The Ceremony Is About to Begin
ID | 13208610 |
---|---|
Movie Name | The Ceremony Is About to Begin |
Release Name | The.Ceremony.Is.About.To.Begin.2024 [@FoundFootageFan] |
Year | 2024 |
Kind | movie |
Language | Persian |
IMDB ID | 22042436 |
Format | srt |
1
00:00:00,000 --> 00:00:15,000
<font color="#ff2121"><font size="13">« خفنترین آرشیو فیلم ترسناک »</font>
<font size="16">.:: @ScaryVerse1 | اسکریورس ::. </font>
2
00:00:17,184 --> 00:00:37,184
<font size="14"><font color="#47f4ff">.: ترجمه اختصاصی :.
<font size="16"><font color="#47f4ff">« <font color="#ffffff">@FoundFootageFan :تلگرام <font color="#47f4ff"> | <font color="#ffffff">Mehdisk :زیرنویس <font color="#47f4ff"> »</font>
3
00:00:37,494 --> 00:00:41,928
راستش اون زمان
صاحبخونهم منو بیرون کرده بود
4
00:00:40,999 --> 00:00:43,499
{\an8}<font size="14"><font color="#fffc52">"سم / مونتو"
- عضو انجمن اوزیریس از 2012 تا 2018 -</font>
5
00:00:41,970 --> 00:00:45,438
و من توی ماشین میخوابیدم
6
00:00:45,480 --> 00:00:49,537
بعدش به یه آگهی برخوردم
که روی تابلوی اطلاع رسانی بود
7
00:00:49,579 --> 00:00:51,493
من داشتم میرفتم به سمت بِرکلی
8
00:00:51,468 --> 00:00:53,968
{\an8}<font size="14"><font color="#fffc52">"ربکا / باستِت"
- عضو انجمن اوزیریس از 2013 تا 2018 -</font>
9
00:00:51,535 --> 00:00:53,245
...و فکر میکنم یه ذره کلیشه ای باشه
10
00:00:53,287 --> 00:00:54,687
ولی من توی خوابگاه زندگی میکردم
11
00:00:55,590 --> 00:00:58,398
و یکی از هم اتاقیام
راجب این قضیه بهم اطلاع داد
12
00:00:58,440 --> 00:01:01,278
تمام رفیقام از من شرایط بهتری داشتن
13
00:00:58,517 --> 00:01:01,017
{\an8}<font size="14"><font color="#fffc52">"برندن / رآ"
- عضو انجمن اوزیریس از 2009 تا 2018 -</font>
14
00:01:01,320 --> 00:01:03,138
اونا همه بچه پولدار بودن
15
00:01:03,180 --> 00:01:06,138
و همشون بهم گفتن
"هی، پاشو بریم مرد سوزان رو تماشا کنیم"
16
00:01:06,180 --> 00:01:11,058
دقیقا همونجا و وسط نمایش بود که
!یهو به خودم اومدم
17
00:01:11,100 --> 00:01:12,438
"با خودم گفتم "دارم چه گوهی میخورم!؟
18
00:01:12,480 --> 00:01:14,118
تمام پول و پس اندازمو ریدم توش
19
00:01:14,160 --> 00:01:16,008
وسط بیابون وایساده بودم
20
00:01:16,050 --> 00:01:17,718
تمام رفیقامو از دست داده بودم
21
00:01:17,760 --> 00:01:19,536
و همون لحظه بود که دیدمش
22
00:01:19,578 --> 00:01:23,028
انگار مستقیم از درون خورشید
داشت میومد سمتم
23
00:01:23,070 --> 00:01:26,418
و بعدش صورتمو با دستاش گرفت
24
00:01:26,460 --> 00:01:28,377
"و گفت "خونهت همینجاست
25
00:01:28,547 --> 00:01:31,047
{\an8}<font size="14"><font color="#fffc52">"پدر اوزیریس"
- موسس انجمن اوزیریس -</font>
26
00:01:29,370 --> 00:01:32,511
،و من زدم زیر گریه
...زدم زیر گریه
27
00:01:32,553 --> 00:01:37,628
،وقتی با اوزیریس ملاقات کردم
یه احساس امنیت غیرقابل وصفی رو بهم منتقل کرد
28
00:01:38,370 --> 00:01:40,028
که تا قبل از اون تجربهش نکرده بودم
29
00:01:39,683 --> 00:01:40,146
{\an8}<font size="14"><font color="#fffc52">"کاترینا / نیث"
- عضو انجمن اوزیریس از 2011 تا 2018 -</font>
30
00:01:40,170 --> 00:01:44,988
و اون احساس برای من
بسیار زیبا و بامعنا بود
31
00:01:45,030 --> 00:01:48,048
و این حس رو بهم منتقل کرد
که انگار به جایی تعلق دارم
32
00:01:48,090 --> 00:01:50,928
کاملا متوجه میشدی که
اون رنج های زیادی رو پشت سر گذاشته
33
00:01:50,970 --> 00:01:54,558
حس میکردم که
یه زمانی یه اتفاق عظیمی براش رخ داده
34
00:01:51,194 --> 00:01:54,138
{\an8}<font size="14"><font color="#fffc52">"راد / خپری"
- عضو انجمن اوزیریس از 2010 تا 2018 -</font>
35
00:01:54,600 --> 00:01:57,768
اینجوری ازش برداشت میکردی که
...اتفاقاتی رو پشت سر گذاشته
36
00:01:57,810 --> 00:02:00,168
که باعث گشایش دروازه ی قلبش شده...
37
00:02:00,210 --> 00:02:02,688
آره، واسه خودمم عجیب بود
38
00:02:02,730 --> 00:02:04,938
که افراد جوون رو به عضویت گروه درمیاورد
39
00:02:04,980 --> 00:02:08,328
یه زمان شوخی میکردیم و
...میگفتیم اون بابانوئله، خلاصه
40
00:02:08,370 --> 00:02:12,738
و اون هرکسی رو که از در خونهش وارد میشد
با آغوش باز می پذیرفت
41
00:02:12,780 --> 00:02:16,003
با خودم میگفتم
"چطور میتونم مثل اون باشم؟"
42
00:02:16,803 --> 00:02:20,803
<font color="#fffc52">بیش از دویست نفر به انجمن پدر"
".در مناطق روستایی شمال کالیفورنیا پیوستند</font>
43
00:02:20,974 --> 00:02:24,974
<font color="#fffc52">اعضای جدید میبایست"
".تمام داراییهای خود را اهدا کنند</font>
44
00:02:25,600 --> 00:02:29,108
خلاصه داشتم به سمت اونجا رانندگی میکردم
...که یهو
45
00:02:27,648 --> 00:02:30,148
{\an8}<font size="14"><font color="#fffc52">"اریک / ست"
- عضو انجمن اوزیریس از 2010 تا 2018 -</font>
46
00:02:29,150 --> 00:02:33,128
دیدم آدما با لباسای روشن
دارن اونجا پرسه میزنن
47
00:02:33,570 --> 00:02:35,748
حیوونا واسه خودشون حرکت میکردن
48
00:02:35,790 --> 00:02:38,958
درواقع اونجا همه جور حیوونی داشتیم
49
00:02:37,240 --> 00:02:39,740
{\an8}<font size="14"><font color="#fffc52">"هلن / ساتیس"
- عضو انجمن اوزیریس از 2011 تا 2018 -</font>
50
00:02:39,000 --> 00:02:41,688
یه جورایی مثل پناهگاه حیات وحش بود
51
00:02:41,730 --> 00:02:44,178
قرقاول و طوطی کاکلی داشتیم
52
00:02:44,220 --> 00:02:46,788
لاما و آلپاکا داشتیم
53
00:02:46,830 --> 00:02:48,898
،اولین بار که وارد اونجا شدم
54
00:02:48,940 --> 00:02:52,301
نسبت به زمانی که به اونجا عادت کردم
احساس متفاوتی داشتم
55
00:02:52,343 --> 00:02:54,588
ینی اولش شبیه یه کمپ تابستونی بود
56
00:02:54,630 --> 00:02:57,605
ولی با تم و معماری مصر باستان
57
00:02:57,647 --> 00:02:59,898
!راستش یه جورایی از لحاظ فرهنگی شوکه شدم
58
00:02:59,596 --> 00:03:02,096
{\an8}<font size="14"><font color="#fffc52">"اشلی / نفتیس"
- عضو انجمن اوزیریس از 2014 تا 2018 -</font>
59
00:02:59,940 --> 00:03:02,088
چون قبلش تو یه آسمون خراش زندگی میکردم
...و یهو
60
00:03:02,130 --> 00:03:05,748
...باید میرفتم توی یه
یه آلاچیق یا چادر زندگی کنم
61
00:03:05,790 --> 00:03:06,888
خب طبیعتا عادت نداشتم
62
00:03:06,930 --> 00:03:08,418
چون اونا شبیه مصریان باستان بودن
63
00:03:08,460 --> 00:03:10,248
درواقع حس میکردم از دیدن ما گیج شدن
64
00:03:10,290 --> 00:03:12,438
انگار میگفتن
"شما اینجا چی میخواید؟"
65
00:03:12,480 --> 00:03:14,448
طبیعتا لحظه ای که رسیدم اونجا
66
00:03:14,319 --> 00:03:16,819
{\an8}<font size="14"><font color="#fffc52">"کالین / خنسو"
- عضو انجمن اوزیریس از 2016 تا 2018 -</font>
67
00:03:14,490 --> 00:03:16,698
اکثر اقامتگاه های اونجا پر بودن
68
00:03:16,740 --> 00:03:19,398
بخاطر همین من تو ماشینم میخوابیدم
69
00:03:19,440 --> 00:03:21,378
بنظرم این قضیه
بهای ناچیزی بود که باید میپرداختی
70
00:03:21,420 --> 00:03:25,458
تا از هرج و مرج و شلوغی جهان خارج بشی
و عضوی از این جامعه ی کوچیک باشی
71
00:03:25,500 --> 00:03:27,828
روز اول، هرکس باید واسه خودش
یه اسم انتخاب میکرد
72
00:03:25,914 --> 00:03:28,414
{\an8}<font size="14"><font color="#fffc52">"گریسون / هوروس"
- عضو انجمن اوزیریس از 2009 تا 2018 -</font>
73
00:03:27,870 --> 00:03:29,898
درواقع یه کتاب بزرگ
شامل تمام نام های مصری وجود داشت
74
00:03:29,940 --> 00:03:31,698
درواقع اسامی خدایان و اینا
75
00:03:31,740 --> 00:03:34,068
من کوچیکترین فرزند خونواده ام
76
00:03:34,110 --> 00:03:36,138
،یه خدایی بود بنام حوروس
من اسم اونو انتخاب کردم
77
00:03:36,180 --> 00:03:40,698
اون جوون ترین خدا
در بین چهار خدای اول مصر باستان بوده
78
00:03:40,740 --> 00:03:42,318
و با خودم گفتم
!این اسم مناسب منه
79
00:03:42,360 --> 00:03:43,638
خلاصه همون اسمو انتخاب کردم
80
00:03:43,680 --> 00:03:46,158
راستش حس میکردم
مسائل مربوط به مصر باستان یه جورایی باحاله
81
00:03:46,200 --> 00:03:49,008
درواقع اونجوری نبودم که
شیفته ی این مسائل باشم
82
00:03:49,050 --> 00:03:51,078
بعد فهمیدم که اوزیریس
راجبشون اطلاعات زیادی داره
83
00:03:51,120 --> 00:03:55,308
این گروه، چیزایی که مصریان میدونستن رو
دوباره کشف کردن
84
00:03:52,107 --> 00:03:54,607
{\an8}<font size="14"><font color="#fffc52">"رایان / باستا"
- عضو انجمن اوزیریس از 2012 تا 2018 -</font>
85
00:03:55,350 --> 00:03:56,778
...خب منظورم اینه که
86
00:03:56,820 --> 00:03:59,820
اونا هزاران سال پیش
اهرام ثلاثه رو ساختن
87
00:04:00,444 --> 00:04:02,444
پس مشخصا اونا یه چیزایی حالیشون بوده
88
00:04:02,490 --> 00:04:05,058
بنظرم فرهنگ مصری مناسب همه ی افراده
89
00:04:05,100 --> 00:04:07,413
!بنظرم اون اصلا قرار نبود سفیدپوست باشه
90
00:04:08,820 --> 00:04:12,070
..ما معمولا بیدار میشدیم و
91
00:04:12,636 --> 00:04:15,338
تقریبا 10 دقیقه دعا و مدیتیشن انجام میدادیم
92
00:04:15,480 --> 00:04:18,048
اونجا جلسات رقص و پایکوبی هم برگزار میشد
93
00:04:18,090 --> 00:04:19,758
مثلا برای چندین روز متوالی
94
00:04:19,800 --> 00:04:22,338
راستش خیلی از ماها
...قبل از پیوستن به این اجتماع
95
00:04:22,380 --> 00:04:23,838
شغل پیمانکاری و کارگری داشتیم...
96
00:04:23,880 --> 00:04:26,658
،و یه روز
پدر ما رو برد داخل اون انبار کاه
97
00:04:26,700 --> 00:04:28,638
یه انبار کاه قدیمی که
دقیقا وسط اون منطقه بود
98
00:04:28,680 --> 00:04:30,978
که استفاده ی زیادی ازش نمیشد
99
00:04:31,020 --> 00:04:35,508
و به ما گفت که
"دوستان، امروز قراره مقبره ی خانوادگی بسازیم"
100
00:04:35,550 --> 00:04:37,428
و بعدش اونجا رو تخریب کردیم
101
00:04:37,470 --> 00:04:42,438
و بعد تبدیلش کردیم
به اون مقبره ی شگفت انگیز مصر باستان
102
00:04:42,480 --> 00:04:45,348
شاید یه کم عجیب باشه که
...بخوای مکانی رو بسازی
103
00:04:45,390 --> 00:04:48,978
که میدونی قراره در آینده همونجا دفن بشی
104
00:04:49,020 --> 00:04:51,798
اگه تصمیم بگیری
،که عضوی از اون اجتماع باشی
105
00:04:51,840 --> 00:04:54,588
،پس احتمالا همونجا هم قراره فوت کنی دیگه
درسته؟
106
00:04:54,630 --> 00:04:57,858
و بنظرم همگی با این قضیه
کنار اومده بودیم
107
00:04:57,900 --> 00:05:00,108
زمانی که عضو انجمن اوزیریس بودم
108
00:05:00,150 --> 00:05:03,348
به عنوان متخصص بخش اطلاع رسانی کار میکردم
109
00:05:03,390 --> 00:05:06,781
بخاطر همین به دانشگاه های مختلف
سر میزدم
110
00:05:06,823 --> 00:05:09,168
به تعاونی های مختلف سر میزدم
111
00:05:09,210 --> 00:05:13,458
وقتی الان به عکس و فیلم هایی که
،برای کمپین های تبلیغاتی ساختیم نگاه میکنم
112
00:05:13,500 --> 00:05:16,638
،توی همشون لبخند داشتم
خوشحال بنظر میرسیدم
113
00:05:16,680 --> 00:05:19,908
منظورم اینه که من اونجا خوشحال بودم
114
00:05:19,950 --> 00:05:22,068
تمام مدتی که اونجا اقامت داشتم
خوشحال بودم
115
00:05:22,110 --> 00:05:24,918
،اما در اواخر اقامتم
مشخصا همچین احساسی نداشتم
116
00:05:24,960 --> 00:05:26,943
جوری بود که انگار
اون شخص رو نمیشناختم
117
00:05:26,993 --> 00:05:31,993
<font color="#fffc52">،اواخر سال 2017"
".آنوبیس به عضویت انجمن اوزیریس درآمد</font>
118
00:05:32,550 --> 00:05:35,328
پدر اوزیریس وارد انجمن شد، خب؟
119
00:05:35,370 --> 00:05:36,588
و یه یارویی هم باهاش بود
120
00:05:36,630 --> 00:05:38,808
و من با خودم گفتم
"اون دیگه کیه؟"
121
00:05:38,255 --> 00:05:40,755
{\an8}<font size="14"><font color="#fffc52">"آنوبیس"
- عضو انجمن اوزیریس از 2017 تا امروز -</font>
122
00:05:38,850 --> 00:05:40,128
میدونی؟
گفتم اون چیکارهس؟
123
00:05:40,170 --> 00:05:43,428
وقتی برای اولین بار
آنوبیس رو بهمون معرفی کرد
124
00:05:43,470 --> 00:05:46,548
در اون لحظه
آنچنان برام قابل توجه نبود
125
00:05:46,590 --> 00:05:48,605
اولاش مثل بقیه
توی انجمن جا افتاده بود
126
00:05:48,647 --> 00:05:54,108
،ما قبل از اینکه آنوبیس رو ببینیم
وصفش رو شنیده بودیم
127
00:05:54,150 --> 00:05:57,378
چون اون تمام وقتش رو
با پدر اوزیریس میگذروند
128
00:05:57,420 --> 00:05:59,418
خلاصه بقیه با هم حرف میزدن و میگفتن
129
00:05:59,460 --> 00:06:01,848
یه آدم جدید اومده بنام آنوبیس
130
00:06:01,890 --> 00:06:05,568
یه جورایی انگار
از حرف زدنش راجبش میترسیدن
131
00:06:05,610 --> 00:06:06,858
یه حس مرموزی داشتن
132
00:06:06,900 --> 00:06:08,688
مثلا وقتی نزدیکشون میشدی
133
00:06:08,730 --> 00:06:10,458
اونا مکالمه ی خودشونو قطع میکردن
134
00:06:10,500 --> 00:06:12,258
بخاطر همین آدم حس میکرد
که مزاحمشون شده
135
00:06:12,300 --> 00:06:15,798
واسه همین وقتی کنارشون بودی
احساس راحتی نمیکردی
136
00:06:15,840 --> 00:06:18,878
بعد یهو اینجوری شد که
آنوبیس اینجوریه و اونجوریه و فلان
137
00:06:18,920 --> 00:06:20,628
و تمام وقتشو با پدر میگذروند
138
00:06:20,670 --> 00:06:22,758
انگار نه انگار که
!ما هم مثل بچه های اون بودیم
139
00:06:22,800 --> 00:06:24,618
راستش اون ایده های تند و تیزی داشت
140
00:06:24,660 --> 00:06:28,248
که به مرور زمان
شروع کرد به اجرا و گسترش ایده هاش
141
00:06:28,290 --> 00:06:32,628
...ولی من هیچوقت
اون یه جورایی منو آزار میداد
142
00:06:32,670 --> 00:06:35,088
اون با ورودش به مجموعه
یه تنشی رو با خودش آورد
143
00:06:35,130 --> 00:06:37,878
که تا قبل از اون وجود نداشت
144
00:06:37,920 --> 00:06:40,698
خلاصه بخاطر همین
زیاد ازش خوشم نمیومد
145
00:06:40,740 --> 00:06:42,708
،تا قبل از اون
انجمن هیچ سلسله مراتبی نداشت
146
00:06:42,750 --> 00:06:44,568
هیچ حزب یا فرقه جداگانه ای نداشت
147
00:06:44,610 --> 00:06:45,678
اما بعدش همه چی تغییر کرد
148
00:06:45,720 --> 00:06:48,168
،اگه تو طرف آنوبیس نبودی
149
00:06:48,210 --> 00:06:50,358
فورا تبدیل میشدی به یه آدم منفور
150
00:06:50,400 --> 00:06:54,708
اون نفوذ زیادی روی پدر داشت
151
00:06:54,750 --> 00:06:57,678
راستش این انحصارطلبی ها عجیب بود
152
00:06:57,720 --> 00:07:00,078
چون تا قبل از اون
هرگز این مسائل وجود نداشت
153
00:07:00,120 --> 00:07:01,578
آره، هرکدوم از ماها
یه وظیفه ی مشخصی داشتیم
154
00:07:01,620 --> 00:07:05,388
و بنظر میرسید که
اون صاحبکار همه ی ماس
155
00:07:05,430 --> 00:07:08,628
حس میکردم اون داره
توی تمام مسائل دخالت میکنه
156
00:07:08,670 --> 00:07:11,148
و اینجوری بود که
داره همه چی رو به گند میکشه
157
00:07:11,190 --> 00:07:14,688
ولی من نمیدونستم کی طرف اونه
و کی مخالف اونه
158
00:07:14,730 --> 00:07:19,068
و این قضیه یه جورایی خطرناک و ریسکی بود
159
00:07:19,110 --> 00:07:21,708
اون واسه خودش گشت میزد
و به همه دستور میداد
160
00:07:21,750 --> 00:07:26,598
و جوری رفتار میکرد انگار
مهم ترین آدم اون مجموعهس
161
00:07:26,640 --> 00:07:28,938
با اینکه دیرتر از همه
به ما پیوسته بود
162
00:07:28,980 --> 00:07:31,818
اون یه جورایی به بعضی از دوستام
پیشنهاد رابطه داده بود
163
00:07:31,860 --> 00:07:34,728
...راستش "پیشنهاد" کلمه ی عجیبیه وقتی
164
00:07:34,770 --> 00:07:37,578
وقتی میدونستی اون رابطه ی صمیمی ای...
با پدر داره
165
00:07:37,620 --> 00:07:39,708
البته که تا قبل از اون هم
توی انجمن مواد مصرف میشد
166
00:07:39,750 --> 00:07:42,528
،اما با اومدن آنوبیس
این قضیه فراگیرتر شد
167
00:07:42,570 --> 00:07:46,128
درواقع مصرف بالاتر رفت
و یه جورایی با قبل متفاوت بود
168
00:07:46,170 --> 00:07:47,928
اون برگشت و یقهمو گرفت
169
00:07:47,970 --> 00:07:50,088
و منو از رو زمین بلند کرد
170
00:07:50,130 --> 00:07:51,985
و داشت بهم میگفت
"مگه تو بچه ی دو ساله ای؟"
171
00:07:52,027 --> 00:07:54,198
"مگه نوزاد شیرخواره ای؟"
172
00:07:54,240 --> 00:07:56,718
....و بعدش، نمیدونم چرا ولی
173
00:07:56,760 --> 00:07:57,918
شروع کردم به گریه کردن
174
00:07:57,960 --> 00:07:59,898
،بنظرم وقتی آنوبیس وارد مجموعه شد
175
00:07:59,940 --> 00:08:04,348
درواقع آغازی بر پایان اون انجمن بود
176
00:08:04,609 --> 00:08:08,109
<font color="#fffc52">اواخر سال 2018، پدر و آنوبیس"
".برای صعود به قله عازم کوه شستا شدند</font>
177
00:08:09,614 --> 00:08:14,614
<font color="#fffc52">".پدر هرگز بازنگشت"</font>
178
00:08:15,990 --> 00:08:19,818
پدر اوزیریس همه ی دار و ندار ما بود
179
00:08:19,860 --> 00:08:21,127
...و من
180
00:08:23,666 --> 00:08:27,048
،موقعی که قضیه رو فهمیدم
اولش نتونستم هضمش کنم
181
00:08:27,090 --> 00:08:29,688
همه داشتن میدوییدن سمت تالار اصلی
182
00:08:29,730 --> 00:08:32,808
و منم دوییدم اونجا و
...اون زمان دیگه همه میدونستن
183
00:08:32,850 --> 00:08:34,578
که پدر اوزیریس از پیشمون رفته
184
00:08:34,620 --> 00:08:36,558
آره، وقتی پدر فوت کرد
من اونجا بودم
185
00:08:36,600 --> 00:08:38,928
درواقع منظورم لحظه ی مرگش نیس
186
00:08:38,970 --> 00:08:40,293
اون لحظه فقط آنوبیس پیشش بوده
187
00:08:41,130 --> 00:08:44,628
اون و اوزیریس رفته بودن
به یکی از گردش های معمولیشون توی کوه شستا
188
00:08:44,870 --> 00:08:46,758
و بعدش آنوبیس تنهایی برگشت
189
00:08:46,800 --> 00:08:48,078
و همگی اینجوری بودیم که
"چه خبر شده؟"
190
00:08:48,120 --> 00:08:49,518
"قضیه چیه؟ اوزیریس کو؟"
191
00:08:49,560 --> 00:08:51,768
آنوبیس گفت که
"آها، اون مرد"
192
00:08:51,810 --> 00:08:56,298
و آخرین حرفش این بوده که
آنوبیس رهبر بعدی انجمنه
193
00:08:56,340 --> 00:08:57,408
جان؟؟
194
00:08:57,450 --> 00:09:02,450
،آره اگه بخوام ساده بگم
قضیه خیلی مشکوک بود
195
00:09:03,090 --> 00:09:06,708
چند نفر از ما
یه گروه جستجو تشکیل دادیم
196
00:09:06,750 --> 00:09:09,648
ما دنبال آنوبیس راه افتادیم
و رفتیم به اون منطقه
197
00:09:09,690 --> 00:09:11,935
که پیکر پدر رو برگردونیم
198
00:09:11,977 --> 00:09:14,658
درواقع، برای اینکه
توی مقبره به خاک بسپریمش
199
00:09:14,700 --> 00:09:16,308
همونجوری که خودش همیشه میخواست
200
00:09:16,350 --> 00:09:19,098
ما چندین روز توی کوه شستا گشت زدیم
201
00:09:19,140 --> 00:09:22,578
ولی جسد رو پیدا نکردیم
202
00:09:22,620 --> 00:09:26,868
،من فقط گریه میکردم
...چون نمیتونستم باور کنم
203
00:09:26,910 --> 00:09:31,910
که اون همه چیز رو
سپرده به یه همچین آدم ناخلفی
204
00:09:34,616 --> 00:09:37,616
<font color="#fffc52">،در طول هفته های پس از مرگ پدر"
".عده زیادی از ساکنین، انجمن را ترک کردند</font>
205
00:09:37,710 --> 00:09:39,288
اونجا دیگه مثل قدیم نبود
206
00:09:39,330 --> 00:09:40,338
هر طرف که میرفتم
207
00:09:40,380 --> 00:09:42,018
یه حس و حال ناخوشایندی داشتم
208
00:09:42,060 --> 00:09:45,588
و با خودم میگفتم
خیلی وقته که اینجا بودن حس خوبی نداره
209
00:09:45,630 --> 00:09:46,638
و بعدش اونجا رو ترک کردم
210
00:09:46,680 --> 00:09:47,928
...اونجا واسه من
211
00:09:47,970 --> 00:09:50,808
دقیقا شبیه همونجایی شده بود
که خیلی وقت پیش ترکش کرده بودم
212
00:09:50,850 --> 00:09:52,728
،نمیتونم اینجا بمونم
دلم نمیخواد اینجا باشم
213
00:09:52,770 --> 00:09:54,828
خلاصه، از اونجا رفتم
214
00:09:54,870 --> 00:09:56,553
من همه چیزم رو رها کرده بودم
215
00:09:57,840 --> 00:10:00,048
پس چیزی برام نمونده بود که
دوباره برگردم سمتش، درسته؟
216
00:10:00,090 --> 00:10:02,163
ولی اونجا دیگه شبیه خونهم نبود
217
00:10:04,712 --> 00:10:06,078
خود تو چی؟
218
00:10:06,120 --> 00:10:08,493
دلیل علاقهت به این قضیه چیه؟
219
00:10:08,650 --> 00:10:11,150
{\an8}<font size="14"><font color="#fffc52">"کیث ایوانز"
- فیلمساز -</font>
220
00:10:13,000 --> 00:10:19,074
Watch Online Movies and Series for FREE
www.osdb.link/lm
221
00:10:20,790 --> 00:10:21,978
مردم مدام ازم میپرسن
222
00:10:22,020 --> 00:10:23,853
که چرا دارم این مستندو میسازم
223
00:10:25,020 --> 00:10:28,383
و من سعی دارم که
زندگی شخصیمو از این کار جدا نگه دارم
224
00:10:29,280 --> 00:10:32,598
...ولی حقیقت اینه که
225
00:10:32,640 --> 00:10:35,748
،به عنوان یه مستندساز
...بنظرم اخلاقی ترین کار اینه که
226
00:10:35,790 --> 00:10:38,013
راجب این قضیه شفاف سازی کنم
227
00:10:39,900 --> 00:10:42,933
راجب ارتباطم با انجمن اوزیریس
228
00:10:45,990 --> 00:10:47,793
این مدی ـه
229
00:10:51,270 --> 00:10:53,358
زمان دانشگاه باهم قرار میذاشتیم
230
00:10:53,400 --> 00:10:56,193
و به سرعت بینمون یه رابطه ای شکل گرفت
231
00:10:57,060 --> 00:11:00,123
و همه میدونیم که
عشق اول و جوونی و این قضایا چجوریه
232
00:11:00,330 --> 00:11:02,808
هرکدوممون راجبش نظر متفاوتی داریم
اما این یکی خیلی خاص بود
233
00:11:02,850 --> 00:11:04,953
ما واقعا باهم تفاهم داشتیم
234
00:11:06,103 --> 00:11:07,983
حاضر بودم جونمو براش بدم
235
00:11:09,240 --> 00:11:11,223
و اینکه ناگهان یه روز
اون منو ول کرد
236
00:11:12,060 --> 00:11:16,143
گفت داره میره سمت شمال که
"به جایی بپیونده که بهش میگن "انجمن اوزیریس
237
00:11:18,510 --> 00:11:19,838
!من نابود شدم
238
00:11:19,880 --> 00:11:21,938
این قضیه بدجوری بهم ضربه زد
239
00:11:22,080 --> 00:11:24,580
!و اون رفت که رفت
240
00:11:24,604 --> 00:11:26,204
دیگه نتونستم ازش خبری بگیرم
241
00:11:26,280 --> 00:11:30,843
،ولی خلاصه بعدش فارغ التحصیل شدم
بهش عادت کردم، باهاش کنار اومدم
242
00:11:31,800 --> 00:11:34,218
،با سارا آشنا شدم
باهم قرار گذاشتیم
243
00:11:34,260 --> 00:11:36,378
و بعدش ازدواج کردیم
244
00:11:36,420 --> 00:11:38,070
و واسه یه مدت
همه چی عالی بود
245
00:11:39,690 --> 00:11:43,053
،ولی یهو هفت سال بعد
...هفت سال بعد
246
00:11:44,190 --> 00:11:45,213
یه ایمیل برام اومد
247
00:11:47,070 --> 00:11:48,183
و از طرف مدی بود
248
00:11:49,620 --> 00:11:51,348
و گفته بود دلش واسم تنگ شده
249
00:11:51,390 --> 00:11:53,628
و همش بهم فکر میکنه
250
00:11:53,670 --> 00:11:55,668
و هنوز توی همون انجمنه
251
00:11:55,710 --> 00:11:59,463
فکر کنم به یه یارویی بنام آنوبیس
احساس پیدا کرده
252
00:12:02,730 --> 00:12:03,813
این قضیه خیلی مهم بود
253
00:12:05,100 --> 00:12:07,638
منظورم این نیس که این قضیه
باعث اختلاف بین من و سارا شد
254
00:12:07,680 --> 00:12:10,503
اما خب همه چیزو تغییر داد
255
00:12:12,000 --> 00:12:15,123
خلاصه من ایمیلشو جواب دادم
256
00:12:17,100 --> 00:12:18,108
ولی ایمیلم ارسال نشد
257
00:12:18,150 --> 00:12:19,773
فکر کنم اکانتشو پاک کرد
258
00:12:20,640 --> 00:12:22,548
و از اون موقع تا الان
دیگه هیچ خبری ازش نشنیدم
259
00:12:22,590 --> 00:12:25,053
اما خب همونطور که
...شاید بتونین حدس بزنین
260
00:12:26,610 --> 00:12:28,210
من نتونستم از فکرش بیام بیرون
261
00:12:59,940 --> 00:13:02,748
خلاصه، اولش فکر کردم
شاید این یه شوخی باشه
262
00:13:02,790 --> 00:13:05,223
ولی قطعا اینطور نیست
263
00:13:06,930 --> 00:13:08,838
اینجا گفته که
"آماده ای، کیث؟"
264
00:13:08,880 --> 00:13:11,598
و پایینتر نوشته که
اسمش آنوبیسه
265
00:13:11,640 --> 00:13:12,948
از انجمن اوزیریس
266
00:13:12,990 --> 00:13:16,638
و انگار باخبر شده که
من دارم سراغشو میگیرم
267
00:13:16,680 --> 00:13:18,768
و اینکه ویدیوهای منو
توی یوتیوب دنبال میکنه
268
00:13:18,810 --> 00:13:20,718
و بعدش منو دعوت کرده
269
00:13:20,760 --> 00:13:23,838
از من دعوت کرده که
...به همراه دوربینم و تصوراتم
270
00:13:23,880 --> 00:13:27,228
،برم به انجمن اوزیریس
"جایی که تمام اون اتفاقات رخ داده"
271
00:13:27,270 --> 00:13:28,788
!اینو با حروف بزرگ نوشته
272
00:13:28,830 --> 00:13:30,738
این ایمیل واقعا مغزمو سوزوند
273
00:13:30,780 --> 00:13:34,638
،و بعدش، آها آره
بعدش فکر کنم یه عکس از خودش فرستاده
274
00:13:34,680 --> 00:13:36,858
بنظرم میخواسته ثابت کنه که خودشه، نمیدونم
275
00:13:36,900 --> 00:13:38,148
راستشو بخواین دقیق متوجه نمیشم
276
00:13:38,190 --> 00:13:41,463
ولی فقط اینو میتونم بگم
که من قراره برم سمت شمال
277
00:13:43,710 --> 00:13:47,088
تقریبا سه چهار ساعته که توی جادهم
278
00:13:47,130 --> 00:13:48,813
و دارم به سمت شمال میرم
279
00:13:49,890 --> 00:13:51,363
به انجمن اوزیریس
280
00:13:52,410 --> 00:13:55,428
اینکه این حرف از زبون من زده بشه
!خیلی عجیبه واقعا
281
00:13:55,470 --> 00:14:00,078
فکرشم نمیکردم که این پروژه
باعث بشه که من برم اونجا
282
00:14:00,120 --> 00:14:02,688
کنجکاوم که با آنوبیس ملاقات کنم
283
00:14:02,730 --> 00:14:05,508
مشتاقم که ببینم چجور آدمیه
284
00:14:05,550 --> 00:14:07,188
درسته که باهاش ایمیل رد و بدل کردم
285
00:14:07,230 --> 00:14:12,230
ولی از اون مدل آدمایی نیس که
بتونی بطور واضح توصیفش کنی
286
00:14:12,450 --> 00:14:13,848
با توجه به مصاحبه ها
287
00:14:13,890 --> 00:14:16,028
و با توجه به اطلاعاتی که کسب کردم
288
00:14:16,070 --> 00:14:21,738
احتمالا باید همچنان یه ده پونزده نفری
توی اون مجموعه اقامت داشته باشن
289
00:14:21,780 --> 00:14:23,830
مشتاقم که داستانشونو بشنوم
290
00:14:26,730 --> 00:14:28,670
...البته که کنجکاوم هستم، میدونین
291
00:14:30,510 --> 00:14:32,210
کنکجاوم ببینم مدی هم اونجاس یا نه
292
00:14:33,810 --> 00:14:35,373
فکر کنم الان دیگه اسمش "مات" ـه
293
00:14:36,267 --> 00:14:37,458
که اسم عجیبیه
294
00:14:37,500 --> 00:14:41,300
ولی فکر کنم قانونشونه که
هرکس عضو انجمن میشه
295
00:14:41,324 --> 00:14:42,906
یه اسم مصری واسه خودش انتخاب کنه
296
00:14:42,930 --> 00:14:46,160
...از بین اسامی خدایان مصری
297
00:14:48,660 --> 00:14:49,973
نمیدونم، نمیدونم
298
00:14:52,260 --> 00:14:53,838
...ولی خب، چه میدونم
299
00:14:53,880 --> 00:14:55,380
شاید مدی هنوز اونجا باشه
300
00:15:04,690 --> 00:15:06,708
راستش دیگه نمیتونم به کسی
دسترسی داشته باشم
301
00:15:07,050 --> 00:15:10,728
اکثر کسایی که میشناختمشون
اونجا رو ترک کردن
302
00:15:10,770 --> 00:15:15,438
درحال حاضر چند نفر همچنان اونجا هستن
که راستشو بخوای نگرانشونم
303
00:15:15,480 --> 00:15:16,998
ولی آره، بهشون دسترسی ندارم
304
00:15:17,040 --> 00:15:18,728
نمیدونم چجوری باهاشون ارتباط برقرار کنم
305
00:15:18,770 --> 00:15:23,919
ینی انگار تمام راه های ارتباطیم با اونا
قطع شده
306
00:15:23,961 --> 00:15:26,118
واقعا امیدوارم حالشون خوب باشه
307
00:15:26,160 --> 00:15:27,460
از بزرگراه خارج شدم
308
00:15:28,350 --> 00:15:29,998
...احتمالا
309
00:15:30,340 --> 00:15:33,570
شونزده کیلومتر دیگه باید توی این جاده برم...
310
00:15:34,530 --> 00:15:36,163
ولی دارم میرسم
311
00:15:41,220 --> 00:15:43,743
خب اینجا اقامتگاه انجمنه
312
00:15:47,250 --> 00:15:49,107
پس بقیه کجان؟
313
00:15:56,582 --> 00:15:58,230
بریم ببینیم داستان چیه
314
00:16:39,410 --> 00:16:40,660
<i>سلام</i>
315
00:17:32,732 --> 00:17:34,982
...یه چندتا ماشین اینجا هست
316
00:17:36,674 --> 00:17:38,188
با یه چندتا پرنده
317
00:17:38,430 --> 00:17:42,603
خیلی عجیبه، و امیدوارم که
وقتمو تلف نکرده باشم
318
00:17:56,490 --> 00:17:57,990
وایسا بینم، اون چیه؟
319
00:18:00,228 --> 00:18:01,061
اوه
320
00:18:02,100 --> 00:18:03,828
!عه، آدمه
321
00:18:03,870 --> 00:18:05,043
سلام؟
322
00:18:06,720 --> 00:18:07,553
سلام؟
323
00:18:14,160 --> 00:18:15,457
یالا، سلام
324
00:18:20,136 --> 00:18:21,169
سلام؟
325
00:18:23,160 --> 00:18:24,783
امم... آنوبیس؟
326
00:18:26,940 --> 00:18:28,188
کیث؟
327
00:18:28,230 --> 00:18:29,318
!هیی
328
00:18:29,460 --> 00:18:30,318
!هیی
329
00:18:30,360 --> 00:18:31,728
سلام آنوبیس
330
00:18:31,770 --> 00:18:33,288
!پس پیدام کردی
331
00:18:33,330 --> 00:18:35,793
امم... آره، فک کنم آره
332
00:18:36,135 --> 00:18:37,915
ببخشید، بیدارت کردم؟
333
00:18:38,157 --> 00:18:39,678
نه نه، مشکلی نیس
334
00:18:39,720 --> 00:18:40,961
ساعت چنده؟
335
00:18:41,003 --> 00:18:44,418
فکر کنم باید طرفای 2 باشه
336
00:18:44,460 --> 00:18:45,693
چه تاریخی؟
337
00:18:46,140 --> 00:18:48,783
امم... یکشنبه 24 می
338
00:18:51,930 --> 00:18:53,055
الان داری فیلم میگیری؟
339
00:18:53,097 --> 00:18:55,001
آره، ببخشید، اشکالی که نداره؟
340
00:18:55,043 --> 00:18:57,848
تو ایمیل گفته بودم که قراره فیلم بگیرم -
نه مشکلی نیس -
341
00:18:57,890 --> 00:18:59,814
،تو قراره داستان واقعی رو بازگو کنی
ینی حقیقتو
342
00:18:59,856 --> 00:19:01,218
ایول
343
00:19:01,560 --> 00:19:02,710
!خیله خب، حله
344
00:19:04,015 --> 00:19:05,508
خیله خب، وضعیت جالبیه
345
00:19:05,550 --> 00:19:07,968
چون زیاد راجبت شنیده بودم
346
00:19:08,010 --> 00:19:11,388
و حالا که شخصا با خودت ملاقات میکنم
یه جورایی هیجان انگیزه
347
00:19:11,430 --> 00:19:13,488
امیدوارم چیزای خوبی راجبم شنیده باشی
348
00:19:13,530 --> 00:19:15,858
...من خیلی وقته که هیچ مهمونی نداشتم
349
00:19:15,900 --> 00:19:16,691
خیلی وقته...
350
00:19:16,733 --> 00:19:19,938
بخاطر همین، حس باحالی داره -
ینی اینجا تنهایی؟ -
351
00:19:19,980 --> 00:19:21,113
فعلا آره
352
00:19:22,449 --> 00:19:25,178
الان یه جورایی فصل رفت و آمد نیس
353
00:19:25,320 --> 00:19:26,358
اوکی
354
00:19:26,400 --> 00:19:29,948
ولی بنظرم این تابستون
کلی بازدیدکننده داشته باشیم
355
00:19:29,990 --> 00:19:32,240
بخاطر همین، الان زمان خوبی بود
...که بتونم
356
00:19:33,210 --> 00:19:36,048
ریلکس کنم و آرامش بگیرم...
357
00:19:36,090 --> 00:19:37,080
خیله خب
358
00:19:37,122 --> 00:19:38,746
متوجه شدم -
خیلی خوبه -
359
00:19:39,088 --> 00:19:40,968
پس از لس آنجلس میای؟
360
00:19:41,010 --> 00:19:42,108
آره، آره
361
00:19:42,150 --> 00:19:43,353
!امم... آره
362
00:19:44,426 --> 00:19:46,248
مسیر طولانی ای بود -
اینجا یه کم با لس آنجلس فرق داره -
363
00:19:46,290 --> 00:19:48,318
آره، درست میگی
364
00:19:48,360 --> 00:19:50,778
درست میگی -
من مدت زیادی تو لس آنجلس بودم -
365
00:19:50,820 --> 00:19:53,021
زمان زیادی رو تو لس آنجلس سپری میکنی؟ -
دیگه نه -
366
00:19:53,363 --> 00:19:55,330
...من خیلی وقته که پامو از اینجا
367
00:19:56,640 --> 00:19:57,431
بیرون نذاشتم...
368
00:19:57,473 --> 00:19:59,868
اینجا شبیه یه ملک خیلی بزرگه
369
00:19:59,910 --> 00:20:01,488
اینجا... خیلی خاصه
370
00:20:01,530 --> 00:20:05,088
حس میکنم اینجا میتونم
از دنیای واقعی فرار کنم
371
00:20:05,963 --> 00:20:07,458
درسته، ولی اینجا
دقیقا کنار جادهس
372
00:20:07,500 --> 00:20:09,363
این صداها تمرکزتو بهم نمیزنه؟
373
00:20:10,770 --> 00:20:12,633
آها... که اینطور
374
00:20:14,400 --> 00:20:15,803
!ایول
375
00:20:19,046 --> 00:20:20,508
!اوه، آهاا، قارچ پیدا کردی
376
00:20:20,550 --> 00:20:22,174
آره -
ایول، چه باحاله -
377
00:20:22,216 --> 00:20:23,788
این فراتر از یه قارچ معمولیه
378
00:20:23,830 --> 00:20:25,113
ای جان
379
00:20:27,260 --> 00:20:28,860
!واسه بعدا لازممون میشه
380
00:20:29,610 --> 00:20:31,458
فعالیت روزمره ی آنوبیس اینجوری بود که
381
00:20:31,500 --> 00:20:33,918
توی محیط مجموعه قدم میزد و
به آدما دستور میداد
382
00:20:33,960 --> 00:20:35,045
"مثلا میگفت "این کارو نکن
383
00:20:35,087 --> 00:20:37,818
"دیگه حق نداری اون کارو بکنی"
384
00:20:37,860 --> 00:20:39,528
"با من بیا بریم تو اتاقم"
385
00:20:39,570 --> 00:20:40,368
از این حرفا
386
00:20:40,410 --> 00:20:42,663
و با خودم میگفتم
"پسر، این یارو رئیسیه واسه خودش"
387
00:20:52,170 --> 00:20:53,620
اینجا اقامتگاهمونه
388
00:20:54,180 --> 00:20:56,643
این هفته در اختیار خودته
389
00:20:57,690 --> 00:20:59,208
ایول
390
00:20:59,250 --> 00:21:01,098
...ایول، اینجا
391
00:21:01,140 --> 00:21:03,194
خیلی قشنگه...
392
00:21:03,236 --> 00:21:05,958
،اگه چیزی احتیاج داشتی
بهم بگو
393
00:21:06,000 --> 00:21:08,201
یا اینکه از این آنوبیس کوچولو درخواست کن
394
00:21:08,243 --> 00:21:10,068
آها، باشه حله
395
00:21:10,110 --> 00:21:11,328
یه گردش کوچیک
396
00:21:11,370 --> 00:21:12,831
این اتاق خوابه -
حله -
397
00:21:12,873 --> 00:21:13,948
مدل شاهانه
398
00:21:14,190 --> 00:21:15,918
حموم و جکوزی
399
00:21:15,960 --> 00:21:16,751
حله
400
00:21:16,793 --> 00:21:18,498
آشپزخونه، چیز خاصی نداره
401
00:21:18,540 --> 00:21:21,228
میز، یخچال، گاز
402
00:21:21,270 --> 00:21:23,058
ولی خودمون غذاتو آماده میکنیم
403
00:21:23,100 --> 00:21:25,278
پس نگران اونش نباش
404
00:21:25,320 --> 00:21:26,568
...ببخشید یه لحظه
405
00:21:26,610 --> 00:21:30,468
کسای دیگه ای هم اینجا هستن
یا فعلا فقط خودمون دوتاییم؟
406
00:21:30,510 --> 00:21:32,928
فعلا فقط خودمون دوتاییم
407
00:21:32,970 --> 00:21:36,648
،ولی آره
مردم میان و میرن
408
00:21:36,690 --> 00:21:39,798
اینجا، میدونی، رایگانه و در اختیار همهس
409
00:21:39,840 --> 00:21:40,998
حله
410
00:21:41,486 --> 00:21:43,268
...خب، بذار
411
00:21:43,410 --> 00:21:46,671
اگه مشکلی نیس، من واقعا دلم میخواد
این مصاحبه رو زودتر شروع کنیم
412
00:21:46,713 --> 00:21:47,838
مگه الان مصاحبه نمیکنیم؟
413
00:21:47,880 --> 00:21:52,488
ینی منظورم اینه که اگه میتونستیم بشینیم
...و با هم صحبت کنیم خیلی بهتر میشد
414
00:21:52,530 --> 00:21:54,378
...هرجایی که راحتی -
حله، حتما -
415
00:21:54,420 --> 00:21:55,758
حله
416
00:21:55,800 --> 00:21:59,808
خب داشتم فکر میکردم
شاید این نقطه واسه مصاحبه خوب باشه
417
00:21:59,850 --> 00:22:02,718
مثلا کنار این پنجره
...یا روی اون مبل
418
00:22:02,760 --> 00:22:05,118
میخوای وسایلو آماده کنی؟
419
00:22:05,160 --> 00:22:07,916
،خب، آره حتما
...میتونم آماده... چیکار میکنی
420
00:22:11,400 --> 00:22:12,618
...خیله خب
421
00:22:12,660 --> 00:22:14,328
بنظرم میتونیم اینم کنار مصاحبه بخوریم
422
00:22:14,370 --> 00:22:15,770
داریم جشن میگیریم دیگه، مگه نه؟
423
00:22:19,830 --> 00:22:23,403
...خیله خب
...بذا ببینم
424
00:22:28,977 --> 00:22:30,010
خیله خب
425
00:22:36,480 --> 00:22:38,858
!شایدم من از تو مصاحبه بگیرم
426
00:22:42,630 --> 00:22:44,958
آره، مشکلی... مشکلی نیس
427
00:22:45,000 --> 00:22:48,168
با اینکه اون دوربین خیلی گرونه
ولی حله، مشکلی نیس
428
00:22:48,210 --> 00:22:49,728
،بگیرش، حس میکنم نگرانشی
دست خودت باشه
429
00:22:49,770 --> 00:22:50,808
حله، مرسی
430
00:22:50,850 --> 00:22:54,978
،خب، بنظرم اگه اینجا بشینی خوب میشه
نظرت چیه؟
431
00:22:55,020 --> 00:22:58,818
و بعدش دوربینو میذارم روی پایه
و اینجا رو آماده میکنم
432
00:22:58,860 --> 00:23:00,048
!کارگردان تویی
433
00:23:00,090 --> 00:23:01,181
تو بگو چیکار کنم -
باشه -
434
00:23:01,223 --> 00:23:02,774
من چیزی واسه قایم کردن ندارم
435
00:23:02,816 --> 00:23:03,907
عالیه
436
00:23:04,049 --> 00:23:05,388
خیله خب
437
00:23:05,430 --> 00:23:06,753
!بریم تو کارش
438
00:23:08,453 --> 00:23:11,118
خیله خب، عالیه
439
00:23:11,160 --> 00:23:15,438
،اوایل دوران دانشگاه
توی توسعه ی یه استارتاپ همکاری داشتم
440
00:23:15,480 --> 00:23:17,928
که باعث شد میلیونر بشم
441
00:23:17,970 --> 00:23:22,548
این قضیه واسه قبل از اون بود که
پخش آنلاین فیلمای پورن انحصاری بشن
442
00:23:22,590 --> 00:23:24,895
و درواقع دوران بی قانونی بود
443
00:23:24,937 --> 00:23:26,328
"سایت "جیز تیوب
444
00:23:26,370 --> 00:23:28,338
ینی درواقع سایت پورن بود؟
445
00:23:28,380 --> 00:23:30,161
بخاطرش خجالت زده نیستم -
!خیلیم عالی -
446
00:23:30,203 --> 00:23:32,658
،این یه چیز طبیعیه
کاملا غریزی و طبیعیه
447
00:23:32,700 --> 00:23:36,158
،بعد از موفقیت جیز تیوب
448
00:23:36,200 --> 00:23:40,055
متوجه شدم که ثروتمند بودن و موفق بودن
چقدر روزگار آدمو تیره میکنه
449
00:23:40,197 --> 00:23:41,705
شروع کردم به مصرف بی رویه مواد
450
00:23:41,747 --> 00:23:44,598
و موادای بیشتری مصرف میکردم
تا اثر موادای قبلی رو خنثی کنه
451
00:23:44,640 --> 00:23:48,138
البته اونا مواد روانگردان و
خلسه وار نبودن
452
00:23:48,180 --> 00:23:51,708
مواد سنگین و خفن بودن
453
00:23:51,750 --> 00:23:54,558
دیگه رسیده بودم به ته چاه
454
00:23:54,600 --> 00:23:57,228
باید دنبال جوابی میگشتم
455
00:23:57,270 --> 00:24:01,998
که توی پول و سکس و مواد پیداش نکرده بودم
456
00:24:02,040 --> 00:24:04,848
من توی سانفرانسیسکو زندگی میکردم
457
00:24:04,890 --> 00:24:08,658
از اونجا میرفتم سمت جنوب
ینی به اِسِلان
458
00:24:08,700 --> 00:24:10,308
تقریبا هر آخر هفته
459
00:24:10,350 --> 00:24:12,168
و توی کنفرانس های اونجا شرکت میکردم
460
00:24:12,210 --> 00:24:14,268
این مقاله توسط یه نویسنده تازه کار
نوشته شده بود
461
00:24:14,310 --> 00:24:15,798
...اون این ایده رو مطرح کرده بود
462
00:24:15,840 --> 00:24:20,148
که حتی مصرف مقدار کمی...
...قارچ های روانگردان هم
463
00:24:20,190 --> 00:24:22,938
،به بدن آسیب میزنه...
میتونه باعث روانپریشی بشه
464
00:24:22,980 --> 00:24:25,038
و اینکه باید جلوی عواقب مصرفشون رو گرفت
465
00:24:25,080 --> 00:24:28,458
مثل هرگونه عواقبی که
مصرف این روانگردان ها باعثش میشن
466
00:24:28,500 --> 00:24:31,683
،یکی از افراد اون کنفرانس
اوزیریس بود
467
00:24:31,725 --> 00:24:36,018
،و دقیقا وسط این سخنرانی کسشر دکتر
468
00:24:36,060 --> 00:24:38,099
اوزیریس زد زیر خنده
469
00:24:38,141 --> 00:24:40,188
یه خنده ی از ته دل
470
00:24:40,230 --> 00:24:42,468
شبیه خنده ی خدا
471
00:24:42,510 --> 00:24:47,588
و گفت
"...بنظر من، شما میترسی که زندگی رو"
472
00:24:48,230 --> 00:24:49,728
".بطور تمام و کمال تجربه کنی..."
473
00:24:49,770 --> 00:24:54,288
اوزیریس بهش توضیح داد
...که نور و تاریکی
474
00:24:54,330 --> 00:24:56,058
بطور یکسان در زندگیمون نقش دارن
475
00:24:56,100 --> 00:24:58,278
و اگر تو انتخاب کنی
،که از تاریکی دور بمونی
476
00:24:58,320 --> 00:24:59,568
پس داری ازش فرار میکنی
477
00:24:59,610 --> 00:25:03,048
نور فقط بخشی از واقعیت ما
و بخشی از وجود ما رو تشکیل میده
478
00:25:03,090 --> 00:25:05,058
من اینجوری بودم که
"راست میگه"
479
00:25:05,100 --> 00:25:06,808
،درسته
درسته
480
00:25:06,883 --> 00:25:08,778
و بعدش باقی افرادی که
توی کنفرانس حضور داشتن
481
00:25:08,820 --> 00:25:11,178
شروع کردن به طرفداری از اوزیریس
482
00:25:11,220 --> 00:25:14,058
و شروع کردن به بیان حقایقی
راجب قارچ های روانگردان
483
00:25:14,100 --> 00:25:15,858
تمام حقایقی که معتبر هم بودن
484
00:25:15,900 --> 00:25:18,288
بعدش اوزیریس با اونا بحثش شد
485
00:25:18,330 --> 00:25:19,645
و بهشون گفت که
486
00:25:19,687 --> 00:25:21,505
"هیچوقت توی زندگیم میکرودوز* نکردم"
<font size="14"><font color="#fffc52">[مصرف دوز پایین فقط برای استفاده از فواید اون ماده]</font>
487
00:25:21,547 --> 00:25:24,078
"من توی ده سال گذشته ماکرودوز* کردم"
<font size="14"><font color="#fffc52">[مصرف دوز بالا]</font>
488
00:25:24,120 --> 00:25:26,748
"و اینجوری صورت خدای لعنتی رو دیدم"
489
00:25:26,790 --> 00:25:28,728
و همگی بر علیهش شدن
490
00:25:28,770 --> 00:25:30,031
مثل دیوونه خونه شده بود
491
00:25:30,073 --> 00:25:32,898
،همه می پریدن به همدیگه
!همه باهم دعوا میکردن، یه وضعیتی بود
492
00:25:33,240 --> 00:25:35,808
وقتی داشت از پله ها میومد پایین
"صداش زدم و گفتم "پدر
493
00:25:35,850 --> 00:25:37,601
،و وقتی منو دید
وقتی چشمامون به هم گره خورد
494
00:25:37,643 --> 00:25:39,953
انگار منو در آغوش گرفته بود
495
00:25:41,640 --> 00:25:44,238
،طبق اطلاعات من
کسایی که اینجان
496
00:25:44,280 --> 00:25:45,978
درواقع کسایی که اینجا بودن
497
00:25:46,020 --> 00:25:48,918
تمام دار و ندارشونو
اهدا کرده بودن به اوزیریس
498
00:25:48,960 --> 00:25:51,558
و در ازاش این زمین وجود داشت
499
00:25:51,600 --> 00:25:53,418
که میتونستن داخلش زندگی کنن
500
00:25:53,460 --> 00:25:55,923
و این جامعه ای که
خودت هم عضوی ازش هستی
501
00:25:57,540 --> 00:26:00,258
من اینو شنیدم
"و بنظرم بهش میگن "فرقه
502
00:26:00,300 --> 00:26:02,568
تو ماریجوانا میکشی؟
503
00:26:02,610 --> 00:26:03,643
نه
504
00:26:04,680 --> 00:26:06,708
فکر میکنی غیرقانونیه و مصرفش اشتباهه؟
505
00:26:06,750 --> 00:26:07,818
مشکلی ندارم، اشکال نداره
506
00:26:07,860 --> 00:26:09,422
هرکس دلش میخواد بکشه -
خیله خب -
507
00:26:09,464 --> 00:26:14,358
بیست سال پیش، ماریجوانا یه ماده ی تفریحی
مثه این شامپاین نبود
508
00:26:14,400 --> 00:26:16,968
!مواد بود، مواد
509
00:26:17,010 --> 00:26:18,528
!مواد چیز بدیه
510
00:26:18,570 --> 00:26:20,898
!سگا رو میفرستادن بخاطرش بو بکشن
511
00:26:20,940 --> 00:26:22,098
بسیار خب، معذرت میخوام
512
00:26:22,140 --> 00:26:24,828
احساس میکنم داریم از بحث منحرف میشیم
513
00:26:24,870 --> 00:26:27,078
حرف من اینه که
فرقه" فقط یه اسمه"
514
00:26:27,120 --> 00:26:31,008
که افراد حکومت ازش استفاده میکنن
تا چیزی که ازش میترسن رو از بین ببرن
515
00:26:31,050 --> 00:26:35,043
...همچنین بنظرم
بهتره که از این اتاق خارج بشیم
516
00:26:36,150 --> 00:26:38,488
حس میکنم توی این اتاق
باعث ایجاد مقداری تنش شدیم
517
00:26:38,530 --> 00:26:40,139
بهتره از این اتاق خارج شیم -
آها، باشه -
518
00:26:40,181 --> 00:26:42,288
جای دیگه میتونیم مصاحبه رو ادامه بدیم
یا اینکه...؟
519
00:26:42,330 --> 00:26:44,237
بنظرم فکر خوبیه -
آها، حله -
520
00:26:45,150 --> 00:26:45,983
هی خدا
521
00:26:46,950 --> 00:26:48,588
مایو آوردی؟
522
00:26:48,630 --> 00:26:50,988
امم... راستش نه
523
00:26:51,030 --> 00:26:52,553
هیچ اشکالی نداره
524
00:26:54,300 --> 00:26:55,833
هی، خجالت نکش
525
00:26:58,890 --> 00:26:59,988
بسه، زیاد شد، زیاد شد
526
00:27:00,030 --> 00:27:01,949
خوبه، بزن تو رگ -
خیله خب، ممنون -
527
00:27:01,991 --> 00:27:06,258
میدونی، این مکان درست بعد از
بحران اقتصادی سال 2008 شروع به کار کرد
528
00:27:06,300 --> 00:27:09,678
اکثر افراد اصلی گروه رو
افراد جوون تشکیل میدادن
529
00:27:09,720 --> 00:27:13,533
،اونا آواره شده بودن
از لحاظ اقتصادی میگم
530
00:27:14,550 --> 00:27:17,568
و از همینجا بود که پدر
ایده ی یه انقلاب به ذهنش زد
531
00:27:17,610 --> 00:27:19,098
ما همگی احتیاج داشتیم
که کنار هم باشیم
532
00:27:19,140 --> 00:27:22,218
،البته منظورم اوناس
چون اون موقع من هنوز عضو نشده بودم
533
00:27:22,560 --> 00:27:24,210
اونا همگی احتیاج داشتن
که باهم باشن
534
00:27:25,080 --> 00:27:28,518
غرورشون رو کنار بذارن
...و دنبال این جواب بگردن
535
00:27:28,560 --> 00:27:30,638
که چطور باید زندگیشونو
به شکل دیگه ای ادامه بدن
536
00:27:31,380 --> 00:27:34,068
ینی جدا از تمام چیزایی که
از بدو تولد تا الان یاد گرفته بودن
537
00:27:34,910 --> 00:27:40,248
که از طریق روایت های نادرست
راجب معنای "زن" و "مرد" بودن شکل گرفته بوده
538
00:27:40,290 --> 00:27:42,478
آلیستر کراولی رو میشناسی؟
<font size="14"><font color="#fffc52">[جادوگر و غیبگوی انگلیسی و بنیانگذار آیین تلما]</font>
539
00:27:42,520 --> 00:27:43,653
نه
540
00:27:44,451 --> 00:27:45,858
شرور ترین مرد جهان
541
00:27:45,900 --> 00:27:50,900
اون آئین هایی رو اجرا میکرد
که به مدت چندین قرن اجرا نشده بودن
542
00:27:51,270 --> 00:27:52,713
آئین مصریان
543
00:27:53,280 --> 00:27:56,990
اون با چیزی ارتباط برقرار میکرد
...که باور داشت همون
544
00:27:59,280 --> 00:28:00,438
خرد جمعیـه...
545
00:28:00,480 --> 00:28:04,980
خرد جمعی چیزیه که هر زمان که بخوایم
میتونیم بهش دسترسی پیدا کنیم
546
00:28:05,104 --> 00:28:06,416
البته با استفاده از روانگردان ها
547
00:28:06,840 --> 00:28:09,168
پس این همون چیزیه که
انجمن اوزیریس بهش اعتقاد داره؟
548
00:28:09,210 --> 00:28:10,869
ینی به همچین چیزی مربوطه؟
549
00:28:10,911 --> 00:28:14,523
خب... این قضیه هم
بخشی از بنیاد تشکیلات ماست
550
00:28:15,450 --> 00:28:18,950
،چیزی که ما در حالت عادی میبینیم
551
00:28:19,200 --> 00:28:22,700
فقط یه قطره از دریای واقعیته
552
00:28:22,710 --> 00:28:25,308
،حرف من اینه که
،طبق فکت های موجود
553
00:28:25,350 --> 00:28:28,098
ده ها هزار نفر توی دنیا
این حس رو تجربه کردن
554
00:28:28,140 --> 00:28:31,518
...بنظرم احمقانهس اگه بخوایم تصور کنیم
555
00:28:31,560 --> 00:28:33,560
که این قضیه تماما ساخته ی توهماته
556
00:28:33,810 --> 00:28:34,960
آنوبیس
557
00:28:37,080 --> 00:28:38,473
بقیه کجان؟
558
00:28:39,349 --> 00:28:41,298
مگه راجب این قضیه حرف نزدیم؟
559
00:28:41,340 --> 00:28:43,998
چیزی که من شنیدم اینه که
مردم اینجا زندگی میکنن
560
00:28:44,040 --> 00:28:45,168
نه اینکه واسه بازدید بیان و برن
561
00:28:45,210 --> 00:28:46,998
اینجا یه جامعه ی مقیم وجود داره
562
00:28:47,040 --> 00:28:48,658
اونا الان کدوم گوری ان؟
563
00:28:50,088 --> 00:28:52,653
،بعد از مرگ پدر
،که بشدت هم تراژیک بود
564
00:28:54,060 --> 00:28:56,208
من رهبری رو به عهده گرفتم
565
00:28:56,250 --> 00:28:57,813
خود پدر اینو خواسته بود
566
00:28:59,280 --> 00:29:01,308
...من به بقیه گفتم -
توی کوه شستا اینو بهت گفت؟ -
567
00:29:01,350 --> 00:29:02,568
آره، آره
568
00:29:02,610 --> 00:29:04,082
چه اتفاقی افتاد؟
569
00:29:08,010 --> 00:29:10,128
!یه اتفاق کسشر و قدرتمند
570
00:29:10,170 --> 00:29:11,388
داشتیم کوهنوردی میکردیم
571
00:29:11,430 --> 00:29:14,890
فکر میکنم بار دهم بود
572
00:29:15,810 --> 00:29:18,708
که من و اوزیریس به قله ی کوه شستا
صعود میکردیم
573
00:29:18,750 --> 00:29:22,428
تقریبا 3 دقیقه با قله فاصله داشتیم
574
00:29:22,470 --> 00:29:24,638
تنها احساسی که داشتم این بود که
باید برسم به قله
575
00:29:24,680 --> 00:29:28,278
وقتی برای چندین روز کوهنوردی کنی
طبیعیه که همچین حسی داشته باشی
576
00:29:28,320 --> 00:29:30,445
:بعدش اون وایساد و گفت
577
00:29:30,487 --> 00:29:35,748
،بهتر نیس بجای لحظه ی رسیدن به قله"
"از لحظه ی کنونی لذت ببریم؟
578
00:29:35,790 --> 00:29:39,753
،و طبق معمولِ همیشه که با پدر بودم
"با خودم گفتم "دهنتو
579
00:29:40,620 --> 00:29:42,678
"حرفش بدجوری منطقیه"
580
00:29:42,720 --> 00:29:44,283
بعدش همونجا نشستیم
581
00:29:44,700 --> 00:29:46,218
یه بطری باز کردیم
582
00:29:46,260 --> 00:29:47,710
و شروع کردیم به جشن گرفتن
583
00:29:49,260 --> 00:29:51,438
فکر نمیکنم تا حالا پدر رو
خوشحال تر از اون لحظه دیده بوده باشم
584
00:29:51,480 --> 00:29:53,508
میدونم قبل از اینکه باهاش آشنا بشم
زمان زیادی زندگی کرده بوده
585
00:29:53,550 --> 00:29:56,418
،ولی باور کن
اون تو تاریکی بلند شد و رفت دستشویی کنه
586
00:29:56,460 --> 00:29:58,248
چون دوتا بطری مشروب خورده بودیم
587
00:29:58,290 --> 00:30:00,948
،حدس میزنم از اونجا افتاده باشه
البته مطمئن نیستم
588
00:30:00,990 --> 00:30:02,298
،منم مست بودم
دقیق یادم نیس
589
00:30:02,340 --> 00:30:05,538
ولی شخصا حس میکنم
مسیری که رفت درست بود
590
00:30:05,580 --> 00:30:08,388
بنظرم اون میدونست
که توی اون لحظه به اوج خودش رسیده
591
00:30:08,430 --> 00:30:10,218
!قبل از اینکه به اوج و قله ی کوه برسه
592
00:30:10,260 --> 00:30:12,350
میگیری چی میگم؟ -
اون چجوری مرد؟ -
593
00:30:12,900 --> 00:30:15,528
...بنظرم، نمیدونم
احتمالا افتاده پایین
594
00:30:15,570 --> 00:30:17,094
،واقعا نمیدونم
...من
595
00:30:17,136 --> 00:30:19,278
جسدشو دیدی؟ -
نه -
596
00:30:19,320 --> 00:30:20,328
جسدشو ندیدم
597
00:30:20,370 --> 00:30:23,838
ولی مشخص بود که
دیگه قرار نیس برگرده
598
00:30:23,880 --> 00:30:25,338
من همه جا نشونه گذاشتم
599
00:30:25,380 --> 00:30:27,138
من همه جا رو بررسی کردم
600
00:30:27,180 --> 00:30:30,903
قبل از مرگش، یا هرچی
601
00:30:32,520 --> 00:30:35,035
دور آتیش داشتیم باهم حرف میزدیم
:و بهم گفتش که
602
00:30:35,077 --> 00:30:38,367
"آنوبیس، تو پسر منی"
603
00:30:39,247 --> 00:30:40,407
"پسر واقعی من"
604
00:30:41,797 --> 00:30:43,397
"تو میدونی که لازمه چه اتفاقی بیفته"
605
00:30:44,857 --> 00:30:48,805
من هر کاری که از دستم برمیومد رو"
"انجام دادم
606
00:30:48,847 --> 00:30:53,238
حالا به تو احتیاج دارم که مسیرمو ادامه بدی"
"و پیام منو منتقل کنی
607
00:30:53,280 --> 00:30:55,430
من از اون روز به بعد
فقط دارم همین کارو میکنم
608
00:30:59,280 --> 00:31:01,983
،راستشو بخواین نمیدونم اینجا چه خبره
!بنظرم اون رو مواده
609
00:31:03,390 --> 00:31:04,593
هیچکس اینجا نیس
610
00:31:05,760 --> 00:31:08,148
اون بهم نمیگه بقیه کجان
611
00:31:08,190 --> 00:31:11,043
الان حداقل باید ده بیست تا آدم اینجا باشه
612
00:31:15,960 --> 00:31:18,513
خلاصه تابلوئه که اون حالت نرمالی نداره
613
00:31:20,190 --> 00:31:21,693
میخوام راجب مدی ازش بپرسم
614
00:31:24,210 --> 00:31:27,768
ولی، بنظر میرسه قضیه ی حساسیه
615
00:31:27,810 --> 00:31:31,353
...بگذریم
بنظرم مصاحبه ادامه داشته باشه
616
00:31:34,505 --> 00:31:39,258
،حس میکنم بعد از رفتنم
باهام خیلی بد رفتاری شد
617
00:31:39,300 --> 00:31:44,328
و بنظرم خیلی از آدما حس خوبی نداشتن
که بخوان باهام ارتباط برقرار کنن
618
00:31:44,370 --> 00:31:47,208
جوری بود که انگار
قضیه روز به روز عجیب تر میشد
619
00:31:47,250 --> 00:31:50,408
...بنظرم افرادی که به خودشون میومدن
620
00:31:51,150 --> 00:31:54,933
میفهمیدن الان وقتشه که...
اونجا رو ترک کنن
621
00:31:55,620 --> 00:31:56,748
اوه، ایول
622
00:31:56,790 --> 00:31:58,998
اون یه طاووس آلبینو* ئه؟
<font size="14"><font color="#fffc52">[موجودات زال که کاملا سفیدن]</font>
623
00:31:59,040 --> 00:32:01,248
شروع کرد به دلبری -
میدونه من خوشم میاد -
624
00:32:01,290 --> 00:32:04,158
!ممنون ممنون ممنون
625
00:32:04,200 --> 00:32:07,173
مگه فقط طاووسای نر پر و بال زینتی نداشتن؟
626
00:32:09,060 --> 00:32:12,243
...هی، آنوبیس
میخواستم ازت یه سوال بپرسم
627
00:32:13,470 --> 00:32:17,876
تو دختری به اسم مدی میشناسی؟
628
00:32:19,500 --> 00:32:23,028
یا مثلا کسی به اسم مات؟
629
00:32:23,070 --> 00:32:24,378
اسمش واست آشنا نیس؟
630
00:32:24,420 --> 00:32:25,788
دوربینو خاموش کن
631
00:32:25,830 --> 00:32:27,960
چی؟ -
سریع خاموشش کن -
632
00:32:31,680 --> 00:32:33,003
خاموشه؟
633
00:32:33,630 --> 00:32:34,763
آره
634
00:32:37,518 --> 00:32:38,909
مطمئنی؟
635
00:32:38,951 --> 00:32:40,481
ببین، لنز دوربین معمولا روشنه
636
00:32:40,723 --> 00:32:42,198
این... این کارا واسه چیه؟
637
00:32:42,240 --> 00:32:45,288
من که حس میکنم
!بهم شبیخون زدن
638
00:32:45,330 --> 00:32:47,508
پس میشناسیش، آره؟
639
00:32:47,550 --> 00:32:51,198
،من که نگفتم میشناسمش
میگم اینجا چه خبره؟
640
00:32:51,240 --> 00:32:52,878
این قضیه به موضوع بحث ما ربطی نداشت
641
00:32:52,920 --> 00:32:53,928
اینجا چه خبره؟
642
00:32:53,970 --> 00:32:55,945
...من -
مثلا داشتیم یه مصاحبه ضبط میکردیم -
643
00:32:55,987 --> 00:32:58,027
چیشد یهو؟
الان داری منو بازخواست میکنی؟
644
00:32:58,069 --> 00:32:59,748
،آخه من یه ایمیل داشتم
حدود شیش ماه پیش
645
00:32:59,990 --> 00:33:00,990
خب
646
00:33:01,800 --> 00:33:03,828
،از طرف مدی
که راجب تو صحبت کرده بود
647
00:33:03,870 --> 00:33:05,238
تو این آدمو از کجا میشناسی؟
648
00:33:05,280 --> 00:33:07,172
اون چه ربطی به این مسائل داره؟
!من نمیفهمم
649
00:33:07,214 --> 00:33:09,266
من و اون زمان دانشگاه
باهم قرار میذاشتیم، خب؟
650
00:33:12,030 --> 00:33:13,458
کجاش خنده داشت؟
651
00:33:13,500 --> 00:33:16,098
!ای خدا
خسته شدم از این چیزا
652
00:33:16,140 --> 00:33:18,588
فکر نمیکردم تو هم یکی از اونا باشی
653
00:33:18,630 --> 00:33:21,948
...وایسا، چی میگی -
!یکی از اون آدمای فریبکار -
654
00:33:21,990 --> 00:33:23,838
!که مثه نقل و نبات دروغ میگن
655
00:33:23,880 --> 00:33:28,038
اون آدما، اون بازنده های تخمی
!که هیچ وقت نتونستن کاری رو پیش ببرن
656
00:33:28,080 --> 00:33:29,868
که فقط گریه و زاری میکنن
657
00:33:29,910 --> 00:33:32,628
اونا از اولشم بازنده بودن
!و حالا وضعیتشونو ببین
658
00:33:32,670 --> 00:33:35,358
تنها کاری که میخوان بکنن اینه که
منو زمین بزنن
659
00:33:35,400 --> 00:33:37,638
!چون خودشون نتونستن به جایی برسن
660
00:33:37,680 --> 00:33:39,978
حالا که چی؟
تو اومدی پیام اونا رو بهم برسونی؟
661
00:33:40,020 --> 00:33:41,381
!یا خدا -
!خیله خب، وایسا وایسا -
662
00:33:41,423 --> 00:33:44,838
،من پیام کسی رو واست نیاوردم
من فقط دارم یه مستند میسازم
663
00:33:44,880 --> 00:33:47,688
...و حالا
...با دوربین خاموش
664
00:33:47,730 --> 00:33:50,779
فقط دارم میپرسم
تو مات رو میشناسی یا نه؟
665
00:33:50,821 --> 00:33:52,371
مدی رو میشناسی یا نه؟
666
00:33:52,710 --> 00:33:55,660
میخوام بدونم کسی که یه زمانی برام مهم بود رو
میشناسی یا نه؟
667
00:33:57,030 --> 00:33:59,330
،متاسفم که اینو میگم
ولی نمیشناسمش
668
00:34:01,020 --> 00:34:03,342
حله -
ببخشید، شرمنده -
669
00:34:04,117 --> 00:34:07,938
زنای زیادی بودن که
اومدن اینجا و بعدش رفتن
670
00:34:07,980 --> 00:34:13,008
نمیخوام لاف بزنما، ولی حس میکردم
بعضیاشون منو بیشتر از حد معمول میشناسن
671
00:34:13,050 --> 00:34:14,641
میدونی چی میگم؟ -
آره میدونم -
672
00:34:14,783 --> 00:34:16,293
بخاطر شرایط و جایگاهم
673
00:34:17,610 --> 00:34:20,343
من هیچ مدی یا ماتی نمیشناسم، حله؟
674
00:34:21,780 --> 00:34:25,053
لطفا بیا سعی کنیم
از این موضوع بگذریم
675
00:34:26,550 --> 00:34:30,648
دیگه نمیتونم بیشتر از یکی دو دقیقه
تو همچین حال و هوایی بمونم
676
00:34:30,690 --> 00:34:31,998
باشه، حله
677
00:34:32,040 --> 00:34:33,858
،بیا اینجا
بیا همو بغل کنیم
678
00:34:34,666 --> 00:34:36,103
...آها... باشه
679
00:34:38,023 --> 00:34:39,773
حس خوبی داره که
خودمونو تخلیه کنیم، مگه نه؟
680
00:34:42,680 --> 00:34:44,588
بهت افتخار میکنم کیث
681
00:34:44,730 --> 00:34:47,717
،بنظرم همه چی رواله
تو خود خودشی، میدونستم
682
00:34:47,759 --> 00:34:48,978
!باور کن میدونستم
683
00:34:49,020 --> 00:34:50,568
خیله خب، هنوز دیر نشده
684
00:34:50,610 --> 00:34:53,988
!ینی الان ساعت طلاییه
میتونیم چندتا شات از ورودی قلعه بگیریم
685
00:34:54,030 --> 00:34:55,667
طاووسا بدجوری عصبانی ان
686
00:34:55,709 --> 00:34:58,374
وقت غذاشونه -
خب، پس ینی ادامه میدیم؟ مصاحبه رو؟ -
687
00:34:58,416 --> 00:35:02,282
!آره بابا! معلومه رفیق
!بزن بریم، یالا
688
00:35:03,895 --> 00:35:07,398
توی انجمن این قضیه طبیعی بود که
افراد درنهایت باهم ازدواج کنن
689
00:35:07,440 --> 00:35:08,898
ما زمان زیادی رو باهم میگذروندیم
690
00:35:08,940 --> 00:35:11,388
با بقیه آشنا میشدیم و
باهم ارتباط برقرار میکردیم
691
00:35:11,430 --> 00:35:15,698
و یه بار اینجوری شد که
آنوبیس بعد از یکی از عروسیا برگشت
692
00:35:15,740 --> 00:35:19,640
و خیلی... عجیب غریب رفتار میکرد
693
00:35:20,160 --> 00:35:23,578
یه جورایی انگار داشت خودنمایی میکرد
694
00:35:23,620 --> 00:35:27,648
و چند نفر از ما متوجه شدیم که
یه حلقه انداخته دستش
695
00:35:27,690 --> 00:35:30,798
و مشخص بود که دلش میخواد
راجب اون حلقه ازش سوال کنیم
696
00:35:30,840 --> 00:35:33,108
:و آخرش یکی از دخترا ازش پرسید
697
00:35:33,150 --> 00:35:35,208
"آنوبیس، قضیه ی اون حلقه چیه؟"
698
00:35:35,250 --> 00:35:37,338
"چیزی شده که ما ازش بی خبریم؟"
699
00:35:37,380 --> 00:35:41,988
:و اون جواب داد
"آها، راستش من با انجمن ازدواج کردم"
700
00:35:42,030 --> 00:35:44,688
و ما دقیق متوجه نشدیم منظورش چیه
701
00:35:44,730 --> 00:35:47,673
بخاطر همین فقط گفتیم
!ایول، چه عالی
702
00:35:48,480 --> 00:35:58,480
<font size="14"><font color="#47f4ff">« <font color="#ffffff">تلگرام <font color="#47f4ff">| <font color="#ffffff">@FoundFootageFan <font color="#47f4ff">»</font>
703
00:35:59,218 --> 00:36:02,840
خب، من قضیه حلقهمو بهت گفتم
704
00:36:02,882 --> 00:36:04,382
تو هم قضیه ی حلقهتو بگو
705
00:36:05,820 --> 00:36:07,210
...خب
706
00:36:11,460 --> 00:36:16,038
...میخواستم بگم، من متاهلم ولی
707
00:36:16,080 --> 00:36:17,630
متاهلی ولی چی؟
708
00:36:19,830 --> 00:36:21,938
...ولی در حال حاضر
709
00:36:22,080 --> 00:36:23,778
من طلاق گرفتم
710
00:36:23,820 --> 00:36:26,853
و میخوام باهات کاملا صادق باشم
711
00:36:28,320 --> 00:36:29,770
متاسفم
712
00:36:30,057 --> 00:36:31,557
میدونم چقدر سخته
713
00:36:33,270 --> 00:36:34,403
...میشه
714
00:36:34,969 --> 00:36:37,758
میشه دوربینو بگیرم؟ -
...امم، آره -
715
00:36:37,800 --> 00:36:39,033
آره
716
00:36:40,854 --> 00:36:42,087
...من
717
00:36:42,557 --> 00:36:44,557
واقعا ازت ممنونم که
باهام صادق بودی
718
00:36:45,630 --> 00:36:48,858
این قضیه واسم یه کم مشکل بود
719
00:36:48,900 --> 00:36:50,718
چون تا حالا مصاحبه نکرده بودم
720
00:36:50,760 --> 00:36:56,860
حالا این قضیه بهم کمک میکنه
که یه کم راحت تر باشم
721
00:36:58,860 --> 00:37:02,258
...فقط برام سواله که... صادقانه
722
00:37:02,300 --> 00:37:05,433
دیدگاهت راجب داستان ما چیه؟
723
00:37:06,599 --> 00:37:09,528
ینی فیلمت قراره چجوری شروع بشه؟
724
00:37:09,570 --> 00:37:12,021
میخوای به مخاطبا چی بگی؟ -
نمیدونم -
725
00:37:12,463 --> 00:37:13,503
نمیدونم
726
00:37:15,900 --> 00:37:17,583
...آنوبیس، اگه راستشو بخوای
727
00:37:21,030 --> 00:37:23,553
...من با این فکر وارد این قضیه شدم
728
00:37:25,320 --> 00:37:27,048
که قراره این وضعیتو کنترل کنم
729
00:37:27,090 --> 00:37:29,748
و قراره یه توطئه ی بزرگ رو افشا کنم
730
00:37:29,790 --> 00:37:34,290
...و اینکه درنهایت یه مستند
731
00:37:37,260 --> 00:37:39,303
مهیج و احساسی تولید کنم...
732
00:37:40,380 --> 00:37:41,958
...من فکر میکردم قراره... نمیدونم
733
00:37:42,000 --> 00:37:44,576
چندتا جنازه که روی هم تلمبار شدن...
پیدا کنم
734
00:37:46,501 --> 00:37:50,778
یا مثلا جنازه ی مومیایی شده ی اوزیریس رو
بالای قلعه پیدا کنم
735
00:37:52,560 --> 00:37:55,278
میدونم شاید بهم بخندی -
نه نه نه -
736
00:37:55,320 --> 00:37:58,128
اینا... ببخشید، ادامه بده
737
00:37:58,170 --> 00:38:00,318
،نه، ببین آنوبیس
...مثلا میخواستم بگم که
738
00:38:00,360 --> 00:38:01,151
!مچتو گرفتم
739
00:38:01,193 --> 00:38:04,308
و منظورم این نیس که
...به همین سادگی و اینا
740
00:38:04,350 --> 00:38:05,565
اشکالی نداره -
...یا مثلا اینجوری... -
741
00:38:05,607 --> 00:38:07,578
منظورم اینه که
میفهمیدم قضیه چیه
742
00:38:07,620 --> 00:38:09,528
مثلا چیزی که همیشه فکر میکردم
درست از آب دراومده
743
00:38:09,570 --> 00:38:11,478
ینی قضیه همین بوده
744
00:38:11,520 --> 00:38:12,768
اوهوم
745
00:38:12,810 --> 00:38:16,818
شاید داستان این مستند
راجب خودت باشه
746
00:38:16,860 --> 00:38:18,741
مثلا، یه مکاشفه ی شخصی
747
00:38:19,683 --> 00:38:20,991
تو یه نفرو از دست دادی
748
00:38:20,994 --> 00:38:23,538
هیشکی دلش نمیخواد همچین چیزی رو تماشا کنه -
من تماشا میکنم -
749
00:38:23,580 --> 00:38:25,578
تو یه نفرو از دست دادی
750
00:38:25,620 --> 00:38:27,677
حالا داری یه نفر دیگه رو هم
از دست میدی
751
00:38:29,670 --> 00:38:32,883
...به نظر من
از نظر من که قانع کنندهس
752
00:38:35,850 --> 00:38:37,578
...گوش کن، من
753
00:38:37,620 --> 00:38:40,683
،لازم نیس حتما همین الان انجامش بدیم
فقط، احتیاج دارم که بدونم
754
00:38:42,840 --> 00:38:45,533
و ازت ممنونم که باهام صادق بودی
755
00:38:50,262 --> 00:38:51,918
میشه دوربینو خاموش کنی؟
756
00:38:51,960 --> 00:38:53,518
باشه -
میشه دوربین تخمی رو خاموش کنی؟ -
757
00:38:53,560 --> 00:38:54,994
ببخشید، ببخشید
758
00:39:01,650 --> 00:39:04,098
شاید من واقعا به همون اندازه کلیشه ای ام
759
00:39:04,140 --> 00:39:08,463
شاید این مستند درنهایت
درباره ی زندگی بگا رفته ی خودم باشه
760
00:39:10,560 --> 00:39:11,930
...این مکان
761
00:39:14,940 --> 00:39:16,878
!فراتر از عجیب غریبه...
762
00:39:16,902 --> 00:39:17,996
...ولی
763
00:39:19,520 --> 00:39:21,920
نمیدونم، شاید اینجا چیزی رو احساس میکنم
764
00:39:21,990 --> 00:39:25,653
که نمیتونستم توی لس آنجلس حسش کنم
765
00:39:27,390 --> 00:39:29,173
!من یه مطلقهم
766
00:39:29,700 --> 00:39:32,400
فکر نمیکنم قبلا جرات اینو داشتم
که با صدای بلند اعلامش کنم
767
00:39:33,450 --> 00:39:36,948
انتظار نداشتم چنین روزی رو
تجربه کنم
768
00:39:36,990 --> 00:39:39,633
،ضمنا
دیگه دارم از این مجسمه ها خسته میشم
769
00:39:41,120 --> 00:39:42,673
!همه جا هستن
770
00:39:46,140 --> 00:39:48,318
هی، اگه مشکلی نداره
میخوام بدون توقف فیلم بگیرم
771
00:39:48,360 --> 00:39:50,178
چون حس میکنم
برای همین کار اومده بودم به اینجا
772
00:39:50,220 --> 00:39:51,805
باید از همه چی فیلم بگیرم
773
00:39:51,847 --> 00:39:53,958
،نه، مشکلی نیس
انگار حالت بهتر شده
774
00:39:54,000 --> 00:39:55,773
چی درست میکنی؟
775
00:39:57,579 --> 00:39:58,911
!یه آنوبیس
776
00:39:59,253 --> 00:40:01,053
هرکسی باید یه پیک بزنه، مگه نه؟
777
00:40:02,070 --> 00:40:03,573
بیا، سلامتی
778
00:40:04,006 --> 00:40:06,089
امم... آره، نمیدونم
779
00:40:07,290 --> 00:40:09,220
خیلی ازت ممنونم
780
00:40:10,950 --> 00:40:13,000
که صادقانه باهام صحبت کردی
781
00:40:14,287 --> 00:40:18,603
حس میکنم الان میتونیم باهم راحت تر باشیم
و بهتر ارتباط برقرار کنیم
782
00:40:21,570 --> 00:40:25,578
فکر میکنم تو
...راجب یه سری از چیزایی که گفتم
783
00:40:25,620 --> 00:40:26,868
حس مثبتی نداری...
784
00:40:26,910 --> 00:40:28,698
مثلا راجب اعتقاداتمون
785
00:40:28,740 --> 00:40:31,570
هزاران سال پیش
یه تمدنی وجود داشته
786
00:40:32,040 --> 00:40:36,648
که اهرامی رو مطابق با جایگاه ستاره هایی ساختن
که حتی قادر به دیدنشون نبودن
787
00:40:36,690 --> 00:40:38,240
!ینی، یه لحظه بهش فکر کن
788
00:40:39,210 --> 00:40:42,138
اونا اجساد رو مومیایی میکردن
789
00:40:42,180 --> 00:40:43,380
...اونا
790
00:40:43,980 --> 00:40:47,180
اونا دیدگاه و طرز تفکری داشتن که
حقیقتا ما هنوز نمیتونیم درکش کنیم
791
00:40:48,073 --> 00:40:52,518
،و من احساس میکنم که الان
،و در طول دهه ی گذشته
792
00:40:52,560 --> 00:40:55,188
،کارهای پدر برای درک همین موضوع بوده
میفهمی چی میگم؟
793
00:40:55,230 --> 00:40:58,808
مثلا، توی مقاله ها بهت میگن
...که مومیایی کردن
794
00:40:59,650 --> 00:41:01,848
فقط یه مراسم خاکسپاری سادهس...
795
00:41:01,890 --> 00:41:04,941
،ولی ما که مطمئن نیستیم
ما نمیدونیم اونا در تلاش برای انجام چه کاری بودن
796
00:41:04,983 --> 00:41:07,431
میون کلامت، این خیلی خوشمزهس -
آره -
797
00:41:07,773 --> 00:41:09,373
!دهن سرویس خیلی خفنه
798
00:41:09,990 --> 00:41:12,648
،خیله خب، داشتی میگفتی
مومیایی کردن
799
00:41:12,690 --> 00:41:14,688
تو بهش اعتقاد داری؟
...اینجوریه که مثلا
800
00:41:14,730 --> 00:41:19,308
،خب راستشو بخوای
...من معتقدم هرکاری که مصریان انجام دادن
801
00:41:20,050 --> 00:41:24,978
نقش بسیار قدرتمند و قابل توجهی
برای فرهنگ و تمدنشون ایفا کرده
802
00:41:25,020 --> 00:41:27,568
...و معتقدم ما دقیقا نمیدونیم
803
00:41:28,110 --> 00:41:29,358
که اونا میخواستن چیکار کنن
804
00:41:29,400 --> 00:41:31,758
،راستشو بخوای
بنظرم اونا خیلی پیشرفته تر از ما بودن
805
00:41:31,800 --> 00:41:34,810
چرا یه تمدن پیشرفته مثل مصر باستان
806
00:41:35,760 --> 00:41:38,378
باید آئین مومیایی کردن رو اجرا کنه
...و بعدش ما بیایم و
807
00:41:38,420 --> 00:41:40,698
...اوه... یا خدا
808
00:41:40,740 --> 00:41:41,988
خوبی؟
809
00:41:42,030 --> 00:41:43,952
...ببخشید -
لیوانو بده من، لیوانو بده -
810
00:41:43,994 --> 00:41:45,127
یا خدا
811
00:41:46,170 --> 00:41:47,448
خیله خب، حله
812
00:41:47,890 --> 00:41:49,488
میخوای بری استراحت کنی؟
813
00:41:49,530 --> 00:41:50,868
آره بهتره بری استراحت کنی، بیا
814
00:41:52,380 --> 00:41:53,472
!هی، نه نه نه
815
00:41:53,547 --> 00:41:55,090
نه، اتاق خواب اینوره
816
00:41:56,465 --> 00:41:57,910
!کیث
817
00:42:02,244 --> 00:42:03,558
یالا، باید استراحت کنی
818
00:42:03,600 --> 00:42:05,148
یالا، استراحت کنی بهتر میشی
819
00:42:05,190 --> 00:42:08,521
،استراحت کنی بهتر میشی
یالا، زودباش
820
00:42:08,563 --> 00:42:10,327
یالا، بیا
821
00:42:10,369 --> 00:42:11,754
زودباش
822
00:42:11,796 --> 00:42:12,954
یالا داداش
823
00:42:12,996 --> 00:42:14,056
یالا
824
00:42:14,376 --> 00:42:15,946
خوب میشی
825
00:42:17,588 --> 00:42:19,336
زودباش داداش
826
00:42:24,201 --> 00:42:26,224
یالا، زودباش
827
00:42:26,266 --> 00:42:27,099
یالا
828
00:42:37,333 --> 00:42:38,883
نمیدونم داره چه اتفاقی میفته
829
00:42:41,880 --> 00:42:45,180
...من یه مدتی بیهوش بودم، خواب بودم
830
00:42:47,610 --> 00:42:49,038
!دهنتو، نمیدونم چقدر خواب بودم
831
00:42:49,080 --> 00:42:50,388
!الان شب شده
832
00:42:50,430 --> 00:42:51,738
!یه چیزی تو اون مشروب بود
833
00:42:51,780 --> 00:42:54,363
!صددرصد مطمئنم
834
00:42:56,679 --> 00:42:58,743
تخمی ترین کابوس عمرمو دیدم
835
00:43:01,200 --> 00:43:03,600
یا خدا، الان اصلا احساس امنیت ندارم
836
00:43:07,770 --> 00:43:09,483
...و این مجسمه خارکسه
837
00:43:10,440 --> 00:43:12,137
قبلا اینجا نبود...
838
00:44:27,570 --> 00:44:29,663
خب، الان یک ساعت از بیدار شدنم گذشته
839
00:44:30,840 --> 00:44:32,943
الان یه کم حالم بهتر شده
840
00:44:33,930 --> 00:44:35,493
ولی سوییچ ماشینو پیدا نمیکنم
841
00:44:36,390 --> 00:44:38,740
،اینجا نیست
جایی که آخرین بار گذاشتم نیست
842
00:44:40,560 --> 00:44:42,063
مطمئنا دست خودشه
843
00:44:42,300 --> 00:44:45,048
این تنها احتمال موجوده
844
00:44:45,090 --> 00:44:47,418
خب داستان اینه که
من صدای جاده ی اصلی رو میشنوم
845
00:44:47,460 --> 00:44:50,133
تقریبا دویست سیصد متر با اینجا فاصله داره
846
00:44:54,780 --> 00:44:56,238
،و توی هر شرایطی غیر از این
847
00:44:56,280 --> 00:44:59,483
...سیصد متر فاصله ی زیادی نبود ولی
848
00:45:08,436 --> 00:45:10,353
صدای چی بود؟
849
00:45:13,501 --> 00:45:15,273
!من چاقو دارما
850
00:45:22,200 --> 00:45:23,863
کسخارش بابا، من رفتم
851
00:45:26,070 --> 00:45:27,258
!کییییث
852
00:45:27,300 --> 00:45:29,868
،یا خدا
یا خوده خدا
853
00:45:29,910 --> 00:45:32,084
!مراسم داره شروع میشه
854
00:45:32,126 --> 00:45:33,388
...این چیه
855
00:45:35,200 --> 00:45:37,141
این کسکلک بازیا چیه؟ -
هیییس -
856
00:45:37,283 --> 00:45:39,007
،هنوز گیجی
بگو ببینم چی دیدی
857
00:45:39,049 --> 00:45:40,098
...چی دیدم
858
00:45:40,140 --> 00:45:42,786
ای خدا، کسخل کردی منو؟
!دهن سرویس بهم مواد دادی
859
00:45:43,028 --> 00:45:44,652
!سلامتی -
سلامتی عنه؟ گمشو بابا -
860
00:45:44,694 --> 00:45:45,485
کسخار سلامتی
861
00:45:45,527 --> 00:45:47,687
هنوز گیجی -
من دارم میرم، دارم میرم -
862
00:45:47,729 --> 00:45:50,268
،بنظرم فکر خوبی نیس
چون الان رو موادی
863
00:45:50,310 --> 00:45:52,188
میتونم زنگ بزنم به پلیس و بگم
864
00:45:52,330 --> 00:45:54,378
،جناب سروان"
"یه یارویی تو ملک منه
865
00:45:54,420 --> 00:45:55,728
"!اون مواد غیرقانونی مصرف کرده"
866
00:45:55,770 --> 00:45:58,068
"!بنظرم واسه خودش و جامعه خطرناکه"
867
00:45:58,110 --> 00:45:59,188
...الان میریم میشینیم
868
00:45:59,230 --> 00:46:02,868
ینی یه کسخلی که صورتشو آبی کرده و
کلاه فرعون گذاشته میخواد اینارو به پلیس بگه؟
869
00:46:02,910 --> 00:46:04,878
و اینکه سوییچم کجاس؟
870
00:46:04,920 --> 00:46:07,578
،دست منه
ینی پیشم نیس، ولی میدونم کجاس
871
00:46:07,620 --> 00:46:09,450
میدونی که این کارا ینی گروگان گیری؟
872
00:46:09,492 --> 00:46:12,449
مگه تو بچه ای؟ -
!این گروگان گیریه -
873
00:46:13,324 --> 00:46:15,558
من همین الان میرم
874
00:46:15,600 --> 00:46:17,024
آروم باش، میشه صحبت کنیم؟
875
00:46:17,066 --> 00:46:19,798
...باید یه اعترافی بهت کنم راجب
876
00:46:20,040 --> 00:46:21,690
راجب دوس دختر سابقت...
877
00:46:22,260 --> 00:46:25,308
مدی الیزابت واگنر
878
00:46:25,350 --> 00:46:28,923
متولد 13 فوریه 1987
879
00:46:30,210 --> 00:46:33,438
!تو مدیو میشناختی دهن سرویس
!بهم گفتی نمیشناسیش
880
00:46:33,480 --> 00:46:34,698
دروغ گفتم
881
00:46:34,740 --> 00:46:35,928
یه دروغ کوچیک
882
00:46:35,970 --> 00:46:37,038
به صلاح خودت بود
883
00:46:37,080 --> 00:46:38,928
هنوز آمادگیشو نداشتی
884
00:46:38,970 --> 00:46:40,038
حالا آمادگیشو داری
885
00:46:40,080 --> 00:46:41,778
میخوام رو اون صندلی بشینم
886
00:46:41,820 --> 00:46:45,978
ازت میخوام روبروی من بشینی
و یه پیک شراب بزنی
887
00:46:46,020 --> 00:46:47,658
باید شرابو بزنی
888
00:46:47,700 --> 00:46:51,288
نخیر، همین الان بهم میگی چی میدونی
!و بعدشم من میرم
889
00:46:51,330 --> 00:46:56,328
...فکر میکردم... میتونم بهت نشون بدم
...که ما چی دیدیم
890
00:46:56,370 --> 00:46:59,028
تا بعدش بتونی با اطلاعاتی که بهت میدم
کنار بیای
891
00:46:59,070 --> 00:47:02,688
ولی مثل اینکه، باهاش کنار نمیای
892
00:47:02,730 --> 00:47:04,330
شاید بهتر باشه همین الان بری
893
00:47:06,090 --> 00:47:07,733
بهتره همین الان از اینجا بری
894
00:47:12,420 --> 00:47:13,853
!برو بیرون
895
00:47:16,170 --> 00:47:18,173
میخوام بدونم
چه بلایی سر مدی اومده
896
00:47:24,492 --> 00:47:26,025
آماده ای؟
897
00:47:29,100 --> 00:47:30,918
بنظرت نور اینجا رو بیشتر کنیم
بهتر نمیشه؟
898
00:47:30,960 --> 00:47:32,358
نور اینجا اوکیه
899
00:47:32,400 --> 00:47:33,858
میخوام اینجا با کاری که انجام دادیم
...هماهنگ باشه
900
00:47:33,900 --> 00:47:35,928
!بگو ببینم راجب مدی چی میدونی
901
00:47:35,970 --> 00:47:37,488
!تو خیلی یه دنده ای
902
00:47:37,530 --> 00:47:38,778
...من
903
00:47:38,820 --> 00:47:40,278
چه بلایی سرش اومده؟
904
00:47:40,320 --> 00:47:43,038
،ببین، کسشر تحویلم نده
چه بلایی سرش اومده؟
905
00:47:43,080 --> 00:47:47,273
من و اوزیریس اونو انتخاب کردیم
906
00:47:49,110 --> 00:47:51,318
همونطور که آدمای شبیه اونو انتخاب کردیم
907
00:47:51,360 --> 00:47:52,823
آدمای استثنایی
908
00:47:53,250 --> 00:47:57,033
تا برای جستجوی بصیرت
به کوه شستا بریم
909
00:47:58,860 --> 00:48:01,698
،اون قوی بود
کاملا مناسب بود
910
00:48:01,740 --> 00:48:04,400
...وسطای راه
911
00:48:05,640 --> 00:48:06,663
اون مریض شد
912
00:48:08,010 --> 00:48:10,188
من پیشنهاد کردم که
اونو برگردونم پایین
913
00:48:10,230 --> 00:48:12,768
به پدر گفتم تنهایی بره بالای کوه
914
00:48:12,810 --> 00:48:14,508
...پدر میتونست خودش بره بالا و من
915
00:48:14,550 --> 00:48:16,000
چجوری مریض شد؟
916
00:48:17,220 --> 00:48:20,418
،بخاطر هوای سرد
راستش تجهیزات مناسبی نیاورده بود
917
00:48:20,460 --> 00:48:23,208
نمیدونم این اتفاقا چجوری رخ داد -
تجهیزات مناسب نیاورده بود؟ -
918
00:48:23,250 --> 00:48:25,218
مگه تو اونو نبرده بودیش اون بالا؟
919
00:48:25,260 --> 00:48:27,378
...من
من قرار نیس مواظب کسی باشم
920
00:48:27,420 --> 00:48:28,937
هیچوقت این وظیفه رو نداشتم
921
00:48:28,979 --> 00:48:32,538
،من یه راهنما ام
...اما بهشون امر و نهی نمیکنم که
922
00:48:32,580 --> 00:48:34,818
چه چیزایی رو میتونن توی سفر
با خودشون بیارن یا نیارن
923
00:48:34,860 --> 00:48:36,318
اون تصمیم خودشونه
924
00:48:36,360 --> 00:48:39,198
بهش پیشنهاد دادم که بگردونمش پایین
ولی اون قبول نکرد
925
00:48:39,240 --> 00:48:40,398
خودش انتخاب کرد که ادامه بده
926
00:48:40,440 --> 00:48:43,728
فکر میکرد از پسش برمیاد
927
00:48:43,770 --> 00:48:46,360
ما تقریبا یه روز تا رسیدن به قله
فاصله داشتیم
928
00:48:47,370 --> 00:48:48,873
که اوضاع بهم ریخت
929
00:48:49,890 --> 00:48:51,558
حالا نوبت منه که سوال بپرسم
930
00:48:51,600 --> 00:48:53,920
نه، قرار نیس این کارو کنیم -
رویایی که دیدی چی بود؟ -
931
00:48:55,260 --> 00:48:56,760
چه رویایی؟
932
00:48:58,170 --> 00:49:00,723
تو همون چیزی رو نوشیدی
که من نوشیدم
933
00:49:02,070 --> 00:49:04,878
و اینکه من امروز یه رویا دیدم
934
00:49:04,920 --> 00:49:06,323
تو چی دیدی؟
935
00:49:07,530 --> 00:49:09,468
منظورت همون موقعیه که چیز خورم کردی؟
936
00:49:09,510 --> 00:49:10,818
اگه اینجوری دوس داری، آره
937
00:49:10,860 --> 00:49:14,553
موقعی که چیز خورت کردم
چه رویایی دیدی؟
938
00:49:17,160 --> 00:49:18,510
قلعه رو دیدم
939
00:49:19,350 --> 00:49:21,603
من همون طاووسه بودم
940
00:49:22,920 --> 00:49:24,388
طاووس آلبینو
941
00:49:24,430 --> 00:49:25,428
اوهوم
942
00:49:25,470 --> 00:49:27,678
یه نفر دیگه هم اونجا بود
943
00:49:27,720 --> 00:49:29,283
مدی عروج کرده
944
00:49:35,400 --> 00:49:37,100
معنیش اینه که اون مرده؟
945
00:49:39,060 --> 00:49:40,398
!کسی چه میدونه
946
00:49:40,440 --> 00:49:44,253
وقتی ترکش کردی
جسمش بی جون بود؟
947
00:49:47,190 --> 00:49:54,190
،آخرین چیزی که دیدم
عروج جسمش به یه سطح دیگه بود
948
00:49:54,450 --> 00:49:59,058
به سوی همون خرد جمعی ای که
تمام مدت ما رو راهنمایی میکنه
949
00:49:59,100 --> 00:50:01,153
من یه جسم مرده و بی جون ندیدم
950
00:50:01,680 --> 00:50:03,380
بخاطر همین نمیتونم بهت بگم
اون مرده یا نه
951
00:50:04,590 --> 00:50:06,090
باید شرابو بنوشی
952
00:50:11,010 --> 00:50:12,803
کافیه، دیگه بسه
953
00:50:23,741 --> 00:50:25,008
کیث
954
00:50:25,050 --> 00:50:27,550
کیث -
ولم کن دیگه دیوث -
955
00:52:19,256 --> 00:52:21,923
این دیگه چیه؟
956
00:53:16,049 --> 00:53:17,282
مات
957
00:53:33,801 --> 00:53:34,834
یا خدا
958
00:54:08,349 --> 00:54:10,157
!!وای یا خدا
959
00:55:54,547 --> 00:55:56,067
تو چیکار کردی؟
960
00:55:56,109 --> 00:55:57,892
تو چیکار کردی؟
961
00:55:57,934 --> 00:55:59,457
وای خدا، تو چیکار کردی؟
962
00:55:59,499 --> 00:56:01,005
تو اونا رو آوردی بیرون
963
00:56:01,347 --> 00:56:02,520
منظورت چیه؟
964
00:56:02,562 --> 00:56:04,558
چیو آوردم بیرون؟
965
00:56:04,900 --> 00:56:06,310
اونا رو آوردی بیرون
966
00:56:06,352 --> 00:56:07,620
اینجا چه خبره؟
967
00:56:07,662 --> 00:56:08,997
!آنوبیس
968
00:56:09,139 --> 00:56:10,172
!آنوبیس
969
00:56:14,130 --> 00:56:15,463
خودتو جمع و جور کن
970
00:56:17,732 --> 00:56:19,353
مردم باید بفهمن
971
00:56:19,395 --> 00:56:21,213
مردم باید بفهمن چه اتفاقی افتاده
972
00:56:23,850 --> 00:56:25,033
به خودت بیا
973
00:56:26,010 --> 00:56:28,810
!اونا همشون مردن
!همشون مردن
974
00:56:28,852 --> 00:56:30,695
همشون مردن
975
00:56:30,937 --> 00:56:32,354
همشون مردن
976
00:56:34,304 --> 00:56:36,137
آنوبیس، چه خبره؟
977
00:56:45,332 --> 00:56:47,487
تفنگ واسه چیه؟ -
هیس -
978
00:56:55,822 --> 00:56:57,688
!آنوبیس -
هیییس -
979
00:57:19,126 --> 00:57:21,293
مومیایای خارکسه
980
00:57:54,755 --> 00:57:56,188
...وایسا بینم
981
00:58:00,381 --> 00:58:01,514
...وای نه
982
00:58:03,331 --> 00:58:04,864
...وایسا... نه
983
00:58:11,069 --> 00:58:12,525
مدی؟
984
00:58:12,767 --> 00:58:13,800
مدی؟
985
00:58:15,018 --> 00:58:16,077
مدی؟
986
00:59:04,767 --> 00:59:05,850
اون مدی بود
987
00:59:08,267 --> 00:59:09,252
اون مدی بود
988
00:59:09,294 --> 00:59:10,570
کیث؟
989
00:59:36,104 --> 00:59:38,123
!آها، خودشه
990
00:59:38,365 --> 00:59:39,978
!خودشه
991
00:59:40,020 --> 00:59:41,283
!سر و وضعتو ببین
992
01:00:05,430 --> 01:00:06,563
هی کیث
993
01:00:07,817 --> 01:00:11,337
میدونم الان شاید یه کم ترسیده باشی
994
01:00:12,450 --> 01:00:13,848
مشکلی نیس
995
01:00:13,890 --> 01:00:16,653
،درکت میکنم
منم جات بودم همینجوری میشدم
996
01:00:17,250 --> 01:00:21,273
نگران نباش، هرچیزی که بهت دادم
کاملا طبیعیه
997
01:00:22,680 --> 01:00:24,738
دلیلی نداره بترسی
998
01:00:24,780 --> 01:00:29,433
،چون راستشو بخوای
از دماغ به پایین فلج شدی
999
01:00:31,230 --> 01:00:33,130
...الان بهترین کار اینه که ریلکس باشی
1000
01:00:34,010 --> 01:00:35,443
...و سرنوشتت رو...
1001
01:00:36,480 --> 01:00:37,913
بپذیری...
1002
01:00:38,400 --> 01:00:41,523
میدونم چیزی که اون بیرون دیدی
یه مقدار ناخوشایند بود
1003
01:00:42,750 --> 01:00:45,003
و من بیشتر از هرکسی
از خشونت متنفرم
1004
01:00:46,230 --> 01:00:48,108
اونا انسان نبودن
1005
01:00:48,150 --> 01:00:51,978
اونا آزمایشات ناموفق بودن
1006
01:00:52,020 --> 01:00:55,623
که ما رو به تو رسوندن
1007
01:00:56,520 --> 01:00:59,718
تو نتیجه ی فداکاری اونایی
1008
01:00:59,760 --> 01:01:05,760
،و باهمدیگه
قراره یه کار خیلی خیلی ویژه انجام بدیم
1009
01:01:06,720 --> 01:01:09,208
،وقتی واسه اولین بار دیدمت
1010
01:01:09,232 --> 01:01:11,720
میدونستم همچین آدمی هستی
1011
01:01:11,823 --> 01:01:13,518
مثل یه سنگِ تراش نخورده
1012
01:01:13,560 --> 01:01:18,560
کاملا سرگشته، با کلی پتانسیل
که خودت نمیتونی ببینیش
1013
01:01:18,780 --> 01:01:23,028
،با کمک من
...تو میتونی به یه سطح دیگه
1014
01:01:23,070 --> 01:01:25,473
عروج کنی...
1015
01:01:26,460 --> 01:01:28,360
از تو چشمات میخونم
که درک میکنی
1016
01:01:31,080 --> 01:01:32,493
سریع تموم میشه
1017
01:01:33,450 --> 01:01:34,820
...قراره
1018
01:01:36,004 --> 01:01:37,137
خیلی راحت باشه...
1019
01:01:59,173 --> 01:02:01,968
مطمئن نیستم که
دوباره اون کارو انجام میدادم یا نه
1020
01:02:02,010 --> 01:02:05,500
،بنظرم اگه برمیگشتم عقب
زودتر اونجا رو ترک میکردم
1021
01:03:05,340 --> 01:03:06,673
!موفق شدیم
1022
01:03:11,070 --> 01:03:13,218
باورم نمیشه که موفق شدیم
1023
01:03:13,260 --> 01:03:14,793
حس خیلی خوبی داره
1024
01:03:16,590 --> 01:03:17,940
و خیلی طولانی بود
1025
01:03:18,480 --> 01:03:20,433
خیلی طاقت فرسا بود
1026
01:03:21,810 --> 01:03:25,818
ولی درحال حاضر هیچ پشیمونی ای ندارم
1027
01:03:25,860 --> 01:03:28,083
،بخاطر اینکه
!ببین الان کجاییم
1028
01:03:31,710 --> 01:03:32,750
...ما
1029
01:03:35,130 --> 01:03:37,048
...ما باید
1030
01:03:37,590 --> 01:03:40,633
یه سری از عناصر دشوار زندگی رو...
تجربه میکردیم
1031
01:03:41,370 --> 01:03:42,798
که همونا هم صرفا بخشی از زندگی بودن
1032
01:03:42,840 --> 01:03:44,538
که بنظر من خیلی زیبا بودن
1033
01:03:44,580 --> 01:03:46,308
...فکر کردم دو روز
1034
01:03:46,350 --> 01:03:48,550
یا شایدم یه روز و نیم...
تا رسیدن به قله فاصله داریم
1035
01:03:50,010 --> 01:03:53,493
هر روز حس میکنم
بهت نزدیکتر میشم
1036
01:03:55,290 --> 01:03:57,783
حضورت کاملا محسوسه
1037
01:03:59,010 --> 01:04:01,428
میدونم که این دفعه درست انجامش دادم
1038
01:04:01,470 --> 01:04:03,603
،انجامش نیازمند تمرین بود
مثل هرچیز دیگه ای
1039
01:04:05,010 --> 01:04:07,863
،ولی این دفعه
مطمئنم که درست انجامش دادم
1040
01:04:11,910 --> 01:04:14,043
وقتی داشتم به اون مومیاییا شلیک میکردم
1041
01:04:14,880 --> 01:04:17,713
...یاد خودم و خودت افتادم
1042
01:04:18,837 --> 01:04:21,580
...تقریبا شیش کیلومتر دورتر از اینجا...
1043
01:04:21,780 --> 01:04:24,048
که واسه اولین بار...
با شاتگان شلیک میکردیم
1044
01:04:24,090 --> 01:04:25,563
تو بهم جهتو نشون میدادی
1045
01:04:27,840 --> 01:04:30,303
سختگیرانه، اما دوسداشتنی
1046
01:04:32,400 --> 01:04:34,033
با صبوری بی نهایت
1047
01:04:35,940 --> 01:04:37,728
صبوری بی نهایت
1048
01:04:37,770 --> 01:04:41,493
،وقتی دوستامو کشتم
،و بعدش مخلوقاتمو
1049
01:04:43,110 --> 01:04:47,538
...احساس میکردم اونا سپاسگزارن
1050
01:04:47,580 --> 01:04:51,498
از اینکه جزوی از...
یه اتفاق ویژه و فوقالعاده بودن
1051
01:04:51,540 --> 01:04:54,528
...انگار اونا میدونستن که فداکاریشون
1052
01:04:54,570 --> 01:04:58,713
قراره منو دوباره اینجا به تو برسونه...
1053
01:04:59,730 --> 01:05:02,238
که همگی جزوی از یک کل واحدیم
1054
01:05:02,280 --> 01:05:04,248
این قضیه فقط راجب من نیس
1055
01:05:04,290 --> 01:05:05,690
یا فقط راجب تو نیس
1056
01:05:09,527 --> 01:05:13,788
اگه بگم میدونستم راجب چیه دروغ گفتم
...ولی
1057
01:05:13,830 --> 01:05:17,673
حس میکنم نمیتونم با کلمات بیانش کنم
1058
01:05:18,690 --> 01:05:20,293
ولی میدونم اون راجب چیه
1059
01:05:21,330 --> 01:05:23,358
اوضاع داشت تاریک و بهم ریخته میشد
1060
01:05:23,400 --> 01:05:26,043
تظاهر نمیکردم که نمیترسیدم
1061
01:05:27,540 --> 01:05:29,253
احساس تنهایی شدیدی میکردم
1062
01:05:30,540 --> 01:05:33,873
و بعدش تو دوست جدیدمو واسم آوردی
1063
01:05:35,370 --> 01:05:36,913
دوست جدیدمون، کیث
1064
01:05:38,220 --> 01:05:40,520
...کسی که یه جورایی
1065
01:05:41,970 --> 01:05:45,198
یه جورایی بهش الهام شده بود...
...که یه فیلم بسازه
1066
01:05:45,240 --> 01:05:46,640
راجب کاری که ما انجام میدادیم...
1067
01:05:49,290 --> 01:05:50,853
میدونستم اون خودشه
1068
01:05:51,480 --> 01:05:53,003
اون باید خودش می بود
1069
01:05:53,520 --> 01:05:55,743
،کاری که انجام میدیم درسته
مطمئنم
1070
01:05:57,870 --> 01:06:01,893
،میخوام فیلمش رو بردارم
هرچند که ایراداتی داره
1071
01:06:03,120 --> 01:06:05,208
و قراره باهاش یه چیز فوقالعاده بسازیم
1072
01:06:05,250 --> 01:06:09,078
،و بوسیله ی اون
...مردم بلخره همون چیزی رو درک میکنن
1073
01:06:09,120 --> 01:06:11,718
که همیشه از درک کردنش میترسیدن...
1074
01:06:11,760 --> 01:06:14,433
ولی اگه یه نفر بتونه
یه داستانی رو به درستی تعریف کنه
1075
01:06:15,450 --> 01:06:19,113
هیچکس نمیتونه ما رو
بخاطر کاری که انجام دادیم بازخواست کنه
1076
01:06:26,340 --> 01:06:27,573
کیث؟
1077
01:06:32,130 --> 01:06:33,483
کیث، داری اون کارو میکنی؟
1078
01:06:36,990 --> 01:06:39,097
هی داداش، چطوری؟
1079
01:06:40,301 --> 01:06:41,853
!آره، داداش خودمه
1080
01:06:42,989 --> 01:06:44,080
!نه، نه، نه
1081
01:06:44,122 --> 01:06:45,498
نه نه، اون طرفی
1082
01:06:45,540 --> 01:06:46,618
یالا
1083
01:06:46,650 --> 01:06:48,768
تفش کن بیرون، آفرین
1084
01:06:49,110 --> 01:06:50,418
آره، بریزش بیرون
1085
01:06:50,460 --> 01:06:52,278
دیگه به اونا احتیاجی نداریم
1086
01:06:52,320 --> 01:06:56,208
!خودتو ببین
!از چیزی که قبلا بودی خیلی قوی تری
1087
01:06:56,250 --> 01:06:57,615
مرد باید اینجوری باشه
1088
01:06:58,290 --> 01:06:59,508
مرد باید همینجوری باشه
1089
01:06:59,550 --> 01:07:01,158
!تو پدر رو داخل خودت داری
1090
01:07:01,200 --> 01:07:02,328
میتونی حسش کنی؟
1091
01:07:02,370 --> 01:07:03,898
صداش کن
1092
01:07:08,740 --> 01:07:09,836
!ایول
1093
01:07:09,878 --> 01:07:11,329
!ایول
1094
01:07:14,045 --> 01:07:15,178
!ایول
1095
01:07:18,450 --> 01:07:20,497
،داری انجامش میدی
!داره جواب میده
1096
01:07:20,728 --> 01:09:20,728
<font size="14"><font color="#47f4ff">.: ترجمه اختصاصی :.
<font size="16"><font color="#47f4ff">« <font color="#ffffff">@FoundFootageFan :تلگرام <font color="#47f4ff"> | <font color="#ffffff">Mehdisk :زیرنویس <font color="#47f4ff"> »</font>
1097
01:09:21,305 --> 01:10:21,245
Do you want subtitles for any video?
-=[ ai.OpenSubtitles.com ]=-