بیچاره، آخرین بار که دیدمشون
خیلی ناراحت به نظر میومدن
282
00:33:33,100 --> 00:33:36,311
تو چیزی دربارهش نمیفهمی -
براینی، نمیدونم مشکلت چیه؟ -
283
00:33:36,353 --> 00:33:39,148
نمیدونستم میتونی انقدر بیادب باشی -
اونهای پسرهای بیچاره نیستن -
284
00:33:39,189 --> 00:33:41,275
ببین با لولا چی کار کردن -
درباره چی حرف میزنی؟ -
285
00:33:41,316 --> 00:33:44,528
جکسون و پیرو، دستش رو کبود کردن
دستش رو پیچوندن
286
00:33:44,528 --> 00:33:46,572
متاسفانه، درست میگه
من مجبور شدم جداشون کنم
287
00:33:46,613 --> 00:33:48,782
این زخم من هم به همین خاطره
288
00:33:48,824 --> 00:33:50,534
لولا، دو قلوها این کار رو کردن؟
289
00:33:50,617 --> 00:33:52,494
بله، متاسفانه مثل یه کُشتی شده بود
290
00:33:52,578 --> 00:33:54,913
لولا، با این حال، مسئله بزرگی نبود، نه؟
291
00:33:54,997 --> 00:33:56,707
براینی، لطفا میشه پسرها رو پیدا کنی؟
292
00:33:56,749 --> 00:33:58,500
بگو که شام آماده ست
و ادبشون کجا رفته؟
293
00:33:58,542 --> 00:34:00,502
چرا من باید برم؟ -
براینی، حرف گوش کن -
294
00:34:00,544 --> 00:34:02,421
اگر نه باید مستقیما به اتاقت بری
295
00:34:32,159 --> 00:34:33,660
!یه نامه ست -
!بدش به من -
296
00:34:33,660 --> 00:34:35,162
اونها فرار کردن -
کی؟ -
297
00:34:35,204 --> 00:34:36,538
دوقلوها
298
00:34:37,623 --> 00:34:39,333
ما میخوایم فرار کن، چون لولا بدجنس شده"
"و ما دوست داریم به خانه برگردیم
299
00:34:39,333 --> 00:34:41,418
ما میخوایم فرار کن، چون لولا بدجنس شده"
"و ما دوست داریم به خانه برگردیم
300
00:34:42,920 --> 00:34:44,463
"همچنین نمایش اجرا نشد"
301
00:34:44,463 --> 00:34:47,382
نگران نباشین، تیم جستجو میفرستیم
نمیتونن خیلی دور شده باشن
302
00:34:47,424 --> 00:34:48,133
سی، تو با من میای
303
00:34:53,472 --> 00:34:54,556
!پیرو
304
00:34:55,516 --> 00:34:56,600
!جکسون
305
00:34:57,810 --> 00:34:58,936
!پسرها
306
00:34:59,978 --> 00:35:01,146
!جکسون
307
00:35:03,440 --> 00:35:04,525
!پیرو
308
00:36:41,830 --> 00:36:43,874
لولا؟ حالت خوبه؟
309
00:36:44,291 --> 00:36:46,835
متاسفم، من نمیخواستم...متاسفم
310
00:36:46,877 --> 00:36:48,962
کی بود؟
311
00:36:51,715 --> 00:36:53,050
من اون رو دیدم
312
00:36:53,842 --> 00:36:55,177
من اون رو دیدم
313
00:36:56,011 --> 00:36:58,305
خودش بود، مگه نه -
آره، خودش بود -
314
00:36:58,347 --> 00:36:59,890
لولا، اون کی بود؟
315
00:37:02,100 --> 00:37:05,729
رابی بود، مگه نه؟ رابی؟
316
00:37:07,522 --> 00:37:10,192
تو اون رو دیدی؟ -
همون طور که گفتی، اون بیماره -
317
00:37:10,275 --> 00:37:12,819
و حتی نمیدونی، قبل از شام
چه اتفاقی افتاد
318
00:37:12,861 --> 00:37:14,738
دیدمش که توی کتابخانه
به خواهرم حمله کرد
319
00:37:14,780 --> 00:37:16,990
نمیدونم اگر من نمیرفتم
چه اتفاقی میفتاد
320
00:37:17,074 --> 00:37:20,535
واقعا اون رو دیدی؟ -
معلومه، کاملا واضح بود -
321
00:37:22,246 --> 00:37:26,667
اون من رو روی زمین انداخت
و بعد جلوی چشمهام رو گرفت
322
00:37:27,834 --> 00:37:32,923
...من نتونستم...در واقع نتونستم اون رو -
گوش کن، من اون رو میشناسم -
323
00:37:33,006 --> 00:37:35,217
کل زندگیم اون رو میشناختم
و من اون رو دیدم
324
00:37:36,009 --> 00:37:38,387
چون من نمیتونم کاملا مطمئن باشم
325
00:37:39,012 --> 00:37:41,723
خب، من مطمئنم، و همین کار رو میکنم
326
00:37:41,974 --> 00:37:45,143
عزیزم، چیزی نیست، همه چی درست میشه -
رابی هنوز برنگشته؟ -
327
00:37:45,185 --> 00:37:47,396
من اون رو ندیدم
328
00:37:47,813 --> 00:37:49,648
من میدونم کی بوده
329
00:37:52,067 --> 00:37:55,529
پس تو اون رو دیدی؟ -
بله، دیدمش -
330
00:37:55,821 --> 00:37:58,865
همون طوری که الان داری من رو میبینی؟ -
من میدونم، خودش بود -
331
00:37:58,949 --> 00:38:02,327
میدونی که کار اون بود؟
یا اینکه اون رو دیدی؟
332
00:38:03,537 --> 00:38:07,165
آره، درسته، اون رو دیدم -
با چشمهای خودت اون رو دیدی؟ -
333
00:38:08,083 --> 00:38:11,962
بله، اون رو دیدم
با چشمهای خودم دیدم
334
00:38:15,674 --> 00:38:17,259
عزیزم، آفرین
335
00:39:09,102 --> 00:39:12,397
من و برادرم، اون دو تا رو
کنار دریاچه پیدا کردیم
336
00:39:12,481 --> 00:39:14,608
آدم دیگهای رو ندیدین؟
337
00:39:16,777 --> 00:39:21,531
من لزوما هر چیزی که براینی میگه رو
باور نمیکنم، اون قوه تخیل قویای داره
338
00:39:29,873 --> 00:39:33,001
وقتی دنبال پسرها رفتن
من پیش پدرم رفتم
339
00:39:33,001 --> 00:39:35,629
واقعا میگم، پیش بابام بودم -
چرا رفتی؟ -
340
00:39:36,797 --> 00:39:38,548
تا همه چیز رو براش تعریف کنم
341
00:39:40,717 --> 00:39:44,262
میدونم که نباید نامه رو باز میکردم -
نه، نباید باز میکردی -
342
00:39:45,722 --> 00:39:48,683
اما حداقل الان کار درست رو انجام دادی
343
00:40:27,764 --> 00:40:30,058
قربان، یه نفر داره میاد
344
00:40:59,421 --> 00:41:01,256
وقت خوابه -
...اما -
345
00:41:01,339 --> 00:41:02,466
همین الان
346
00:42:34,975 --> 00:42:39,604
!دروغگوها! شماها دروغگویین
347
00:43:19,477 --> 00:43:21,646
[شمال فرانسه]
[چهار سال بعد]
348
00:43:27,193 --> 00:43:30,447
بهش گفتم، "نمیشه اینجا بشینی
"و هیچ کاری نکنی
349
00:43:30,530 --> 00:43:32,824
صبر کنی تا مغزت رو منفجر کنن"
"شاید هم همین رو میخوای
350
00:43:33,033 --> 00:43:34,200
"من دیگه خسته شدم"
351
00:43:43,877 --> 00:43:47,964
آقا، سلام، صبح بخیر -
بذار من انجام بدم -
352
00:44:03,188 --> 00:44:04,606
چه نقشهای داره؟
353
00:44:04,689 --> 00:44:06,983
میگه یه چیزی برامون داره -
!لعنتی -
354
00:44:08,318 --> 00:44:10,528
صبر کن! براتون غذا آوردم
355
00:44:10,528 --> 00:44:11,571
نان، شکر
356
00:44:19,537 --> 00:44:21,164
اینجا چی کار میکنین؟
357
00:44:27,712 --> 00:44:31,383
وقتی عقبنشینی شروع شد
تانکهای آلمانی حمله کردن
358
00:44:32,175 --> 00:44:34,302
و من از واحدم جدا افتادم
359
00:44:34,302 --> 00:44:36,805
پس حقیقت داره
انگلیس داره عقبنشینی میکنه
360
00:44:40,058 --> 00:44:42,727
وقتی هوا روشن بشه
ما میریم
361
00:44:44,020 --> 00:44:47,148
اون همه سال جنگیدیم
اون همه کشته دادیم
362
00:44:47,482 --> 00:44:50,235
حالا، آلمانیها دوباره وارد فرانسه شدن
363
00:44:53,071 --> 00:44:54,489
ما برمیگردیم
364
00:44:56,950 --> 00:44:58,618
ما اونها رو بیرون میکنیم
365
00:45:00,286 --> 00:45:02,038
بهت قول میدم
366
00:45:04,708 --> 00:45:06,418
موفق باشی
367
00:45:11,297 --> 00:45:12,674
بیخیال
368
00:45:12,841 --> 00:45:16,845
چطور یه آدم حسابی، مثل تو
که فرانسوی هم بلده، فقط یه سرباز میشه؟
369
00:45:16,970 --> 00:45:20,598
اگر از زندان به ارتش ملحق بشی
برای افسر شدن، واجد شرایط نیستی
370
00:45:20,807 --> 00:45:24,185
داری سر به سرم میذاری -
نه، این طور نیست -
371
00:45:25,520 --> 00:45:28,982
اونها دو تا گزینه بهم دادن
یا توی زندان بمون، یا به ارتش ملحق شو
372
00:45:30,024 --> 00:45:33,194
و محض اطلاعت، من آدم حسابی نیستم
373
00:45:52,422 --> 00:45:54,466
[شش ماه قبل]
374
00:46:21,409 --> 00:46:23,161
ببخشید دیر رسیدم
گم شده بودم
375
00:46:23,161 --> 00:46:24,913
سلام -
سلام -
376
00:46:34,714 --> 00:46:37,258
میشه بشینیم؟ -
بله، البته -
377
00:46:52,440 --> 00:46:55,610
...ببخشید، یادم نمیاد -
دو، ممنون -
378
00:47:30,019 --> 00:47:31,521
کجا زندگی میکنی؟
379
00:47:33,523 --> 00:47:35,859
یه آپارتمان کوچک توی بلهام، افتضاحه
380
00:47:35,900 --> 00:47:39,195
صاحبخانه خیلی بیادب و فضوله -
تو همون شکلی موندی -
381
00:47:39,320 --> 00:47:42,073
البته به جز یونیفورمت -
...آره، ببخشید، باید تا نیم ساعت دیگه -
382
00:47:42,115 --> 00:47:44,409
به بیمارستان برگردم -
...خدایا -
383
00:48:06,389 --> 00:48:08,016
ببخشید -
نه -
384
00:48:11,853 --> 00:48:14,439
با خانوادهت در ارتباط بودی؟
385
00:48:14,647 --> 00:48:16,858
نه، بهت گفتم که این کار رو نمیکنم
386
00:48:18,192 --> 00:48:20,653
هفته پیش، لیون بیرون بیمارستان منتظر بود
من از کنارش رد شدم
387
00:48:20,653 --> 00:48:23,406
سی، تو چیزی به من بدهکار نیستی
388
00:48:25,408 --> 00:48:28,036
رابی، نامههای من رو نخوندی؟
389
00:48:28,244 --> 00:48:30,705
اگر بهم اجازه ملاقات میدادن
...اگر میذاشتن، هر روز
390
00:48:30,747 --> 00:48:33,207
هر روز به دیدنت میومدم -
...آره، اما -
391
00:48:33,416 --> 00:48:37,003
اگر تنها چیزی که داریم
...فقط چند لحظهی کوتاه
392
00:48:37,128 --> 00:48:39,797
سه سال پیش، توی کتابخانه ست
...پس، من مطمئن نیستم
393
00:48:39,839 --> 00:48:42,967
...من نمیدونم که -
رابی، من رو نگاه کن -
394
00:48:45,929 --> 00:48:47,472
به من نگاه کن
395
00:48:49,891 --> 00:48:51,225
برگرد
396
00:48:54,228 --> 00:48:55,980
پیش من برگرد
397
00:49:10,370 --> 00:49:12,121
سیسیلیای عزیزم
398
00:49:13,831 --> 00:49:15,959
سیسیلیای عزیزم
399
00:49:23,257 --> 00:49:24,342
سیسیلیا
400
00:49:39,816 --> 00:49:41,859
یکی از دوستهای من
توی ساحل یه کلبه داره
401
00:49:41,901 --> 00:49:44,237
گفت، دفعه بعدی که مرخصی داری
میتونیم به کلبهش بریم
402
00:49:44,320 --> 00:49:47,407
چوب سفید، و قاب پنجرهی آبی داره
403
00:49:49,283 --> 00:49:52,662
امیدوارم این اتوبوس هیچوقت نیاد -
بگیر -
404
00:49:54,706 --> 00:49:57,542
یه چیزی که وقتی نیستی
بهش فکر کنی
405
00:50:03,923 --> 00:50:05,383
دوستت دارم
406
00:51:36,057 --> 00:51:38,226
زمین یه بنده خدایی قراره نابود بشه
407
00:51:46,609 --> 00:51:51,030
عزیزم، براینی آدرس من رو
یه جوری پیدا کرده و یه نامه فرستاده
408
00:51:52,031 --> 00:51:54,700
اولین غافلگیری این بود
که به دانشگاه کمبریج نرفته
409
00:51:54,784 --> 00:51:57,578
داره توی بیمارستان قبلی من
پرستاری یاد میگیره
410
00:51:58,830 --> 00:52:01,624
فکر کنم، این کار رو
برای توبه کردن انجام میده
411
00:52:01,791 --> 00:52:06,504
میگه که تازه داره معنای واقعی
کاری که کرده رو درک میکنه
412
00:52:06,629 --> 00:52:09,132
اون میخواد بیاد و باهام حرف بزنه
413
00:52:10,424 --> 00:52:15,388
من دوستت دارم، منتظرت میمونم، برگرد
414
00:52:16,514 --> 00:52:17,890
پیش من برگرد
415
00:52:19,225 --> 00:52:21,644
برگرد، پیش من برگرد
416
00:52:22,687 --> 00:52:25,857
برگرد، پیش من برگرد
417
00:52:29,026 --> 00:52:31,028
فرمانده، کجا میریم؟
418
00:52:45,626 --> 00:52:47,879
!از این پوتینها متنفرم
419
00:52:48,212 --> 00:52:51,090
حتی بیشتر از آلمانیها، ازشون متنفرم
420
00:52:51,132 --> 00:52:54,302
وقتی به انگلیس برگشتی
یه شغل پیدا کن که فقط جوراب بپوشی
421
00:54:31,941 --> 00:54:34,694
رفیق، زود باش، باید لباست رو بپوشی
422
00:54:34,986 --> 00:54:38,155
اگر بیفتم، من رو نجات میدی؟ -
البته -
423
00:54:50,835 --> 00:54:51,877
!براینی
424
00:55:15,985 --> 00:55:17,445
!ممنونم
425
00:55:17,528 --> 00:55:20,281
اواقعا کار احمقانهای کردی
426
00:55:20,323 --> 00:55:21,991
میخواستم من رو نجات بدی -
مگه نمیدونی -
427
00:55:22,033 --> 00:55:23,659
چقدر راحت میتونستی غرق بشی؟
428
00:55:23,743 --> 00:55:26,579
تو من رو نجات دادی -
!بچهی احمق -
429
00:55:26,662 --> 00:55:30,499
ممکن بود جفتمون رو به کشتن بدی
به نظرت این خندهداره؟
430
00:55:32,251 --> 00:55:34,962
میخام برای اینکه من رو
نجات دادی، ازت تشکر کنم
431
00:55:36,047 --> 00:55:38,674
تا ابد ازت سپاسگزار خواهم بود
432
00:55:51,062 --> 00:55:52,938
داستان میتونه ادامه پیدا کنه
433
00:55:53,814 --> 00:55:58,152
داستان ما میتونه ادامه پیدا کنه
من به سادگی برمیگردم
434
00:55:58,611 --> 00:56:01,072
جری، بیا به سمت جنوبی بریم
435
00:56:01,113 --> 00:56:06,118
یا اصلا به میدان ترافالگار بریم
اینجا هیچکس زبان ما رو نمیفهمه
436
00:56:06,202 --> 00:56:09,205
"نمیتونی بگی، "یه بیسکوییت بده
"یا "نارنجکم کجاست؟
437
00:56:09,246 --> 00:56:12,792
به روی خودشون نمیارن
چون از ما هم بدشون میاد، قضیه همینه
438
00:56:12,833 --> 00:56:16,253
ما توی فرانسه میجنگیم
و فرانسویهای لعنتی ازمون متنفرن
439
00:56:16,379 --> 00:56:19,548
اگر من وزیر کشور میشدم
توی یه دقیقه همهش رو حل میکردم
440
00:56:19,548 --> 00:56:22,051
ما هند و آفریقا رو داریم، درسته؟
441
00:56:22,176 --> 00:56:25,554
جری میتونه، فرانسه و بلژیک
یا هر جایی که میخواد رو بگیره
442
00:56:25,721 --> 00:56:29,600
کی تا حالا به لهستان رفته؟
فقط مسئلهشون کشورگشاییه
443
00:56:29,642 --> 00:56:32,853
اونها امپراتوری میخوان، این جای مزخرف رو
بهشون بدین، ما هم زمینمون رو داریم
444
00:56:32,937 --> 00:56:35,898
و بعد همه چیز مثل آب خوردن
!تمام میشه، والسلام
445
00:56:35,981 --> 00:56:37,566
بهش فکر کن
446
00:56:47,451 --> 00:56:50,788
سیسیلیای عزیز
داستان میتونه ادامه پیدا کنه
447
00:56:52,998 --> 00:56:56,252
داستانی که اون روز عصر
وقتی قدم میزدیم، نقشهش رو کشیدم
448
00:56:57,670 --> 00:57:00,756
میتونم دوباره به مردی تبدیل بشم
که بهترین کت و شلوارش رو پوشید
449
00:57:00,798 --> 00:57:04,760
و توی غروب، با شور و هیجان
از پارک ساری گذشت
450
00:57:05,219 --> 00:57:09,849
مردی که به وضوح، با اشتیاق فراوان
با تو به کتابخانه رفت
451
00:57:14,520 --> 00:57:16,397
داستان میتونه ادامه پیدا کنه
452
00:57:20,401 --> 00:57:23,070
من برمیگردم
453
00:57:23,612 --> 00:57:26,323
پیدات میکنم، دوستت خواهم داشت
454
00:57:26,407 --> 00:57:29,910
با تو ازدواج میکنم
و بدون شرمندگی زندگی میکنم
455
00:57:47,386 --> 00:57:49,054
میشه بوی دریا رو حس کرد
456
00:58:21,337 --> 00:58:22,379
لعنتی
457
00:58:23,631 --> 00:58:28,511
شبیه جنگهای توی انجیله -
!یا خود خدا -
458
00:58:30,721 --> 00:58:33,307
یالا، همگی اینجا رو مرتب کنین
459
00:58:33,307 --> 00:58:36,018
قربان، ما تازه رسیدیم
میشه بگین باید چی کار کنیم؟
460
00:58:36,018 --> 00:58:38,479
هیچی، فقط صبر کنین -
کشتیها کجان؟ -
461
00:58:38,562 --> 00:58:41,315
چند تا دیروز رسیدن
اما نیروی هوایی آلمان، نابودشون کرد
462
00:58:41,357 --> 00:58:44,151
وقتی لانکستریا رو غرق کردن
سه هزار تا سرباز رو از دست دادیم
463
00:58:44,151 --> 00:58:47,613
فرمانده عالی، در نهایت ذکاوتش
بهمون پوشش هوایی نمیده
464
00:58:47,655 --> 00:58:49,615
این ننگه، یک فاجعهی به تمام معناست
465
00:58:49,657 --> 00:58:52,493
نه، ببین، مسئله اینه
که توی خانه منتظرم هستن
466
00:58:52,535 --> 00:58:55,996
سرباز، 300 هزار نفر اینجا هستن
باید صبر کنی تا نوبتت برسه
467
00:58:56,038 --> 00:59:00,417
فقط خدا رو شکر کن که زخمی نیستی
بهم دستور دادن، زخمیها رو رها کنم
468
00:59:01,293 --> 00:59:06,215
نه، فرمانده، ولش کن! هیچوقت به یه ملوان
توی خشکی اعتماد نکن، بهتره بیخیالش بشی
469
00:59:20,604 --> 00:59:21,939
این درست نیست
470
00:59:46,714 --> 00:59:47,798
خدایا
471
00:59:55,055 --> 00:59:56,932
بچهها، صدام رو میشنوین؟
472
00:59:57,141 --> 00:59:59,476
!دارم به خانه برمیگردم
473
01:00:32,343 --> 01:00:36,930
درد و رنج رو از روح ما بگیر
474
01:00:37,014 --> 01:00:41,352
و اجازه بده، زندگی سربازی ما اعتراف کنه
475
01:00:41,435 --> 01:00:45,606
که آرامش تو زیباست
476
01:00:45,689 --> 01:00:50,611
که آرامش تو زیباست
477
01:00:51,070 --> 01:00:55,699
از اشتیاق خود، نفس میگیریم
478
01:00:55,783 --> 01:01:00,079
از خنکای وجودت
و از مرهم تو نفس میگیریم
479
01:01:00,245 --> 01:01:04,583
اجازه بده بیحس بشیم
بذار از تن خسته رها بشیم
480
01:01:04,667 --> 01:01:09,004
با زمینلرزه، باد و آتش حرف بزن
481
01:01:09,088 --> 01:01:13,342
تویی که تنها صدای آرامشی
482
01:01:43,997 --> 01:01:45,082
فرمانده
483
01:01:48,711 --> 01:01:51,130
باید نوشیدنی پیدا کنم
484
01:01:51,296 --> 01:01:53,841
بهش احتیاج داری
انگار رنگت پریده
485
01:01:53,882 --> 01:01:56,009
واقعا رنگت پریده، میبینی؟
486
01:02:12,901 --> 01:02:14,653
اونجاست، زود باش
487
01:02:16,864 --> 01:02:18,532
الان فقط یه فنجان چای میخوام
488
01:02:35,841 --> 01:02:38,302
داری چی کار میکنی؟
489
01:03:03,076 --> 01:03:08,957
!دارم میام خانه
!رفیق، دارم میام خانه
490
01:03:11,877 --> 01:03:18,300
!لعنت به همهشون
میخوان قد بلند یا کوتاه باشن
491
01:03:18,383 --> 01:03:23,222
لعنت به همهی گروهبانها و سرجوخهها
492
01:03:23,305 --> 01:03:24,848
و لعنت به پسرانشون
493
01:03:24,932 --> 01:03:31,230
چون همون طور که اونها به خانه میخزن
ما داریم ازشون خداحافظی میکنیم
494
01:03:31,355 --> 01:03:34,733
این سمت از اقیانوس
کسی ارتقای مقام نمیگیره
495
01:03:34,817 --> 01:03:38,570
پس رفیق، خوشحال باش
!و همهشون رو لعنت کن
496
01:04:28,537 --> 01:04:30,038
!مایک
497
01:04:36,795 --> 01:04:38,255
!مایک
498
01:04:40,507 --> 01:04:41,967
فرمانده، صبر کن
499
01:04:50,475 --> 01:04:51,685
همین جا صبر کن
500
01:05:32,100 --> 01:05:33,727
چرا نمیشینی؟
501
01:05:42,319 --> 01:05:44,237
اینجا خیلی گرمه
502
01:05:44,947 --> 01:05:46,823
پوتینهات رو دربیار
503
01:06:06,009 --> 01:06:09,721
باید برگردم، بهش قول دادم
504
01:06:09,805 --> 01:06:12,015
که همه چیز رو درست کنم
505
01:06:12,140 --> 01:06:16,395
و اون من رو دوست داره
اون منتظر منه
506
01:06:25,070 --> 01:06:26,238
صبر کن
507
01:06:27,406 --> 01:06:30,492
پوتینهات رو چی کار کردی؟
508
01:06:33,120 --> 01:06:35,747
ببین، مطمئنی حالت خوبه؟ -
تا حالا از این بهتر نبودم -
509
01:06:35,831 --> 01:06:39,876
حالا برام سوال شده که ساخل
جای خوبی برای شام خوردن هست یا نه
510
01:06:41,545 --> 01:06:46,591
مطمئن نیستم، اینجا رو نمیشناسم -
نمیدونم -
511
01:06:46,675 --> 01:06:48,885
همین پایین، خوبه -
نه -
512
01:06:50,012 --> 01:06:52,597
نه، یه کم جلوتره -
چی جلوتره؟ -
513
01:06:52,681 --> 01:06:54,891
یه جایی که میشناختم
یه کلبه که چوب سفید داره
514
01:06:54,975 --> 01:06:57,561
و قاب پنجرههاش رو رنگ آبی زدن
515
01:06:59,354 --> 01:07:03,400
آره، درسته، قرار بود همون جا بریم
516
01:07:03,567 --> 01:07:07,738
نزدیک همین جاست -
ما رسیدیم، همین جاست -
517
01:07:30,218 --> 01:07:32,804
فرمانده، همین جاست
همین پایینه
518
01:08:09,716 --> 01:08:12,427
فرمانده، اشکال نداره
چیزی نیست
519
01:08:14,304 --> 01:08:18,850
سرت رو بیار پایین، بفرما
520
01:08:34,407 --> 01:08:37,369
خودت رو بپوشون
خودت رو گرم نگه دار
521
01:08:44,501 --> 01:08:49,256
یه کم از این بخور، اما ساکت باش
اگر نه بقیه هم یه کم از این میخوان
522
01:08:52,926 --> 01:08:55,011
سعی کن یه کم بخوابی
523
01:10:19,596 --> 01:10:20,847
پیدات کنم
524
01:10:22,057 --> 01:10:23,308
دوستت داشته باشم
525
01:10:24,017 --> 01:10:25,518
باهات ازدواج کنم
526
01:10:26,561 --> 01:10:28,647
و بدون شرمندگی زندگی کنم
527
01:10:59,010 --> 01:11:04,891
دوستت دارم، برگرد، پیش من برگرد
528
01:11:10,814 --> 01:11:13,233
فرمانده، خیلی صدا میکنی -
چی؟ -
529
01:11:15,402 --> 01:11:17,862
چه صدایی؟ -
تو مدام داد میزنی -
530
01:11:17,946 --> 01:11:21,032
بعضی از بچهها دارن یه کم عصبانی میشن -
چی؟ -
531
01:11:32,919 --> 01:11:37,590
خدایا، خیلی داغون شدی -
مسئله اینه که تصمیم گرفتم، بیشتر بمونم -
532
01:11:38,591 --> 01:11:41,886
قراره با یه نفر ملاقات کنم
و من همیشه اون رو توی انتظار نگه داشتم
533
01:11:42,053 --> 01:11:45,640
فرمانده، حالا گوش کن
به حرفهام گوش کن
534
01:11:46,266 --> 01:11:50,520
الان رفتم بیرون که دستشویی برم
حدس بزن که چی دیدم
535
01:11:50,979 --> 01:11:54,316
توی ساحل دارن گروهبندی میکنن
536
01:11:54,357 --> 01:11:58,320
قایقها دارن برمیگردن
و ساعت هفت میان دنبالمون
537
01:12:00,280 --> 01:12:03,616
داریم میریم، رفیق، قراره به خانه برگردیم
538
01:12:06,077 --> 01:12:09,873
پس یه کم دیگه بخواب
و لطفا دیگه داد و فریاد نکن
539
01:12:09,998 --> 01:12:14,210
باشه؟ -
دیگه یه کلمه هم نمیگم -
540
01:12:17,172 --> 01:12:20,091
میشه قبل از هفت بیدارم کنی؟
خیلی ممنونم
541
01:12:22,218 --> 01:12:27,223
دیگه یک کلمه هم حرف نمیزنم
قول میدم
542
01:12:32,187 --> 01:12:35,815
[لندن]
[سه هفته قبل]
543
01:13:17,315 --> 01:13:19,943
چرخ تختها باید توی یک خط
و رو به داخل باشه
544
01:13:20,026 --> 01:13:23,238
دیروز دیدم که سه تا از اونها
این شکلی نبودن، خودت میدونی کی هستی
545
01:13:23,321 --> 01:13:25,698
امروز کی قرار بود ملافهها رو جمع کنه؟
546
01:13:25,740 --> 01:13:27,784
خواهر، وظیفه من بود -
فکر نمیکنم، بتونی به ما بگی -
547
01:13:27,784 --> 01:13:29,369
چه کار اشتباهی کردی؟ -
خواهر، نمیدونم -
548
01:13:29,411 --> 01:13:31,204
برچسب باید به سمت داخل تا بشه، مگه نه؟
549
01:13:31,287 --> 01:13:32,705
بله خواهر -
دوباره انجامش بده -
550
01:13:32,789 --> 01:13:35,500
پرستار تالیس، توی دفترم میبینمت
بقیه میتونین برید
551
01:13:49,848 --> 01:13:53,226
تالیس، این شغل برات مهمه؟ -
خواهر، خیلی مهمه -
552
01:13:53,309 --> 01:13:55,520
دیروز، به بخش جراحی مردان
فرستاده شده بودی
553
01:13:55,603 --> 01:13:58,648
وقتی بیمار شما، به هوش اومد
به نظر میاد، اولین کاری که کرده
554
01:13:58,690 --> 01:14:01,067
این بوده که دنبال براینی بگرده
و دقیقا براینی کیه؟
555
01:14:01,067 --> 01:14:04,237
خب، خواهر، من هستم -
براینی وجود نداره -
556
01:14:04,487 --> 01:14:07,782
تو تالیس هستی
پرستار تالیس، مفهومه؟
557
01:14:07,824 --> 01:14:08,950
بله خواهر
558
01:14:19,210 --> 01:14:20,712
براینی وجود نداره
559
01:14:25,049 --> 01:14:28,636
رادیو بیبیسی ست
اینک به اخبار گوش میدهیم
560
01:14:28,720 --> 01:14:32,182
نیروهای اعزامی بریتانیا
...با متحدان فرانسوی در ناحیه غربی
561
01:14:32,265 --> 01:14:34,601
در حال نبرد ناامیدانهای هستند
562
01:14:34,684 --> 01:14:39,105
نیروهای متفقین شکست نخوردهاند
انسجام و روحیه آنها بالاست
563
01:14:39,189 --> 01:14:42,066
نیروهای هوایی سلطنتی
...با تمام قوا، از نیروهای متفقین
564
01:14:42,150 --> 01:14:45,403
در شمال شرق فرانسه و بلژیک
حمایت میکنند
565
01:14:45,487 --> 01:14:49,324
دیروز، به تمام جادهها، خطوط راهآهن پلها
و نیروهای دشمن، به صورت مداوم حمله کردهاند
566
01:14:50,909 --> 01:14:53,995
ممنونم، من اصلا نمیتونم
با دست چپ قیچی رو بگیرم
567
01:14:54,037 --> 01:14:56,164
همیشه مامان برام انجام میداد
568
01:14:57,665 --> 01:14:59,459
بفرما، تمام شد
569
01:15:13,014 --> 01:15:14,933
نترس! منم
570
01:15:15,308 --> 01:15:19,020
فیونا، نزدیک بود سکته کنم
571
01:15:19,812 --> 01:15:22,815
پس بعد از خاموشی به اینجا میای
572
01:15:23,024 --> 01:15:27,237
فکر کردم الان وسط
یه داستان عشقی باشی
573
01:15:27,320 --> 01:15:30,031
این بالا از سرما یخ نمیزنی؟
574
01:15:32,742 --> 01:15:34,327
من عاشق لندنم
575
01:15:35,870 --> 01:15:38,373
به نظرت همه اینها
با بمبباران ناپدید میشن؟
576
01:15:38,414 --> 01:15:39,499
نه
577
01:15:41,084 --> 01:15:42,669
نمیدونم
578
01:15:43,711 --> 01:15:46,005
درباره خواهر دراموند مینویسی؟
579
01:15:46,839 --> 01:15:49,175
درباره من مینویسی؟ -
گاهی اوقات -
580
01:15:50,552 --> 01:15:53,930
میشه ببینم؟ -
ترجیح میدم نبینی، شخصیه -
581
01:15:54,681 --> 01:15:57,976
اگر نمیذاری کسی بخونه، پس چرا مینویسی؟
582
01:15:57,976 --> 01:16:01,020
هنوز آماده نشده، ناقصه -
درباره چیه؟ -
583
01:16:07,443 --> 01:16:10,446
یه کم پیچیده ست -
آره؟ -
584
01:16:10,655 --> 01:16:11,864
...این فقط
585
01:16:14,450 --> 01:16:19,414
درباره یه دختر جوانه، یه دختر جوان
...و احمق، که از پنجره اتاقخوابش
586
01:16:19,497 --> 01:16:24,043
چیزی رو میبینه که درک نمیکنه
اما فکر میکنه که اون رو میفهمه
587
01:16:27,505 --> 01:16:29,674
احتمالا هیچوقت نمیتونم
تمامش کنم
588
01:16:30,216 --> 01:16:33,386
تالیس، تو رو نگاه میکنم
اما تو خیلی مرموزی
589
01:16:34,137 --> 01:16:36,556
من هیچوقت مرموز نبودم
590
01:16:38,266 --> 01:16:41,060
میدونی امشب چه تصمیمی گرفتم؟ -
چی؟ -
591
01:16:43,479 --> 01:16:47,066
اینکه هیچوقت نمیتونم با مردی ازدواج کنم
که توی نیروی دریایی سلطنتی نبوده
592
01:16:56,784 --> 01:16:59,579
...بفرمایین، سیسیلیا تالیس
593
01:17:00,246 --> 01:17:02,415
فکر میکنم که آدرسش همین باشه
594
01:17:04,167 --> 01:17:05,335
ممنون
595
01:17:14,552 --> 01:17:18,306
سیسیلیای عزیز، لطفا بدون اینکه
نامه رو بخونی، اون رو دور ننداز
596
01:17:19,349 --> 01:17:22,018
همون طور که از یادداشتها فهمیدی
من توی بیمارستان سینت توماس هستم
597
01:17:22,101 --> 01:17:24,354
دارم دورهی آموزش پرستاری میبینم
598
01:17:24,437 --> 01:17:26,939
تصمیم گرفتم که به دانشگاه کمبریج نرم
599
01:17:27,023 --> 01:17:28,399
خدایا
600
01:17:29,859 --> 01:17:33,655
تصمیم گرفتم که مفید باشم
و یه کار عملی انجام بدم
601
01:17:36,491 --> 01:17:39,535
توی روزنامه گفته، ارتش داره
با استراتژی از اونجا میره
602
01:17:39,744 --> 01:17:40,828
آره، دیدم
603
01:17:40,912 --> 01:17:42,955
منظورشون همون عقبنشینی هستش
604
01:17:44,290 --> 01:17:48,002
هر چقدر هم سخت کار میکنم
هر چقدر هم که زمان طولانی کار کنم
605
01:17:48,795 --> 01:17:50,922
نمیتونم از کاری که کردم
606
01:17:50,963 --> 01:17:52,924
و نتیجهی اون، فرار کنم
607
01:17:54,425 --> 01:17:58,137
که تازه دارم وسعت کامل اون رو درک میکنم
608
01:18:05,103 --> 01:18:08,231
سی، لطفا بهم نامه بده
و بگو که میتونیم ملاقات کنیم
609
01:18:09,982 --> 01:18:11,818
خواهرت، براینی
610
01:18:14,153 --> 01:18:17,031
همین طوره؟ -
چی چطوره؟ -
611
01:18:17,448 --> 01:18:21,494
یه نامزد مخفیانه توی فرانسه داری
همه اینطوری فکر میکنن
612
01:18:21,577 --> 01:18:22,620
نه، معلومه که ندارم
613
01:18:22,662 --> 01:18:25,248
تصور کن، ندونی کِی برمیگرده
614
01:18:25,540 --> 01:18:27,709
من هیچوقت عاشق نشدم
615
01:18:28,543 --> 01:18:31,254
چی؟ هیچوقت؟
حتی از کسی خوشت نیومده؟
616
01:18:31,754 --> 01:18:35,216
وقتی 10 یا 11 سالم بود
یه بار از یه نفر خوشم اومد
617
01:18:37,385 --> 01:18:40,722
توی رودخانه پریدم، که ببینم
من رو از غرق شدن نجات میده یا نه
618
01:18:40,805 --> 01:18:44,684
دیگه داری اذیتم میکنی -
نه، و اون واقعا من رو نجات داد -
619
01:18:47,311 --> 01:18:50,898
اما تا بهش گفتم که دوستش دارم
اون حس از بین رفت
620
01:18:51,107 --> 01:18:52,734
یه اتفاقی افتاده
621
01:18:57,321 --> 01:18:58,823
زود باشین، برین بیرون
622
01:19:42,825 --> 01:19:44,076
رابی
623
01:19:48,289 --> 01:19:49,373
ببخشید
624
01:20:38,923 --> 01:20:42,218
پرستار تالیس، اگر درست یادم باشه
یه کم فرانسوی بلدی
625
01:20:42,218 --> 01:20:43,845
خواهر، فقط فرانسوی
که توی مدرسه یاد میدن
626
01:20:43,928 --> 01:20:48,140
یه سرباز روی تخت 13 هست
برو کنارش و دستش رو بگیر
627
01:20:48,140 --> 01:20:49,267
برو
628
01:21:43,446 --> 01:21:44,947
بالاخره اومدی
629
01:21:45,615 --> 01:21:47,283
خواهر من رو فرستاده
630
01:21:47,283 --> 01:21:49,535
که یه کم صحبت کنیم
631
01:21:52,204 --> 01:21:54,457
من خواهرت رو به یاد دارم
632
01:21:55,124 --> 01:21:57,668
اون همیشه خیلی مهربان بود
633
01:21:59,629 --> 01:22:01,213
الان چی کار میکنه؟
634
01:22:02,673 --> 01:22:04,800
اون هم پرستاره
635
01:22:07,470 --> 01:22:10,598
بالاخره با اون مردی
که عاشقش بود ازدواج کرد؟
636
01:22:11,098 --> 01:22:12,475
اسمش رو فراموش کردم
637
01:22:12,516 --> 01:22:13,601
رابی؟
638
01:22:15,394 --> 01:22:16,896
امیدوارم به زودی ازدواج کنه
639
01:22:17,813 --> 01:22:18,898
رابی
640
01:22:19,482 --> 01:22:21,317
آره، درسته
641
01:22:23,736 --> 01:22:24,820
و تو چی؟
642
01:22:25,029 --> 01:22:26,572
اسم تو چیه؟
643
01:22:28,866 --> 01:22:29,909
لوک
644
01:22:31,369 --> 01:22:32,787
لوک کوقنه
645
01:22:34,997 --> 01:22:36,165
و تو؟
646
01:22:36,165 --> 01:22:37,249
تالیس
647
01:22:38,918 --> 01:22:39,961
تالیس
648
01:22:41,754 --> 01:22:42,964
قشنگه
649
01:22:47,927 --> 01:22:50,554
حالا تو رو یادم میمونه
650
01:22:53,224 --> 01:22:55,351
دختر انگلیسی
651
01:22:56,560 --> 01:22:59,355
اولین باری که به میلو رفتی رو یادته؟
652
01:23:00,189 --> 01:23:02,900
من با پدرم کنار تنور کار میکردم
653
01:23:04,068 --> 01:23:06,237
لهجهی تو رو شنیدم
654
01:23:10,491 --> 01:23:13,244
تالیس، میشه یه لطفی بهم بکنی؟
655
01:23:15,246 --> 01:23:17,915
این باندها خیلی سفتن
656
01:23:17,999 --> 01:23:21,419
میشه لطفا اونها رو یه کم شل کنی؟
657
01:23:22,336 --> 01:23:23,754
معلومه
658
01:23:31,762 --> 01:23:34,098
خواهر کوچکترم، "آن" رو یادت میاد؟
659
01:23:36,600 --> 01:23:39,645
هنوز هم موسیقی دبوسی رو میزنه
660
01:23:41,313 --> 01:23:42,732
یادته؟
661
01:23:44,775 --> 01:23:47,820
وقتی ساز میزنه
خیلی جدی میشه
662
01:23:49,238 --> 01:23:51,115
...و کروسانهای ما
663
01:23:51,532 --> 01:23:53,409
نظرت درباره اونها چی بود؟
664
01:24:01,208 --> 01:24:03,377
خوشمزهترین در میلو بودن
665
01:24:03,878 --> 01:24:04,920
آره
666
01:24:05,129 --> 01:24:07,214
به خاطر کیفیت کره ست
667
01:24:08,966 --> 01:24:10,009
آره
668
01:24:13,679 --> 01:24:16,140
برای همین هر روز میومدی؟
669
01:24:17,224 --> 01:24:18,809
چون، میدونی
670
01:24:21,020 --> 01:24:24,482
مادر من خیلی از تو خوشش میاد
671
01:24:25,107 --> 01:24:26,817
...از نظر اون
672
01:24:27,234 --> 01:24:29,987
ما باید توی تابستان ازدواج کنیم
673
01:24:30,404 --> 01:24:31,864
آره؟
674
01:24:32,198 --> 01:24:33,699
آره
675
01:24:41,582 --> 01:24:43,959
امیدوارم الان راحتتر باشه
676
01:24:48,798 --> 01:24:49,840
من رو دوست داری؟
677
01:24:49,840 --> 01:24:50,883
آره
678
01:25:00,434 --> 01:25:02,895
میشه یه کم اینجا بمونی؟
679
01:25:04,105 --> 01:25:05,397
من میترسم
680
01:25:12,196 --> 01:25:13,823
تالیس -
براینی -
681
01:25:15,366 --> 01:25:17,368
اسم من براینی هستش
682
01:25:29,004 --> 01:25:31,090
پرستار تالیس، بلند شو
683
01:25:35,970 --> 01:25:38,722
حالا برو و خون رو از روی صورتت پاک کن
684
01:26:40,868 --> 01:26:45,289
ما تا ابد قدردان نیروی دریایی خواهیم بود
ارتش شکستناپذیر هست
685
01:26:45,789 --> 01:26:49,543
شجاعت آنها را به میدان جنگ برد
و روح آنها تسلیم نخواهد شد
686
01:26:49,752 --> 01:26:51,837
این حماسهی دانکرک هست
687
01:26:51,921 --> 01:26:56,175
اسمی که در تاریخ جنگ
تا ابد زنده خواهد ماند
688
01:26:59,803 --> 01:27:02,014
...در مسیر یک بازدید عمومی
689
01:27:02,014 --> 01:27:05,768
اینجا ملکه الیزابت رو میبینیم
که از کارخانه شکلاتسازی دیدن میکنند
690
01:27:05,851 --> 01:27:08,395
...این قناد نجیبزاده، و دوست ارتش بریتانیا
691
01:27:08,479 --> 01:27:12,733
اقای پاول مارشال هست، که برای ملکه
بازدید کارخانهی ارتشی اَمو را فراهم کرد
692
01:27:12,816 --> 01:27:16,904
و نامزد دوستداشتنیاش
خانم لولا کویینسی را میبینیم
693
01:27:17,029 --> 01:27:19,907
چه زوج دوستداشتنی هستن
694
01:27:19,990 --> 01:27:23,535
اموی بیشتری بدین
سربازان ما شیرینی دوست دارن
695
01:27:51,105 --> 01:27:57,069
...دوما، برای پرهیز از گناه
696
01:27:57,152 --> 01:28:01,031
که چنین افرادی موهبت خویشتنداری ندارند
697
01:28:01,156 --> 01:28:06,745
باید ازدواج کنند، و خود را بین
همراهان بیآلایش مسیح قرار دهند
698
01:28:07,538 --> 01:28:12,751
سوما، برای جامعه مقرر شد
...که یاری و آرامش و راحتی
699
01:28:13,043 --> 01:28:16,588
برای یکدیگر به وجود آوردند
700
01:28:16,672 --> 01:28:17,798
من اون رو دیدم
701
01:28:17,881 --> 01:28:21,802
بنابراین، اگر کسی مدرکی عادلانه دارد
702
01:28:21,802 --> 01:28:24,763
که این دو نفر نباید با هم ازدواج کنند
703
01:28:25,014 --> 01:28:26,056
میدونم که خودش بود
704
01:28:26,307 --> 01:28:31,770
اجازه دهید، الان سخن بگوید
یا تاابد سکوت کند
705
01:28:37,484 --> 01:28:40,404
اون رو دیدم، با چشمهای خودم دیدم
706
01:29:22,821 --> 01:29:24,531
اجازه بده خانم پرستار رد بشه
707
01:29:24,615 --> 01:29:26,950
امروز به حومه شهر میریم
تا حالا از لندن خارج نشده بودیم
708
01:29:26,992 --> 01:29:28,410
امیدوارم خانواده خوبی داشته باشن
709
01:29:28,494 --> 01:29:30,746
اونها نمیدونن قراره چه بلبشویی بشه
710
01:29:30,829 --> 01:29:31,914
بیا
711
01:29:49,807 --> 01:29:53,102
من دنبال خانم تالیس میگردم، سیسیلیا تالیس
712
01:29:54,353 --> 01:29:55,437
خونه ست؟
713
01:30:01,527 --> 01:30:04,029
!تالیس! بیا دم در
714
01:30:12,037 --> 01:30:14,289
نامه رو امتحان کردم
تو جواب نمیدادی
715
01:30:19,086 --> 01:30:20,963
باید باهات حرف بزنم
716
01:30:45,737 --> 01:30:48,073
پس الان پرستار بخشی؟ -
آره -
717
01:31:01,462 --> 01:31:02,546
ممنون
718
01:31:11,638 --> 01:31:14,057
سی، میخوام به قاضی مراجعه کنم
و شهادتم رو تغییر بدم
719
01:31:14,099 --> 01:31:15,809
من رو اینطوری صدا نکن
720
01:31:21,356 --> 01:31:23,358
لطفا، من رو به این اسم صدا نکن
721
01:31:26,487 --> 01:31:28,906
میدونم کارم خیلی وحشتناک بود
انتظار ندارم که من رو ببخشی
722
01:31:28,947 --> 01:31:30,991
نگران نباش، نمیبخشم
723
01:31:32,951 --> 01:31:35,496
تو یه شاهد غیرقابل اعتمادی
دیگه دوباره پرونده رو باز نمیکنن
724
01:31:35,746 --> 01:31:37,539
حداقل میتونم به بقیه بگم
که چی کار کردم
725
01:31:37,581 --> 01:31:40,000
میتونم به خانه برم و به مامان
...و بابا و لیون توضیح بدم
726
01:31:40,000 --> 01:31:42,294
خب، چی جلوت رو گرفته؟ -
خب، میخواستم اول با تو حرف بزنم -
727
01:31:42,336 --> 01:31:44,505
اونها دیگه نمیخوان
چیزی دربارهش بشنون
728
01:31:44,546 --> 01:31:47,758
اون اتفاق رو توی گذشتهشون گذاشتن
واقعا خیلی ممنونم
729
01:31:48,008 --> 01:31:49,134
...اما
730
01:31:54,640 --> 01:31:56,016
ببخشید
731
01:32:02,481 --> 01:32:04,358
اون خواب سنگینی داره
732
01:33:04,418 --> 01:33:07,713
اون اینجا چی کار میکنه؟ -
میخواست با من حرف بزنه -
733
01:33:07,921 --> 01:33:09,798
آره؟ درباره چی؟
734
01:33:09,840 --> 01:33:11,425
کار وحشتناکی که انجام دادم
735
01:33:11,466 --> 01:33:12,968
رابی، عزیزم
736
01:33:17,014 --> 01:33:19,016
میخوام صادقانه باهات حرف بزنم
737
01:33:19,016 --> 01:33:20,559
الان موندم که بزنم گردنت رو بشکنم
738
01:33:20,559 --> 01:33:22,644
یا بگیرمت و از پلهها به پایین پرتاب کنم
739
01:33:23,645 --> 01:33:24,771
خدایا
740
01:33:24,813 --> 01:33:28,859
اصلا میدونی زندانی بودن
چه جوریه؟ معلومه که نمیدونی
741
01:33:29,234 --> 01:33:32,070
بگو ببینم، از زندانی شدن من
لذت بردی؟
742
01:33:32,154 --> 01:33:33,989
نه -
اما کاری هم دربارهش نکردی -
743
01:33:33,989 --> 01:33:35,699
نه -
فکر میکنی به دخترعموت تجاوز کردم؟ -
744
01:33:35,782 --> 01:33:36,950
نه -
اون موقع چی؟ -
745
01:33:37,034 --> 01:33:38,118
آره، اما هم آره، هم نه
746
01:33:38,201 --> 01:33:40,120
و الان چرا انقدر مطمئنی؟ -
بزرگ شدم -
747
01:33:40,120 --> 01:33:41,663
بزرگ شدی؟ -
اون موقع 13 سالم بود -
748
01:33:41,705 --> 01:33:44,875
باید چند سالت باشه، که تفاوت
درست و غلط رو بفهمی؟
749
01:33:44,916 --> 01:33:46,335
الان چی؟ 18 سالته؟
750
01:33:46,585 --> 01:33:49,463
باید 18 سالت بشه تا بتونی
به دروغت اعتراف کنی؟
751
01:33:49,546 --> 01:33:53,634
سربازهای 18 ساله هستن
که بزرگ شدن تا کنار جاده بمیرن
752
01:33:53,634 --> 01:33:55,052
این رو میدونی؟ -
بله -
753
01:33:55,093 --> 01:33:57,387
پنج سال پیش، برات اهمیت نداشت
که حقیقت رو بگی
754
01:33:57,512 --> 01:34:00,891
تو، تمام خانوادهت، فقط فرض کردین
با وجود اینکه تحصیل کردم
755
01:34:00,932 --> 01:34:04,061
باز هم یه خدمتکار ساده بودم
هنوز هم قابل اعتماد نبودم
756
01:34:04,144 --> 01:34:07,314
با تشکر از تو، بهم مقام ندادن
و من رو وسط میدان جنگ انداختن
757
01:34:07,356 --> 01:34:10,359
!نکن -
رابی! من رو ببین -
758
01:34:10,359 --> 01:34:13,987
برگرد، برگرد
759
01:34:16,615 --> 01:34:18,867
پیش من برگرد
760
01:34:23,246 --> 01:34:24,331
براینی
761
01:34:25,999 --> 01:34:27,709
خیلی وقت نداریم
762
01:34:29,044 --> 01:34:32,798
رابی باید ساعت 6 برای انجام وظیفه بره
و باید به قطارش برسه
763
01:34:34,424 --> 01:34:35,759
پس بشین
764
01:34:41,556 --> 01:34:44,309
باید یه کارهایی برای ما انجام بدی
765
01:35:01,159 --> 01:35:03,078
در اسرع وقت، پیش والدینت میری
766
01:35:03,078 --> 01:35:04,663
و هر چیزی که لازمه بدونن رو
بهشون میگی
767
01:35:04,705 --> 01:35:07,582
و متقاعدشون میکنی
که شهادت تو دروغ بوده
768
01:35:07,624 --> 01:35:09,543
با یه وکیل ملاقات میکنی
و اظهارات جدید میدی
769
01:35:09,584 --> 01:35:11,795
میدی امضاش کنن
و کپیش رو برای ما میفرستی، فهمیدی؟
770
01:35:11,837 --> 01:35:12,963
بله
771
01:35:12,963 --> 01:35:15,590
یک نامه با جزئیات کامل برام میفرستی
باید همه چیز رو توضیح بدی
772
01:35:15,590 --> 01:35:17,926
که در آخر به این رسید که بهشون گفتی
من رو کنار دریاچه دیدی
773
01:35:17,926 --> 01:35:19,261
سعی کن، هر چی به یاد داری
774
01:35:19,302 --> 01:35:21,138
که دنی هاردمن اون شب چی کار میکرد
همه چیز رو بنویسی
775
01:35:21,179 --> 01:35:22,431
هاردمن؟ -
آره -
776
01:35:25,600 --> 01:35:27,269
کار دنی هاردمن نبود
777
01:35:28,145 --> 01:35:30,147
کار دوست لیون، مارشال بود
778
01:35:30,981 --> 01:35:32,065
باورم نمیشه
779
01:35:32,107 --> 01:35:35,402
اون با لولا ازدواج کرده
الان از عروسیشون اومدم
780
01:35:41,533 --> 01:35:44,202
الان دیگه لولا نمیتونه
ضد اون شهادت بده
781
01:35:46,413 --> 01:35:47,831
جاش امنه
782
01:36:03,722 --> 01:36:08,477
من به خاطر این پریشانی وحشتناکی
که ایجاد کردم، خیلی خیلی متاسفم
783
01:36:10,395 --> 01:36:12,647
من خیلی خیلی متاسفم
784
01:36:13,190 --> 01:36:15,192
فقط کاری که ازت خواستیم رو انجام بده
785
01:36:15,609 --> 01:36:20,071
همه چیز رو بنویس، فقط حقیقت رو بگو
بدون قافیه بدون توصیف و تزئینات بنویس
786
01:36:21,948 --> 01:36:23,700
و بعد ما رو تنها بذار
787
01:36:25,619 --> 01:36:27,037
همین کار رو میکنم
قول میدم
788
01:37:19,798 --> 01:37:22,384
ببخشید، میشه یه لحظه صبر کنیم؟
789
01:37:23,593 --> 01:37:25,262
البته، مشکلی پیش اومده؟
790
01:37:25,387 --> 01:37:28,640
فقط میخوام چند لحظه تنها باشم
791
01:37:31,017 --> 01:37:32,811
چند لحظه تنها باشم
792
01:37:34,229 --> 01:37:39,609
براینی تالیس، جدیدترین رمان شما
که 21مین هست، "تاوان" نام داره
793
01:37:41,444 --> 01:37:42,529
براینی؟
794
01:37:47,701 --> 01:37:50,120
متاسفم، میشه یه لحظه
صبر کنیم؟
795
01:38:25,113 --> 01:38:29,284
براینی تالیس، میخوام درباره رمان جدیدت
"تاوان" صحبت کنیم
796
01:38:29,534 --> 01:38:33,121
که چند روز دیگه بیرون میاد
و همزمان با تولد خودت هستش
797
01:38:33,580 --> 01:38:38,001
...این 21مین رمان شما -
این آخرین رمان من هست -
798
01:38:39,628 --> 01:38:42,213
واقعا؟ داری بازنشسته میشی؟
799
01:38:43,298 --> 01:38:44,633
دارم میمیرم
800
01:38:47,010 --> 01:38:51,222
دکترم بهم گفته، یه بیماری
به نام زوال عقل عروقی دارم
801
01:38:52,766 --> 01:38:55,852
که اساسا، یک سری
سکتههای کوچک پیوسته هستن
802
01:38:56,102 --> 01:39:01,733
کمکم، مغزت خاموش میشه
لغات و حافظهت رو از دست میدی
803
01:39:01,816 --> 01:39:04,861
که یک نویسنده، از این دو
تشکیل شده
804
01:39:07,656 --> 01:39:12,285
برای همین بالاخره تونستم
این کتاب رو بنویسم، مجبور شدم
805
01:39:12,994 --> 01:39:15,288
و خب، برای همین آخرین رمان من هست
806
01:39:18,458 --> 01:39:20,001
...خیلی عجیبه
807
01:39:24,923 --> 01:39:29,219
دقیقتر اینه که بگیم
این رمان اول من هم هست
808
01:39:30,387 --> 01:39:35,600
چندین پیشنویس، در زمان جنگ
توی بیمارستان سینت توماس، نوشته بودم
809
01:39:36,476 --> 01:39:38,979
فقط راهی برای تمام کردنش پیدا نمیکردم
810
01:39:39,771 --> 01:39:42,232
چون این رمان شرح حال زندگی شماست، درسته؟
811
01:39:42,357 --> 01:39:45,860
بله، کاملا، من هیچ اسمی رو عوض نکردم
حتی اسم خودم هم هست
812
01:39:46,069 --> 01:39:47,904
و مشکل این بود؟
813
01:39:49,114 --> 01:39:50,240
نه
814
01:39:51,199 --> 01:39:55,954
خیلی وقت بود که تصمیم داشتم
حقیقت کامل رو بگم
815
01:39:57,247 --> 01:39:59,666
...بدون قافیه و توصیفات و تزئینات
816
01:40:08,466 --> 01:40:09,801
...و من فکر میکنم
817
01:40:12,846 --> 01:40:15,473
تو کتاب رو خوندی
دلیلش رو میفهمی
818
01:40:17,559 --> 01:40:21,813
در وقایعی که خودم شاهدش نبودم
گزارش دست اولش رو گرفتم
819
01:40:22,564 --> 01:40:27,527
مثلا، شرایط زندان، تخلیهی دانکرک، همه چیز
820
01:40:28,903 --> 01:40:32,115
اما اثر این همه صداقت، واقعا بیرحمانه بود
821
01:40:32,240 --> 01:40:38,329
میدونی، دیگه نمیتونستم تصور کنم
هئف این کتاب چی میتونه باشه
822
01:40:39,748 --> 01:40:42,375
از چی؟ از اینکه با صداقت گفته شده؟
823
01:40:42,417 --> 01:40:43,543
...صداقت
824
01:40:44,961 --> 01:40:46,296
...یا واقعیت
825
01:40:51,634 --> 01:40:53,511
...چون، در واقع
826
01:40:54,846 --> 01:40:59,559
در ماه ژوئن سال 1940
واقعا میترسیدم که به دیدن خواهرم برم
827
01:41:01,352 --> 01:41:03,146
من اصلا به بالهام نرفتم
828
01:41:03,188 --> 01:41:04,898
هیچ ایدهای داری که زندانی بودن طوریه؟
829
01:41:04,939 --> 01:41:07,233
پس صحنهای که بهشون اعتراف کردم
اون رو فقط تصور کرده بودم
830
01:41:07,275 --> 01:41:08,401
خوابش سنگینه
831
01:41:08,443 --> 01:41:09,486
اختراعش کردم
832
01:41:09,569 --> 01:41:12,489
باید چند سالت باشه، که تفاوت
درست و غلط رو بفهمی؟
833
01:41:12,530 --> 01:41:14,365
در واقع، امکان نداشت
این اتفاق بیفته
834
01:41:15,075 --> 01:41:16,159
...چون
835
01:41:18,536 --> 01:41:23,458
رابی ترنر، بر اثر گندخونی
...توی برِی دونز
836
01:41:24,709 --> 01:41:27,045
در اولین روز ژوئن سال 1940 مُرد
837
01:41:28,004 --> 01:41:30,256
که آخرین روز تخلیه دانکرک بود
838
01:41:35,136 --> 01:41:36,346
رفیق، خداحافظ
839
01:42:09,754 --> 01:42:13,800
و من هیچوقت نتونستم
مشکلاتم با سیسیلیا رو حل کنم
840
01:42:15,969 --> 01:42:20,557
...چون اون در 15م اکتبر سال 1940
841
01:42:20,723 --> 01:42:25,061
با برخورد بمبی که گاز و آب
ایستگاه بالهام رو نابود کرد، کشته شد
842
01:43:01,764 --> 01:43:02,849
...پس
843
01:43:05,476 --> 01:43:09,189
خواهرم و رابی هیچوقت نتونستن
زمانی رو کنار هم بگذرونن
844
01:43:10,732 --> 01:43:14,861
که هر دو مشتاقش بودن
و لیاقتش رو داشتن
845
01:43:16,821 --> 01:43:19,699
...که من از اون زمان
846
01:43:24,621 --> 01:43:28,917
از اون زمان حس میکنم
که من مانعش شدم
847
01:43:35,423 --> 01:43:38,635
...اما، یک خواننده
848
01:43:40,345 --> 01:43:44,807
چه حس امیدواری یا رضایتی رو
میتونه از اون پایان، به دست بیاره؟
849
01:43:45,642 --> 01:43:52,190
توی کتاب میخواستم، چیزی رو به رابی
و سیسیلیا بدم، که در زندگی بهش نرسیدن
850
01:43:53,566 --> 01:43:58,821
دوست دارم که فکر کنم
این ضعف یا طفره رفتن نیست
851
01:44:01,324 --> 01:44:03,576
بلکه یک عمل از روی مهربانی ست
852
01:44:05,370 --> 01:44:12,126
من خوشبختی اونها رو
بهشون دادم
852
01:44:13,305 --> 01:45:13,637
Watch Online Movies and Series for FREE
www.osdb.link/lm